firoozeh_banisadr_01.jpg

مجازات بر اصل نفع گرائى و بر اصل ترمیم

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

firoozeh_banisadr_01.jpg

firoozeh_banisadr_01.jpgفیروزه بنى صدر

موافقین حکم اعدام براى مجازات سه خاصیت مى‏ شمارند : تنبیه، حفاظت جامعه از طریق از بین بردن مجرم و از طریق نقش آموزشى که اعدام براى جامعه دارد و جبران یا باز خرید مجرم (amendement) مجرم. سن توماس داکن d’Aquin Thomas Saint، روحانى روشنفکر مسیحى قرن ۱۳، مى ‏نوشت: “کشتن گناهکار، اگر او به جامعه ضرر مى ‏رساند و خطرناک است، نه تنها مجاز بلکه لازم است” و از قول ارسطو ادامه مى ‏داد:” انسان بد، بدتر و ضررش بیشتر از یک حیوان است”.

مجازات از دید نفع گرائى utilitarisme

نقش و هدف مجازات بنا بر نظر نفع گرایان، پیشگیرى از وقوع جرم است. پس اگر از ترس مجازات، جرم نباید انجام بگیرد، این ترس لذتى که از جنایت پدید مى ‏آید را باید بتواند پس بزند. در رد این نظریه، دو دلیل ارائه شده ‏اند:

– براى اینکه این ترس در جامعه نقش پیدا کند، بناچار، زجرهایى که به محکوم تحمیل مى ‏شوند را، بایستى بروشنى تمام، به جامعه عرضه کرد، اعدامها را به تماشاى عموم گذاشت…

– از نظر علمى نقش بازدارنده اعدام در هیچ زمان و مکانى ثابت نشده است. براى مثال، در امریکا، رشد جنایت روزافزون است. در سال ۱۹۹۱، ۲۵۰۰۰ جنایت صورت گرفته و این تعداد از سال گذشته، ۱۵۶۰ مورد افزایش یافته است. مجله‏ اى، آن سال را، سال مرگ نامید. با وجود حکم اعدام در این کشور، جنایات ۴ تا ۹ برابر بالاتر از کشورهاى اروپائى است و بین سالهاى ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱، ۲۵ درصد افزایش یافته است. در سال ۱۹۹۰ ، ۴۳۸ ۲۳ نفر قربانى جنایت شده ‏اند (میزان قتل ۱۰۰۰۰۰/ ۹۴ ساکنان). در کانادا که حکم اعدام در سال ۱۹۷۶ لغو شده و در ۳۰ سال قبل از آن، اعدامى صورت نگرفته است، میزان جنایت ۱۰۰۰۰۰/ ۲۲ ساکنان است. امریکا بالاترین جمعیت زندانى را در دنیا دارد. به میزان هر ۱۰۰۰۰۰ ساکنان امریکائى، ۲۷۴ زندانى وجود دارد. در سال ۱۹۷۰ این میزان ۱۰۰۰۰۰/ ۹۶ بود. در فرانسه، حکم اعدام در سال ۱۹۸۱ لغو شد و میزان جنایت افزایش پیدا نکرد. بر عکس در ایران، اعدام براى به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر همه روزه صورت مى‏ گیرد و با اینحال از میزان مصرف و تجارت مواد مخدر کاسته نشده است. در چین، مرتب حکم اعدام در ملاء عام براى به اصطلاح نقش آموزشى آن، به نمایش گذاشته مى ‏شود اما تمام آمار بر افزایش فساد و جنایت گواهى مى ‏دهند. در سال ۱۹۸۸، تحقیقى که به درخواست سازمان ملل انجام گرفته بود، به این نتیجه رسید:” تحقیقات به ما امکان ندادند از نظر علمى ثابت کنیم که اعدامها نقش پیشگیرى بالاترى از حبس ابد را دارند. امکان آن ضعیف است که چنین سندهایى در آینده نزدیک مشاهده شوند. بطور عمومى، وقایع پیش فرض نقش بازدارنده اعدام را تائید نمى ‏کنند”. و پروفسور روانپزشک فرانسوى روما جون Roumajon مى ‏گوید: “قاتل یا فکر مى ‏کند از پلیس مى ‏تواند فرار کند و قتل را مرتکب مى ‏شود یا مى ‏ترسد که او را دستگیر کنند و از آن صرف نظر مى ‏کند. اما، نوع مجازات، اعدام یا حبس ابد، تأثیر ضعیفى دارد. آنچه براى قاتل خون سرد تعیین کننده است، اعتقاد به عدم دستگیرى او است نه نوع مجازات. و اما قتل‏هاى شدیداً وحشتناک، آنها که احساسات را جریحه دار مى ‏کنند و انسان را منقلب مى ‏سازند، آنها اکثراً غیر قابل توضیح هستند”.

