shaking hands_01

چه باید کرد ؟ (بخش دوم)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

shaking hands_01

shaking hands_01مهران سیرانی

با شناسایی بازیگران اصلی‌ نقش آفرین در صحنه ایران ما قادر خواهیم بود که : ۱- دوستان و دشمنان خود را بهتر بشناسیم. ۲- میزان توان و قدرت فکری و عملی‌ دوستان، دشمنان و همچنین خودمان را بهتر ارزیابی کنیم. ۳- همراهان و هم پیمانان احتمالی‌ خودمان را بشناسیم. و ۴- با اطلاعات بدست آمده از سه مورد فوق، ما قادر خواهیم بود که با شناخت و دقت بیشتری روند حرکت دشمن و نتیجتاً طرحها و نقش‌های احتمالی‌ آینده وی را شناسایی و پیش بینی‌ کنیم.

بخش دوم:

۲- درسهایی از سه تجربه تاریخی‌:

در بخش اول این مقاله با ارائه مثالی از ساخت یک کالا یا یک بنای ساختمانی، به تشریح پروسه تشکیل یک اتحاد عمل اشاره کردم. پس از این توضیح مختصر نکته مهم دیگری پیش روی ما قرار می‌گیرد و آن این است که: چرا این اتحاد عمل باید در این مقطع زمانی‌ و به سرعت شکل بگیرد؟ و در صورت عدم تشکیل آن چه خطری ما را تهدید می‌کند؟ پاسخ به سوالات فوق در گرو درک و تحلیل واقعبینانه ما از شرایط کنونی‌ ایران می‌باشد. اگر این تحلیل و درک ما مبنای علمی‌ و منطقی‌ نداشته باشد و تمام جوانب ایران را در نظر نگیرد، طبیتا به ضرورت لزوم تشکیل این اتحاد عمل پی‌ نخواهیم برد و در روند تغییر و تحولات ناگهانی آینده ایران مجددا غافلگیر و بازنده خواهیم بود. در جهت عکس، هر چه این تحلیل ما علمی‌تر، منطقی‌تر و منطبق بر واقعیات باشد، شانس موفقیت ما در این راه بیشتر خواهد بود. این ارزیابی را می‌توان بر مبنای نگرش‌های فکری مختلف و با اتخاذ متد‌های گوناگونی در سطح خرد و کلان انجام داد. بعنوان مثال می‌توان طبقات و اقشار مختلف جامعه ایران، میزان آگاهی‌ طبقاتی و توان عملی‌ آنها را محاسبه کرد و بر این مبنا تحلیلی در مورد شرایط کنونی‌ و یا احتمالات آینده ارائه داد. می‌توان به تجزیه تحلیل میزان قدرت و توان رژیم اسلامی پرداخت و بر مبنای آن تحلیلی از شرایط کنونی‌ ارائه داد و یا از ترکیب و مقایسه دو مورد فوق ارزیابی دیگری ارائه داد. بدلایل مختلفی‌ که خارج از عهده این مقاله می‌باشد، من از متد دیگری استفاده می‌کنم. در این بخش من سعی‌ خواهم کرد که با استفاده از مدل ابداع شده توسط النور استروم (برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۹) در سطح کلان این امر را انجام دهم. اگر چه که این مدل جهت حل و فصل مشکلات ناشی‌ از استفاده چند بازیگربصورت همزماناز یک منبع طبیعی (مانند نفت، گاز، زمین و غیره) و تاثیرات متقابل هر یک از این بازیگران در پروسه استفاده از این منبع طبیعی ساخته شده است، اما ما بعنوان یک فرمول مقدماتی میتوانیم از آن استفاده ابزاری نماییم.

 این مدل در ابتدا در سال ۱۹۹۰ توسط استروم ابداع شده است اما در مراحل بعدی توسط او اکرسون (در سال ۱۹۹۲) و مجددا در سال ۱۹۹۴ توسط خود استروم تکمیلتر شده است. طبق این مدل در ابتدا ما باید این منبع طبیعی (بعنوان مثال نفت، گاز و در مثال ما ایران) و منافع ناشی‌ از آن را ارزیابی کنیم. سپس کلیه بازیگرانی را که بدنبال استفاده از این منبع طبیعی میباشند و عکس‌العمل هر یک از آنها در مورد این منبع طبیعی را شناسایی کنیم. پس ازارزیابی فوق، مدل حکومتی کشوری که این منبع طبیعی در آن قرار دارد و نهاد‌های دولتی که بنوعی با این منبع طبیعی در ارتباط هستندو عکس‌العمل این مجموعه نسبت به این منبع طبیعی را باید شناسایی کنیم. با بدست آوردن این داده‌ها بهتر میتوانیم نحو بهره برداری از این منبع طبیعی را ارزیابی کرده و متعاقباً روند استفاده از این منبع طبیعی را با حضور بازیگران مختلف کنترل کنیم. در این قسمت با استفاده ابزاری از مدل استروم، سه تجربه تاریخی‌ که در طی‌ ۳۳ سال گذشته اتفاق افتاده اند، را ارزیابی می‌کنم. این ارزیابی مختصر ضمن اینکه بخشی از نقاط ضعف ما (طیف سرنگونی طلبان) را نشان خواهد داد، بما کمک می‌کند که در روند تغییر و تحولات آینده ایران مجددا غافلگیر نشویمو در نهایت خواهیم دید که این مدل تا چه اندازه میتواند برای ما رهگشا باشد.

