شکوه میرزادگی
این روزها سخن از قطع اینترنت در ایران، مردمان و به خصوص جوان های سرزمین مان را به شدت نگران کرده است. حکومت آزادی کش انسان ستیز، که فقط در مدت سی و سه سال، جوانی سه نسل را به بیهودگی و افیون و ترس و زندان و شکجه کشانده است، و باز شاهد بوده که جوانان با کمترین فرصتی دوباره با جان زنده و حق طلب خود، به عشق آزادی جوانه زده و سر برکشیده اند، اکنون می خواهد درهای جهان را به روی آن ها ببندد، می خواهد جوانی را که زاده ی جهان امروز است، پشت دیوارهای کهنه قرون وسطایی به پوسیدگی بکشاند، می خواهد عشق فردایی روشن را که تنها از آتشکده ی سینه های جوان شعله می کشد، به خاموشی بکشاند.
و در این راستا است که اعلام داشته که قرار است «اینترنت ملی!» (نامی جعلی برای «اینترنت حکومتی» که چیزی نیست جز یک سیستم فیلترینگ عظیم) به پشتوانه ی میلیون ها دلاری که برای آن هزینه ای می شود بزودی براه افتد تا ارتباط مردم ایران را با جهان قطع کرده و اینتر نت جایگزین را تنها به ارتباط در داخل کشور محدود می شود.
این روزها می توان اضطراب کاربران جوان ایرانی را دید که در فضای اینترنتی موج می زند: «می خواهند ارتباط ما را با جهان قطع کنند»، «آیا این تنها دریچه ای هم که برای ارتباط با جهان داریم بسته خواهد شد؟»، «یعنی این حکومت می تواند ما را چون جوانان کره شمالی و چین پشت دیوارهای بی خبری بکشاند؟»، «آیا هیچ کسی به داد ما نخواهد رسید؟» و… و…
نگرانی این جوان ها، که به راستی قلب ِ تپنده ی ِ سرزمین مان بشمار می روند، نه تنها نفس هر ایراندوستی، که نفس هر انساندوستی را بند می آورد. براستی که سخت هراس انگیز است زندان دیکتاتوری از یک سو، و درد قطع رابطه با جهان پیشرونده ای که جوان هایش در یکجا بر سنگفرش های خیابان های سرزمین های آزاد با «اشغال وال استریت ها»، و در جای دیگرش بر کوچه ها و خیابان های سرزمین های دیکتاتور زده با نشانه گرفتن ترس ها و تبعیض ها، می خواهند فردای روشن جهان را بسازند. هیچ انسان دوستی نمی تواند از این فاجعه که در شرف اتفاق است به آسانی بگذرد. اما به راستی آیا حکومت می تواند با قطع شریان های اینترنت در ایران راه ارتباط مردم ما را با جهان سد کند؟
تاریخچه پیدایش اینترنت؟
در اکتبر سال ۱۹۵۷، وقتی «اسپونیک»، نخستین ماهواره ی جهان، به وسیله ی «شوروی» به فضا پرتاب شد و در پی آن مقامات شوروی مدعی شدندکه از آن پس می توانند شبکه های ارتباطی آمریکا را به وسیله ی موشک های دوربرد خود نابود کنند، جهان غرب گرفتار هراس شد و آمریکا برای چاره جویی بلافاصله به ایجاد موسسات پژوهشی تازه ای اقدام کرد، موسساتی که بتوانند روشی را پیدا کنند تا، در صورت از بین رفتن مسیرهای ارتباطی موجود، خطوط ارتباطی مشترک دیگری نیز داشته باشند که در آن واحد چندین کاربر بتوانند از آن استفاده کنند. این اولین قدم برای رسیدن به فکر ایجاد اینترنت بود. سپس، در اوایل دهه ی ۶۰، شخصی به نام بارانBaran به فکر ایجاد شبکه ای که اکنون به نام «اینترنت» خوانده می شود افتاد. در سال ۱۹۶۵ بر مبنای این فکر، نیروی هوایی آمریکا، با سرمایه گذاری پنتاگون، تحقیقاتی را در این زمینه شروع کرد و نتیجه اش یک سال بعد اتصال دو کامپیوتر، یکی در شرق و دیگری در غرب آمریکا، بود. این اتصال در واقع انقلابی در دنیای ارتباط های جهانی بوجود آورد که اکنون شاهد نتایج شگرف آن هستیم.
