اخباروگزارشات کارگری18شهریور1393
– تجمع اعتراضی مربیان پیش دبستانی برای سومین روز متوالی در مقابل نهادهای دولتی
– کارگران بازنشسته «ایران برک» مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردند
– کارگران کرمانیت ۲۰ روز به مرخصی اجباری رفتند/ ۱۰۳ کارگر نگران از دست دادن شغل
– افزایش اخراج کارگران پیمانی در فارس
– تأخیر ۳ ساله در تحویل مسکن مهر کارگران فلزکار/ مطالبه ۷ میلیون تومان اضافه
– جهت اطلاع ودرس آموزی:
گفتگویی درباره ائتلاف با تشکل های دست سازحکومتی وکارزارعلیه طرح استادشاگردی
– پتروشیمی خوزستان؛ کار با مواد شیمیایی بدون وسایل ایمنی استاندارد
– افزایش آمار فوتی های ناشی از حوادث کار در أصفهان
– افزایش حوادث منجر به فوت ناشی از کار در هرمزگان
– انفجار بشکه جان کارگر ساختمانی جوان را گرفت
تجمع اعتراضی مربیان پیش دبستانی برای سومین روز متوالی در مقابل نهادهای دولتی
مربیان پیش دبستانی معترض صبح امروز (سه شنبه ۱۸ شهریور) برای سومین روز متوالی در مقابل نهادهای دولتی تجمع کردند.
به گزارش 18شهریور ایلنا، این معلمان معترض که عموما از شهرهای دیگر خود را به پایتخت رساندهاند، طی دو روز گذشته تجمعاتی در مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش برگزار کرده بودند.
یکی از مربیان پیش دبستانی گفته است «تا زمانی که آقای فانی در جمع ما حاضر نشود و تکلیف استخدام ما را روشن نکند، به تجمع ادامه میدهیم».
تجمع کنندگان به صدور بخشنامه اخراج مربیان پیش دبستانی، اجرا نشدن قانون تعیین تکلیف آنان، استنکاف دولت از تخصیص ردیف بودجه استخدامی و توهین آقای عسگری آزاد، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور در صحن علنی مجلس (که مربیان پیش دبستانی را بیسواد خوانده بود) معترضاند.
برپایه این گزارش، «محمد بطحایی»، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش در تجمع دیروز مربیان پیش دبستانی، آنان را تلویحا تهدید کرده بود که دیگر مقابل مجلس و نهاد ریاست جمهوری تجمع نکنند.
این مقام دولتی به مربیان پیش دبستانی گفته بود «دیگر برای استخدام خود در آموزش و پرورش تجمع نکنید چرا که به جایی نمیرسید».
این در حالی است که در تجمع دو روز پیش این مربیان (یکشنبه ۱۶ شهریور) مقابل نهاد ریاست جمهوری، به آنان وعده داده شده بود به مطالباتشان رسیدگی شود.
بنابه گزارش همین منبع،حداقل ۳۰ هزار مربی پیش دبستانی در سراسر کشور از نیمه اول دهه ۸۰ به صورت آزاد برای وزارت آموزش و پرورش کار میکنند که علی رغم وعدههای داده شده تاکنون استخدام نشدهاند.
مربیان پیشدبستانی در بهترین حالت ۱۵ روز در ماه بیمه میشوند و کمتر از نصف پایه حقوق قانونی را دریافت میکنند.
مربیان معترض میگویند بسیاری از همکارانشان به دلیل مشخص نبودن سرانجام استخدام در وزارت آموزش و پرورش ازدواج نکرده یا بچه دار نشدهاند و بسیاری دیگر به دلیل نداشتن امنیت شغلی و اخبار ضد و نقیضی که از استخدام خود میشنوند، دچار افسردگی شدهاند.
آنان در عین حال تاکید کردهاند با ۱۵ روز بیمه در هر ماه هرگز بازنشسته نخواهند شد و حقوقشان جوابگوی حداقلهای زندگی هم نیست.
زندگی با بیمه نصفه و حقوق ۲۴۳ هزار تومانی
یکی از مربیان پیش دبستانی ساکن در استان مرکزی که ۳۴ سال سن دارد و به عنوان نیروی آزاد برای وزارت آموزش و پرورش کار میکند، گفت: سال ۸۳ که به آموزش و پرورش وارد شدم، ۳۵ نفر شاگرد داشتم، ۳۰ هزار تومان حقوق میگرفتم و ۱۵ روز در ماه بیمه میشدم. هر سالی هم که میگذشت، ۱۰ یا ۱۵ هزار تومان به حقوقم اضافه میشد، مثلا سال ۸۴، ۴۵ هزار تومان میگرفتم تا امسال که ۲۴۳ هزار تومان حقوق میگیرم.
