کارگذاران دستگاه خرافه پردازی اکنون در تعقیب جن گیران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

پایا راستگونیا

چه بی پایه و مضحک می شود استدلال های ما در مورد اندیشه ها و رفتار دیگران آنگاه که اندیشها و رفتارهای ما خود به گونه ای در دایرۀ همان رفتارهایی قرار می گیرد که علیه شان به گرد هم آوردن مقدمه ها و نتیجه های استدلالی پرداخته ایم . چندیست که در رسانه ها همگان شاهدیم که خبر از مقابله با جریانی در دولت و حامیان و مشاوران آن داده می شود که به خرفاتی در زمینه جن گیری و رمّالی و این گونه عقاید باور داشته و گفته می شود که اقدامات و رفتارهایی را نیز در این مورد از خود بروز داده اند .

و با مزه تر ، فارغ از حقیقت یا عدم حقیقت این موضوع ، این که این اتهامات و شاید افترا ها از جانب کسانی عنوان می گردد که خود اساس باور و رفتارهایشان به تمام و کمال از جهت و گونه ای دیگر بر این عقاید خرافی و باطل ابتنا یافته است .
حکومتی که درطول این چند دهه خود ید طولایی در بسط فرهنگ متحجر و خرافی داشته است و تمام اعمال و عقایدش به گونه ای مهوّع  با خرفات کوچک و بزرگ به گونه تمایز ناپذیر در آمیخته است خود اکنون از جهتی ، متوجه و گرفتار جریانی از این دست در سطوحی از مسئولین گشته است .
آیا غیر از آن است که به نوعی باید تمام عقایدی را که با خرد و سنجش عقلانی ناسازگار است و جایی برای آن نتوان در حوزۀ علم و نظام استدالاهای عقلایی برشمرد را در ضمرۀ خرافات یا تخیلات برشمرد . بر این مبنا هم از آغاز باید بر بخشهای معتنابهی از باورها ، و رفتارهایی که بر اساس این باورها در این ساختار سیاسی و فرهنگ مورد حمایت و ترویج آن صورت می پذیرند ، اگر نه همۀ آنها ، به عنوان خرافات و زایییده ها و زوائد مخیله های خرافه زده ، خط بطلان کشید . و در این خصوص شواهد به آن اندازه زیاد است که انسان عاجز خواهد ماند که از کجای این سلسلۀ نا متناهی اباطیل موهوم آغاز کند .
مثلاً در این قضیۀ اخیر از دست گیری و بازداشت عده ای جن گیر سخن می گویند . باید پرسید که اساساً این جناب جن چگونه موجودی است هویت و تأیید هستی شناختی خود را از کجا باز یافته است ؟ مگر نه این است که در خود منابع به باور این ها معتبر دینی و مذهبی از این موجود ناپیدا سخن رفته است و حتی از لشکریان اجنه از جمله در قضیۀ عاشورا و کربلا و حتی در منابعی از امکان و تبیین فقهی ازدواج با اجنه یاد شده است . خوب کاملاً بدیهی است که وقتی که این گونه در این منابع بر مفهوم ومصداق امری صحه گذارده شود ، آنگاه عده ای نیز یافت خواهند شد که از روی ساده لوحی و اغلب فرصت طلبی و کلاشی در تأیید سخن و یافتن مصداق برآیند و یا مدعی روئیت و ارتباط با این به اصطلاح اجنّه گردند . چه در کوچه و بازار و چه در دستگاه و دربار . چنین است که وقتی خود از مصادیق محکوم همان استدلالند که بر دیگری عنوان کرده اند دیگر راهی نمی ماند جز این که دهان بر بندند و زبان دراز و یاوه گوی خویش را در نیام کشند .
در کشوری که حضرات دین پناه وردخوانی و دعا را چون نقل ونبات رونق بازار ساخته اند و برای هر روز و ساعت و هر وضع و حالت وردی و دعایی را ساخته و به مردمان مصیبت زده تعلیم می دهند و حتی برای عدد و رقم این اوراد نیز با وسواس چرتکه می اندازند و امورات مختلف کشور و مردمانش را به قبول و تأثیر آنها حواله می دهند و رسانه ها از بام تا شام در هر فرصت مغتنم جلوه ای از این بازار ترّهات را به مردم ارزانی می دارند و هر در دیواری را به وردی مزین ساخته اند و برای این همه دفتر و دستک و سازمان هایی را ساخته اند . دیگر چه جای منع و دریغی برای فال بین ها و دعانویس ها و رمّال ها خواهد ماند .
