کسی مقیم حریمِ حرم نخواهد ماند(۱)

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

پایا راستگونیا

چندیست در این ایام همهمۀ فتنه و یا جریان فتنه جای خویش را در بازار سیاست اقتدار گرایان در ایران ، به جریانی جدید و بگومگوها و رجز خوانی ها ی پیرامون آن سپرده است . آنچه با نام «جریان انحرافی» در این روزها از آن یاد می شود . و این بار این جریان از درون حریم اقتدارگرایی است که سر برآورده است . جمعی از اقاربِ تا همین چندی پیش و در این میان رئیس جمهور محبوب درگاه قدرت رفته رفته خود از خیل منحرفین از اساس نظام قلمداد می گردند .

بخصوص چشم انداز انتخابات پیش روی در سال جاری بر شکل گیری مواضع و حوزه هایی در خود جریان اقتدارگرا دامن زده است و اختلافات درونی را روز به روز گسترش و عمق می بخشد .
بسیاری این مسائل کنونی را را بازی و از سلک دعواهای ساختگی به منظور فریب مردم و ایجاد انگیزه در آنان برای حضور در انتخابات دیگری می دانند که همواره حکومت به عنوان نمایش مشروعیت و به واقع نوعی رفراندوم از آن استفاده کرده است . در غیاب رقبایی که از هم اکنون پیداست که در این رقابت قدرت به بازی گرفته نخواهند شد . هنگامی که اصلاح طلبان به عنوان مهمترین چالشگران درون ساختاری نظام ، دیگر از صحنه کنار زده شوند ، طبیعی است که نیاز است به منظور پیش گیری از آن وضع که انتخابات کاملاً تک حزبی و جناحی قلمداد گردد ، خود از هم اکنون انشعابات و گروه بندیهایی را در درون خویش به مدد چنیین اختلافات نمایشی که اکنون در جریان است به وجود آورند .
امّا نویسندۀ این مطلب تحلیل فوق را به طور کلّی تحلیلی درست و واقعبینانه نمی یابد و این برداشت را از ردۀ همان تحلیلهای قالبی می داند که متأسفانه طیفهایی از اپوزیسیون همواره در این به خصوص یکی دو دهۀ اخیر به آن گرفتار بوده است . چنین تعبیر هایی که به طور کلی بر قاعدۀ دسیسه پنداری و نوعی پنداشت مکتوم مطلق و کامل انگارانه از حکومت ابتنا یافته است . این تحلیل فراتر از این دارای سویۀ بین المللی نیز بوده است . همان چیزی که در نقد از آن به عنوان «توطئه پنداری یا توهم توطئه» یاد گشته است . این تعبیر فراتر از هر چیز مبتنی بر یک پنداشت غالباً پنهان کمال انگارانه از رقیب تواند بود .
در بیانی ساده این تعبیر بر این واقعیت اذعان داشته و دارد که رقیب یا دشمن به نحوی عقل کل یا به تعبیر ادبیاتی دانای کل بوده و بر کلیۀ مسائل حوزۀ رفتاری و عملیاتی خویش کنترل و اشراف تمام و کمال دارد . بر میدان بازی مسلط است و با درایت تمام ، تمام مهره ها را ازقبل چیده و یا تحت کنترل داشته است . به خصوص اینکه واجد وحدت و تمامیت شخصیت و هویت بوده و در این ارتباط آنچه گاه و بیگاه به شکل نشانی از تشتت و اختلاف در این کلیت دیده می شود همه ساختگی و طرفندیست برای گمراهی رقیبی که بدیهی است با این تصور کمالگرایانه از او از پیش به گونه ای موثّر سپر انداخته است .
این در حالی است که برداشت کمال انگارانۀ فوق برداشتی از ابتدا ایدئالیستی است که در مصاف با دنیای واقع که اکثر پدیده ها در آن  وا جد تکثر و نسبیت و وافقد کنترل بر تمام وجوه هستی و شدن خویش هستند خالی از اعتبار بوده و در تضاد آشکار با تمام برداشت هایی است که از جانبی دیگر ما در آن ، نقایص و ضعف های بسیاری را به همان رقیب نسبت داده ایم .
بناباین لازم است هم از ابتدا بدانیم که حکومت کنونی با همۀ تلبیس و فریب هایی که هر از گاه در وجوه گوناگون به کار آورده و می آورد باز پدیده ایست در دنیای ما که تصور کمال از پدیده های آن ، تصوری است البته باطل . پس دراین زمینه باز ضروری است که از چنین برداشت های قالبی که به نحوی مکتوم وحدت و تمامیتی را بر پدیده ها تحمیل نموده است تا حد ممکن برحذر باشیم .