او افزود: خیلی از مربیان پیش دبستانی سرپرست خانواده هستند و این در حالی است که از دریافت حقوق و بیمه در تابستانها نیز محروم ماندهاند.
این مربی در عین حال تاکید کرد: حق عیدی مربیان پیش دبستانی به انصاف مدیر مدرسه بستگی دارد که دلش بخواهد آن را پرداخت کند یا نه.
این مربی پیش دبستانی در ادامه تصریح کرد: مربیان پیش دبستانی سختیهایی که معلمان دیگر میکشند را تحمل میکنند، با این تفاوت که از حقوق عادلانه محروم ماندهاند وخستگی کار به تنشان میماند.
او که ۴ سال پیش ازدواج کرده است و یک دختر دارد، گفت: خیلی از همکاران من ازدواج نکردهاند تا در وزارت آموزش و پرورش استخدام شوند. خود من برای بچه دوم به همسرم گفتم بچه دار نشویم تا استخدام شوم و از نظر اقتصادی در شرایط بهتری قرار بگیریم، اما گذر زمان امید ما را ناامید کرده است.
او افرود: بسیاری از مربیان پیش دبستانی به دلیل اخبار ضد و نقیضی که از استخدام خود میشنوند، افسردگی گرفتهاند. یک روز میگویند استخدام میشوید یک روز میگویند نه. این تناقض گوییها بر روح و روان ما اثر گذاشته است. خود من از قرصهای آرام بخش استفاده میکنم.
در همین رابطه، یکی دیگر از مربیان پیش دبستانی که از سال ۸۱ در منطقه کهریزک تهران شاغل است گفت: در سالهای اول با آنکه از نظر مالی در شرایط بسیار نامطلوبی قرار داشتیم اما حداقل به ما احترام میگذاشتند، ولی با بیاحترامی مسولان وزارت آموزش و پرورش در دو سال گذشته به مربیان پیش دبستانی، مدیران و مسئولان مدارس نیز احترام ما را نگه نمیدارند.
او ادامه داد: وقتی بالاییها با ما اینگونه رفتار میکنند از پایینیها چه انتظاری میرود. یک روز بخاطر بیاحترامیهایی که به من شد، گریه کردم تا جایی که شاگردانم میگفتند ما آقای مدیر را دوست نداریم چون خانم ما را اذیت کرده است.
یکی دیگر از مربیان پیش دبستانی که در یکی از روستاهای محروم از توابع شهرستان فومن واقع در استان گیلان شاغل است، گفت: مربیان پیش دبستانی در استان گیلان یک روز هم بیمه نبودهاند. از سال ۸۵ که به عنوان نیروی آزاد در وزارت آموزش و پرورش شاغل شدم، برای استخدام وعده واهی میدادند. ابتدای هر سال برای ما کلاسهای ضمن خدمت برگزار میکردند، اوراق آموزشی پرمحتوا میدادند و دورههای طرح درس میگذاشتند.
او تاکید کرد: اول به من گفتند برای استخدام به ۵ سال سابقه کار نیاز داری، اما بعدتر گفتند باید رشته تحصیلیات نیز مرتبط باشد. حالا که هر دوی این شرایط را دارم، بازی جدیدی در آوردهاند.
او گفت: سال ۸۵ ازدواج کردم و ۳۳ سال سن دارم اما هنوز مادر نشدهام. ترسیدم. گفتم اگر مادر شوم از شغلم ۶ یا ۷ ماه دور میمانم. استرس دارم که آیا میتوانم شغلم را حفظ کنم یا نه، بنابریان منتظر ماندم تا استخدام شوم. همین هم باعث شده است خانواده همسرم برای بچه دار شدن به ما فشار بیاورند و زندگیمان تحت تاثیر قرار بگیرد.
یکی دیگر از مربیان پیش دبستانی که ۳۱ سال سن دارد و در استان قزوین شاغل است، گفت: با آنکه ۷ سال سابقه کار دارم اما سابقه بیمهام به ۳سال هم نمیرسد. هنگامی که برای تمدید دفترچه بیمهام به اداره بیمه مراجعه میکنم، با تعجب به من میگویند چند سال میخواهی کار کنی تا بازنشسته شوی؟
او افزود: همکارهایی دارم که متاهلاند و بچه دارند اما حقوقی که میگیرند هزینه رفت و آمد و مهد کودک بچههایشان هم نمیشود.
