bonyad pasargad 01

نامه سرگشاده بنیاد میراث پاسارگاد

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

bonyad pasargad 01

bonyad pasargad_01شکوه میرزادگی

…آنچه که در این سی و دو سال بر سر میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی ما آمده چنان ابعاد گسترده ای دارد که می تواند برای هر انسان متمدن و با فرهنگی هراس انگیز باشد. بدون کمترین بزرگ نمایی، و فقط بر اساس اسناد و مدارک موجود که بیشتر از سایت های دولتی و وابسته به دولت به دست آمده اند، حکومت اسلامی به تنهایی و در این سی و دو سال بیش از هزار سال از تاریخ مان در سرزمین ما دست به تخریب میراث طبیعی و فرهنگی و تاریخ زدایی زده است.

به رهبران و کوشندگان سازمان ها و گروه های سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج ایران

 

به باور ما، اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی، ناگزیر است که یکی از مهمترین پایه های حکومت فردایی خود را بر زمین استوار فرهنگ ملی و لزوم نگاهداری و نگاهبانی از میراث فرهنگی و طبیعی ما بگذارد.

هموطن عزیز و گرامی

در هفتمین سالگرد کمیته بین المللی نجات پاسارگاد که با شرایط حساسی از تاریخ وطن مان همزمان شده ـ شرایطی که بیشتر کارشناسان امور اجتماعی و سیاسی امکان تغییراتی را در ایران ناگزیر می بینند ـ سخنانی را با شما کوشندگان سیاسی مان در میان می گذاریم.

همانطور که آگاه هستید این نهاد فرهنگی کار خود را ابتدا با کوشش برای نجات محوطه ی تاریخی پاسارگاد در استان فارس شروع کرد و سپس، با شکل گرفتن بنیاد میراث پاسارگاد، به عنوان اولین ان. جی. او. ی بین المللی میراث فرهنگی و طبیعی ایران، وظیفه ی نگاهبانی از کل میراث در خطر ایران از یک سو، و آگاه سازی، شناساندن و گسترش فرهنگ ایران زمین را بر عهده گرفت. به این ترتیب کار ما، هم از آغاز، کاری فرهنگی بوده است و اکنون نیز طبیعی است که با شما از آنچه هایی بگوییم که با اهداف کاملاً فرهنگی این بنیاد در ارتباط اند؛ هرچند که اکنون درست همین اهداف مورد تهاجم مسایلی کاملا سیاسی و عقیدتی قرار گرفته است.

بر اساس نظر کارشناسان و کوشندگان فرهنگی سرزمین مان، آنچه که در این سی و دو سال بر سر میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی ما آمده چنان ابعاد گسترده ای دارد که می تواند برای هر انسان متمدن و با فرهنگی هراس انگیز باشد. بدون کمترین بزرگ نمایی، و فقط بر اساس اسناد و مدارک موجود که بیشتر از سایت های دولتی و وابسته به دولت به دست آمده اند، حکومت اسلامی به تنهایی و در این سی و دو سال بیش از هزار سال از تاریخ مان در سرزمین ما دست به تخریب میراث طبیعی و فرهنگی و تاریخ زدایی زده است. نگاهی ساده به تاریخ این سرزمین نشان می دهد که حتی مهاجمینی چون یونانی ها، مغول ها، و حتی اعرابی که حامل فرهنگ و مذهبی تازه نیز بودند، ویرانگری هاشان تا زمانی ادامه داشته که با مقاومت مردم برای جلوگیری از ورود به شهرهاشان روبرو می شدند. اما آنگاه که سرزمین ما اشغال می شد و مهاجمان بساط حکومت شان را پهن می کردند، چنان مجذوب فرهنگ و تاریخ و طبیعت شگرف ایران می شدند که یا در آن حل گشته و یا، حداقل، دست از تخریب بیشتر برمی داشتند، و چه بسا از آثار باقی مانده حفاظت نیز می کردند. نگاهی به حضور مجموعه ای از بناهای تاریخی باقی مانده از قرن ها در سرزمین ما، که در میان آن ها صدها آتشکده، کلیسا، کنشت، مسجد، خانقاه، و مزار قدیسان مذاهب گوناگون وجود دارد، خود شاهد روشنی بر این ادعا است. اگر چه اکنون بسیاری از آن ها بر اثر بی توجهی یا تصمیم عمدی مسئوولان ویران شده اند.