به عکس حکومت جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی نابهنجار به واقع در نهاد خویش از تضادها ، تناقضات و گسست های فراوانی رنج می برد که از ابتدای پیدایشش ، بی وقفه با آنها دست به گریبان بوده است . و لذاهرگز نه در تحلیل های تجریدی ذهنی ، بلکه می باید در بستر واقعیت های این جهان در درجۀ نخست بدان نگریست . در این صورت مبارزه با آن در یک چهارچوب واقع بینانه صورت گرفته و از همه مهمتر ابزارها ، راهکارها و ترفندهای مبارزه در پرتو چنین نگرشی کارآمد تر انتخاب شده و کارایی طبعاً بیشتری خواهند داشت .
اختلافاتی از این دست که هم اینک در درون ساختار اقتدارگرایی شاهدیم را در این میان فراتر از هرچیز باید در سایۀ خصوصیات ماهوی نظام سیاسی و به ویژه وضعی که این ساختار به طور رو افزون در حال گرفتار آمدن به آن است تحلیل نمود .
در بررسی سرنوشتی که نظام سیاسی کنونی به مانند بسیاری از نظام های اقتدارگرا و به ویژه ایدئولوژیک بدان گرفتار بوده است باید نقش چندعامل کلیدی را در روند اوضاع در موازات یکدیگر باز جست .  در برشمردن این عوامل می توان به غیرت سازی ، ترس و تمرکز تدریجی قدرت اشاره نمود ، که همه در فرایندی منطبق در همۀ این گونه نظامها رشد نموده و در مراحلی شدت بی سابقه می یابند .
به طور کلی در این گونه نظام ها شاهدیم که در مراحل اولیه به لحاظ شمول و در برگیرندگی ، طیف ها ، گروه ها ، احزاب ، افراد و عقاید مختلفی در بنیان گذاری ساختار و چانه زنی های قدرت سهیم اند . امّا فرایند غیریت سازی که در کنه و نهاد این نظام ها نهفته است به تدریج و پیوسته پاره ای را از گردونه بازی سیاسی خارج نموده و از دایرۀ خودی ها به حوزۀ غیرخودی ، غیر ، خائن ، منافق ، فتنه گر ، انحرافی و ….وارد می نماید . این خود البته در تطابق و زاییدۀ ترسی است که این نظام ها به لحاظ امکان خطر گسست و انفکاک در وحدت ایدئولوژیک  و تفاسیر اغلب بسته و محدود و محاط خویش از آن و به خصوص در عمل ، به لحاظ خطر از دست نهادن رهبری ساختار و منافع عینی و مادی تشکل یافته حول آن احساس می کنند . واین مسأله طبیعتاً در روندی پیشگیری ناپذیر به تمرکز روزافزون قدرت به دلیل حذف مداوم اغیار از حوزۀ از ابتدا محدود اقتدار ایدئولوژیک خواهد انجامید .
 این ترس هم اکنون در نظام کنونی به درجۀ شدت بیمارگونۀ خود رسیده است . به نحوی که با وسواسی هر چه تمامتر توأم با ذهنیتی پریشان به ردیابی هر صدای ناساز ، حتی در درونی ترین حریمهای قدرت پرداخته و به ترتیبات چند لایه اطلاعاتی و خبرچینی ، حتی برای نزدیک ترین مقربین درگاه از دید مردم و ناظرین بیرونی انجامیده است . بحث تعویض وزیر اطلاعات و مخالفت و مناقشه ای که در این ارتباط در گرفته و تبعات آن هنوز در جریان است را می توان به خوبی در این ارتباط فهمید .  
هم اکنون روند توأم غیریت سازی وترس دامان دولتی که برنهاده و مورد خواست خود اقتدارگرایان در برابر رقبای اصلاح طلب بوده است راهم گرفته است . و این خود به دلیل تخطی از وحدت رویه ای تحمیلی است که نظام و بافت رهبری آن در این برهه از حیات خویش سعی دارد به نحوی اضطراب زده و وسواسی آنرا به گونه ای جزمی به صورت قالبی برای اندیشه و عمل مشروع در برابر هر رفتار مخالف و مشکوکی در آورد . قالبی که خود البته تا کنون ازتصور، ترسیم و تشکل آن به دلیل تناقضات و به خصوص ناهمگونی و نا این همانیِ درونیِ چاره ناپذیر خویش عاجز مانده است .
این روند مطمئناً در آینده نیز تداوم گسترده تری یافته و در ادامۀ حیات حکومت اسلامی باید همچنان در انتظار حذف و اخراج های بیشتری در بر خورد با بسیاری از اقاربِ اندرونیِ حال حاضرِ دستگاه ولایت باشیم . به خصوص که روند جزمیّت آغشته به ترس و پریشان خاطری مکتوم در پس آن ، همواره در مسیری پیشگیری ناپذیر دستگاه ایدئولوژیک را از محتوا ساقط نموده و در آخر جز پوسته و قالبی تهی از آن برجای نخواهد گذاشت .
۱ـ مصرع غزلی از حافظ
 بیت کامل :
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را       
کســی مــقیم حریم حــرم نخواهد مــاند
 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.