یوسف علیزاده (بی بی سی)
رویداد ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ نقطه عطفی در روابط سیاسی ایران و آمریکا محسوب می شود. به دنبال سقوط دولت محمد مصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی به ایران، آمریکا روابط سیاسی خود را با ایران گسترش داد و ایران به یکی از نزدیکترین متحدان این کشور در منطقه بدل شد. برخی صاحبنظران سیاسی بر این باورند این رویداد را می بایست در چارچوب زمانی دوران جنگ سرد و رویارویی بین آمریکا و بلوک غرب از یک سو و شوروی و بلوک شرق از سوی دیگر ارزیابی کرد تا بتوان تصویر روشن تری از این تحول به دست داد.
جان لیمبرت، معاون سابق مدیر کل وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در امور ایران، از جمله این گروه از صاحبنظران است. وی از جمله دیپلمات های آمریکایی است که در جریان گروگانگیری دانشجویان پیرو خط امام در سفارت آمریکا فعالیت می کرد و به مدت ۴۴۴ روز گروگان این دانشجویان بود. جان لیمبرت دکترای تاریخ و مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد دارد و به زبان فارسی مسلط است.
رادیو فردا: پرسش نخست من این است که اساسا ارزیابى شما از رویداد ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ چیست؟
جان لیمبرت: وقتى از رویداد ۲۸ مرداد ماه صحبت مى کنیم باید در دو سطح آن را ارزیابى کنیم. یکى سطح تاریخى ماجراست، یعنى اینکه چه گذشته است؟ و محققان از اتفاقات آن روزها چه فهمیده اند؟
دیگرى ماجرا باید در سطح روانى و به اصطلاح افسانه ایش بررسى شود. یعنى اینکه مردم درباره آن چطور فکر مى کنند؟ و اثر این اتفاق بر افکار عمومى چه بوده است؟
اگر چه این دو جنبه با هم دیگر ارتباط دارند اما در برخى نقاط هم ممکن است به کلى با هم تفاوت داشته باشند.
با توجه به این تقسیم بندى و تفکیکى که شما مطرح کردید، به لحاظ تاریخى ، از چه منظرى مى توانیم به این رویداد نگاه کنیم؟
به عنوان مثال اگر بخواهیم درباره کلیات رابطه ایران و آمریکا صحبت کنیم، مى توانم خدمتتان عرض کنم که این اتفاق، روند این رابطه را به کلى عوض کرده است. مى توانیم بگوییم که رابطه ایران و آمریکا را وارد یک خط منفى کرد.
این در صورتى است که تا آن زمان، آمریکا همیشه نقش مثبتى در مبارزات مردم ایران براى یافتن استقلال و دستیابى به سرنوشت خودشان داشت. اما بعد از این جریان، نقش آمریکا از دید عموم مردم کاملا تغییر کرده جنبه منفى به خود گرفت.
شما در ارزیابى فردى که از این ماجرا دارید، واقعه ۲۸ مرداد را یک «کودتا» فرض مى کنید؟
ما همیشه لفظ «کودتا» را گفته ایم. حالا اینکه درست چه اتفاقى افتاد و چطور شد، هنوز هم محققان بر سر آن بحث مى کنند. همین اندازه مى دانیم که دستگاه اطلاعات آمریکا(سى.آى.اى) با کمک همکارانش در انگلیس و ایران برنامه یک کودتا را طراحى کرد.
همان طور که همه مى دانند و شما هم مى دانید، این برنامه در مرحله اول- یعنى در روز ۲۵ مرداد ماه- با شکست مواجه شد. و سه روز بعد، کودتاچیان توانستند دولت جبهه ملى – یعنى همان دولت دکتر مصدق را- سرنگون کنند و دولت سرلشکر زاهدى را جایگزین آن قرار دهند.
حالادر طول این سه روز چه اتفاقى افتاد؟ چطور شد که ورق برگشت؟ در این مورد هنوز بحث وجود دارد و مورخان و متخصصان حتى تا امروز هم درباره اتفاقات آن زمان بحث مى کنند.
