در دیزی بازاست حیای گربه کجاست

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

افسانه خاکپور

دردیزی، همانا دردمکراسی است.
دری باز یا نیمه باز.
دری که هرکس میتواند از آن وارد شده، از فضای دمکراتیک و مزایای آن مثل آزادی عقیده و بیان، امنیت جانی و مالی ،آسایش و آرامش وانتخاب نوع زندگی برخوردار ودرمقابل اعمال و رفتار خود نیز پاسخگوی جامعه باشد.

در دیزی دمکراسی کشورهای غربی گرچه بروی سیل اصلاح طلبان تازه از راه رسیده درخارج ازکشوربدون محدودیت، بی هیچ پرسش و پاسخ وگفت وشنید دمکراتیک گشوده گشت، اما بخشی از همین جماعت درگوشهای خود را بروی گفتمان دمکراتیک محکم بسته و حاضربه کشیدن پنبه یکسویه نگری و فرصت طلبی ازگوشهای خود نیستند.
بخشی ازآنان نشان دادند که تاب تحمل حرکت یا نظری که در چارچوب انحصار طلبانه آنها نباشد را نداشته و حتی آنرا با روش های مختلف سانسورمیکنند.
بعضی ازاین "ازما بهتران" با وجود اقامت اهدایی دول غربی و دریافت مزایایی که توجیه آن آسان نیست، قصد آموختن اندکی مدارا ازمیزبانان خود را نیزندارند.
این تازه ازراه رسیده ها که لزوم رعایت اصول دمکراتیک یعنی احترام به نظر، پرسش وانتقاد برای دیگران را نه تنها باورنداشته بلکه دررسانه ها، سایتها و اجتماعات خود در خارج ازکشور آن را مکررا و بوضوح نقض و حذف میکنند.
کسانی که سالها درفضای بسته خانوادگی یا دیکتاتوری اجتماعی پرورش یافته وبا فرهنگ عبودیت وتقدس سازی اخت گرفته اند، نقد را با دشمنی یکی دانسته و پاسخ آنرا با فحاشی، تهدید، اتهام یا تمسخرو تحقیرمیدهند.
حال آنکه خود درپیش کشورها وسازمان های غربی ازکمبود یا نبود آزادی بیان و دمکراسی در کشورشان اشک تمساح می ریزند و بی امان مینالند.
آری دردمکراسی بروی افکار، فعالیت ها و آکسیون های سیاسی، فرهنگی واجتماعی غیرتروریستی یا غیرراسیستی؛ باز است به شرط آنکه مخل حقوق وآزادی وحیثیت دیگران ومانع امنیت وآزادیهای عمومی نگردد.
همچنانکه اقلیتی از زنان مسلمان مقیم کشورهای غربی خود را درنقاب سیاه و روبنده کامل  پنهان کرده و درپاسخ به مخالفین با ریشخند میگویند این حق دمکراتیک ماست که از دمکراسی غربی اینگونه استفاده کنیم.
اما بعید است که همین خواهران سرتا پا پوشیده اگرقدرتی بدستشان بیافتد حق آزادی پوشش و زیست و آزادی اعتقاد یا دین برای دیگران را تحمل کنند.
خلاصه اینکه پس ازبحث وگفتگوهای بسیار دربعضی ازکشورها ازجمله فرانسه قوانینی وضع گردیده تا جلوی سوءاستفاده از دمکراسی را بگیرند.
اینکه این قوانین تا چه حد کارآمد باشند موضوع دیگریست.
گمان میرود که برای افراطیون مذهبی استفاده از دمکراسی با خود دمکراسی و ضرورت آن برای همگان یکی نباشد.
چه استفاده ازمزایای دمکراسی برای این اقلیت به معنی درک، دریافت، قبول یا احترام به همه اصول و قواعد آن برای همگان نیست.
رفتارگربه مانند پاره ای ازاصلاح طلبان درمورد سوء استفاده ازامکانات دمکراتیک درخارج نیز برهمین منوال است.
اینان با بی اعتنایی به اینکه دمکراسی به چنگ آمده در کشورهای دمکراتیک حاصل قرنها تلاش و کوشش مردمی بوده که آنرا برای بهترزیستی همگانی جا انداخته و بدان پایبندند، در رسانه های خارجی و داخلی غوطه می خورند و به جای مردم به قدرتها رهنمود میدهند.
