تأملی بر پرونده تجاوز به زنان در اصفهان و انتقام‌گیری مذهبی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

محمد مصطفایی

زنی که مورد تجاوز بی رحمانه عده ای از مردان هوسران در باغی در نزدیکی اصفهان قرار می گیرد می گوید. درب باغ زده شد. و یکی از آقایان رفت و در را باز کرد. دو نفر پشت در بودند. گفتند که از طرف پلیس هستند و دارای حکم قاضی می باشند. آنها لباس شخصی بر تن داشتند و ظاهرشان به نیروهای بسیجی شبیه بود. صورتشان دارای ریش بوده و پیراهن شان نیز روی شلوارشان بود. وارد باغ شدند.

همین که وارد شدند چند نفر دیگر هم از دیوار و درب وارد شدند و همه جا را محاصره کردند. ما را تهدید کردند که از تلفن همراهمان استفاده نکنیم. مردان چون گمان می کردند که آنها مأمور هستند از خود مقاومتی نشان ندادند. این زن می گوید ما به پلیس زنگ زدیم ولی پلیس بعد از اینکه متجاوزین رفتند سر رسیدند. بعد از آن هم به ما گفتند که جرأت نداریم حرفی در این خصوص در جایی مطرح کنیم و حال نیز اجازه حرف زدن نداریم. به هیچ عنوان اجازه نمی دهند ما واقعیت را مطرح کنیم و بگوییم که کسانی که به باغ هجوم آوردند از نیروهای لباس شخصی بودند که با تنی چند از اشرار تبانی کرده بودند تا این فاجعه را رقم بزنند و حال آنها هستند که نمی خواهند مجرمین اصلی دستگیر شوند.

گفته های این زن که نخواست نامش از تهدیدهایی که شده است مطرح گردد قابل تأمل است. به خصوص اینکه اتفاقات و عملکرد دستگاه انتظامی و پلیس و نیز اظهار نظرهایی که در این مورد می شود نشان می دهد که کسانی که به باغ یورش برده و تجاوز کرده اند به اصطلاح اراذل و اوباش نبوده اند و این عده از افراد از جمله افراد مذهبی بوده اند که قصد انتقام گیری مذهبی داشته اند.

نخستین موضع گیری رسمی پلیس درباره فاجعه تجاوز زنان در خمینی شهر اصفهان و همچنین امام جمعه اصفهان نیز جای تامل دارد. امام جمعه اصفهان طبق گزارشی که روزنامه روزگار منتشر کرده است گفته است: اگر خانمها حجاب داشتند، مورد تجاوز قرار نمیگرفتند. حجت‌االسلام سالمی امام جمعه خمینی‌شهر همچنین گفته است: البته آنها هم که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند آدم‌های علیه‌‌السالمی نبوده‌اند، این ۱۴ نفری که فقط دو نفرشان خانواده بوده‌اند برای پارتی به شهر ما آمده بودند و با شراب‌خواری و رقاصی یک عده دیگر را هم تحریک کردند. واحد مرکزی خبر نیز پیش تر از جانب سرپرست اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان اصفهان گزارش داده بود که: چهارشنبه گذشته چند خانواده‌ در یکی از باغ های اطراف اصفهان بدون رعایت موازین شرعی و عرفی، میهمانی را برگزار کرده بودند که عده ای از اراذل و اوباش این منطقه با اطلاع از این میهمانی و با همدستی دوستان خود ضمن ورود به داخل باغ، زنان و دختران این میهمانی را مورد اذیت و آزار جنسی قرار داده بودند.

۱۸ روز از این واقعه تلخ می گذرد و تا زمانی که مردم شهر سکوت خود را نشکنند، صدایی از مسئولین در نمی آمد و حال که صدای مردم خمینی شهر، بلند شد و آنها به اعتراض راهپیمایی و تجمع کردند، مسئولین اظهارنظرهایی می کنند تا بار مسئولیت خود و مجرمین را کاهش دهند. از جمله پلیس آگاهی استان اصفهان در اولین اظهارنظر رسمی میگوید اگر این خانمها حداقل حجاب را رعایت کرده بودند، شاید مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفتند.

روزنامه روزگار در خصوص تحقیق در رابطه با فاجعه ای که در اصفهان رخ داد نوشته است که هیچ کس پاسخگو نبود، بعد از ورود به شهر سر زدن به ادارات و نهادهای رسمی را شروع کردیم و تقریبا جز یکی دو مورد جواب رسمی ای نشنیدیم. همه به صورت غیررسمی اطلاعاتی میدادند، البته ضبط صوتهای ما روشن بود.