مجازات از دید ترمیم

غرب بیش از پیش با شکست مجازات بر اصل تنبیه مواجه است: تعداد زندانیان به سرعت افزایش پیدا مى ‏کند و آنان اکثراً نه تنها در زندان امکانات رشد و تغییر را پیدا نمى‏ کنند بلکه پس از خروج از زندان، با بحرانهاى عدیده‏اى روبرو مى‏ شوند که بعضاً بازگشت به زندان را به آزادى ترجیح مى‏ دهند. از این روست که محققین و روشنفکران خواستار تحول مجازات بر اصل تنبیه به مجازات بر اصل ترمیم شده ‏اند. مهمترین ضایعاتى که مجازات بر اصل تنبیه ببار مى ‏آورد، موارد زیر هستند:

– سعى در مخفى کردن حقیقت: زمانى که اصل بر تنبیه است و تنبیه تا مرگ هم مى ‏تواند پیش برود، طبیعتاً مجرم سعى بر پنهان کردن حقیقت مى ‏کند، حالت دفاعى مى ‏گیرد و کمتر به مسئولیتش در جرم مى ‏تواند بیاندیشد. دادستان نیز بایستى زمان و مخارج بسیارى صرف کشف حقیقت کند. در مجازات بر اصل ترمیم، روشن شدن حقیقت و پى بردن به عناصرى که موجب جنایت شده‏ اند اساسى هستند از جمله بدینخاطر که انکار حقیقت یا روشن نشدن آن، دومین ضربه‏ ئى است که به قربانى وارد مى ‏شود. در صورتى که روشن شدن حقیقت در منظر عام و بصورت رسمى، اولین قدم ترمیم قربانى است.

– در قضاوت بر اصل تنبیه، همه کوششها بر شیطانى کردن مجرم است تا تنبیه در حد مرگ موجه گردد. بنابراین، جامعه شناختى ناقص از مجرم پیدا مى ‏کند و کمتر به مسئولیت او و به نابسامانیهاى اجتماعى پى مى ‏برد. اما تا زمانى که مجرم و جامعه بر واقعیت آگاه نگردند، ضعفها و مسئولیت‏ها را درک نکنند، در صدد ترمیم آنها نمى ‏توانند باشند و نخواهند بود و مهمتر از آن، از مانع شدن از تکرارشان ناتوان خواهند ماند.

– القا این تصور در مجرم که با گذراندن دوران محکومیت، کیفر خود را به جامعه باز پس داده است، در صورتى که تا زمانى که مجرم به مسئولیتش پى نبرد و در صدد اصلاح خود نگردد ، خطر تکرار جرم بالا ست. در مجازات بر اصل ترمیم، مجازات نسبت به حقیقتى که بیان مى‏ شود و میزان ترمیم که مجرم متحمل مى ‏شود در رابطه است. یقیناً مخارج انسانى و مادى آن کمتر است و میزان خشونت در جامعه را کاهش مى‏ دهد.

– زمان مجازات بر اصل تنبیه، گذشته است. جرمى در گذشته انجام گرفته است که با چند سال زندان یا با اعدام تنبیه مى ‏گردد. در مجازات بر اصل ترمیم، شناخت گذشته براى ساختن آینده است. در واقع تا زمانى که مجرم جرمش را انکار کند، نه تنها نمى ‏تواند با قربانى و جامعه ارتباط برقرار کند بلکه ترمیم را امکان ناپذیر مى‏ کند. در صورتى که با بازگو کردن حقیقت، با اعتراف به ضربه‏ هائى که به قربانى و جامعه وارد کرده و سعى بر ترمیم آنها، مجرم امکان پیدا مى‏ کند تا دوباره با قربانى و جامعه ارتباط برقرار کند و آینده‏ ئى را با هم بسازند. اعتراف به جرم نیز اولین و شاید مهمترین قدم در راه بازسازى مجرم است.

