رامین کامران
امروز مملکت ما در شرایط حساسی قرار دارد و برخی نگران هستند که همزمان با تضعیف حکومت و کوشش مردم برای براندازی، توطئه ای هم در شرف تکوین باشد و عده ای پنهانی در گوشه ای برای سؤاستفاده از موقعیت دسیسه بچینند و در موقع مناسب به رغم منافع ملت ایران به هدف خود برسند. خلاصه اینکه شب بخوابیم و صبح که بیدار شدیم ببینیم کار از کار گذشته است و رفت تا کی دوباره فرصتی پیدا شود. بخصوص که می دانیم که اگر چنین اتفاقی بیافتد مرجعی برای دادرسی نیست و حقوق بین الملل و این حرف ها هم دردی از ما دوا نخواهد کرد.
بر خلاف گفتاری که چند سال است در واکنش نسبت به توطئه خواندن انقلاب اسلامی رواج گرفته و متأسفانه به این حد رسیده که هر توطئۀ واقعی را هم خیالی بشمارد، اگر چنین دلواپسی هایی را بین مردم ایران مشاهده می کنیم از خیالاتی بودن آنها نیست. تجربۀ طولانی دخالت خارجی که از قرن نوزدهم پیدا شد و بخش مهمی از تأثیرش را مدیون همین مخفی عمل کردن بود، در ذهنیت این مردم تأثیر عمیقی بر جا گذاشته است که دنباله اش تا به امروز کشیده. به هر صورت فراموش نکنیم که آخرین (و شاید تأثیرگذارترین) نمونۀ دسیسۀ خارجی همین بیست و هشت مردادی بود که هنوز داریم به نوعی خسارتش را می پردازیم. در هیچ جا توطئه ندیدن همانقدر نامعقول است که همه چیز را حمل بر توطئه کردن.
به هر حال، مقصود من از نوشتن این مقاله نه مرور بر گذشته است و نه قلمفرسایی در باب تئوری توطئه و توهم توطئه و خلاصه این داستان ها. قصدم جلب توجه خوانندگان، بخصوص جوانان به این نکته است که آنچه ما توطئه می خوانیم همیشه مخفی نیست و یا لااقل همه اش مخفی نیست و خلاصه اینکه ردگیریش غیرممکن نیست و بیش از به کار گرفتن جواسیس رنگ و وارنگ محتاج دقت در امور و توجه به همین منابعی است که در دسترش همه هست. باید بین توطئه و امداد غیبی فرق بگذاریم، آرتیست بازی فیلم های سینمایی را هم با واقعیت مخلوط نکنیم و بیخود دنبال اخبار سری نباشیم چون اخبار علنی کلید بسیاری سؤالات است. آنچه لازم است در درجۀ اول حواس جمع است و سپس تیز بینی و سرعت در تحلیل که آنها هم با استمرار و تربیت ذهن حاصل می گردد. مطلب را به صورت یک رشته سؤال از نظر بگذرانیم تا بتوانیم درست بشکافیمش.
مخفی کاری محض چه؟
توطئه قرار است بنا بر تعریف مخفیانه انجام شود، بسیار خوب، ولی باید از خود پرسید که هدف از این پنهانکاری چیست.
هدف اصلی بالابردن کارآیی عملیاتی است برای رسیدن به هدف یا لااقل تسهیل این کار. توطئه قرار است با نیروی کم به نتیجه برسد و در جایی که نیروی کافی در میان باشد معمولاً حاجت به این نوع کلک ها نیست. پنهانکاری اصلی نیست که به خودی خود واجد ارزش باشد، از مقولۀ وسیله است که هر جا لازم شد به کار گرفته می شود و هر جا لازم نبود نه. بنابراین طرفی در دعوا حاجت به توطئه دارد که نیروی کمتری در میدان داشته باشد و فایدۀ اصلی این روش صرفه جویی در نیروست. در مقابل این نتیجه را می توان گرفت که طرف نیرومندتر که در معرض دسیسه چینی است عملاً همیشه توان مقابله با آن را دارد و هدف از کار مخفی این است که از نشان دادن واکنش مناسب بازش بدارد. رو شدن توطئه یعنی شکستش. بازی بازی اطلاعات و تحلیل آنهاست نه زور.