حکومت اسلامی، که سی و سه سال پیش به راحتی سرزمین ما را در اختیار گرفت و با قدرت بر اریکه حکومت تکیه زد، از همان اولین ماه تا کنون، نه تنها هرگز دست از ویرانی میراث طبیعی و فرهنگی که بخش بزرگی از ثروت و فرهنگ ملی ما هستند برنداشته، بلکه با حذف هر روزه ی همه ی نشانه های این فرهنگ، در سیستم آموزشی و رسانه ای، دست به یک فرهنگ زدایی کاملاً گسترده نیز زده است. در این فرهنگ زدایی تاکید بر این است که هر چه غیر از اسلامی ـ شیعی است بیهوده و بی ارزش و کفرآلوده است و ما بارها و بارها فتوای این که «هر چه غیر اسلامی است باید از بین برود» را به شکل های مستقیم یا غیر مستقیم از زبان زعمای حکومت اسلامی و وابستگان آن شنیده ایم. به این ترتیب کاملاً روشن است که یکی از مسایل مهمی که اکنون مردمان ایران با آن روبرو هستند، و به عقیده ما وضعیت را به صورت یک بحران کاملاً جدی درآورده، مسئله بحران فرهنگی است، بحران عظیمی که می تواند ما را به سرعت از جهان پیش رونده دور و در انجمادی خطرناک قرار دهد. در واقع سرزمین ما اکنون گرفتار همان بحرانی است که قبل از جنبش های منتهی شده به انقلاب مشروطیت گرفتارش بود. یعنی، زمانی که به دلیل سلطه ی حکومت های واپسگرا و به شدت مذهبی قاجاریه، به فاصله ای چند صد ساله از جهان پیشرونده عقب مانده بود؛ با این تفاوت که اکنون این «به شدت مذهبی بودن» تبدیل به یک «حکومت» مذهبی شده و، در پی آن، پیوند نامناسب مذهب و حکومت، هم مذهب را از شکل محترم و روحانی خویش به در آورده و هم حکومت را از پاسداری کرامت انسانی و ارزش های فرهنگ ملی خالی کرده است. به این ترتیب است که حکومت جمهوری اسلامی به ستیزی سخت با فرهنگ ملی ما برخاسته است؛ فرهنگی که به دلیل ارزش های ضد تبعیضی موجود در آن، به دلیل تاکید بر شادمانی، صلح دوستی و خردمداری و امکان به روز شدن، و به دلیل آن که می تواند با فرهنگ پیشرفته ی امروز جهانی همخوانی داشته باشد، قادر است که چون آفتاب بر سر تمامی مردمان سرزمین مان ـ با هر نوع مذهب و مرام و عقیده ـ به یکسان بتابد.

با این نشانه های روشن، به باور ما، اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی، ناگزیر است که یکی از مهمترین پایه های حکومت فردایی خود را بر زمین استوار فرهنگ ملی و لزوم نگاهداری و نگاهبانی از میراث فرهنگی و طبیعی ما بگذارد. توجه داشته باشید که ما نه باستان گرا هستیم و نه فکر می کنیم که می توانیم قوانین باستانی مان را، با همه ی مترقی بودن شان در زمانه ی خود، دست نخورده به امروز بیاوریم اما مطالعه ای سراسری ثابت می کند که فرهنگ ما چون زمینی بارور اما بفراموشی سپرده است و از آنجا که در آن از تبعیض های مذهبی و قومی و جنسیتی و غیره اثری نیست، تا همین امروز نیروی آفرینشگر خود را حفظ کرده و به راحتی توانایی پذیرنده و شکوفنده ی بذرهای گرانقدر و انسانی مندرج در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر باشد. این همان فرهنگی است که پیشتازان انقلاب مشروطیت با «اندک» توجهی به آن، اولین و مهمترین جنبش های آزادی خواهانه ی خاورمیانه را شکل دادند؛ و همان فرهنگی است که انقلابیون ۵۷، با پرهیز از و بیگانه شدن با آن، ما را صد سال به عقب برده و از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر دور کرده اند.

خانم ها، آقایان کوشنده ی اپوزیسیون! همانگونه که به مردمان وعده می دهید که اگر شما جایگزین دولت و حکومت موجود در ایران باشید پایان دهنده ی زندان سیاسی، شکنجه، سانسور و قطع دست و پا و سنگسار و انواع بیدادگری هایی خواهید بود که با مفاد اعلامیه حقوق بشر نمی خواند، همانطور که وعده می دهید که فردای ایران را از عطر آزادی و عدالت پر می کنید، به همان صورت هم وظیفه دارید که نسبت به نجات و سلامت میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی کشورمان، که یکی از ارکان فرهنگ ملی سرزمین مان محسوب می شوند، نیز متعهد شوید.

در عین حال، علاوه بر دلایل فرهنگی بالا برای ضرورت توجه به این میراث، شما، به عنوان نمایندگان سیاسی بخش های مختلف مردم، و برخلاف جمهوری اسلامی که در انزوای خود به سر می برد و به طور دایم با قوانین جهانی و کنوانسیون های مختلف جهانی سر جنگ دارد، موظف هستید که با مردم دنیا روابطی مساوی و متقابل داشته باشید، و موظف هستید که به کنوانسیون هایی که از سوی سازمان ملل و سازمان های مختلف حقوق بشری، در راستای آفریدن سلامت و آرامش و آزادی بشریت، به تصویب رسیده اند وفادار بوده و تعهد خود به انجام آن ها در ایران آینده را اعلام کنید.

