این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

خسرو قشقائی پس از محمد ناصر، ملک منصور و محمد حسین، کوچکترین پسر اسماعیل خان صولت الدوله، ایلخانی قشقائی بودکه در دوران رضاشاه به اجبار در تهران ساکن شده بودند .بعد از شهریور ۱۳۲۰ او خود را به میان ایل قشقائی رساند و برای باز یافتن اقتدار گذشته ایل تلاشهای فراوانی کرد و در چند مرحله حمله قوای دولتی را شکست داده و به عنوان قطبی در جنوب کشور مطرح شدند و حتی در اعتراض به ورود وزرای توده‌ای به کابینه قوام مدتی شیراز را تحت تسلط گرفتند که با خروج آن وزرا آرامش مجدد برقرار شد.

در انتخابات دوره شانزدهم و هفدهم آنها نماینده مردم شده و خود را به جبهه ملی و مصدق نزدیک کرده و از طرفداران دو آتشه ملی شدن نفت شدند و در کمیسیون نفت به ریاست دکتر مصدق، خسروخان منشی مخصوص مصدق بود .

در قیام ۳۰ تیر ایل قشقائی حامی مصدق بودند و حتی پادگان شیراز را به حمله نظامی تهدید کردند و خسروخان همواره تلاش داشت تا عشایر فارس را به حمایت از مصدق وا دارد و برادران قشقائی تلاش های فراوانی هم برای رفع کدورت بین مصدق و کاشانی به عمل آوردند که با مشخص شدن دخالت کاشانی در ماجرای ۹ اسفند ارتباط آنها قطع شد.

پس از کودتای ۲۵ مرداد برادران قشقائی آمادگی خود را برای آمدن به تهران و حمایت از پیشوای خود اعلام کردند و صبح ۲۸ مرداد هم خسروخان به نزد مصدق رفت تا او را به میان ایل خود ببرد اما مصدق نپذیرفت. پس از کودتا هم تا مدتی ایل قشقائی تسلیم کودتاچیان نشدند و بر حمایت از مصدق تاکید کردند اما با دخالت آمریکا و تهدید به بمباران آنها و ایجاد تفرقه میان سران ایل، سرانجام آنها تضعیف شده و برادران قشقائی به خارج از کشور تبعید شدند.

خسروخان در سالهای پایانی دهه ۱۳۳۰ دست به انتشار روزنامه باختر امروز زد و با دکتر شایگان به همکاری پرداخت .سال ۱۳۴۲ با شورش عشایر جنوب شاه ۵ لشکر علیه آنها وارد عمل کرد و با سرکوب عشایر جنوب بهمن قشقائی خواهرزاده خسرو اعدام شد .از آن پس فعالیت‌های پراکنده‌ای توسط خسروخان در خارج از ایران صورت گرفته و سرانجام پس از پیروزی انقلاب خسروخان به منظور اعاده حیثیت ایلی خود به میان ایل بازگشت .در آن دوران بروز تنش‌های فزاینده در کشور دامان آنها را هم گرفته و او با تاکید بر حمایت از انقلاب و ادامه راه مصدق مورد دشمنی فراوان قرار گرفت و علیرغم آنکه نماینده مجلس بود مدتی دستگیر شد که منجر به شورش قشقائی ها شد و در نهایت آزاد شد و به میان ایل خود بازگشت.او به رغم تلاش‌های مکرری که برای حل مسالمت آمیز قضیه بکار برد کاری از پیش نبرد و در نهایت در درگیری میان قشقائیها و نیروهای نظامی در اوایل اردیبهشت ۱۳۶۲ این حرکت در هم شکست و دولت وقت به امضای بالاترین مقامات کشور به خسروخان تأمین داده بود تا بدون مشکل به شیراز بازگردد اما وی توسط برخی افراد به طرز ناجوانمردانه­ای و بر خلاف تمام قول و قرارها دستگیر شده و مورد شکنجه و آزار قرار گرفت و حتی پائیز سال ۱۳۶۲ او را به مسجد وکیل منتقل کردند تا قبل از نماز جمعه در حضور مردم ابراز ندامت و پشیمانی کند اما او پس از به دست گرفتن میکروفن فریاد زده بود ای مردم من عضو جبهه ملی بودم و پیرو مکتب مصدق هستم اما اکنون در دست عده­ای خائن اسیرم که به مجرد خروج این سخنان از دهانش میکروفن را از او گرفته و در همانجا او را ۸۰ ضربه شلاق زده بودند و سپس به فیروزآباد برده و تیرباران کرده و حتی مدت دو روز هم جسد او را در میدان شهر به دار آویخته بودند.

منابع: سرنوشت یاران دکتر مصدق / تالیف عبدالرضا هوشنگ مهدوی /نشر علم و…

به کوشش: حمید رضا مسیبیان

 

     جامعه رنگین کمان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.