مخفی بودن توطئه
روشن شد که توطئه بخش عمدۀ کارآییش را مدیون مخفی بودن است. ولی باید از خود پرسید که آیا واقعاً همه چیزتوطئه می تواند مخفی باشد و بماند. پاسخ صریح و روشن این است که خیر.
اول از همه باید گفت که اگر توطئه ای از سر تا به ته مخفی باشد و بماند نه اسباب هراس می شود و نه اسف چون به هر صورت کسی از آن خبر نمی شود تا بخواهد نگران نتایجش باشد یا وقتی به نتیجه رسید غصه اش را بخورد.
هویداترین بخش توطئه تبلیغات آن است. تبلیغات بنا بر تعریف نمی تواند مخفی باشد و چه هدفش را صریح بنمایاند و چه نه، در هر حال خودش عیان است. فقط این هست که هر جا توطئه ای در کار باشد هدف تبلیغات جلب نظر مردم به نکات انحرافی است و طبعاً برگرداندن نگاهشان از جایی که باید. مشکل اصلی با تبلیغات در اینجاست.
بخش دیگری از توطئه که نمی تواند همیشه مخفی بماند و دیر یا زود معلوم خواهد شد هدفی است که توطئه گران تعقیب می کنند. منتها باید دید که کی معلوم می شود. وقتی که داستان به آخر رسید حتماً، ولی این هدف را به دلایلی که پایین تر خواهیم دید خیلی از اوقات می توان قبل از پایان ماجرا تشخیص داد.
از این دو گذشته چارچوب توطئه نیز همیشه معلوم است چون جزو آن نیست تا مخفی بماند ولی آنرا در بر می گیرد و به آن معنا می دهد. این چارچوب همیشه هویداست.
حال ببینیم چگونه باید به اینها پرداخت.
ردیابی توطئه
مشکل اصلی، نه برای ما، بلکه برای همۀ کسان یا گروه هایی که با این پدیده سر و کار دارند یا از آن دل نگرانند در این است که چکونه ردش را بگیرند. جستجو را باید از آن سر کار که هویداست شروع کرد. روشن است که نمی توان در این مورد دستورالعمل ثابتی عرضه کرد ولی یادآوری چند خط کلی بیفایده نیست. باید روشی منطقی و ساده را پی گرفت و از معلوم به سوی نامعلوم رفت.
اول از همه توجه داشته باشیم که خصلت پنهانی توطئه متضمن نکتۀ مهمی است. توطئه مربوط است به تاکتیک که میدان پنهانکاریست نه استراتژی که همیشه عیان است. استراتژی اصولاً امر مخفی نیست و خطوط کلیش هویداست. شاهدیم که بسیاری کشورها حتی به طور سالانه و رسمی و گاه به دفعات و به طور غیررسمی استراتژی کلی سیاسی و حتی نظامی خویش را منتشر می سازند. دلیل این کار نه عشق آنها به افشاگری یا به قول بعضی »شفافیت« است نه تمایل به رو کردن دستشان برای حریفان احتمالی. دلیل اصلی این کار احتراز از سؤتفاهم استراتژیک است که بی نهایت خطرناک است و می تواند باعث برداشت غلط از کنش های آنان بگردد و کار را ناخواسته به جنگ بکشاند. استراتژی هر کشور آن چارچوب کلی است که به کار دریافت سیاست های جزئی و احیاناً توطئه های آن میاید.
