اندیشه زمانه
در اعلامیهای که به امضای "جمعی از دانشجویان، دانشآموختگان، آموزگاران و نویسندگان عرصهی فلسفه در داخل و خارج کشور" رسیده و عنوان آن "فراخوان به تحریم نمایش کنگرهی جهانی فلسفه در تهران" است، آمده است:«ما همهی مردمان پایبند به شرافتِ علم و اندیشه را به تحریم این نمایش مسخره فرا میخوانیم. پاسداشتِ فلسفه، پاسداشتِ اندیشهی آزاد و آزادی اندیشه است. اندیشه در ایران امروز در زندان است، و همانا زندان موضوع اساسی اندیشه در ایران امروز است. کنگرهی نمایشی تجلیگاه اندیشه نیست. چنین نمایشهایی، در حقیقت، برای آن برگزار میشوند که بر سرکوبِ اندیشه در کشور سرپوش بگذارند و تفکر را به بازی بگیرند.»
خطر تبدیل کنگره فلسفه به اجتماع تبلیغاتی حکومت
این نخستین اعلامیهای نیست که به تحریم "کنگره جهانی فلسفه" در تهران (۲۱ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰) فرا میخواند. پیش از این بیانیهای با این مضمون به زبان انگلیسی منتشر شده بود که عدهای از فیلسوفان نامآور جهان آن را امضا کرده بودند.
رامین جهانبگلو، در این مورد به تازگی در مصاحبه با رادیو زمانه چنین گفته است: «من به همراه دو ایتالیایی نسخهی انگلیسی بیانیه را ۹ ماه پیش نوشته بودم. بعدها بسیاری از فیلسوفان دنیا مانند هابرماس و حتی فیلسوفان غیرغربی از هند و دنیای عرب و ترکیه و جاهای دیگر آمدند و این بیانیه را امضا کردند و از ما پشتیبانی کردند.»
یکی از مهمترین مهمانان کنگره فلسفه در تهران استاد فلسفهی سیاسی اوتفرید هوفه (توبینگن، آلمان) بوده است. او پیشتر دوبار برای شرکت در مجامع فلسفی به ایران سفر کرده و عضو افتخاری "مؤسسه حکمت و فلسفه ایران" است.
هوفه در مقالهای منتشر شده در روزنامه آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه" (به تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۰) اعلام کرد که به تهران نمیرود، زیرا کنگره فلسفه را این خطر تهدید میکند که به یک اجتماع تبلیغاتی حکومت تبدیل شود. او برای اثبات واقعی بودن این خطر به این موضوع اشاره میکند که ریاست کنگره با حداد عادل است و کس دیگری که کنار دست اوست، جواد لاریجانی است. اینان دو چهرهی شناختهشده حاکمیت هستند.
هوفه در همین مقاله مینویسد که در ایران امروز هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشود. از نظر او که اهمیت فلسفه را در انتقاد میداند، کنگره جهانی فلسفه از هدف خود که گفتوگوی آزاد است دور میشود، اگر در کشوری برگزار گردد که در آنجا بیان آزاد ناممکن است.
فشار بر علوم انسانی و انتظار حکومت از فلسفه
فلسفه، مادر علوم انسانی است. از سال گذشته مرحله تازهای از اعمال فشار بر علوم انسانی در ایران آغاز شده است.
در اعلامیهی استادان و نویسندگان و دانشجویان ایران فراخواننده به تحریم کنگره جهانی فلسفه در تهران در این مورد آمده است:
«ایدئولوگهای حکومت، در هجوم به علوم انسانی، از فلسفه انتظار خدمترسانیای را دارند مکمّلِ کارکردِ دستگاههای امنیتی در جهتِ مغزشویی. تصورشان این است که میتوانند اساس این علوم را با کمک چیزی که فلسفهی اسلامیاش مینامند، تغییر دهند. گمان میبرند فلسفهشان علوم انسانی "غربی" را زیر و زبر خواهد کرد. این رفتار، که در دیگر رژیمهای تمامیتخواه نمونههای آن را دیدهایم، چیزی نیست جز کوشش برای نشاندن یک ایدئولوژی دولتی در جای علم و گسترش کنترل دستگاههای سرکوبگر امنیتی. چنین تلاشی به گواهی تاریخ، سرنوشتی بهتر از دیگر نظایر رسوا شدهی خود نخواهد داشت.»
نظر و عمل
«فلسفه: نظر و عمل»، این عنوان کنگره جهانی فلسفه در تهران است. از نظر امضاکنندگان اعلامیه فراخوان به تحریم کنگره، نظر واقعی ایدئولوگهای حکومتی را باید در خصومتشان با آزاداندیشی دید و در مورد عملشان نگاه کرد به «زندانهای کهریزک و اوین، در به محاکمه کشاندن علوم انسانی در دادگاههای نمایشی و نابکاریهای دیگری از این دست».
در این بیانیه در ادامه توصیف نظر و عمل حکومتگران و ایدئولوگهایشان آمده است:
«بسیاری از روشنفکران و فیلسوفان جهان از همان هنگامِ انتخاب تهران به عنوانِ میزبانِ کنگرهی جهانی فلسفه، به خاطر این اهانت به ساحتِ فلسفه، یونسکو را سرزنش کردهاند و گفتهاند، برگزاری کنگرهی فلسفه در کشوری که در آن آزادی اندیشه و بیان جایی ندارد و فیلسوفاناش در زندان و تبعید به سر میبرند، یا مجبور به سکوت شدهاند و از حق انتشار آثارشان محروم هستند، تمسخر اندیشه است.»
محمدرضا نیکفر، یکی از امضاکنندگان اعلامیه فراخوان به تحریم است. او در مورد این اعلامیه میگوید:
«متن این اعلامیه در رابطه تنگاتنگ با گروهی از استادان و دانشجویان فلسفه در داخل تهیه شده است. آنان خواهان انتشار وسیع این فراخوان هستند. فلسفه اگر به معنای پرسشگری و خردورزی انتقادی باشد، که در نمونههای برین خود چنین است، بنابر درک امروز، در دو موضع ممکن است: در جایی که امکان اندیشه و گفتار آزاد وجود دارد و اگر وجود ندارد در موضع تقابل با وضعیت چنین جایی. بر این قرار ما به تحریم کنگره فلسفه در تهران فرامیخوانیم و از کسانی که میخواستند به این کنگره بروند، میخواهیم وقت خود را صرف اندیشه کردن بر آن فجایعی کنند که در زندانهای ایران میگذرد.»