م.سحر
حوری
محصول خیالِ سدره در کاخ ، رسید
طوبا گُل داد و میوه بر شاخ ، رسید
عُمری به هدر دادی و رفتی به بهشت
حوری نرسید ، لیک بیلاخ رسید!
یخ در بهشت
خیاطی و هم سوزن و هم نخ داری
در قلب کویر ، کاسهء یخ داری
گیریم توراست قصد رفتن به بهشت
ما را زچه رو اسیر دوزخ داری ؟
معمار جهنم
سردفتر جهل و مایهء غم شده ای
وز پوکی ِ ما خورده و محکم شده ای
خواهان بهشتی از چه ما را برخاک
معمار مدینهء جهنم شده ای ؟
مینو
حق گوت نخواهیم کرا باید دید؟
ره جوت نخواهیم کرا باید دید؟
ما بی تو خوشیم در جهنم ، ای شیخ
مینوت نخواهیم کرا باید دید؟
کلاهیان
این دام ِ نهان به راه ما بردارید
وآن عکس ز روی ماه ما بردارید
ای خیل کلاهیان ِ دین شیفتگان
دست از سر بی کلاه ما بردارید
وحشت
این عشوه و آن ادا بهل چندی نیز
وین کبر در آن عبا بهل ، چندی نیز
در وحشت ِ جاری از خدایت غرقیم
ما را به خدای ما بهل چندی نیز!!
اسب تروا
گفتند که« اطلبوا ولو بالصین»باش
در لندن و پاریس و بُن و برلین باش
علم و هنر آموز ، نگفتند ترا
اسب تروای شیخ پشم الدین باش
مُعین استبداد
ای آن که ترا کلید ِ سوربُن دادند
بام و در ِ دانشت به رو بگشادند
چونست که علم و دانشت در ره دین
امروز مُعین ِ ظلم و استبدادند؟
زیرک
علمی که غلام جهل شد ، وای براو
آن عقل که رام ِ جهل شد ، وای بر او
وان زیرک تیزپر که چون دانه بدید
از اوج ، به دام ِ جهل شد ، وای بر او
تحمیل
فیزیک کجا و حضرت ِ جبرائیل؟
بیگ بانگ کجا و قصهء عام الفیل؟
رفتی به اروپا که هنرجویی و علم
جهل از چه کنی به اهل ِ دانش تحمیل؟
E=mc2
ای آنکه ترا علم به عقل افزوده ست
از بهر چه گویی که : « خدا فرموده ست : ـ
مقصود ز ” ای مساوی ام سی دو ” ـ
نسبیت ِ سرعت و انرژی بوده ست؟ » ـ
دانشجو
اهل هنری ، به راه ِ رُم باید رفت
ور دین خواهی به شهر قم باید رفت
گر فنِّ مُدرن و دانش نو طلبی
از جهل ، گریزنده و گُم باید رفت
م.سحر
پاریس ۷.۱۰.۲۰۱۱