برای یافتن راهی که طرف توطئه گر در پیش می گیرد باید در درجۀ اول استراتژی او را در نظر گرفت چون دو چیز را بر ما معلوم می کند. اول اهداف کلی را که وی تعقیب می کند به ما می نمایاند، دوم اینکه چارچوب کلی مانورها او و طبعاً کلکهای تاکتیکی او را معلوم می سازد. این قالب کلی هویداست و در پیش چشم همه و مهم ترین اطلاعاتی که می تواند به عیان کردن توطئه رهنمون گردد، در پیش دیدگان ما قرار میدهد ولی متأسفانه چنانکه باید مورد توجه اشخاص دل نگرانی که در اطراف خود می بینیم و معمولاً گوش به زنگ اخبار سری هستند، قرار نمی گیرد.
وقتی هدف برایمان روشن شد مانند این است که بر قلۀ کوهی قرار گرفته ایم که راه های بسیاری به آن ختم میشود و به طرق مختلف میتوان به آن دست پیدا کرد. این بهترین موقعیت برای یافتن رد توطئه است چون همۀ راه ها را در معرض دیدمان قرار میدهد، هرچند به خودی خود برای ما روشن نمیکند که توطئه گران کدامیک را برای رسیدن به این قله درپیش خواهند گرفت.
تبلیغاتی که در خدمت توطئه است، همانطور که در ابتدا گفته شد، دو پهلوست چون خودش عیان است ولی می کوشد تا چیز دیگری پنهان سازد. تبلیغات توطئه به کار منحرف کردن مردم از توجه به هدف اصلی و راه رسیدن بدان و گاه بازی دادنشان برای خدمت به توطئه، میاید. از آنجا که تبلیغات هم پنهانگر است و هم لودهنده می توان به شمد پر نقش و نگاری تشبیهش کرد که روی چیزی پهن شده تا از دیدگان پنهانش سازد. قرار بر این است که نقش و نگار چشم بیننده را به خود مشغول کند و از توجه به چیزی که زیر آن است بازش بدارد. ولی با دقت می توان طرح کلی آنرا از شکلی که شمد به خود گرفته دریافت. تبلیغات، هر قدر هم با مهارت انجام شود، به ناچار و به دلیل کارکردش، نقشی از چیزی را که نهان می کند بر خود می پذیرد. این نقش پنهان شدنی هست ولی پاک شدنی نیست. به همین دلیل نباید در هنگام ارزیابی رسانه هایی که اسباب تبلیغات می شوند فقط به آنچه که میگویند مشغول شد، با توجه به منابع مختلف می توان آن چیزی را که به طور منظم و سیستماتیک در بعضی رسانه ها حذف میشود دید و موضع و اهداف اصلیشان را به این ترتیب دریافت. نقش حقیقت معمولاً به گودی بر دروغ می ماند.
نقاط ضعف توطئه
مارگزیدگان توطئه گاه آنرا کارآمدترین شیوۀ عمل می شمرند که نیست. روشی است در بین روش های دیگر، در بعضی موارد کارگر است و در بعضی نه، گاه ثمر می دهد و گاه نه. نگاهی به نقاط ضعف آن بیاندازیم.
اول عاملی که توطئه را با خطر شکست مواجه می سازد وسعت گرفتن مقیاس کار است. هر چه گستردگی مانوری که باید به هدف برسد بیشتر باشد امکان شکست آن بالاتر می رود چون امکان خطا در آن بیشتر می شود. و به همین ترتیب هر قدر تعداد شرکت کنندگان در یک مانور بیشتر باشد خطر درز کردن مطلب و اشتباه کاری افزون میگردد. به علاوه هر چه نیروی به کار گرفته شده در توطئه بیشتر باشد امکان هویدا شدن آن بیشتر میشود. خلاصه اینکه توطئه هر چه بزرگتر امکان شکستش بیشتر.
و اما از مقیاس گذشته باید به پیچیدگی مانور هم نظر داشت. هر چه مراحل مانور بیشتر بشود احتمال شکست نهایی افزایش می یابد. به دو دلیل: اول سختی پیشبینی و نامعلوم بودن کار، سپس ضریب خطا.