او در ادامه گفت: در رشته فیزیک دانشگاه الزهرا (واقع در تهران) – مقطع ارشد – قبول شدهام اما سند و مدرکی در اختیار ندارم که نشان دهد در آموزش و پرورش استان قزوین کار میکنم و با آن از دانشگاه الزهرا به قزوین انتقالی بگیرم.
او تصریح کرد: هنگامی که به اداره آموزش و پرورش استان مراجعه کردم و گفتم به من نامهای بدهید که نشان دهد در بخش غیر دولتی آموزش و پرورش استان مشغول به کارم، به من گفته شد «چنین نامهای را صادر نمیکنیم، مگر شما استخدام آموزش و پرورش هستید؟». میترسند بعدا برایشان دردسر شود نامه ای بدهند که نشان دهد ۷ سال در این وزارتخانه کار کردهام.
او در پایان گفت: جوانی بهترین دوره زندگیست که بنای عمر افراد با کار و پس انداز ساخته میشود، ولی بخاطر بیبرنامگی مسئولان ما نتوانستهایم ذرهای برای آیندهمان برنامه ریزی کنیم.
کارگران بازنشسته «ایران برک» مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردند
صبح امروز جمعی از کارگران بازنشسته کارخانه «ایران برک» رشت در اعتراض به عدم دریافت سنوات پایان خدمت خود بعد از گذشت ۷ ماه از بازنشستگی، در مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردند.
به گزارش18شهریورایلنا،نماینده کارگران معترض با اعلام این خبر گفت: ۱۵ نفر از کارگران باسابقه ایران برک که از ۷ ماه پیش از این واحد بازنشسته شدهاند هنوز نتوانستهاند سنوات پایان خدمت خود را از کارفرما دریافت کنند.
او میزان مطالبات هر یک از کارگران را از ۱۶ تا ۲۰ میلیون تومان ذکر کرد و افزود: پیش از این ۳۰ کارگری که زودتر از ما بازنشسته شده بودند نیز در دریافت سنوات خود با کارفرما دچار مشکل شده بودند که کارفرما به جای پول نقد به هر یک از آنها مطابق با سوابق خدمتشان چک داده است.
به گفته نماینده کارگران بازنشسته، مجموع کارگران شاغل در این واحد حدود ۱۷۰ نفر است که به مرور در حال بازنشسته شدن هستند.
او در ادامه با بیان اینکه پیش از این هر کدام از کارگران بازنشسته حدود ۲ میلیون تومان از حقوق دوران اشتغالشان را طلب داشتند اظهار داشت: کارگران بازنشسته با پی گیریهای زیاد در نهایت توانستند ۴ ماه پیش معوقات حقوقی خود را دریافت کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره مطالبات معوقه کارگران شاغل کارخانه ایران برک تصریح کرد: حدود ۱۷۰ کارگر شاغل در این واحد تولیدی ۶ ماه است که حقوق نگرفتهاند.
او در این زمینه اضافه کرد: معوقات حقوق کارگران مربوط میشود به یک ماه اسفند ماه سال ۹۲ به همراه ۵ ماه حقوق سال جاری.
به گفته وی، کارفرمای این کارخانه بابت بیمه کارگران به تامین اجتماعی نیز بدهکار است که این بدهی در آینده مشکلاتی را برای بازنشسته شدن کارگران به وجود خواهد آورد.
او در خاتمه مشکلات مالی کارخانه را ناشی از واردات بیرویه محصولات خارجی دانست و گفت: این کارخانه در حالی با مشکلات مالی روبروست که انبارهای آن مملو از پارچههای باکیفیت ایرانی است و توان فروش محصولات خود را در قبال محصولات بیکیفیت و ارزان خارجی ندارد.
کارگران کرمانیت ۲۰ روز به مرخصی اجباری رفتند/ ۱۰۳ کارگر نگران از دست دادن شغل
نماینده کارگران کارخانه «کرمانیت کرمان» از مرخصی اجباری ۱۰۳ کارگر قرار دادی و رسمی شاغل در این واحد تولیدی خبر داد.
