کیومرث صابغی
آنچه که مرا بیشتر مصمم میکند که تنها از طریق حضور و شرکت است که میتوان جنبشی را پر توان تر و رادیکال تر کرد شکل یابی حرکت های خیابانی از افتضاحات انتخاباتی ۸۸ تا به امروز است. در پس کم صدا شدن اعتراضات این جنبش ، قریب به اکثر قلم زنان سیاسی – حزبی خارج کشور بر این باور شدند که جنبش افول کرد . به کلامی دیگر تمام شد . خب ، مطمئنا امروز همگی خوشحالیم که نه تنها زنده است و پیام دارد، بلکه نترس تر و رادیکال تر از چند ماه پیش به خیابان میاید و رزمنده تراز پیش در مقابل قداره بندان و اوباشان حرفه ای و فارغ التحصیلان مکتب آدم خوری جمهوری اسلامی به سر پرستی مصباح یزدی ، می ایستند و حق میستانند.
در اینجا امیدوارم طرفداران نظریه " مبارزه مسالمت جویانه " مردم را به خاطر این مبارزه رویاروی دعوت به آرامش نکنند.
قبل از هر چیز باید اشاره کنم که اصلاح طلبان ، سر خورده گان ، آینده نگران و متحول شدگانی که از شکم جمهوری اسلامی بیرون جهیده اند و بر طاعون فرعونی به اصطلاح "اسلامی از نوع بد " خامنه ای – احمدی نژادی هشدار میدهند و بر حذر میدارند ، فراموش نکنند که اولا چاقو کشان مصباح یزدی – حسین شریعتمداری که ابزار مصرفی " ولایت فقیه "، و" قانون اساسی " هستند از همان مدرسه ای بیرون آمدند که ناظم هایشان راسا و یا مشورتی زمانی خود بودند و ثانیا به یاد داشته باشند که از طرفداران امروزی خود که پرچم مبارزه جویانه به دست دارند ، بسیجی نوع دومی نسازند . وگرنه همان گونه که همه شما امروز از طرف همیاران سابق خود " خائن "، " منافق " ، " فتنه گر " … خوانده میشوید فردایی نیز در شناسنامه هایتان نوشته خواهید دشت . اگر این مدار در بقیه دنیا کم است و یا نایاب، در ایران سنتی است کهنه و معمول . به شاهنامه مراجعه کنید . شاعر طوس ایرانی را خوب شناخته بود .
اما جنبشی که دگر بار ، با رنگ های الوانش ، به خیابان آمد و شعار مرگ بر دیکتاتور را یک صدا فریاد میزند ، چند خواست اساسی را اعلام میکند :
۱- ما این دولت را نمیخواهیم
۲- ما خواهان آزادی هستیم
۳-استبداد بس است
۴-ما حضور داریم
آیا باید و یا میتواند فراتر از آنچه میگوید برنامه داشته باشد ؟ به نظر میاید که با توجه به انتخاب بخشی ( اقلیت است یا اکثریت نمیدانم ) از این جنبش که رهبری سبز را پذیرفته است پاسخ منفی است . خب ، در اینصورت آینده این جنبش اگر به همین روال پیش رود ( از پیش بینی های عجیب و غریب باید دوری جست ) زنده باد موسوی و کروبی است و پذیرش نوع اسلام گرایی اینان ، جدا از این که به جایی برسد یا نه . این دو نیز با شفافیت کامل و بدون پرده پوشی جمهوری اسلامیشان را تعریف کرده اند. انتخابش با آنانی که از مذهب تصوری شاعرانه و عرفانی دارند. اما اگر روال این جنبش گونه ای دگر شود ، یعنی،رادیکالیسم جنبش به جمهوری خواهی و دموکراسی طلبی بیانجامد ، که شانس ان کم هم نیست، در آنصورت آیا ما باید یکسر به سوی سرنگونی سیستم پیش رویم ، که در چنان شرایطی با کدام امکانات و تشکلاتی ؟ یا اینکه سیاست گام به گام را بچینیم و به زیر پرچم سبز موسوی – کروبی رویم ؟ اینجاست که نقش همه نیروهایی که طرفدار رویه اول کار هستند باید از انزوا و سایه به میدان نور کشیده شود و فعالانه ، صرف نظر از موقت جغرافیایی ، در قوام بخشیدن به این تاکتیک هم گام شود . بخشی از شاید های اولیه را در دو متن " من و جمهوری خواهان دموکرات و لاییک " و "امکانات و توانایی های جمهوری خواهان دموکرات و لاییک " منتشر در سایت ندای آزادی ، آورده ام . در اینجا اشاراتا اضافه میکنم که صرف نظر از اینکه این جنبش موفق به زدودن استبداد گرایی جمهوری اسلامی به شکل امروزیش شود یا نه ، راه ما ، منعکس در سند سیاسی و بیانیه سیاسی نشست اول پاریس و نشست سوم در بروکسل ( به سایت ندای ازدی مراجعه کنید ) ، تا رسیدن به ایرانی جمهوری ، دموکراتیک و سوا از حضور مذهب بر دولت و سیاست ، تبلیغ نظر و شریک بودن در مبارزات ، چه جنبشی و چه اجتماعی ، مردم ایران است . همانگونه که جنبش سبز توانست ، بنا به استعدادش ، رهبری و تشکل خود را بیابد ( بی شک کاری یک ساله و ماجرایی انتخاباتی نبود ) ، ما هم با همسو شون با هم نظران خود میتوانیم امکانات متجمع شدن و راهیابی های ضروری را آغاز کنیم . آیا این آغاز ، عملی دور از همه واقعییت هایی است که جنبش های مردمی را به سقوط دیکتاتورها کشانده است ؟ اگر سخت گیر نباشیم کمی منصف و واقع گر ، پاسخمان حتما نه است .
جامعه رنگین کمان