foroogh_farrokhzad_01

شعری که نام فزوغ فرخزاد را از لیست کتاب شاعران معاصر حذف کرد

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

foroogh_farrokhzad_01

foroogh_farrokhzad_01بر روی ما نگاه خدا خنده می زند،

هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم.
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش،
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا.

 
 
 
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب،
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا.
 
ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع،
بر رویمان ببست به شادی در بهشت.
 
او می گشاید … او که به لطف و صفای خویش،
گوئی که خاک طینت ما را ز غم سرشت.
 
توفان طعنه، خنده ی ما را ز لب نشست،
کوهیم و در میانه ی دریا نشسته ایم.
 
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست،
زین رو بموج حادثه تنها نشسته ایم.
 
مائیم … ما که طعنه زاهد شنیده ایم،
مائیم … ما که جامه تقوی دریده ایم؛
 
زیرا درون جامه بجز پیکر فریب،
زین هادیان راه حقیقت، ندیده ایم!
 
آن آتشی که در دل ما شعله می کشید،
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود؛
 
دیگر بما که سوخته ایم از شرار عشق،
نام گناهکاره رسوا! نداده بود.
 
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان،
در گوش هم حکایت عشق مدام! ما.
 
“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
 
ثبت است در جریده عالم دوام ما
 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.