تنها راه، انقلاب و ادامۀ آن است

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

هادی میتروی

به مناسبت آغاز سی و سومین سال شکست انقلاب بهمنماه
در آغاز این سی و اندمین سال بسی رنج و درد و خون در  سراسر ایران، ذکر دو نکته را؛ برای مشورت با دیگر کمونیست های ایرانی؛ بی فایده نمی بینم. نکتهء اول در رابطه با رفقای ما در داخل است که در میانهء میدانند و نکتهء دوم مربوط به رفقای ما در خارج از ایران است که در کنارهء میدانند.

رفقای «کمیته های کارگران سوسیالیست داخل کشور»  در داخل کشور، در مقالهء:

موج دوم مبارزات مردم آغاز شده، نمادهای کارگری را به خیابان بیاوریم!

http://www.rahekaregar.com/maghalat/2011/02/18/dakhel.htm

در پاراگراف دوم این بیانیه این بخش از رفقای ما در داخل می نویسند:

امّا در این بین ما کارگران باید بیش از پیش به نقاط ضعف و قدرت این جنبش آگاه باشیم ؛ از یکسو باید با  تمام توان در آن شرکت نمائیم و سعی در دخالت گری و سازماندهی داشته باشیم و از سوی دیگر به افشای رهبری اصلاح طلب و لیبرال بپردازیم …. ضروریست که کارگران صف مستقل خود را ایجاد کنند تا در این تند پیچ تاریخی بتوانند منافع غارت شده خود را مطالبه نموده و نهایتاً آنرا تحقق بخشند

در پاراگراف سوم می نویسند: ما دراین مبارزه نباید دنباله رو و منفعل باشیم …. بنا بر این ٬ ما کارگران و روشنفکران طبقه کارگر باید با شعارها و مظاهر مستقل خود ، در مبارزات حضور یافته و هر چه بیشتر مطالبات سیاسی و اقتصادی طبقه کارگر را برجسته نمائیم  …. مبارزه طبقاتی در خیابان ها جریان دارد و بسیار ضروری است که هم با این مبارزه همراه شویم و هم صف مستقل خود را ایجاد نمائیم

در پاراگراف چهارم می نویسند: مطالبه واقعی همه ما سرنگونی جمهوری اسلامی در کلیت آن و با همه جناح هایش است ! همه آنها در جنایت ها و سرکوب مردم شرکت داشته اند. باید شعار " مرگ بر جمهوری اسلامی " را فریاد زنیم و به شعار همه کارگران و مردم در تظاهرات های خیابانی تبدیل نمائیم . این شعار در کنار شعارهائی مثل " مرگ بر خامنه‌ای " و " مرگ بر دیکتاتور " ، مبارزه علیه تمامیت جمهوری اسلامی را بیان می‌کنند و هر تلاشی برای ابقای این سیستم فاسد ضّد کارگری و ضّد مردمی را از میان می‌برد . در این شرایط امکان طرح این شعار در خیابانها و جنبش مردمی وجود دارد و ضروری است آنرا به پرچم مبارزات مردم تبدیل کنیم

در پاراگراف پنجم می نویسند: هم چنین٬ در موقعیّت کنونی هر گونه سازماندهی کارگری و مردمی در اولویت قرار دارد و میتوان با ایجاد شوراهای محلات و کارخانه ها ویا هر گونه تشکل ممکن دیگرـ مخفی یا علنی ـ به سازماندهی مبارزات کمک کرد …. شما جوانان مبارز و آزادیخواه قادر هستید با ایجاد هسته های انقلابی در محلات نقش بزرگی در مبارزات ایفا نمائید …. هر گونه ابتکار عمل در مبارزه کنونی که به امر سازماندهی کارگران و مردم منجر گردد را نباید دستکم گرفت و باید از آن استقبال نمود.

در پاراگراف ششم می نویسند: کارگران و مردم ٬ پرچمدار مبارزه برای رهایی و آزادی وا قعی هستند.