این در حالی است که ـ تا آنجا که ما می دانیم ـ هیچ کدام از احزاب، سازمان ها، و گروه های سیاسی، یا در برنامه ها و اساسنامه های خود از مسایل و داشته های مربوط به فرهنگ ملی ما نامی نیاورده اند، و یا توجه به آن ها ار سوی شان «عملی تزئینی» به حساب می آید. برخی از آن ها هر چند گاه یکبار اعلامیه ای منتشر می کنند؛ فقط هنگامی که رودی، کوهی، دریاچه ای، و اثری فرهنگی یا تاریخی در معرض تهاجم و نابودی قرار می گیرد، و یا وقتی که به وسیله ی کوشندگان فرهنگی واکنشی رسانه ای و جهانی بر انگیخته می شود هیچ کدام بخشی از فعالیت های خود را (هر چند کوچک) به طور جدی به میراث فرهنگی و طبیعی ملی ما اختصاص نمی دهند. و هیچ کدام هنوز به تصدیق این واقعیت انکار ناپذیر بر نمی خیزند که در دنیای امروز، و به خصوص پس از سالاری حقوق بشر، نقش زیربنایی و ساختاری چیزی به نام «فرهنگ» اعتباری کمتر از ارزش های اقتصادی و سیاسی ندارد؛ اعتباری که اگر واقعی نبود در کنوانسیون های صادر شده به وسیله سازمان ملل بر این نکات با اهمیت تاکید نمی شد که: «ویرانی یا انهدام هر قسمت از میراث فرهنگی و طبیعی موجب فقر شدید میراث همه ملل جهان می‌گردد و حفظ این میراث می تواند هم انسان متمدن این روزگار را از تکرار تجربه های بشری، که در کل تاریخ به دست آمده، بی نیاز کند، و هم امکان داشتن آب و خاک و هوایی سالم را برای سلامت او و ماندگاری سیاره ای که در آن زندگی می کند مهیا می سازد».

خانم ها، آقایان! دلیل نگارش این نامه به شما آن است که ما، به عنوان نهادی مدنی که اهداف اش مورد پشتیبانی گروه های بیشماری از علاقمندان و باورمندان به ارزش های فرهنگ ملی است، خواستار آنیم که بدانیم چه ضمانت اجرایی وجود دارد که اگر این حکومت برود و شما بر جای آن بنشینید، می توانیم مطمئن باشیم که وضعیت میراث فرهنگی و طبیعی ما همین گونه فلاکت بار که اکنون هست باقی نخواهد ماند؟ چگونه می توانیم مطمئن باشیم که شما ارزش های فرهنگی ـ ملی ما را همانقدر ارج می گذارید که دیگر کشورهای پیشرفته جهان؟

شما، از هر سازمان و گروه و حزبی که هستید، زمانی می توانید مدعی جایگزینی شایسته ای برای حکومت جمهوری اسلامی باشید که از هم اکنون نشان دهید خواهان همه ی آن چه هایی هستید که این حکومت دیکتاتوری مذهبی ندارد یعنی همه ی آزادی ها، عدالت ها، و رفع تبعیض از تمامی مردمان سرزمین مان، با هر مذهب و مرام و قوم و عقیده و جنسیتی. باید نشان دهید که، مثل همه ی کشورهای پیشرفته ی روزگار کنونی، شما نیز به میراث فرهنگی و طبیعی ملی و بشری احترام می گذارید و برای حفظ آن خواهید کوشید و، به طور کلی، باید نشان دهید که پایبندی تان به مفاد اعلامیه ی حقوق بشر و کنوانسیون های وابسته به آن تنها شعار نبوده و امری کاملاً جدی شناخته می شود که بر روی جزء جزء آن به صورتی مستمر کار می کنید.

ما نیز، حق داریم، به عنوان یک نهاد فرهنگی و مدنی، تنها از گروه ها و سازمان ها و احزابی حمایت کرده و پشتیبانی از آن ها را به اعضا و پشتیبانان خود توصیه کنیم که با اهداف فرهنگی ـ انسانی ما سازگاری داشته باشند.

ما می دانیم که فردای ایران در دست برخی از شما خواهد بود اما تا رسیدن به آن جایگاه، و اگر دیکتاتور نباشید، به رای تک تک مردمان ایران، و از جمله تک تک ما، نیازمند خواهید بود.

