eslah talaban 01

پاسخ به اصلاح طلبان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

eslah talaban 01

eslah talaban 01داریوش ایزدیار

آقای اعلمی! شما این زندانیان بی نام و نشان را مورد ملامت قرار دادید که حتی شهامت امضای نام خود در ذیل آن نامه را نداشته اند. از شما تقاضا دارم بی هویتی ایشان را به همه آن جنازه های بی نام و نشانی که در این سه دهه، زیر چرخ های نظامی که به برکتش شما به مجلس قدم نهاده اید ببخشایید. به همه اشخاص بی نام و نشانی که هنوز پس از تحمل آسیب های بسیار کسی از هویت شان خبر ندارد و البته برای خانواده هایشان ناشناخته نیستند. کسانی که سال های پیش بی نام و نشان کشته شدند و امروز خانواده هایشان شهامتِ برملا کردن نام شان را یافته اند. و کسانی که همین امروز، در زندان های نظام پر برکت، در زندان ها در معرض آسیب ها و بیماری ها و شکنجه ها هستند و سال ها بعد، تاریخ ما نام شان را آشکار خواهد کرد. به جسارت خودتان، کم جرأتی آنها را ببخشایید. آخر این نظامی که شما خود را برای ورود به مجلسِ رنگ و رو رفته اش مهیا کرده اید بسیار بی رحم است.

آقای اکبر اعلمی، در مطلبی به اظهارات برخی زندانیان سیاسیِ آزاد شده که ایشان و دیگر اصلاح طلبان ثبت نام کننده در انتخابات مجلس را مورد طعن و ملامت قرار داده اند، پاسخ گفته است. در محتویات آن نامه و این پاسخ نکات قابل توجهی وجود دارد که به آن اشاره می کنم.

۱- در آن نامه، خطاب به اصلاح طلبانی که در شرایط امروز، علاقه مند به ورود به مجلس از طریق انتخاباتی که حکومتگران فعلی ترتیب خواهند داد هستند، گفته شده قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد. آقای اعلمی، ناراحتی و آشفتگی خود از چنین بیانی را با متهم کردنِ همه همقطاران پیشین خود در اردوگاه اصلاح طلبی پاسخ گفته است. چنین بر می آید که ایشان در پاسخ این اتهام که ایشان را حتی فرصت طلبان خوبی هم ندانسته چون زمانی یاد چسبیدن به قدرت افتاده اند که صدای فروریزی پایه های آن از هر طرف به گوش می رسد، متهم کنندگان خود را متهم کرده که آنها نیز در طول سالیانِ جمهوری اسلامی بدین نمط رفتار نموده اند و در همه انتخابات هایی که به زعم ایشان هیچ کدام از سلامت و درستی برخوردار نبوده اند شرکت جسته اند و حال که آنها را از بازی بیرون انداخته اند، شاید احیانا از روی حسد، به ایشان و باقی کسانی که هنوز فرصت حضور و بهره مندی از خوان گسترده نظام را دارند تاخته اند. آقای اعلمی، به جای پاسخ و دفاع نسبت به تهمت ها و ملامت های موجود در آن نامه، تنها به هتاکی و هجوم به نویسندگان آن نامه و واگشایی پرونده های قدیم منسوبان به آن گروه کفایت کرده اند. ایشان به قول خود بی اخلاقی موجود در آن نامه را با بی اخلاقی پاسخ گفته اند. (بی اخلاقی دوم، ظن نگارنده است) به همین سبب، من به عنوان یکی از خیل بی شمار مردمان معترض، از آنجا که اتهام های ایشان به نویسندگان نامه مذکور در مورد بنده مصداق ندارد سخنان موجود در نامه را از زاویه دیگری تکرار می کنم و پاسخ ایشان را می جویم. از آنجایی که بنده عضو هیچ گروه و جناح و گرایش و طبقه بندی شناخته شده ایشان نیستم، لذا نمی توانند پاسخ مرا نیز با ردیف کردن موارد اتهامی و هتاکی نسبت به اینجانب تحت الشعاع قرار دهند و امید است که دست کم تمرکزشان بر پاسخ به شکایت ها و نکات مطرح شده باشد نه این که بکوشند گناهی را با این عذر که همه اطرافیان شان به آن اشتغال دارند، از دامن خود بزدایند.