بیان قرآن‏

بلحاظ اینکه اکثریت جامعه ما مسلمان است و استبداد سیاه ملاتاریا بنام دین حاکم است و جنایت مى‏ کند، ضرور دانستم تا بیان قرآن را درباره حکم اعدام بیاورم تا تضاد این رژیم با دین روشن گردد. در قرآن، حیات انسان در شمار والاترین ارزشها است. کشتن یک انسان کشتن انسانیت است:

“هر کس مؤمنى را بعمد بکشد مجازات او آتش جهنم است که در آن جاوید معذب خواهد بود. خدا بر او خشم و لعن کند و عذابى بسیار شدید مهیا سازد” (سوره النسا آیه ۹۳) “اى اهل ایمان مال یکدیگر را به ناحق نخورید مگر آنکه تجارتى از روى رضا و رغبت کرده و یکدیگر را نکشید که البته خدا بسیار بشما مهربان است” (سوره النسا آیه ۲۹) “و بخوان برآنها بحقیقت و راستى حکایت دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را که تقرب بقربانى جستند از یکى پذیرفته و از آن دیگرى پذیرفته نشد (قابیل ببرادرش هابیل که قربانیش قبول شد) گفت من ترا البته خواهم کشت (هابیل) گفت (مرا گناهى نیست) که خدا قربانى متقیان را خواهد پذیرفت” (سوره المائده آیه ۲۷) “اگر تو بکشتن من دست برآورى من هرگز بکشتن تو دست دراز نخواهم کرد که من از خداى جهانیان میترسم” (سوره المائده آیه ۲۸) “من خواهم که گناه کشتن من و گناه مخالفت تو هر دو بتو بازگردد تا تو اهل آتش جهنم شوى که آن آتش جزاى ستمکارانست” (سوره المائده آیه ۲۹) “آنگاه پس از این گفتگو، نفسش او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را بقتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گشت” (سوره المائده آیه ۳۰) “آنگاه خدا کلاغى را برانگیخت که زمین را بچنگال گود نماید تا باو بنماید که چگونه بدن مرده برادر را زیر خاک پنهان سازد. (قابیل) با خود گفت واى بر من آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم پس از این کار سخت پشیمان گشت” (سوره المائده آیه ۳۱) “بدین سبب بر بنى اسرائیل چنین حکم نمودیم که هر کس نفسى را که قتلى نکرده بکشد مانند آنست که همه مردم روى زمین را بکشد و هر کس نفسى را حیات بخشد بدان میماند که همه مردم روى زمین را حیات بخشیده باشد” (سوره المائده آیه ۳۲).

برداشت Albert Camus از تورات، در آنجا که به کشته شدن هابیل توسط قابیل مى ‏پردازد، به بیان قرآن نزدیک است:

” قابیل به قتل نرسید تا در دید همه انسانها، مورد سرزنش بگردد. این درسى است که مى ‏باید از تورات بگیریم”. جز اینکه در بیان قرآن، قابیل از آن رو که درپى جنایت، پشیمان گشت و گرفتار غذاب وجدان شد، هشدارى دائمى شد به همه انسانها تا که پیش از ارتکاب جنایت، عذاب وجدان ناشى از جنایت، در نظر مجسم کنند. در قرآن، رویه عمومى بر اینست که هر جرمى پاداشى برابر دارد اما تخفیف و عفو بهتر است:

“جزاى هر زشتکارى، زشتکارى برابر آنست اما پاداش آن کس که عفو و صلح مى‏ کند، نزد خدا است. همانا خداوند ستمکاران را دوست نمى‏ دارد”. (شورى آیه ۴۰). این اصل در هر مجازات، تکرار مى ‏شود. در حقیقت، سقف مجازات معین مى ‏شود اما چون اصل بر “عفو بهتر است” و رعایت اصول حاکم بر قضاوت، از جمله، جبران و مرمت است، مبناى قانون گزارى و قضاوت تعیین مجازات پائین‏تر از سقف مقرر است. از این رو، بسیارند حقوقدانان مسلمان که به استناد آیات قرآن، مجازات اعدام را روا نمى ‏دانند:

در مورد قتل غیر عمد، قصاص و اعدام قاتل مجاز نیست. در مجازات به دیه اکتفا باید کرد و این دیه را نیز وارثان مى ‏توانند ببخشند:

“هیچ مؤمنى را نرسد که مؤمنى را بقتل رساند مگر آن که به اشتباه و خطا مرتکب آن شود و در صورتیکه بخطا هم مؤمنى را کشت باید بکفاره این خطا بنده مؤمنى آزاد کند و خونبهاى آن را بصاحب خون تسلیم نماید مگر آنکه دیه را ورثه به قاتل ببخشد و اگر مقتول با آنکه مؤمن است از قومى است که با شما دشمن و محاربند در این صورت قاتل (دیه ندهد) لیکن بر اوست که بنده مؤمنى را آزاد کند و اگر مقتول از قومى است که میان شما و آن قوم عهد و پیمان برقرار بوده پس خونبها را بصاحب خون پرداخته و بنده مؤمنى بکفاره نیز آزاد کنید و اگر بنده‏اى نیابید بایستى دو ماه متوالى روزه دارید. این توبه ایست که از طرف خدا پذیرفته است و خدا آگاه و بصیر و حکیم است” (سوره النسا آیه ۹۲) در مورد قتل عمد قصاص جایز است اما خداوند همیشه دعوت به عفو مى ‏کند و براى شخصى که راضى به عفو باشد وعده بخشش گناه هایش را مى ‏نماید. در واقع خداوند مى ‏گوید قاتل مستحق مرگ است اما انسان را دعوت به گذشت مى‏ کند:

“بگو اى پغیمبر بیائید تا آنچه خدا بر شما حرام کرده همه را بیان کنم در مرتبه اول این که شرک بخدا بهیچوجه نیاورید و دیگر اینکه درباره پدر و مادر احسان کنید، دیگر اولاد خود را از بیم فقر نکشید ما شما و آنها را روزى میدهیم، دیگر بکارهاى زشت آشکار و نهان نزدیک نشوید و نفسى را (که حرام کرد) جز بحق بقتل نرسانید، شما را خدا بدان سفارش نموده باشد که تعقل کنید (تا از روى عقل و فهم کار بندید و سعادت یابید)” (سوره ۶ النعام آیه ۱۵۱) “اى اهل ایمان براى شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد را در مقابل آزاد و بنده را بجاى بنده و زن را به زن قصاص توانید کرد و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینى اوست بخواهد در گذرد بدون دیه یا با گرفتن دیه کاریست نیکو پس دیه را قاتل در کمال رضا و خشنودى ادا کند در این حکم تخفیف و آسانى امر قصاص و رحمت خداوندى است پس از این دستور هر که از آن سرکشى کند (و به قاتل ظلم و تعدى روا دارد) او را عذاب سخت خواهد بود” (سوره بقره آیه ۱۷۸) “و شما را در قصاص زندگانى است اى خردمندان تا مگر بپرهیزید، شاید از خداوند بترسید” (سوره بقره آیه ۱۷۹). “و در تورات بر بنى اسرائیل حکم کردیم که نفس را در مقابل نفس قصاص کنند و چشم را مقابل چشم و بینى را به بینى و گوش را به گوش و دندان را بدندان و هر زخمى را قصاص خواهد بود پس هرگاه کسى بجاى قصاص به صدقه راضى شود نیکى کرده و کفاره گناه او خواهد شد” (سوره المائده آیه ۴۵).

“و اگر بشما کسى عقوبت و ستمى رسانید شما باید بهمان اندازه آنها را عقوبت کنید و هر آینه صبر کنید خیر است براى صابران” (سوره النحل ۱۶ آیه ۱۲۶). “و هرگز نفس محترمى که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آنکه بحکم حق مستحق قتل شود و کسیکه خون مظلومى را بنا حق بریزد ما به ولى او حکومت و تسلط بر قاتل دادیم پس (در مقام انتقام) آن ولى در قتل و خونریزى اسراف نکند که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود” (سوره الاسرا ۱۷ آیه ۳۳).