اهمیت اینترنت
اگر چه ساختن سیستم اینترنت یکی از عواقب جنگ سرد سیاسی ـ دفاعی بین دو ابر قدرت جهان بود اما، و بلافاصله، این سیستم در خدمت ارتباط های آموزشی ـ فرهنگی و رسانه ای در کل جهان قرار گرفت. اگر به تاریخ پیوستن موسسات غیر نظامی مختلف جهانی به اینترنت نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که اولین موسساتی که به سیستم اینترنتی وصل شدند موسسات دانشگاهی و علمی بودند. در عین حال، بازرگانان آزاد از یکسو و دستگاه های توسعه ی اقتصادی دولت ها، از سوی دیگر، وارد نوعی بهره برداری مسابقه مانند از امکانات اینترنتی شدند، و بر اساس منافع و برنامه های خود، به موازات مجهز کردن هر چه بیشتر این سیستم، امکان گسترش هرچه بیشتر آن را فراهم کردند که این امر نیز به بخش های فرهنگی و رسانه ای مدد رسان شد. اکنون اینترنت به یک شبکه ی عظیم جهانی تبدیل شده که ارتیاط مردم جهان با یکدیگر را، در سطوح مختلف، میسر کرده است.
بدون تردید جهان تنها پس از کشف اینترنت است که می تواند ادعا کند به راستی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» چرا که این اعضا در هر لحظه می توانند از حال هم با خبر باشند و «چو عضوی به درد آورد روزگار»، عضوهای دیگر بی قرار و دردمند به آن بپیوندند؛ که نمونه ی روشن آن بروز جنبش اشغال وال استریت در کشورهای آزاد و جنبش های ضد دیکتاتوری در خاورمیانه است؛ جنبش هایی که اعضای جوان شان تنها از طریق اتصال به یکدیگر توانسته اند برای بهتر شدن جهان شان اقدام کنند.
این ارتباط گسترده ی منطقه ای ـ جهانی بیش از هر چیز مستبدان، دیکتاتورها، و استثمارگران جهان را ترسانده است. زیرا به خوبی روشن است که هر نوع سوء استفاده ی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در فضایی که به دلیل ارتباط های وسیع و همگانی به شفافیتی بی نظیر رسیده، یا امکان پذیر نیست و یا کار مبارزه با آنها به راحتی انجام می پذیرد.
و چنین است که می بینیم اکنون بزرگترین دشمن اینترنت، این رسانه ی جهانی شده، حکومت های دیکتاتوری هستند و یکی از آن ها، که حکومت اسلامی مسلط بر کشور ما است، پس از مدت ها اعمال سانسور و فیلترینگ های موضعی، اکنون در تدارک بستن کلی راه این رسانه ی جهانی به روی مردم ایران است.
آیا جمهوری اسلامی قادر به چنین کاری هست ؟
من ضمن این که به خاطر حرفه ی ژورنالیستی ام، با اهمیت فرهنگی و رسانه ای اینترنت آشنا هستم و همیشه از این که در زمانه ی ظهور اینترنت زندگی می کنم حسی از شادمانی و غرور دارم اما، آشنایی فنی ام با اینترنت فقط در حد استفاده از آن برای کارهای روزمره است. به همین دلیل نیز، وقتی خبر ایجاد اینترنت حکومتی در ایران را شنیدم، و به خصوص وقتی که نامه های نگران کننده ای را از جوان های ایران خواندم، اولین پرسش برایم این بود که آیا این حکومت می تواند چنین فاجعه ای را در ایران ایجاد کند؟ در همین ارتباط با دوستان و افرادی تماس گرفتم که از نظر فنی با این پدیده آشنا هستند و در آن تخصص دارند. پرسش هایی را مطرح کردم و پاسخ هایی گرفتم که حاصل شان را می توانم به طور فشرده این گونه گزارش کنم:
کارشناسان معتقدند که چیزی به نام «اینترنت ملی»، که حکومت اسلامی مدعی اجرای آن است، وجود ندارد زیرا اینترنت یک ارتباط آزاد جهانی است. اگر حکومتی این ارتباط را قطع کند و چیز دیگری به نام اینترنت در جامعه ی زیر سلطه خود راه بیندازد، در واقع یا شریان های اینترنت جهان را به روی مردمان اش قطع کرده و یا یک فیلترینگ گسترده و عظیم دولتی را بوجود آورده است.
اتصال به شبکه ی جهانی اینترنت در کشورهای مختلف در حال حاضر از سه راه امکان پذیر است:
۱. از طریق سیستم تلفن مخابرات (DIAL UP)
۲. از طریق کابل کشی مفتولی یا شیشه ای (Wire or fiber optic cable) که اکنون اغلب شهرهای بزرگ دنیا به آن مجهز شده اند.
۳. از طریق ساتلایت یا ماهواره؛ به این ترتیب که کامپیوترهای مخصوص از طریق اتصال آنتنی به ماهواره و از طریق آن به شبکه ی جهانی اینترنت متصل می شوند.