صحنۀ سیاست و اجتماع صفحۀ شطرنج نیست که بتوان حرکات بیشماری را در آن پیشبینی کرد و با اطمینانی ریاضی به نتیجه رسید. اصل نامعین بودن آینده که بر فرض آزادی بشر استوار است، حرف هوا نیست. در امور تاریخی و انسانی چند مرحله جلوتر بازی را حدس میتوان زد ولی پیشبینی نمی توان کرد و چندین مرحله جلوتر را نه می توان پیشبینی کرد و نه حدس زد.
این را نیز نباید فراموش کرد که هر جا آدمی هست خطا هم هست و تصور اینکه کاری بدون خطا پیش برود خیال واهی است و از قماش یکی گرفتن توطئه با دست غیبی. به عنوان مثال اگر احتمال خطا را در هر مرحلۀ عملیات فقط پنج درصد فرض کنیم درصد آن در کاری که می باید چهار یا پنج مرحلۀ (وابسته به هم) داشته باشد. به اندازه ای افزایش می یابد که باید از خیرش گذشت یا فقط از سر نومیدی بدان تن داد.
خلاصه اینکه توطئه با »دست غیبی« چند تفاوت عمده دارد. اول این که تابع منطق اعمال انسانی است نه عملیات اجنه و به همین دلیل قابل حدس، قابل درک و قابل پیشبینی است. دیگر اینکه توطئه به زور بی حد متکی نیست تا در همه حال به اتکای آن به نتیجه برسد، برعکس، درست در جایی که نیرو کافی نیست به کار گرفته میشود. آخر اینکه بنا بر تعریف نامرئی نیست، اگر ناپیداست به این دلیل است که ما درست چشممان را باز نکرده ایم، نه اینکه اصلاً هیچکس قادر به جستن آن نیست.
پیدا و پنهان توطئه
توطئه امریست که چون اساساً مرئی است و حتی جلب توجه هم می کند، استتارش کرده اند. اما هیچ پنهان کردنی نیست که ردی از خود به جا نگذارد. برای گرفتن این رد باید به همین چیزهایی که پیداست نگاه کنیم و از آنها نتیجه ای خلاف آنچه که می خواهند به ما القأ کنند بگیریم. این کار از مقولۀ نشانه شناسی و تفسیر است. نشانه ها را می بینیم و از روی آنها به امر دیگری پی می بریم که در ورایشان قرار دارد. برای همین هم هست که فرض توطئه این اندازه به تأویل های نامعقول میدان می دهد و به بعضی فرصت می دهد تا با کنار هم چیدن نشانه هایی که از هر گوشه گرد آورده اند، داستان های عجیب و غریبی بسازند که به قول معروف در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود و به کمک آنها در هر واقعه ای ردی از توطئه بجویند. و باز به همین دلیل است که بیماری حرفه ای کسانی که از نظر شغلی موظف به توطئه یابی هستند و وجود توطئه را فرض اصلی کنکاش ذهنی شان قرار میدهند، جنون تأویل است، بیماری توطئه دیدن در همه جا و در هر پدیده نشانه ای از توطئه یافتن.
اگر بخواهم مقاله را با یک تصویر به پایان ببرم توطئه را به نقاشی های سرگرم کننده ای که گاه در نشریات می بینیم تشبیه خواهم کرد. فرضاً نقاشی جنگل پردرختی که قرار است گوزنی در آن پنهان شده باشد و خواننده می بایست با دقیق شدن در خطوط طرح پیدایش کند. البته گوزن ما حرکت هم می کند ولی حرکت همیشه به پنهان ماندن کمک نمی کند. باید چشم باز داشت و درست نگاه کرد، اگر توطئه ای در کار باشد جلوی چشممان جریان دارد نه پشت سرمان.
تاریخ نگارش نوامبر ۲۰۱۰ منبع ایران لیبرال
جامعه رنگین کمان