با مطلق نگری ونماینده خود برگزیده مردم شدن درهرآنچه که مربوط به ایران و سرنوشت همه مردم ایران است بازهم به حد وفور. پیش قراوولی و پس زدن سایردیدگاها یا گرایشات به حد سقوط.
نمایندگی مردمی که آنها را برسمیت نمی شناسند در پیشگاه قدرت ها و رسانه های غربی و سازمانهای بین المللی. مشورت نکردن و دخیل ندادن مردم درسرنوشت و آینده خویش.
 با دوخاصیت: انحصارطلبی به حد اشباع، انتقاد پذیری به حد هیچ .
با زیرپا گذاشتن گرایشات، عقاید یا راه کارها ی متفاوت. اما سخنگو یا سروریا رهبرمردم شدن به وفور.
ادعای نمایندگی مردم با نادیده انگاشتن یا وارونه کردن خواست ونظرواقعی همان مردم، با نادیده گرفتن تجربه و نظراحزاب وگروه ها یا افراد مستقل، با بی اعتنایی به دانش وتجربه اجتماعی، سازمانی، حزبی، سندیکایی یا حتی مدنی منجر به بهای سنگینی شد که مردم میپردازند.
بیهوده از طرف مردم، روشنفکران یا زنان ایرانی با قدرتهای خارجی چانه زنی یا کارچاق کنی، بازهم به حد فضول.
با روشها وافکار پوسیده خود پلاس شدن درهمه رسانه ها ی ایرانی و خارجی و نهادها، بساط کهنه سخن سرایی پهن کردن ومانع ازشنیدن صدای دیگران شدن به حد تهوع.
 همه اینها یعنی، یعنی نفی دمکراسی،یعنی پشت پا زدن به حقوق دمکراتیک دیگران وسوء استفاده از دمکراسی.
در یک کلام، این منش ناپسند، خودسرانه وخطرناک فرقه ای ، چیزی جز بی احترامی محض به حضور، به آگاهی، به تلاش و به حقوق دیگرانی که مانند آنها فکر نمیکنند یا سیاهی لشکرآنها نمی شوند نیست.
یعنی درها را بروی ناخودیها بستن وخود را نخود هرآش کردن . خود را محورومنشأ مبارزات مردم  ونماینده خواست های آنان دانستن آنهم بدروغ.
این بینش وبرخورد مترادف است با نقض مواردی ازحقوق بشرایرانیان درقلب دمکراسی غربی  بخصوص در فرانسه بدست بخشی ازاصلاح طلبان وهم کیشان آنان.
همه این رفتارها یعنی خطری برای امروز و فردای دمکراتیک ایران.
شکی نیست که ازگربه موذی نمیتوان انتظار داشت که جا ومکان و حد وحدود خود را بشناسد بی آنکه صاحب دیزی شما شده یا روی دست و پای شما بلمد.
این بعهده صاحب دیزی دمکراسی است که به اینها نشان دهد که جای تبلیغات، اندیشه ها یا رفتارهای تبعیض آمیز، یکسو نگر و واپس گرا درپستوی دمکراسی است و نه درپیشخوان آن.
می بایست به آنها نشان داد که وسعت آزادی اندیشه کجاست، جای دیگران اگر حرفی برای گفتن دارند را به او یاد آوری کرد، باید به آنان گفت جای همه کسانی که سرنوشت ایران برایشان اهمیت دارد را نباید اشغال کرد.
جای هفتاد میلیون ایرانی در ایران و چند میلیون ایرانی در خارج در هر مقام و طبقه، انجمن ها و نمایندگان آنان، جای همه گفتمانها، اندیشه ها، نظرات و کارایی ها را نباید به یک فرد یا به یک گروه و گرایش سپرد. نباید. نمی باید.
می بایست به آنان آموخت که چگونه میتوان بدون نادیده انگاشتن، سرکوب یا حذف دیگران به همزیستی سازنده، مسالمت آمیز ومستمررسید.
اگردلتان براستی برای ایران می سوزد.

یازده آوریل دو هزارو یازده
 

 
 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.