گویا برای سریال غم انگیز سقوط هواپیما در ایران قسمت پایانی متصور نیست.
هر بار پس از سقوط یک هواپیما و کشته و زخمی شدن انسانهای بی گناه در پس این فاجعه ناگهان بحث امنیت پرواز و وضعیت هواپیماهای مسافربری در کشور مطرح و چند هفته ای علاوه بر قرار گرفتن بر صدر اخبار و گزارشات رسانه های جمعی، در هر کوی و برزنی شاهد صحبت و ارائه تحلیلهای مختلفی از جانب عامه مردم هستیم.
کارشناسان و صاحب نظران مختلفی در خصوص علل و عوامل این رخداد تاسف برانگیز به اظهار نظر می پردازند و آنها که کمی آتششان تند تر است مباحثی بی فایده چون تذکر و استیضاح وزیر راه و ترابری را نیز پیش می کشند، ولی کافی است چند روزی از ماجرا بگذرد تا این حادثه نیز در همان قفسه خاک گرفته پرونده های قبلی بایگانی شود.
باز در انتظار حادثه ای دیگر می مانیم تا این بار نوبت کدامین بندگان بی گناه خداست تا تکههای جنازه شان را در داخل کیسه پلاستیکی به خانواده های داغدارشان تحویل دهند.
دوباره ماجرا آغاز می شود، ابتدا کمی مرثیه سرایی و بعد کارشناسان محترم و مباحث فنی در خصوص امنیت پرواز و بحث استیضاح و استعفای وزیر و خلاصه روز از نو و روزی از نو.
من در اینجا آمار سقوط هواپیما در ده سال اخیر را به عنوان نمونه آورده ام با این توضیح که در همین سالها ده ها مورد سقوط هواپیماهای نظامی و آموزشی نیز رخ داده که منجر به کشته شدن تعدادی دیگر از هموطنانمان گشته است.
تحریم مسافرت از طریق خطوط هوایی توسط خانواده ها با هدف به چالش کشیدن دولت و مسئولان حمل و نقل هوایی کشور می تواند واکنش مناسبی از سوی مردم به بی کفایتی متولیان امر باشد.
اول آن که از سویی مردم با جایگزین کردن سفرهای زمینی به جای مسافرتهای مخاطره آمیز هوایی حتی الامکان به حفظ جان خود می پردازد که بدیهی ترین و عقلانی ترین اقدام هر فردی برای پرهیز از وارد آمدن آسیب جسمی به خویش است و از سویی دیگر با تحریم استفاده از هواپیما چالش بزرگی را بر سر راه دولت و مسئولان بی مسئولیت حمل و نقل هوایی کشور پدید خواهند آورد.
هدف از این طرح و تلاش برای فراگیر کردن آن در یک بعد وادارکردن دولتی است که پول نفت و سایر منابع مالی ایران را به صورت نامشروع استفاده می کند به تجهیز ناوگان هوایی، اصلاح ریشه ای مدیریت و شکستن انحصار ظالمانه در حق مسافران است
اما در بعد دیگر که اهمیت بیشتری دارد این تحریم می تواند ادامه نافرمانی های مدنی باشد که پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد توسط معترضین صورت گرفت.
مبارزات منفی نظیر:
– شعار نویسی بر روی اسکناس که این حرکت واکنش برخی مقامات را نیز برانگیخت و از بانک مرکزی خواسته شد تا این اسکناسها را از چرخه پولی کشور حذف کنند.
– تحریم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شامل : نگاه نکردن برنامهها و اخبار تلویزیون دولتی و تحریم و نخریدن کالاهای تبلیغ شده در تلویزیون دولتی
تجربه استفاده از این تاکتیک های مبارزاتی نشان داد که اگر طراحی ها هوشمندانه باشد و با اقبال عمومی روبه رو شود تا چه اندازه می تواند دولت را وارد بحرانهای بیش از پیش نماید به ویژه با توجه به تحریم های اقتصادی که شامل فروش هواپیما و قطعات یدکی آن نیز می شود عدم استفاده از هواپیما بی شک ضربه های جبران ناپذیری به دولت وارد خواهد آورد و از سوی دیگر هر کدام از افرادی که به این تحریم سراسری بپیوندند در صورت توبیخ مسئولان اداره،کارخانه،دانشگاه و یا موسسه ای که در آن مشغول به کار هستند توجیه منطقی خواهند داشت.
به عنوان مثال افرادی که باید به ماموریت های مختلف اداری بروند و یا اساتید پروازی و دانشجویان می توانند علت غیبت یا تاخیر خود برای حضور دردانشگاه و محل ماموریت را فقدان امنیت جانی و وضعیت اسفبار هواپیماهای کشور و بیم رخ دادن حادثه اعلام نمایند که به همین دلیل ترجیح می دهند از طریق زمینی سفر کنند.
بی شک ایده تحریم سراسری استفاده از هواپیما در ایران با توجه به فضای رخوت و سستی حاکم بر جامعه همچون طرح های مشابه پیشین در سال گذشته که فضای جامعه آماده هرگونه اقدام اعتراض آمیز عملی برای مقابله با محفل کودتا بود به سادگی امکان پذیر نخواهد بود و پیش نیاز آن تشیکل کارزاری سراسری و حمایت فعالین سیاسی و کنشگران جامعه برای آگاهی عموم خانوادهها در انجام این نافرمانی مدنی به قصد ضربه به دولت نامشروع و بی کفایت احمدی نژاد خواهد بود.
به نطر می رسد در صورت استقبال گسترده از این تحریم سراسری و پوشش مناسب اخبار این چالش مردم معترض با دولت بر سر بحران حمل و نقل هوایی کشور بر خلاف طرح های مشابه پیشین نظیر تحریم اس ام اس یا خرید کالاهای تبلیغی صدا و سیما و اسکناس نویسی این بار بازتاب مناسب تری در رسانه های بین المللی داشته باشد.
جامعه رنگین کمان