اکنون یا هرگز

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

اکرم پدرام نیا

این مقاله به مناسبت نوروز و ستایش از حفظ محیط زیست نگاشته شده و چند روزی پیش از رخداد سونامی و زلزله‌ی ژاپن، که این حادثه به‌جا بودن دل نگرانی ما را برای محیط زیست ثابت کرد. از یک‌سو بروز چنین حادثه‌ی عظیمی که خود از پیامدهای گرمایش زمین است و از سوی دیگر اتفاق نگران کننده‌تر ناشی از آن در مرکز رآکتورهای اتمی فوکوشیما.       ا. پ

برای آن‌هایی که نگران سرنوشت زمین‌اند، دیگر وقت آن رسیده که با واقعیت‌ها روبرو شوند و فقط با عوامل موثر بر تغییر آب‌وهوا مبارزه نکنند، بلکه در جستجوی یافتن راه‌های نو برای تغییر در شیوه‌ی زندگی و نظام اجتماعی نیز برآیند. اینک شواهد بی‌شماری از نقش انسان در نابودی جنگل‌ها، فرسایش خاک، آب شدن یخچال‌ها، پدیده‌ی مرگبار سونامی و نابودی گونه‌های زیستی دیده می‌شود. اگرچه انسان نسبت به گونه‌های دیگر موجودات زنده‌ی روی زمین نوزادی بیش نیست و از آغاز حیات تاکنون فقط یک هزارم درصد از این زمان را روی زمین بوده و بخش بزرگی از این دوره را گردآورنده‌و شکارچی بوده است، از چند صد سال پیش رفته‌رفته ساختار بیولوژیکی، شیمیایی و فیزیکی زمین را تغییر داده و با نادیده گرفتن پیامدها به سودجویی و بهره‌برداری از محیط زیست ادامه می‌دهد، هر دم به میزان گازهای گلخانه‌ای (دی‌اکسید کربن، متان و اکسید نیترات و غیره) می‌افزاید، سبب بی‌ثباتی محیط زیست شده، فرایند طبیعی آب‌وهوا را تغییر می‌دهد و تاثیری ویرانگر و برگشت‌ناپذیر بر بیش‌تر گونه‌های زنده‌ی روی زمین می‌گذارد.

به گفته‌ی جان بلامی فاستر، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه اورگان و مدیر تحریریه‌ی مجله‌ی مانتلی ریویو، روند تغییر آب‌وهوا به‌صورت خطی و تدریجی ایجاد نمی‌شود، بلکه با شتابی سرسام‌آور و به شکلی تصاعدی پیش می‌رود که نشانه‌های این شتاب اکنون به‌خوبی آشکار‌ند. در این‌جا به چند نمونه از این نشانه‌ها اشاره می‌کنم و می‌کوشم آخرین راه حل‌های موجود را نیز کوتاه بیان کنم:

ـ آب شدن یخ‌های قطب شمال: با آب شدن یخ‌ها بازتاب پرتوهای خورشید کاهش یافته و با افزایش گستره‌ی آب‌های تیره‌ی جایگزین شده، جذب پرتوها افزایش می‌یابد و در نتیجه دمای زمین بالا می‌رود. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که میزان یخ‌های قطب در پایان تابستان ۲٠٠٧ چهل درصد کم‌تر از تابستان دهه‌ی ۱٩٧٠ بوده است.

ـ تلاشیِ یخ‌پهنه‌های گرین‌لند و قطب: با آب شدن یخ‌پهنه‌ها سطح اقیانوس‌ها بالا می‌آید و گفتنی‌ست که تنها یک تا دو متر افزایش سطح دریاها می‌تواند برای صدها میلیون نفر از مردم کشورهایی چون بنگلادش و ویتنام که سطح زمین‌شان پایین است، فاجعه‌های سنگین به‌بار آورد.

ـ افزایش گازهای گلخانه‌ای: اگر گازهای گلخانه‌ای به همین ترتیب زیاد شوند، تا پایان این قرن بیش‌تر یا همه‌ی یخ‌رودهای کوه‌های جهان از بین خواهند رفت. یخ‌رودهای هیمالیا در فصل‌های خشک، آب مصرفی بیش از میلیارد‌ها نفر از مردم آسیا را تامین می‌کند که آب شدن آن‌ها سیلاب‌های بزرگی را در منطقه به‌راه می‌اندازد. همین حالا نابودی این یخ‌ها سبب کمبود آب در کشورهایی چون بولیوی و پرو شده است.

ـ خشکسالی: خشکی ویرانگر تا چند دهه‌ی دیگر هفتاد درصد از زمین را فرا خواهد گرفت. هم‌اکنون چهل درصد از سطح زمین بیابان است.

ـ افزایش گاز دی‌اکسید کربن: میزان بالای دی‌اکسید کربن در جو سبب بی‌ثباتی آب‌وهوا شده و هوا را یا بسیار خشک و یا بی‌اندازه بارانی می‌کند.

ـ نابودی گونه‌های موجودات زنده: تغییر آب‌وهوا برای برخی از موجودات زنده آن‌قدر برق‌آساست که برای‌شان فرصتی جهت کوچ یا سازش با تغییرات نمی‌گذارد و موجب نابودی آن‌ها می‌شود. از پی نابودی آن‌ها چرخه‌ی حیاتی که به وجود آن‌ها وابسته است، فرومی‌پاشد و مرگ و هلاکت موجودات بیش‌تری را سبب می‌شود.