حال اگر حکومتی بخواهد که، به اصلاح، «اینترنت دولتی» به راه بیاندازد باید راه های بالا را مسدود کند؛ مثل سانسور شدید و فیلترینگ سیستم های تلفنی، یا قطع کردن شریان های کابلی اینترنتی، و یا جلوگیری از ورود و فروش کامپیوترهایی که می توانند از طریق ساتلایت با اینترنت ارتباط برقرار کنند.
البته در حال حاضر کشورهایی چون آمریکا انواع دیگری از ارتباط اینترنتی را تدارک دیده اند یا در حال تدارک شان هستند که مهمترین آن اینترنت چمدانی است، یعنی جعبه ای کوچک که می تواند در یک چمدان مسافرتی جای بگیرد و می تواند مردمان یک محل یا یک منطقه را را از طریق اینترنت به هم پیوند دهد. شیوه ی کار این اینترنت چمدانی در واقع به همان شکل کار ماهواره است. این شیوه می تواند از طریق رادیوهای اف ام، و حتی جا دادن جمدان در سقف یک اتومیبل در جاهایی که اینترنت ممنوع است خط ارتباطی برقرار کند، که ما فعلاً با این گزینه کاری نداریم چون در فضاهای به شدت پلیسی مثل ایران چنین کاری خطرات بیشماری به همراه دارد.
کشورهایی که موفق به فیلترینگ یا قطع شریان های اینترنتی کشور خود شده اند
مبتکر قطع شریان های اینترنتی، یا سانسور اینترنت، در دنیا چین و کره شمالی هستند. کره شمالی از همان ابتدا دسترسی به اینترنت را در کشور ناممکن کرده و از ورود و گسترش این شبکه جلوگیری نمود. بدین ترتیب کره شمالی هیچگاه با شریان های جهانی اینترنت ارتباطی نداشته است. اما آشکار است که از لحاظ فنی امکان وصل شدن به اینترنت از طریق ماهواره وجود دارد که وسائل آن فقط در اختیار بخشی از حکومت و سفارت خانه های خارجی است و مردم کره، به دلیل ممنوعیت شدید ورود کامپیوترهای مخصوص این امکان را ندارند. در عین حال، این کشور از سال ۲۰۰۰ یک شبکه ی «اینترنت دولتی» سانسور شده به نام «کوان میونگ» ساخته است که مردم فقط می توانند از طریق آن با دیگر مردمان کره ارتباط ایمیلی محدود داشته باشند و یا از خبرهایی مطلع شوند که دولت آن ها را بر روی این شبکه پخش می کند.
چین اگرچه زودتر از همه جا جنگ با اینترنت را شروع کرد اما، به جای قطع شریان های اینترنتی، توانست با فیلترینگ های شدید و یا بازداشت و سرکوب جلوی استفاده از اینترنت جهانی را بگیرد و با استفاده از پیشرفته ترین روش ها و ابزارهایی که در ساختن آن بازرگانان کشورهای آزاد (به مثابه ی گفته معروف «سرمایه داری حتی از فروختن طناب دار خویش ابایی ندارد») شرکت داشتند توان نظارت بر اینترنت و سانسور آن را تقویت کرد. اکنون تنها بخشی از اینترنت که زیر نظر خود دولت اداره می شود در چین کار می کند، که آن هم نام هایی چون «اینترنت ملی» و یا «اینترنت پاک!» و غیره دارد. بالطبع، با وجود اتصال شبکه این کشور به شبکه ی جهانی اینترنت، بخاطر وجود فیلترینگ شدید، امکان دسترسی به هیچ کدام از رسانه های مرتبط با اینترنت، مثل فیس بوک، یوتیوب، توئیتر، و دیگر رسانه ها وجود ندارد.
طبق گزارش های منتشر شده ،در حال حاضر، با وجود این که سال گذشته سازمان ملل متحد در گزارشی دسترسی به اینترنت را جزو حقوق بشر به شمار آورده و قطع اینترنت را نقض حقوق بشر خوانده است، ۳۷ کشور جهان از روش های چینی، یعنی سانسور و فیلترینگ از یک سو و سرکوب از سویی دیگر، استفاده کرده و در مقابل اینترنت ایستاده اند.
در ایران چه می گذرد
آن گونه که از سخنان مسئولین ایرانی برمی آید، اکنون که اینترنت در ایران بوجود آمده و گسترش یافته است، حکومت اسلامی نیز قصد دارد که، برای بستن راه های ارتباطی این شبکه با شبکه ی جهانی اینترنت، به همان راه چین و ایجاد «اینترنت پاک» یا «حلال!» و تازگی «اینترنت ملی» برود.