لازم به یاد آورى است که قانون قصاص در زمان خود چه براى بنى اسرائیل چه براى اعراب، بر اصل کاهش و محدود نمودن خشونت بوده است زیرا کشتن فردى از قبیله ‏ئى، به انتقام و کشتن بسیارى از افراد قبیله مى ‏انجامید. و مشاهده مى ‏شود که در تمامى این آیات، اصل بر کاهش مجازات است و خداوند دعوت به صرف نظر از کشتن مى ‏کند و به بخشنده وعده پاداش مى ‏دهد.

و در قرآن، آیات بى شمارى در مورد رحمت خداوند و دعوت به توبه آمده است. به قاتل هم حق توبه داده شده و خداوند در صورتى که قاتل در تلاش براى ترمیم باشد به او وعده رحمت مى ‏دهد:

“آنهائى که از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق کنند و خشم و غضب فرو نشانند و از بدى مردم در گذرند و خدا دوستدار نیکوکاران است” (سوره آل عمران آیه ۱۳۴). “نیکان آنها هستند که هرگاه کار ناشایسته از ایشان سرزند یا ظلمى به نفس خویش کنند خدا را بیاد آرند و از گناه خود بدرگاه خدا توبه و استغفار کنند (که میدانند) جز خدا هیچ کس نمیتواند گناه خلق را بیامرزد. و آنها هستند که اصرار در کار زشت نکنند چون بزشتى معصیت آگاهند” (سوره آل عمران آیه ۱۳۵).

“باز هم خدا بر آنانکه از روى جهالت و نادانى عمل زشتى انجام داده و سپس بدرگاه خدا توبه کرده و اصلاح کنند، بعد از توبه، خدا آمرزنده و مهربانست” (سوره النحل آیه ۱۱۹). “و آنان هستند که با خداى یکتا کسى را شریک نمى‏ خوانند و نفس محترمى را که خدا حرام کرده بقتل نمى ‏رسانند وهرگز گرد عمل زنا نمیگردند که هر که این عمل کند کیفرش را خواهد یافت” (سوره الفرقان آیه ۶۸) “و عذابش در قیامت مضاعف شود و با ذلت و خوارى، به دوزخ مخلد شود” (سوره الفرقان آیه ۶۹) “مگر آن کسانیکه از گناه توبه کنند و با ایمان بخدا عمل صالح بجاى آرند پس خدا گناهان آنها را بدل به ثواب کند که خداوند در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربانست” (سوره الفرقان آیه ۷۰) و “هر کس توبه کند و نیکوکار شود البته توبه اش بدرگاه خدا خواهد رسید” (سوره الفرقان آیه ۷۱).

همانطور که در کتاب حقوق بشر در اسلام نوشته ابوالحسن بنى‏صدر آمده است، هدف مجازات در قرآن بر وفق اصل جبران و ترمیم است (صفحه ۶۵):

“حداکثر مجازات عمل به مثل است. تجاوز از آن، ظلم است. رهبرى جامعه اسلامى باید ارزش کردن عفو و متناسب با تحول جامعه بر وفق اصل جبران و ترمیم زمینه تخفیف مجازات را فراهم آورد”. بدینسان، در ۱۴ قرن پیش، قرآن سخن از اصول ترمیم و جبران مى‏ کند که هنوز که هنوز است نه در شرق نه در غرب به آن عمل نمى ‏شود. تنها در آفریقاى جنوبى پس از آپارتید، قضاوت بر اصل ترمیم، به همت نلسون ماندلا و عالى جناب دسمون توتو، تجربه و عملى گشت. این تجربه موفق، در جهان، مورد مطالعه و ارزیابى روشنفکران و مبارزان بر ضد حکم اعدام شد و حال، بیش از پیش، براى تحول قضاوت بر اصل تنبیه به قضاوت بر اصل ترمیم کوشش مى ‏شود. همانطور که ابوالحسن بنى صدر مى ‏نویسد:

” تغییر پایه زور به پایه عدم زور که جامعه در جریان رشد بدان موفق مى ‏شود، شرائط کاملاً متفاوتى را بوجود مى‏ آورد که در آن، جامعه فکر واپسگراى انتقام از عضو خطاکار خود را رها مى ‏کند و اندیشه جبران و ترمیم خطا را مى ‏پذیرد” (حقوق بشر در اسلام).

ادامه دارد…

این مقاله در خرداد ۱۳۸۲ در روزنامه انقلاب اسلامی بچاپ رسیده است


مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.