ـ افزایش دمای زمین: افزایش دما جذب کربن آب‌ها را بالا می‌برد و آن‌ها را بیش از پیش اسیدی می‌کند و چرخه‌ی زندگی آب‌ها را به‌خطر می‌اندازد. پژوهش‌های جدید حاکی از آنست که اسیدی شدن اقیانوس‌ها کارآیی جذب کربن آب‌ها را کم می‌کند و سبب افزایش بیش‌تر کربن در اتمسفر و گرمایش بیش‌تر زمین می‌شود.

هانس بلیکز، کارپژوه اسلحه در سازمان ملل، پیش از حمله‌ی آمریکا به عراق گفت، «بحران محیط زیست از سلاح‌کشتار جمعی خطرناک‌تر است. اما چون رهبران دنیا فقط به دوره‌ی چهار یا هشت‌ساله‌ی خود می‌اندیشند، نیازی نمی‌بینند که این دوره را برای آینده‌ی زمین به خطر اندازند.»

با همه‌ی نشانه‌های ناامید کننده هنوز راه حل‌هایی برای مقابله با بحران محیط زیست وجود دارد. مهم‌تر از همه، تغییر در شیوه‌ی تولید و نظام اقتصادی سرمایه‌داری‌ست. به قول بیل مک‌کیبن، زیست‌بوم‌شناس و نویسنده‌ی کتاب «پایان طبیعت» رشد بی‌پایان اقتصاد به سیاره‌ای باثبات نیاز دارد که متاسفانه انسان آن را بی‌ثبات کرده است. دیگر نمی‌توانیم به عادت‌های‌مان ادامه دهیم و تنها راه باقی‌مانده برگشت به گذشته‌های نسبتا دور است و بازگشت به جوامعی با شیوه‌ی اقتصادی پایا.

به نظر جیمز هانسن، مدیر بخش مطالعات فضایی ناسا و بزرگ‌ترین دانشمند اقلیم‌شناسی جهان، برای رسیدن به نقطه‌ای قابل قبول، «از امروز سوخت فسیلی باقی‌مانده، به‌ویژه سوخت زغال سنگ باید در زیرزمین بماند و گسیل گاز دی‌اکسید کربن باید تا مرز صفر کاهش یابد.» به عقیده‌ی او ۱) باید سوزاندن زغال سنگ متوقف شود، مگر وقتی کربن آن جدا شده باشد که در واقع الان از لحاظ تکنولوژی چنین چیزی ممکن نیست. ۲) بهای سوخت فسیلی باید پی‌درپی افزایش یابد، به عبارت دیگر باید در مرحله‌ی تولید، مالیات آن را روز به روز زیاد کرد: از سر چاه نفت، از پای معدن، یا از نقطه‌ی وارد شدن و توزیع، و همه‌ی درآمد ماهانه‌ی آن نیز باید میان مردم به صورت سود سهام تقسیم شود. ۳) پیکار گسترده‌ی جهانی برای پایان دادن به پاکسازی جنگل‌ها و آغاز جنگل‌سازی در گستره‌ای وسیع. هانسن در ادامه می‌گوید، «مالیات بر کربن باید یک‌راست به سود مردمی باشد که اثر منفی‌شان(جای پاfootprint) بر زمین زیر خط میانگین است و سود کربن باید به‌صورت درآمدیخالص به آن‌ها برسد، و همین‌که میزان مصرف انرژی آن‌ها بالا رفت، یا به عبارتی جای پای‌شان بر زمین بیش‌‌تر شد، از این درآمد کاسته شود. این طرح سبب حمایت گسترده‌ی توده‌ها از ایجاد تغییر در میزان مصرف انرژی می‌شود و به‌ویژه لایه‌های زیرین جامعه را برمی‌انگیزاند تا در مسیر انقلاب زیست‌بومی همکاری کنند.»

بدین ترتیب لایه‌های پایین جامعه دولت‌مردان را وادار می‌کنند که اقتصاد و شیوه‌ی بهره‌برداری از منابع زمین و ارتباط تولید را از زیر سیطره‌ی منافع گروه کوچک ثروتمند جهان بیرون بکشند و به دوام زمین بیاندیشند. به گفته‌ی تیم فلانری، زیست‌بوم‌شناس کانادایی و نویسنده‌ی اثر معروف «اکنون یا هرگز» برای اجرای انقلاب زیست‌بومی، اقتصادی و اجتماعی پیش از هر چیز به رهبری جدیدی در کشور آمریکا نیاز داریم؛ کشوری که سکان کشتی کره‌ی خاکی را در دست دارد و آن را به‌سوی نابودی می‌برد.

 

Index

1. Eaarth, Bill McKibben/ Knopf/ Canada

2. Now or Never, Tim Flanery/ Harper Collins/ Canada

3. What Every Environmentalist Needs to Know About Capitalism, Fred Magdoff &John Bellamy Foster/ Monthly Review

4. Why Ecological Revolution? John Bellamy Foster/ Monthly Review

5. The paradox of Wealth and Environment Destruction/ John Bellamy Foster & Brett Clark / Monthly Review 

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.