به گزارش18شهریورایلنا،وی در این باره گفت: با افزایش مشکلات کارخانه، کارفرما از صبح فردا (چهارشنبه ۱۹ شهریور) با اعلام تعطیلی موقت کارخانه به مدت ۲۰ روز، ۱۰۳کارگر این واحد را به مرخصی میفرستد.
او با بیان اینکه کارگران نگران امنیت شغلی خود هستند، اظهار داشت: کارگران از این میترسند که مشکلات کارخانه در این مدت کوتاه رفع نشود و با طولانی شدن مرخصی، شغلشان را از دست بدهند.
این کارگر کارخانه کرمانیت کرمان با بیان اینکه از فردا سرویس ایاب و ذهاب کارگران قطع می شود، در خصوص معوقات حقوقی کارگران گفت: کارخانه از فروردین ماه سال ۹۱ به دلیل استفاده از ماده خطرناک آزبست دچار مشکل تولید شده و از ۷ ماه پیش توان مالی خود را برای پرداخت حقوق کارگران از دست داده است.
این کارگردر ادامه با اشاره به اینکه در این فاصله کارگران بدنبال جایگزین کردن مواد دیگری به جای ماده سمی آزبست (پنبه نسوز) در محصولات این واحد صنعتی بودند افزود: خوشبختانه بعد از دو سال تلاش موفق شدیم تا بدون استفاده از ماده سمی آزبزست ورق و یا لولههای سیمانی مرغوبی تولید کنیم. اما تجهیزات و ماشین آلات مجهزی برای تولید انبوه نداریم.
وی افزود: از حدود ۲ سال پیش با دستور دولت فعالیت تمامی کارخانههایی که از آزبست استفاده میکردند متوقف شده است و در چنین شرایطی که فقط پرداخت حقوق کارگران برای کارفرما ۲۰۰ میلیون تومان در ماه هزینه دارد، کارفرما با هزینه ۵۰۰ میلیون تومان میتواند دستگاه مورد نیاز را برای تولید انبوه محصول بدون آزبست خریداری کند.
نماینده کارگران کرمانیت کرمان با اشاره به بلاتکلیفی کارگران این واحد بعد از تعطیلی ۲۰ روزه، گفت: کارفرما قصد دارد مجددا کارگران را به بیمه بیکاری معرفی کند اما کارگران از این موضوع رضایت ندارند چرا که دو سال گذشته کارگران از مستمری بیمه بیکاری استفاده میکردند و ادامه این روند برای کارگرانی با ۲۰ سال سابقه کار مشمول بازنشستگی هستند، مناسب نیست.
افزایش اخراج کارگران پیمانی در فارس
ایلنا طی گزارشی بتاریخ18شهریور،از افزایش اخراج کارگران شرکتهای تامین خدمات نیروی انسانی خبر داد.
بنابهمین گزارش،براساس آماری که از هیاتهای تشخیص و حل اختلاف ادارات کار استان فارس استخراج شده است، اخراج کارگران شاغل در شرکتهای تامین خدمات نیروی انسانی در فاصله زمانی اردیبهشت ۹۲ تا ۹۳ افزایش داشته است.
دلیل این اخراجها سختتر شدن فعالیت شرکتهای تامین خدمات نیروی انسانی به دلیل افزایش هزینههای تولید است.از آنجا که شرکتهای تامین خدمات نیروی انسانی در یافتن نیروی انسانی مورد نیاز کارخانهها نقش واسطه را ایفا میکنند، در عمل هزینه تمام شده تولید را افزایش میدهند که استمرار این وضعیت در شرایط نامناسب اقتصادی کنونی برای کارخانهها ناممکن است.
در چنین شرایطی شرکتهای تامین خدمات نیروی انسانی برای حفظ حضور خود در بازار کار به اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری در مورد کارگرانی که در استخدام آنها هستند روی آوردهاند که در نتیجه شماری از این کارگران بیکار شدهاند.
تأخیر ۳ ساله در تحویل مسکن مهر کارگران فلزکار/ مطالبه ۷ میلیون تومان اضافه
شرکت عمران پرند بعد از سه سال تاخیر در تحویل آپاتمانهای اعضای تعاونی مسکن کارگران فلزکار و مکانیک، اکنون از آنان ۷ میلیون تومان دیگر مطالبه کرده است.
به گزارش 18شهریور ایلنا، تعاونی مسکن کارگران فلزکار و مکانیک در در بلوکهای ۲۳۲ و ۲۳۴ فاز ۶ شهر جدید پرند (پروژه هسا یک) حدود ۴۰ دستگاه آپارتمان خریده است اما با گذشت نزدیک به سه سال از موعد تحویل، آپارتمانی به اعضای تعاونی تحویل داده نشده است.