طبق این مدل، ما (طیف سرنگونی طلبان) بدنبال باز پس گیری ایران و جایگزینی آلترناتیو‌های مورد دلخواه خودمان هستیم. اولین حرکت ما باید شناسایی بازیگران و نیرو‌هایی‌ مهمی‌ باشد که در مورد ایران و تحولات حال و آینده ایران تاثیر گذار هستند. این بازیگران و نیروها کدامند؟ ۱- بازیگر اول: رژیم اسلامی ایران (اقلیتی متشکل از جناحهای مختلف و کلیه دستگاه‌های سرکوب آن، اما متحد در مقابل هر نیروی مخالفی) است که با حراج منابع طبیعی کشور و سرکوب وحشیانه سعی‌ دارد که کنترل کامل کشور را همچنان در اختیار خود داشته باشد. ۲- بازیگر دوم: ما (اکثریت عظیمی‌ متشکل از طیف سرنگونی طلبان رژیم با نگرشهای فکری مختلف از چپ تا راست، اما کاملا متفرق و پراکنده) هستیم که تلاش می‌کنیماین رژیم را سرنگون کنیم و آلترناتیو‌های مورد دلخواه خود را جایگزین کنیم. اما آیا فقط این دو بازیگر در صحنه ایران بدنبال اجرای نقش میباشند؟ آیا فقط این دو نیرو در این معادله “ایران” ذینفع میباشند؟ جواب سوالات فوق منفی‌ می‌باشد؛چرا که ذخائر عظیم نفت، گاز، دیگر منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک در تنگه هرمز، نظر کشورهای قدرتمند دیگری را نسبت به ایران معطوف کرده است. بهمین خاطر در این معادله “ایران” بجز ما و رژیم اسلامی بازیگر سومی هم وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. این بازیگر عبارت است از:۳-  نقش کشورهای خارجی‌ در روند تغییر و تحولات ایران.

با شناسایی بازیگران اصلی‌ نقش آفرین در صحنه ایران ما قادر خواهیم بود که : ۱- دوستان و دشمنان خود را بهتر بشناسیم. ۲- میزان توان و قدرت فکری و عملی‌ دوستان، دشمنان و همچنین خودمان را بهتر ارزیابی کنیم. ۳- همراهان و هم پیمانان احتمالی‌ خودمان را بشناسیم. و ۴- با اطلاعات بدست آمده از سه مورد فوق، ما قادر خواهیم بود که با شناخت و دقت بیشتری روند حرکت دشمن و نتیجتاً طرحها و نقش‌های احتمالی‌ آینده وی را شناسایی و پیش بینی‌ کنیم. مجموعه این اطلاعات بدست آمده میزان آمادگی ما را افزایش داده و مانع از غافلگیر شدن و شکست ما میشود. فراموش نکنیم که کوچکترین اشتباه محاسباتی و تعلل در موارد فوق شکست احتمالی‌ آینده ما را رقم خواهد زد.  توضیحات مختصر فوق شاید خیلی‌ سطحی و پیش پا افتاده بنظر برسند، اما من با ارائه چند تجربه تاریخی‌ مستدل اثبات می‌کنم که ما ایرانیان بهمین نکات ساده و پیش پا افتاده توجه نکرده ایم و متاسفانه در شرایط حساس کنونی‌ هم نسبت به آنها بی‌ تفاوتیم. همین بی‌توجهی و عدم دقت به جزئیات ساده فوق، یکی‌ از دلایل مهم شکست جنبشهای مبارزاتی ما بوده است و اگر همین روند را ادامه دهیم، مطمئناً در آینده نزدیک هم به منجلاب دیگری مشابه رژیم اسلامی گرفتار خواهیم شد. این سه تجربه تاریخی‌ حاوی طرحها و تئوری‌هایی‌ در مورد منطقه خاورمیانه منجمله ایران بوده و هستند و هر یک از آنها بنوعی آرایش سیاسی کشورهای این منطقه را تغییر داده است و این روند تغییر همچنان ادامه دارد. با نگاهی‌ سطحی و گذرا به این سه نمونه تاریخی‌ خواهیم دید که عملکرد و عکس‌العمل سه بازیگر تاثیر گذر در روند تغییر و تحولات ایران یعنی‌ ۱- رژیم اسلامی، ۲- ما طیف سرنگونی طلبان و ۳- قدرت‌های خارجی‌ طی‌ ۳۳ سال گذشته به چه صورت بوده است و در نهایت برندگان و یا بازندگان اصلی‌ این پروژه‌ها چه نیرو یا نیرو‌هایی‌ بوده اند. این ارزیابی مختصر دو نکته سودمند برای ما خواهد داشت. اول اینکه به برخی‌ از نقاط ضعف خود آشنا می‌شویم. دوم اینکه به ضرورت و اهمیت تشکیل یک اتحاد عمل فراگیر در شرایط حساس کنونی‌ بیشتر پی‌ خواهیم برد. ادامه دارد…. 

           مهران سیرانی

بخش اول

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.