در پاراگراف هفتم می نویسند: با طرح مطالبات اقتصادی و با تلفیق این مطالبات با جنبش جاری٬ مبارزه را تعمیق بخشیم! اعتصابات و اعتراضات کارگری هم گام با مبارزات خیابانی ٬ نقش تعیین کننده ای در پیشروی و نهایتا رسیدن به مرحله ی انقلاب  دارند. سازماندهی کارگری ٬ اعتصاب ٬ اعتراض٬ شرکت دستجمعی کارگران در تظاهرات های خیابانی٬ طرح مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگری٬ میتواند جنبش را هرچه بیشتر رادیکال٬ قدرتمند و سرنوشت ساز نماید.

در پاراگراف هشتم و پایانی رفقای ما از داخل اضافه می کنند: کارگران! در نهایت امر٬ این شما هستید که سرنوشت مبارزات مردم را تعیین خواهید کرد وامکان تحقق یک انقلاب واقعی را فراهم خواهید نمود. نیروی خود را دستکم نگیرید! از فرصت تاریخی ایجاد شده نهایت بهره را ببرید! جنبش کارگری و جنبش مردمی در اتحاد با یکدیگر قادرند بساط این حکومت را بر چینند.         

رفقای گرام، من بدون اینکه وارد بحث بر سر تک تک مقولات مندرج در بیانیهء شما شوم سعی خواهم کرد، نظر کیفا متفاوتم را با توجه به شرایط خطیر کنونی ، از این راه دور، با طرح سئوال هایم در هر مورد، در اختیار شما عزیزان و سایر فعالین جنبش کمونیستی ایران قرار دهم و بعد جمعبندی کوتاهی نیز به مثابه نقطه نظرات خودم در بارهء وظایف کمونیست های ایرانی در داخل کشور را حضورتان ارائه دهم. غرض من از این مزاحمت تنها این است که نظرات شما برای نقش آفرینی طبقهء کارگر ایران در خیابان های شهرهای بزرگ سراسر کشور در مقطع کنونی؛ در شرایط عدم وجود موقعیت انقلابی و عدم وجود حزب سیاسی طبقهء کارگر ایران؛ از نظر من نه تنها غیر کارگری بلکه در کمال حسن نیت شما عزیزان برای تغییر مثبت در شرایط سیاسی کشور، امکان دارد که به نتایج ضد کارگری منجر گردد اما چرا؟