و باز وقتی در مملکتی مرده پرستی این چنین رواج بی حد حصری یافته است و این همه عمارت و به واقع «صندق مزیّن» با نام امام و امام زاده ، به قصد سرکیسه کردن مردمان در جهل غوطه ور ، چون قارچ در اقصی و اکناف کشوراز خاک سر برآورده اند و به مرحمت همین مردمان آباد گشته اند ( چندی پیش در خبری از قول مدیر کل اوقاف و امور خیریه استان مازندران آمده بود که در سال گذشته ۳۲ امامزادۀ جدید در این استان شناسایی شده اند با این حساب در بیست و چند استان کشور می بایست دست کم ۵۰۰ امامزاده به جمع امامزاده های موجود اضافه شده باشد ) و وقتی در هر فرصت سیل مردم را به فریب معجزه و فرج و شفابخشی بدانها گسیل می دارند ، در این حال و هوا کراهت و تعجبی نخواهد داشت اگر عده ای مدعی راه میانبر شده و خود را مرتبط خاص با این امام و آن امامزاده بدانند و برای وساطت خویش در معاملات مردم با آنها حق الزحمه و به قولی کمیسیون دریافت دارند .
 در اخبار و روایت های بسیاری حضرات متولّی دین یا خود مدعی ارتباطاتی این چنین گشته اند یا چنین روابطی را با عوالم غیب و الشهاده برای دیگران روایت کرده اند . از این گذشته از ابتدا داستان دین خود با چنین ارتباطات مشروعی است که آغاز می شود . در این صورت این در رحمت و مرحمت بدیهی است که برای دیگران هم ، به غیب و به جیب ملت باز گردد و دیگر جای بر آشفتن و تبعیض نخواهد بود . و بعید است در این عرصۀ نیرنگ و جهل و توهم کسی جای دیگری را تنگ کرده باشد چه برای دخیل بستن و وصال غیب و موجودات چنان عوالمی ضریح و قدمگاه بسیار است چنانچه خود اولیای مذهبی و سیاسی اثبات نموده اند که این امریست به هر تقدیر میسر . مگر نه این بود که برای امام زنده غایب نیز جایی را در ته چاهی در دیاری که شاید آن امام در طول عمر هزار و دویست سیصد سالۀ خود به خواب و بیداری نیز نمی دیده است پیدا نمودند و عمارت و بارگاهی به هیأت تمام بنگاه هایی این چنین برای ارتباط مردمان با ته چاه علم نمودند . طنز روزگار چنین است که در فرهنگی که چاه نماد گمراهی و بدبختی و بد سرانجامی است و در مثل در مقابل راه قرار می گیرد ، حال مردمی راه  خویش را در چاه می جویند . حتی درخرافه پردازی و افسانه سازی نیز اگر هنری در میان باشد ، تنها بد ذوقی می تواند به ارج نهادن به چاه بیانجامد .
حتماً خود خوانندگان محترم نیز اگر چند صباحی را در آن مملکت سپری نموده باشند خود از این خرمن و خروار ، مشت های دارند . من خود به عنوان یک نمونه شاید کوچک  می توانم در این مورد به کتاب قصص النبیا ارجاع دهم . یادم می آید که در سنین سیزده چهارده سالگی این کتاب را تورقی نمودم و در همان سنین از خواندن بعضی از این ترهات خرافی مندرج در آن در شگفت بودم . آنجا که مثلاً از قومی با نام یأجوج و مأجوج ، به عقیدۀ نویسنده کتاب در تاریخ ، سخن رفته و احوال و شمایل ظاهری این قوم توصیف گشته بود . یا در جایی که به اندازه و قد و قوارۀ آدم ابوالبشر اشاره داشت . احتمالاً یکی از منابع آخوندی که در این مورد اباطیلش در رسانه ها انعکاس یافت همان کتاب یا محتویاتی آنچنان بوده است .  به یاد می آورم در جاهایی از این کتاب به تبار شناسی بیولوژیک برخی از حیوانات و یا علل اشکال ظاهری آنها نیز پرداخته شده بود از جمله ارتباط غریبِ دم بز و داستان کشتی نوح .