پس اگر، در آن فردا، رأی ما ـ همه ی علاقمندان به حفظ فرهنگ ملی، و میراث های فرهنگی، تاریخی و طبیعی ـ را می خواهید از هم اکنون به ما دست یاری داده و توجه و تاکید بر این مسایل را نیز، چون دیگر مسایل مهم سیاسی و اجتماعی، به طور جدی و نه تزئینی در دستور کارخویش قرار دهید. ما همچنین از شما تقاضا داریم که در اساسنامه های خود، یا قانون های اساسی پیشنهادی خود برای آینده ی کشورمان، موادی را نیز به میراث فرهنگی و طبیعی ایران اختصاص دهید.

ما مراتب همراهی ها و نیز نظرات فرهنگی شما را در مورد این مسایل به طور مرتب و بصورتی گسترده انتشار خواهیم داد. در عین حال، پیشنهاد می کنیم که به هنگام نگارش هر نوع اساسنامه یا قانونی اساسی نوین به دو ماده ای که در پی این نامه می آیند* و در مورد میراث فرهنگی و تاریخی، و نیز میراث طبیعی و محیط زیست تهیه شده اند توجه کنید. این دو ماده به تقاضای بنیاد میراث پاساردگاد، به وسیله «حقوقدانان جنبش سبز» تهیه شده و در متن پیشنهادی قانون اساسی تنظیم شده از جانب این گروه قرار گرفته است. این کارشناسان برای تهیه ی این دو ماده به قانون های اساسی کشورهای پیشرفته مراجعه کرده و، با توجه به کنوانسیون های مربوط به این میراث، آن را تهیه دیده اند.

به نظر ما، تا اطلاع ثانوی و تا وقتی که مفادی بهتر از این دو ماده برای آینده ی میراث فرهنگی و طبیعی ما آفریده نشده و به نگارش در نیامده است، گنجاندن مفاد این دو ماده در اساسنامه ها و قوانین اساسی پیشنهادی شما بهترین هدیه ای است که می توانید به میلیون ها دوستدار فرهنگ ایرانزمین بدهید.

در صورتی که قصد داشته باشید در تهیه ی برنامه های جامع خود برای فردای ایران به مسایل و مشکلات و راه حل های مربوط به میراث فرهنگی و طبیعی ایرانزمین نیز بپردازید، کارشناسان بنیاد میراث پاسارگاد آماده اند تا شما را در این راستا همراهی کنند.

با مهر و احترام

شکوه میرزادگی

سخنگوی بنیاد میراث پاسارگاد

سی ام آگوست ۲۰۱۱

www.savepasargad.com

*دو اصل درباره میراث طبیعی، فرهنگی، تاریخی و محیط زیست که به پیشنهاد بنیاد میراث پاسارگاد از سوی حقوقدانان جنبش سبز تهیه و در قانون اساسی پیشنهادی آن ها برای ایران آینده آمده است.

اصل چهل و دوم

بهره برداری از منابع طبیعی باید با رعایت موازین علمی و زیست محیطی مبتنی بر توسعه پایدار باشد. درآمدهای ملی حاصله باید در جهت توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استان ها و مناطق مختلف کشور مورد استفاده قرار گیرد. در این راستا هر منطقه باید به فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم را به طور منصفانه و بدون تبعیض در دسترس داشته باشد.

Article Forty Two

Utilizing natural resources shall be in compliance with scientific and environmental standards based upon sustainable development. The national income thereof shall be used to distribute economical activities among different provinces and various areas of the country. To this end, each region, based on their needs and potentials, shall have the required capital and means at their disposal on a fair basis and without discrimination.

اصل چهل و چهارم

حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، و نیز حفظ و نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی کشور وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی یا تخریب غیر قابل جبران محیط زیست ملازمه پیدا کند یا موجب آسیب یا تخریب میراث فرهنگی و تاریخی شود، ممنوع است. همچنین دولت موظف به ایجاد سازوکارهای مناسب برای تامین مالی حفظ و نگهداری محیط زیست و میراث فرهنگی و تاریخی، به ترتیب از طریق درآمد زائی خودگردان آنها، در نظرگرفتن تسهیلات مالیاتی و مانند آن، و در صورت نیاز تصویب بودجه عمومی خواهد بود. تفصیل این اصل و مسئولیت های مدنی و کیفری ناشی از تخلف از آن را قانون تعیین می کند.

Article Forty Four

Protection of environment, in which today’s generation and coming generations must have thriving social lives, as well as protection of cultural and historical heritage of the country is a public duty. Therefore, economic and other activities which cause irreparable pollution or destruction of environment, or result in damage or destruction of cultural or historical heritage are forbidden. The government shall provision the financial supplies and means to preserve and maintain the environment and the cultural and historical heritage respectively through generating their own income, considering tax incentives and, in case required, allocating public budget. Details of this principle and civil and criminal responsibilities incurred from violations thereof shall be determined by law

www.savepasargad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.