شما عزیزان می نویسید:
 «از یکسو باید با  تمام توان در آن (تظاهرات خیابانی) شرکت نمائیم» عزیزان تا زمانی که طبقهء کارگر ایران از ستاد سیاسی سراسری خود بی بهره است؛ با توجه به تجربهء مشخص شکست انقلاب بهمنماه؛ این حکم را شما چگونه استخراج نموده اید؟  ….  «مبارزه طبقاتی در خیابان ها جریان دارد» بی تردید رفقا اما شاید این مبارزهء طبقاتی! شاید بین دو جناح غالب و مغلوب سرمایه داری بومی اسلامی برای بقای این نظام باشد!   ….  «باید شعار " مرگ بر جمهوری اسلامی " را فریاد زنیم و به شعار همه کارگران و مردم در تظاهرات های خیابانی تبدیل نمائیم» رفقای کارگر و بیکار، در شرایطی که ما این شعار را هنوز به شعار سیاسی محوری کارخانه ها، کارگاه ها، موسسات خدماتی و آموزشی تبدیل نکرده ایم، از نظر شما با پرداخت سنگین ترین هزینه ها؛ از طریق شناسائی شدن در خیابان ها و دستگیری و زندان و شکنجه قربانی شدن؛ چه لزومی دارد که این شعار را در سطح خیابان ها توده ای کنیم؟  ….  «هر گونه ابتکار عمل در مبارزه کنونی که به امر سازماندهی کارگران و مردم منجر گردد را نباید دستکم گرفت و باید از آن استقبال نمود» رفقا این ابتکارها برای سازماندهی «مردم و طبقهء کارگر» نه تنها یگانه نخواهد بود بلکه مضامین، شکل و حوزهء تحقق آنها نیز یکی نخواهد بود. رفقا از نظر شما شایسته است تا کمونیست ها به کدام امر بپردازند، امر سازماندهی طبقهء کارگر ایران در راستای ایجاد ارادهء سیاسی یگانهء سراسری در تمامی موسسات تولیدی و خدماتی، یا تغییر شعار خیابان ها و سازماندهی طبقات میانی و بورژوازی مغلوب بومی باز هم در خیابان ها؟ ….  «کارگران و مردم ٬ پرچمدار مبارزه برای رهایی و آزادی وا قعی هستند» رفقا این جملهء شما خیلی زیباست، کاش جهان خارج از ذهن شما و من این گونه بود که شما می گوئید. اما متاسفانه از نظر من این یک بدعت غیر کمونیستی است زیرا طبقات میانی؛ اساسا بخاطر ناپیگیری در امر استقرار آزادی و برابری؛ آیا می توانند در «کنار» طبقهء کارگر «پرچمدار رهائی و آزادی واقعی» باشند؟ ….  «جنبش کارگری و جنبش مردمی در اتحاد با یکدیگر قادرند بساط این حکومت را بر چینند» خوب رفقا حال که می پذیرید که جنبش کارگری و مردمی «دو» جنبش اند که در کنار هم «اتحاد» قادر به سرنگونی این نظام می باشند، آیا کمونیست ها به سازماندهی کدامیک از این جنبش ها بایستی بپردازند؟ ….  «اعتصابات و اعتراضات کارگری هم گام با مبارزات خیابانی ٬ نقش تعیین کننده ای در پیشروی و نهایتا رسیدن به مرحله ی انقلاب دارند. سازماندهی کارگری ٬ اعتصاب ٬ اعتراض٬ شرکت دستجمعی کارگران در تظاهرات های خیابانی٬ طرح مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگری٬ میتواند جنبش را هرچه بیشتر رادیکال٬ قدرتمند و سرنوشت ساز نماید» عزیزان شرکت دسته جمعی کارگران در تظاهرات خیابانی در حال حاضر نه تنها بخاطر عدم وجود ستاد سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران از نظر من نا ممکن است بلکه تازه به فرض محال، در صورت امکان، آیا در شرایط امروز ایران و این آرایش سیاسی و این میزان از تشکل و عدم وجود یک سیاست مستقل و سراسری کارگری، طبقهء کارگر ایران را به عملهء یکی از جناح های بورژوازی در حال احتضار ایران تبدیل نخواهیم کرد و به بقای نظام جمهوری اسلامی ایران در تمامیتش یاری نخواهیم رساند؟