حجتالسلام حسین ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، معتقد است که:« به دلیل اینکه در کشور چین این نوع اینترنت راهاندازی شده است، در کشور ما نیز میتواند این کار انجام شود. بنابراین، ممکن است که ما نیز اینترنت پاک داشته باشیم و این کار غیر ممکن نیست».
نکته ی مهم در این مورد آن است که، برخلاف ادعاهایی که می کنند، هدف از ایجاد «اینترنت دولتی» در ایران هدفی «اخلاقی» نیست، بلکه برنامه ای کاملاً سیاسی، یا مذهبی ـ سیاسی، را تعقیب می کند. عبدالصمد خرم آبادی، مشاور قضایی دادستانی کل کشور، معتقد است که «اینترنت آسیب های اجتماعی زیادی بر جامعه تحمیل می کند. دشمنان با سوء استفاده از اینترنت می خواهند هویت دینی ما را مورد تهاجم قرار دهند. »
همین منظور بصورت مبارزه با «تهاجم فرهنگی» نیز بیان می شود و مسئولین حکومت اسلامی بارها اینترنت را وسیله ای برای انجام «جنگ نرم و ابزاری در راستای تهاجم فرهنگی به جمهوری اسلامی» خوانده اند.
به این ترتیب اکنون حکومت اسلامی خود را برای بستن درهای ارتباط جهانی به روی مردمان ایران، و به خصوص جوان های ایران که بیشترین کاربران اینترنتی هستند، آماده می کند؛ بخصوص که با اعمال بحران های تحریم اقتصادی و سیاسی علیه حکومت اسلامی روز به روز فضا به روی آن ها بسته تر شده و امکان اداره ی کشور به اشکال کشیده و احتمال بروز اعتراض های همگانی بیشتر شده است.
کارشناسان، با توجه به سیستم ارتباطی اینترنتی، معتقدند که ایران نیز می تواند چون کره، و بیشتر همچون چین، با بکار بردن زور و قلدری و سرکوب، به دور ایران دیوارهایی نامریی بکشد و ارتباط مردم کشور را با جهان قطع کند.
اما در این میانه یک نکته ی مهمتر هم وجود دارد. نباید فراموش کنیم که وقتی اینترنت بوجود آمد چین و کره درهایی بسته داشتند و توانستند یا ورودش را بکلی مانع شده و یا آن را بصورتی کنترل شده به کشورشان راه دهند. یعنی مردم شان هیچگاه بطور کامل با این پدیده آشنا نشدند. در حالی که بخاطر عدم توجه گردانندگان حکومت اسلامی به تأثیر ورود اینترنت به کشور، و بخاطر سودطلبی سردمداران بازار وارادات اسلامی، سال هاست که اینترنت جزو زندگی بخش بزرگی از مردم و به خصوص جوانان ایران شده است و آمارهای داخلی و بین المللی نشان می دهند که چیزی بین ۱۱ تا ۳۳ در صد از مردم ایران یا جزو کاربران اینترنت هستند و یا با آن آشنایی دارند.
در واقع اکنون مردم تحصیل کرده و طبقه ی متوسط ایران داشتن اینترنت را جزو حقوق خود می دانند و سلب چنین حقوقی نمی تواند به سادگی انجام پذیرد. در واقع، همانگونه که آزادی پوشش در سالها قبل از انقلاب جزو حقوق زنان ایران شده بود و ۳۳ سال زور و توسری و شکنجه و زندان و جریمه نتوانست حجاب اسلامی را به دلخواه همگانی کند، بستن درها نیز، آنگونه که در کشورهایی چون چین و کره انجام شده اند، در ایران کارایی نخواهد داشت و بی شک مردمان، و به خصوص جوان های کشور، بالاخره روزنه ها و دریچه های زیادی را برای وصل شدن به جهان پیشرونده پیدا خواهند کرد.
در این میان، به باور من، ما کسانی که در خارج از ایران زندگی می کنیم، به خصوص کسانی که در کشورهای آزاد ساکن اند، باید همه ی توان خود را برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه ی غیر انسانی و ضد حقوق بشری به کار گرفته و اجازه ندهند که حکومتی قرون وسطایی در اوایل قرن بیست و یکم میلیون ها انسان را به پشت دیوارهای نامریی و نفس گیر بی ارتباتی و بی خبری بکشد. اگر چنین اراده ای در ما بوجود آید، با این همه امکان فنی و مالی که در میان ایرانیان خارج از کشور وجود دارد دستیابی راه های نو و امکانات کارآمد ناممکن نیست.
shokoohmirzadegi@gmail.com