از امدادهای غیبی جبهه های جنگی که به کشتار صدها هزار نفر انجامید و حاصلی جز مصیبت و ادبار بر این مردمان نداشت  تا داستانهایی که امروز با وقاحت از یا علی گفتن ولی فقیه زمان در وقت ولادت می گویند یا پرداخت رسانه ای که از داستانی موهوم در وصف سید خراسانی و اعوان و انصار او انجام می گیرد ، در این چند دهۀ از عمر دستگاه موهوم پرداز همواره تداوم داشته است . باید گفت شگرد خرافه پردازی و پیامدهای جامعه شناختی آن خود یکی دیگر از وجوهات بازار مکاره سیاست حکومت اسلامی حاکم بر کشور در طول حیاتش بوده است و بدیهی است که اهداف و آمالی خاص همواره در این راستا دنبال گردیده است و نیز این امر تنها محدود زمان و طیف خاصی نیز نبوده است .
بد نیست در پایان اندکی پیامدهای خرافه گرایی را در سطح اجتماع باز کاویم . این پدیده هم به لحاظ روانشناختی و هم جامعه شناسی دارای عوارض بسیار سوئی است که می توان اختصاراً به برخی اشاره نمود :
۱ـ گرایش به سمت خرافات در درجۀ نخست باعث مغشوش شدن واقعیت و امورات عینی زندگی و جهان در دید و باور کس و کسانی می گردد که به این عقاید تعلق خاطر نشان می دهند . در دایرۀ اعتقاداتی این گونه ، سامان و نظم طبیعی امور از هم گسسته و ارتباط علّی و معلولی پدیده ها با یکدیگر آنگونه که ما در جهان می شناسیم مخدوش خواهد شد .
۲ـ در این صورت انسانها به عوض اینکه به دنبال علل اصلی و ضروری امور و پدیده ها بوده و مسائل رویاروی خویش را بر این مبنا و در این راستا بازیافته و این مسائل را در چهارچوب تجربه و تعقل و به مدد علم  حل وفصل نمایند . دچار انحراف و سرگردانی شده و از تحلیل درست امور باز خواهند ماند . در این صورت رهیافت تجربی و علمی در نگرش به پدیده ها و توضیح و تبیین آنها و بررسی و پژوهش لازم برای رفع موانع و مشکلات جای خویش را به تعلیل امور در پرتو موهوماتی باطل خواهد سپرد .
۳ـ نوعی فضای قضإ و قدری بر ذهنیت انسانها و به تبع آن بر جهان در دید آنها حاکم گشته و چشمها نه به دنبال حقایق عینی ، رفتارها و ارتباطات معقول و مبتنی بر عینیت عقلانی اشیإ و پدیده ها بلکه در انتظار معجزه و اتفاق و مسیری غیر از مصادر  مجراهای طبیعی رویدادها خواهند بود .
۴ـ پیامد بدیهی و طبیعی دیگر انفعال و رکودی است که در این وضع بر فرد و طبعاً بر مجموعه افراد در جامعه حاکم گردیده و شیرازۀ تلاش و پشتکار و مداومت جمعی  را در نیل به اهداف و آمالی که جز این ، مسیری بر آنها متصور نیست از هم خواهد گسست . مردم در این رهیافت همواره به دنبال راهای میانبر و کوتاهی خواهند بود که در سایۀ این گونه نگرشهای خرافی عرضه گشته اند .
۵ـ هنگامی که جهان بینی خرافی در جامعه ای مستقر گشت ، بدیهی است که انسانها چشم به دست و عنایت و مرحمت کسانی خواهند داشت که خود را متولی اموراتی از این دست دانسته و مدعی نقش وساطت خویش در ارتباط با مصادر غیبی و غیر عادی امور هستند . در این احوال نقش و هویت اجتماعی این افراد و اقشار تأمین و محفوظ خواهد گشت . چیزی که در حالت های دیگر ، آنگاه که انسانها به دنبال روند عینی و معقول امور بوده و بر تجربه و شواهد خویش از پدیدها تکیه دارند هرگز بدین گونه و تا بدین پایه متصور و ممکن نخواهد بود  این به واقع مهمترین هدف در ترویج ترهات و خرافات در میان انسانها از سوی این متولیان و کارگذاران موهومات است . در این صورت است که منافع اقتصادی و آنگونه اکنون ما در کشور خویش شاهدیم منافع سیاسی خاصی در سایۀ بسط این باورها دنبال گشته و حاصل آمده اند .

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.