 در پاراگراف نهائی این بخش از رفقای داخل می نویسند:
«کارگران!
  در نهایت امر٬ این شما هستید که سرنوشت مبارزات مردم را تعیین خواهید کرد وامکان تحقق یک انقلاب واقعی را فراهم خواهید نمود. نیروی خود را دستکم نگیرید! از فرصت تاریخی ایجاد شده نهایت بهره را ببرید! جنبش کارگری و جنبش مردمی در اتحاد با یکدیگر قادرند بساط این حکومت را بر چینند» خوب عزیزان یکبار دیگر از اول، از فرصت ایجاد شده چگونه استفاده کنیم؟ آیا به خیابان بیائیم و یکبار دیگر خود و فرزندان خود را قربانی در هم شکستن ماشین دولتی کنیم و یکبار دیگر قدرت را از جناح نظامی – فاشیستی سرمایه داری بومی فاسد و انگلی ایران بستانیم و دو دستی (می توانیم بخوانیم با سلام صلوات) به جناح سرمایه داری مغلوب فاسد انگلی غیر نظامی این نظام واگزار کنیم؟
رفقا من از این راه دور به روشنی ادعا می کنم، تا زمانی که طبقهء کارگر ایران موسسات تولیدی و خدماتی و آموزشی را به تسخیر خود در نیاورد و  اعتصابات عمومی سراسری را سازمان ندهد، شرکت ما در این و یا آن تظاهرات خیابانی، به دعوت این و یا آن «رهبر»،آنهم در همبستگی با مردم این و یا آن کشور، نه تنها ما را از سازماندهی ارادهء سیاسی طبقهء کارگر ایران به مثابه یک طبقهء بیرون از خود، باز خواهد داشت بلکه عزیزان، ما را در معرض شناسائی و پیگرد مزدوران رژیم قرار خواهد داد و حتی از گردونهء مبارزه برای تسخیر موسسات تولیدی، خدماتی و آموزشی خارج خواهد کرد. از نظر من خدمات و جانفشانی های صد و چند سالهء کمونیست ها و طبقهء کارگر ایران به بورژوازی انگلی در حال احتضار و طبقات میانی جامعهء ایران کافی ست، بس است. بیائید نقطهء پایانی بر این فداکاری های تاریخی بگذاریم و در جهت سازماند هی طبقهء کارگر ایران در خانه های خود، در دژهای مستحکم خود، در تدارک سازماندهی لازم برای تسخیر موسسات تولیدی و خدماتی و آموزشی بوسیلهء شوراهای مخفی کوشا باشیم. بیائیم تا هر موسسهء تولیدی، خدماتی و آموزشی را با سازماندهی در خود، به دژی در مقابل تمامیت جمهوری اسلامی ایران تبدیل نمائیم. از نظر من تنها در چنین مقطعی خواهد بود که بدنبال اقدام به اعتصابات سراسری، امکان این را خواهیم داشت تا با شرکت در تظاهرات خیابانی، با پاسداری از آزادی و برابری، شعار سرنگونی این نظام و درهم شکستن ماشین دولتی را عمومی کنیم و نه تنها از نظام سرمایه داری کنونی خلع ید نمائیم، بلکه با در دست داشتن کنترل بر چرخ تولیدو توزیع و خدمات در سراسر این فلات پهناور، از استحالهء این نظام سرمایه داری قرون وسطائی، به یک نظام سرمایه داری ضد مردمی «گلوبال» جلوگیری نمائیم.  
خوب اما چند نکتهء مشورتی هم با کمونیست های خارج از ایران.
رفقای آذرخش در مقاله ای به مناسبت سی و دومین سالگرد انقلاب بهمنماه  