آقاى دکتر، شما به نقش مثبت آمریکا تا پیش از کودتاى ۲۸ مرداد در ایران اشاره کردید. بعد از آن چطور این نقش در اذهان عمومى به شکل منفى جلوه گر شد؟ به نظرتان رویداد ۲۸ مرداد ماه بر روابط میان ایران و آمریکا اثر گذاشت؟
بله. خیلى اثر گذاشت. همان طور که عرض شد آمریکا از زمان مشروطه در همه مبارزات مردم ایران نقش مثبتى بازى کرد. در جریان باسکرویل و شوستر و همچنین در زمان بحران آذربایجان بعد از جنگ جهانى دوم که آمریکا در این مورد موضع گرفت، همیشه آمریکا حامى ایرانیان براى رسیدن به استقلال بود.
اینکه آمریکا چرا چنین کرد؟ چرا ترومن چنین تصمیمى گرفت؟ چرا آیزنهاور چنین دستورى داد؟ اینها بخش جداگانه اى است. تا جایى که بنده اطلاع دارم اینها تصور نمى کرده اند که این ماجرا اثرى منفى در اذهان عمومى مردم ایران باقى بگذارد. به آن به عنوان یک ایده جهانى تر و یا فکرى در چهارچوب جنگ سرد نگاه مى کردند.
برخى بر این باورند که کودتاى ۲۸ مرداد عملا زمینه ساز تحول انقلاب سال ۱۳۵۷ شد. شما تا چه اندازه با این تحلیل این گروه موافقید؟
البته بى ارتباط نیست. منتها ایران آن زمان در زمان دکتر مصدق و در سال ۳۲ با ایران سال ۵۷ به کلى فرق داشت و شرایط متفاوت بود.
شاید همان هایى که خیال مى کردند نتیجه انقلاب اسلامى ایران به روى کار آمدن یک حکومت ملى بازمانده از جبهه ملى است، همین فکرها را می کردند و مى گفتند که ما حالا مى توانیم اشتباهات گذشته خود را تصحیح کنیم. البته ما دیدیم که نتیجه این طور نشد. چرا که تاریخ هرگز آن گونه که ما تصور مى کنیم تکرار نمى شود.
برگردیم به اشاره شما به نقش منفى آمریکا بر اذهان عمومى مردم بعد از این رویداد. به نظر مى رسد که این داستان به روى خاطره جمعى ایرانیان بسیار سنگینى مى کند. به نظر شما آیا مسیرى براى عبور از این ذهنیت منفى وجود دارد؟
البته که هست. این یکى از خصوصیات انسان است. عرب ها مى گویند «انسان یعنى نسیان»، انسان یعنى فراموشى. بالاخره زمان مى گذرد. بعضى ها ممکن است به خاطر اهداف سیاسى و شخصى شان، بخواهند این اتفاق را زنده نگه دارند و از این تاریخ به نحوى استفاده کنند.
ولى این چیزها در طول تاریخ کشورهاى زیادى پشت سر گذاشته شده است. کشورهایى که گذشته هاى بسیار سخت ترى را پشت سر گذاشته اند و گذشته هاى خونینى را سپرى کرده اند بالاخره از آن جریانات عبور کرده اند و به صلح رسیده اند.
مى خواهم به طور جزئى ترى از تاثیر رویداد ۲۸ مرداد، روى روابط سیاسى ایران و آمریکا بپرسم. آیا مى شود این گونه تقسیم بندى کرد که در دوران شاه، روابط سیاسى ایران و آمریکا، عملا بعد از کودتاى ۲۸ مرداد ماه دگرگون شد؟ یعنى آمریکا به نزدیکترین یار شاه و جایگزین بریتانیا بدل شد؟
این هم درست است. این هم یکى از همان اثرات منفى ماجراست. اگر چه همیشه در نظر عموم مردم، در آن زمان شاه دست نشانده عوامل خارجى و مدیون آنها بود و خارجى ها او را بر سر قدرت گذاشته بودند، مردم با یک بدبینى عمیق به عملکرد شاه نگاه مى کردند.
آمریکا خودش را مسئول مى دانست. از شاه حمایت مى کرد. حتى زمانى رسید که با کارهاى او موافق نبودند ولى گفتند بالاخره ما محکوم و مجبوریم هر طور که باشد از شاه و حکومت او پشتیبانى کنیم.
آیا چیزى مانده که از قلم افتاده باشد و بخواهید بیان کنید؟
همین اندازه بگویم که من در این اتفاقات هیچ نقشى نداشتم چرا که در آن زمان، فقط ده سالم بود!