چرا مسئولین نباید پاسخگو باشند؟ با قربانیان این حادثه مصاحبه ای نمی شود. مطمئنأ قربانیان حادثه همانطور که برخی از مسئولین درخواست کرده اند به جای مجرمین به دلیل نداشتن حجاب در باغ خود یا اقوامشان، محاکمه و مجازات خواهند شد و از طرفی تحت فشارهای امنیتی قرار خواهد گرفت و در پشت تلویزیون حاضر شده و به نفع نظام جمهوری اسلامی به زیان خود سخن خواهند گفت و یا اینکه افراد بی گناهی را یافته و با تحت شکنجه قرار دادن آنها، برای اینکه افکار عمومی را آرام کنند، در جلوی تلویزیون اقرار گرفته و چند بی گناه را به جای گناهگاران اصلی محاکمه خواهند کرد.

جالب اینکه فرماندار اصفهان در این مدت خود را مخفی کرده است. اما معاون وی به خبرنگار روزگار می گوید: سالها این همه دست در این شهر سوی خدا بالا بوده نیامدید یک خبر بگیرید، حال که… سر و کله تان پیدا شده. معاون فرماندار هم هیچ نمی گوید و حوالی مان میدهد به اتاق حراست. مسئول حراست هم بعد از بالا و پایین کردن نامه ام و کمی صحبت دوستانه هیچ نمیگوید و ارجاع می دهد به فرماندهی پلیس. یکی از مدیران ارشد فرمانداری اما اطلاعاتی درباره ماجرا میدهد. میگوید حاضران غیر از دو نفر همه خانواده بوده اند، زن و شوهر و خواهر و برادر. او ناراحت است و معتقد است پلیس پیش از این در برخورد با آنها شل گرفته است. ظاهرا عکس این متهمان برای شناسایی در نماز جمعه پخش شده است. این مسئول می گوید «خبر نباید این قدر پخش می شد» این مثل مسأله خانوادگی است و باید در شهر حل می شد. بچه ها خیلی هم تلاش کردند آن تجمع برگزار نشود، اما متاسفانه شد و حالا با آبروی شهر دارد بازی می شود.

در حالی که امام جمعه اصفهان می گوید قربانیان جرم فقط دو نفرشان خانواده بوده و دیگران از شهرهای دیگر آمده بودند. یعنی در این سرزمین کسانی که خانواده نیستند یا حجاب نداشته باشند یا شرب خمر کنند، اگر تجاوزی به آنها شد اشکالی نخواهد داشت؟

هیچکس در این داستان پاسخگوی هیچ خبرنگاری نیست. خبرنگار روزنامه روزگار هم که از تهران به دادستانی اصفهان می رود با برخورد توهین آمیز مسئولین مواجه می شود مثلا یکی از مسئولین به خبرنگار می گوید: «باید بروید پیش آقای دادستان البته نوع پوشش تان اینطوری نباشد. روسری و سر و وضع تان پیداست. من میتوانم رنگ گوشواره شما را هم ببینم.» خبرنگار می گوید: «خب اگر این طور است، نگاه نکنید آقای محترم!» میگوید: «اگر نگاه نکنم که می گویید بی ادبی کرده ام.» خبرنگار می گوید: «اصلأ من این را به حساب بی ادبی شما نمی گذارم.»

می گوید: «خیر من میخواهم به شما نگاه کنم و شما با این وضع پوشش تان مرا به گناه می اندازید. شما بروید و وضعتان را درست کنید.» خبرنگار روزنامه روزگار می نویسد همین آقا ما را نزد آقای بت شکن بازپرس پرونده می برد و به او از مصداق بدپوششی ما گله می کند. به جناب بازپرس پرونده می گویم که مگر پوشش من چه ایرادی دارد و مرد مدام پشت سر هم حرف می بافد که چنین و چنان. بت شکن معرفی نامه می خواهد یا کارتی. کاغذ را به دستش می سپارم و در صندلی کناری او می نشینم. با دست اشاره می کند که روی صندلی دیگری که چند متری با او فاصله دارد، بنشینم. گویا کسی در دادستانی خمینی شهر قرار نیست درباره پرونده به ما پاسخی بدهد. یکی پرونده را منکراتی می خواند و یکی محرمانه و پیچیده.

حادثه در شب هنگام رخ می دهد و بی حجابی زنان و پایکوبی حاضرین در باغ بهانه ای می شود در دست، مسئولین حکومتی که به راحتی موضوع را لاپوشانی کنند تا این فاجعه از ذهن عموم خارج گردد.

اما واقعا چه شده است که در سال های اخیر، تغییرات شگرفی رخ داده است، آیا تمامی این اتفاقات به وسیله جن گیرهای آقای احمدی نژاد رخ می دهد؟ یک روز می شنویم که عده بسیاری را در ملاء عام اعدام کرده اند. یک روز خبر کودک آزاری های فجیع را می شنویم! خبر تجاوز در دانشگاه! خبر قاتل بودن یکی از قوی ترین مردان ایرانی، خبر شکنجه هایی که توسط مأمورین امنیتی در زندان اوین را می شنویم و روزی نیست که خبر دهشتناکی به گوش مان نرسد.

تنها می توانم بگویم متأسفم. از همه این بی قانونی ها متأسف و متأثرم….

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.