۲- نامه زندانیان سابق، که به ظن آقای اعلمی کودکانه، سطحی و ناشیانه بوده، افراد منسوب به اصلاح طلبان را که در انتخابات ثبت نام کرده اند با این پرسش مواجه ساخته است که: آقایانی که بنا به رأی مردم به صحن علنیِ مجلس راه یافته اید! در انتخابات گذشته، همین مردم دوباره به خاطر وعده های امثال شما به پای صندوق های رأی رفتند و در عوض، چنان بلایی به سر آنها و تصمیم و انتخابشان آوردند که در تاریخ هیچ انتخاباتی سابقه نداشته. بسیاری هنوز دولت برآمده ار آن انتخابات را دولت کودتا می نامند.البته شاید حق با آقای اعلمی باشد که لحن آن نامه به گونه ای است که گویا گناه همه نابه سامانی های پس از انتخابات بر گردن ایشان است. بنده همینجا باید اضافه کنم که برخلاف تصور و برداشت نویسندگان نامه مذکور، ما شما را مسئول خون های به ناحق ریخته شده، شکنجه ها و تجاوزهای بی رحمانه، بازداشت های وحشیانه و دادگاه های فرمایشی و غیر قانونی، حکم های ناعادلانه و هر داغی که هم اکنون به سینه مادر و پدر و پیر و کودک و جوان وجود دارد نمی دانیم. شما که اسلحه دست نگرفته و به پشت بام نرفته اید و به سمت مردم گلوله پراکنی نکرده اید. شما که فعالان سیاسی و اجتماعی را شبانه در کیسه ها بار نزده و به اتاق های بازجویی نکشانده اید. شما که سر فلان زندانی سیاسی را در کاسه توالت فرو نبرده اید. شما که به گوش جوانان سیلی نزده و به دختران فحش ناموس نداده اید. آقای اعلمی! ما اینها را می دانیم. و از این بابت از شما سپاسگذاریم. همچنین بگذارید کسانی که در این دو سال مورد شکنجه ها و تعرض های وقیحانه قرار گرفته اند پاسخ این گفته شما را بدهند که این زندانی شدن ها را از سر هوی و هوس زندانیان دانسته اید. البته مقصود شما کسانی بوده که زیر این شکنجه های جسمی و روحی، وادار به اعتراف و اقرار بر علیه عقاید خویش شده اند. حرف تان برای ما محترم است. و اصلا آرزو نمی کنیم که روزی شما نیز پای تان به آن بازداشتگاه ها باز شده و آن چه بر ایشان رفته بر شما نیز برود تا جنس شما نیز محک بخورد. بلکه آرزو می کنیم شما سالیان سال، در مجلس های متمادیِ این نظام، که طول عمرش بقای حیات شما باشد، ان شاء الله، در هیأت نماینده این مردم زخم خورده، یا هر آن که شخص شما را به عنوان نماینده انتخاب کند، مستدام برقرار بمانید.

۳- آقای اعلمی! شما این زندانیان بی نام و نشان را مورد ملامت قرار دادید که حتی شهامت امضای نام خود در ذیل آن نامه را نداشته اند. از شما تقاضا دارم بی هویتی ایشان را به همه آن جنازه های بی نام و نشانی که در این سه دهه، زیر چرخ های نظامی که به برکتش شما به مجلس قدم نهاده اید ببخشایید. به همه اشخاص بی نام و نشانی که هنوز پس از تحمل آسیب های بسیار کسی از هویت شان خبر ندارد و البته برای خانواده هایشان ناشناخته نیستند. کسانی که سال های پیش بی نام و نشان کشته شدند و امروز خانواده هایشان شهامتِ برملا کردن نام شان را یافته اند. و کسانی که همین امروز، در زندان های نظام پر برکت، در زندان ها در معرض آسیب ها و بیماری ها و شکنجه ها هستند و سال ها بعد، تاریخ ما نام شان را آشکار خواهد کرد. به جسارت خودتان، کم جرأتی آنها را ببخشایید. آخر این نظامی که شما خود را برای ورود به مجلسِ رنگ و رو رفته اش مهیا کرده اید بسیار بی رحم است.