http://www.rahekaregar.com/maghalat/2011/02/11/tanha.htm

در پاراگراف سوم می نویسند:

کارگران و توده های زحمتکش چه در ایران و چه در تونس و مصر نیروی اصلی تحولات انقلابی بودند و هستند و چیزهای زیادی می توانند از یکدیگر بیاموزند. در ایران جنبش بزرگ اعتراضی مردم به شکل تظاهرات و اعتصابات عمومی رژیم پهلوی را به زانو درآورد. اما توده هائی که بار اصلی انقلاب را بر دوش داشتند و بیشترین قربانی را دادند و بالاترین رنج ها را متحمل شدند از انقلاب بهمن بهره ای نبردند. به خاطر آگاهی ناکافی توده ها و توهمات ریشه دار مذهبی در بخش وسیعی از مردم، به خاطر نبود، ضعف و یا انحراف تشکل های انقلابی به ویژه نبود ِ حزب سیاسی انقلابی طبقۀ کارگر و برنامه ای انقلابی که پشتیبانی وسیع کارگران و دیگر زحمتکشان را داشته باشد، انقلاب بهمن به نردبانی برای توده ها در جهت خروج از ستم، سرکوب و استثمار تبدیل نشد، بلکه مبدل به تختۀ جهشی برای تسخیر قدرت سیاسی از سوی آن بخش از طبقۀ سرمایه دار گردید که در رژیم شاه در قدرت سیاسی سهیم نبود.
رفقا براستی در عدم وجود سازمان سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران، بازهم با همهء فداکاری ها و از جان گذشتگی های کارگران، بیکاران و فرزندان آنها، در فردای جمهوری اسلامی، از حاکمیت سرمایهء جهانی بر سرنوشت مردم ایران گریزی خواهد بود؟
در نبود ستاد سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران، طبقهء کارگر و فرزندانش؛ در صورت بُروز موقعیت انقلابی؛ بناچار مجددا نقش موتور اصلی تغییرات کلان را ایفاء خواهد کرد و آیا یکبار دیگر بخش دیگری از بورژوازی ایران همهء امتیازات حاصل از این جانفشانی ها را از آن خود «نه» خواهد کرد؟  آیا با تجربهء شکست انقلاب بهمنماه و ملاحظهء درست رفقای آذرخش چه وظیفه ای بجز تدارک حزب کمونیست ایران می تواند در دستور کمونیست های ایرانی قرار گیرد؟
خوب اگر می خواهیم در تدارک حزب بهمراه دیگر کمونیست ها کوشا باشیم، بناچار باید ببینیم در نبود این ستاد سیاسی، کمونیست های ایرانی در کجا هستند؟
از آنجائی که کمونیست ها و دیگر انقلابیون ایران در سال های نخستین انقلاب در معرض شکار پلیس سیاسی نظام جمهوری ایران قرار گرفتند، بخش بزرگی بناچار، برای حفظ خود و خانواده های خود، جلای وطن کردند و در سراسر جهان پراکنده شدند.
کمونیست ها در آغاز این مهاجرت بزرگ، تنها بخش کوچکی از این مهاجرین سیاسی را تشکیل می دادند. کمونیست هائی که اکثرا در سازمان های سیاسی کمونیستی متشکل بودند. بخشی از این کمونیست های ایرانی خوشبختانه از زیر آوار سقوط دیوار برلن جان سالم بدر بردند و با تحلیل درست از ناکارآمدی سوسیالیسم واقعا ناموجود؛ سوسیالسیم بدون آزادی و برابری و شوراها!؛ به مبارزهء خود ادامه می دهند. این تشکل های کمونیستی، در ایجاد یک سقف سیاسی سراسری برای طبقهء کارگر ایران، نقش ستون های استوار این سقف را ایفاء خواهند کرد.
اما بخش بزرگی از این پناهندگان سیاسی بخاطر پنجاه سال عدم وجود آزادی در دوران سلطنت پهلوی و نداشتن دسترسی به کتب مرجع سوسیالیسم علمی و نداشتن یک برنامهء آموزش کلاسیک از این علم، در آغاز مهاجرت کمونیست نبودند. این جوانان آرمان خواه در روند سه دهه کار شبانه روزی و سپید کردن موی خود در جنبش های صنفی و سیاسی کارگری در خارج از کشور و مطالعهء کتب مرجع ، امروزه کمونیست های با تجربه و آشنا به مسائل جهانی و «دوران»ی که در آن قرار داریم هستند که نیروی اصلی تدارک حزب سیاسی طبقهء کارگر ایران در خارج از کشور خواهند بود.  باشد تا هر کجا هستیم،  در حوزه های محلی مخفی کمونیستی، در راستای تدارک نظری ستاد سیاسی سراسری طبقهء کارگر ایران؛ دور از چشم ها و گوش های پلیس سیاسبی محل سکونت خود؛ متشکل شویم
در انتظار شنیدن انتقادات و ملاحظات شما، دستتان را بگرمی می فشارم. موفق باشید
 سوم اسفندماه هشتاد و نه
hadi.mitravi@yahoo.com
 

                                                        جامعه رنگین کمان

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.