مجید نفیسی
سرهنگ قذافی!
باور نمی کنم که پیش از مرگ
با چوب پاره ای، خوارَت کردند
تنها چند ماه پس از آنهمه خط و نشان ها
که کوچه به کوچه می آیی
و خانه به خانه می گردی
تا پاک کنی سراسر لیبی را
از زنان و مردانی بی باک
که پس از سالها سرکوب
سرانجام بر تو شوریدند.
تو از هر مکتب
بدترین درس آن را
فرا گرفته بودی:
از ملی گرایان
نمایش های ضدامپریالیستی،
از توده گرایان
نفرت از آزادی های فردی
و از دین سالاران
بازگشت به گذشته را.
وقتی که از راه آبی در شاهراه سِرت
بیرونت کشیدند
لابه کنان به آنها گفتی:
“پسران من!
به پدر خود رحم کنید.”
اما آنها بیرحمانه
چوب به تهی گاهت چپاندند
و با شلیک سه گلوله
به دورانت پایان دادند.
دردا!
در چهل ودو سال گذشته
با شکنجه گاه ها و مزدورانت
هیچ چیز دیگری به قربانیانت
یاد نداده بودی.
۲۳ نوامبر ۲۰۱۱