۴- حتما وقایع مربوط به انتخابات دهم ریاست جمهوری را یادتان هست. دولتی که امروز خود را برای برگزاری انتخابات مجلسی که شما برای ورود به آن ثبت نام کرده اید آماده می کند، همان دولتی است که رئیس اش، در مناظره های آن انتخابات کذائی و قبل و بعد از آن، تمام دولت های پیش از خود را به فساد و سیاه کاری متهم کرده است. مردم بخت برگشته ما با حیرت، به ستون های لرزان نظامی می نگرند که امروز، تمام صاحب منصبانش به جان هم افتاده اند و پرونده های یکدیگر را رو می کنند. نظامی که همه مسئولانش، پرونده های سیاهی برای خود ذخیره کرده اند و هر کس دیگری را به فساد متهم می کند. نظامی که دوستان دیروزش به دشمنان امروز بدل شده اند و شگفت اینجاست که این امر تنها درباره جناح حاکم امروز مصداق ندارد. خود شما در نامه خود بر همین روش انجام وظیفه نموده اید. به هر روی جناب شما منسوب به جناحی هستید که نام اصلاح طلب بر خود گذاشته است. شما در پاسخ به اتهاماتی که برخی از همقطاران پیشین تان، که تا دیروز زیرِ سقف یک گرایش و اعتقاد نفس می کشیدید، بر شما وارد کرده اند، تمامِ منتسبینِ به جناح اصلاح طلب را مورد هجمه اتهام و رسوایی قرار دادید. شما نیز به مانند جناح مخالف تان، بر سر دوستان تان شمشیر کشیده اید که تا به دیروز، وقتی که سفره انتخابات پهن می شد در بهره بردن از غنائم بر یکدیگر پیشی می جستند و امروز که دچار تیغ حذف و طرد شده اند می خواهند شما را هم از نان خوردن بیندازند. شما ادعا کرده اید که تمام این فجایعی که در این دو سال اتفاق افتاده، در این نظام چیز تازه ای نبوده و تقلب های انتخاباتی و بازداشتها و شکنجه ها و قتل های پنهان در همه انتخابات و حتی در دورانی که همین به اصطلاح اصلاح طلبان در قدرت بوده اند سابقه داشته است. شما به جای آن که این اتهام که در این شوره زار متعفن، هنوز به دنبال غنائم و منافعید را پاسخ دهید به بی شرمی اظهار می دارید که تا دیروز همگان بر همین سیاق رفتار می کرده اند و شما تنها راهِ ناشایست گذشته را ادامه می دهید. پس وای بر مردمی که حاکمانِ دیروزشان چنان بوده اند و صاحب منصبان امروزشان چنین. وای بر مردمی که زمام امورشان به دست کسانی است که بی اخلاقی را با بی اخلاقیِ بیشتر پاسخ می گویند. و پاسخ هتاکی را با پرده دری و جواب انتقاد را با گسیختن افسارِ اتهام می دهند. وای بر نظامی که در آن، مقابل و مجاور همه حکم بر ناروا می کنند و اگر بنا به پرده دری باشد، سیاهی و زبونی، طول و عرض و شمال و جنوبش را در برمی گیرد و دیگر سنگ به روی سنگ بند نمی شود.

۵- آقای اعلمی! شما نوشته اید: « زندانی شدن به خاطر یک کاندیدای خاص و یا در اعتراض به نتایج یک انتخابات با هدف جانبداری از یک کاندیدای خاص الزاما به کسی ارزش و اعتبار نمی دهد تا چه رسد به این که او جزء توابین باشد و حتی از نوشتن نام و نشان خود در زیر یک بیانیه هتاکانه هم بیم و هراس داشته باشد. با این وصف حتی اگر برای این گروه از زندانیان اجری هم متصور باشد، پاداش آنان برعهده همان کاندیدائی است که بخاطرش زندانی شده اند نه افرادی که کوچکترین نفعی ندارند.» بیان همین جملات از جانب شما و خواندن آن، بر هر مخاطب خردمند شخصیت گوینده را آشکار می سازد و نیازی به توضیح و تفسیر نیست. اما جگر خراشیده و سینه تفدیده، فریاد برمی آورد و دیگر یارای خاموشی نیست که بغضِ شکسته خود حدیث هزار سخن را نمایان می سازد.

باری! همه این ها نمایان گر یک نکته تلخ است. در این نظامِ نامقدس، دیگر نه هیچ امیدی به سرانِ فتنه ساز است نه انتظاری از نمایندگان دیروز و امروز و نه این جناح و آن حزب. اصلاح طلبانی که شما به اختصار تمام پرونده آنها را روی دایره ریختید، و تتمه آنها نیز اشخاصی مانند شما هستند که رنج و شکنجه و مصیبت و بلای بسیاری که مردم برای دستیابی به حق زایل شده و قانون و حقوق مدنی ساقط شده توسط این نظام متحمل شده اند را عبث و بی ارزش می شمارند، شایستگی نمایندگی این مردم رنج کشیده را ندارند. از هیچ کدام این مدعیان آبی گرم نمی شود. مدعیانِ بی اخلاقی که در جهت منافع خویش، دوستان و همقطاران شان را به هجوم هتاکی و بی حرمتی گرفته و هر راز پنهان و آشکارشان را در گوش جهان جار می زنند. در سر اینان سودای حق و حقیقت نیست و تنها چیزی که در قاموس ایشان از منزلت و ارزشمندی برخوردار نیست همین مردم و درد بی پایان آنهاست. پس می ماند، همان کسانی که به زعم شما، بیهوده در جانبداری از کاندیدای مورد نظرشان متحمل خسارت شدند. همین مردمی که چاره کارشان جز به همت و پیوند خودشان به دست نخواهد آمد. و چنان چه شما فرمودید جز از راه انتخاب نکردنِ شما نمی توانند به شما بفهمانند که دیگر فریب و دروغ بس است. آنها را به حال خود رها کنید.

سخن بسیار است اما برای پندگیرنده گان همین مقدار کفایت می کند.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.