بر اساس این گزارش، عمران پرند باید در تاریخ ۳۰ آذر ۹۰ آپارتمانها را به اعضای تعاونی تحویل میداده است اما تحویل آپارتمانها از آن زمان به تاخیر افتاده است.
شرکت عمران پرند در حالی برای تحویل این آپارتمانها هزینه جدیدی را از کارگران مطالبه کرده است که در اردیبهشت سال جاری نیز اعلام کرده بود هر یک از اعضاء برای دریافت آپارتماناش سه میلیون تومان اضافه بر مبلغ درج شده در قرارداد – که حدود ۱۱ میلیون تومان بوده است – پرداخت کند.
حجت رضایی از اعضای تعاونی مسکن کارگران فلزکار و مکانیک در همین رابطه به ایلنا گفته است هنگامی که دیروز به شرکت عمران پرند مراجعه کرده است، مسئولان این شرکت از او خواستهاند حدود ۷ میلیون تومان دیگر پرداخت کند و سپس به او گفتهاند خانهاش را در بهترین حالت پایان سال آینده تحویل میدهند.
آقای رضایی در عین حال گفته مسئولان شرکت عمران پرند پیشتر به او قول داده بودند خانهاش را پایان خرداد امسال تحویل میدهند.
او تاکید کرده است از ۲ سال پیش که ۷۰ درصد آپارتمانهای پروزه «هسا یک» تکمیل شده، ساخت و ساز در این پروژه متوقف شده است.
گفتنی است مدیرعامل عمران پرند اردیبهشت امسال در یکی از برنامههای خبری صدا و سیما قول داده بود آپارتمانهای پروژه هسا یک را تا پایان خرداد ماه و به همراه پرداخت جریمه دیرکرد به کارگران تحویل دهد، وعدهای که تا به امروز عملی نشده است.
جهت اطلاع ودرس آموزی:
گفتگویی درباره ائتلاف با تشکل های دست سازحکومتی وکارزارعلیه طرح استادشاگردی
مصاحبه با عبدالله وطن خواه
از: کاظم فرج الهی 10/06/ 1393
سالهاست که کارگران کشور به ظاهرصاحب قانون، نماینده و تشکل هستند. اما شرایط معیشتی و حقوقی آنها نشان میدهد که این طبقه چندان طرفی از این تشکلها و نمایندگان برنبستهاند. گویا در این میان اشکال و خللی وجود دارد. شاید پررنگترین نقش این نمایندگان کارگری در ماههای پایانی سال رخنمایی میکند که قرار است براساس ماده ۴١ قانون کار حداقل دستمزد کارگران تعیین شود. اما هرساله پس از هفتهها بحث و گفتوگو درنهایت رقمی که از شورایعالی کار بیرون میآید که کارگران همواره معترضند. حال کالبدشکافی اینکه چرا طی این سالهای طول و دراز این تشکلها و کسانی که آن را نمایندگی میکنند نتوانستهاند از حق و حقوق کارگران حراست کنند، موضوع گفتوگوی ما با عبدالله وطنخواه عضو هیأتمدیره مجمع نمایندگان کارگری ایران بهعنوان یکی از نمایندگان کارگری است .
به رغم گذشت بیست و هفت سال یک جانشینی و نگهبانی هنوز چابک و سرحال است . از راه که می رسد تا هنگامی که موتورش را پارک نکرده و پیاده به سویت قدم بر نداشته نمی توانی بفهمی که یک پای کوتاه تر چقدر آزارش می دهد . آزاری که از کودکی همراهش است و تا کنون کسی ندیده که از این مشکل گله و اظهار رنجشی داشته باشد . سیه چرده و خوش رو است ؛ طبع شعریِ خوبی دارد و دستی در ادبیات کارگری و ته لهجه ای گیلکی ، شعرهایش را با نام “فلز بان” امضا می کند . اولین بار – 10سال پیش ازین -که قطعه شعری برای مجله فرستاده بود در مقابل شماره تماس نوشته بود : شماره کارخانه … و شماره منزل … . ابتدا با این تصور که اگر نه کارفرما وصاحب کار که دست کم مدیر کارخانه است ، تظاهر می کند و… کارش را به کناری گذاشتم تا بعد … . نمی دانم چه چیزی مرا به این خطا وا داشته بود! خَلقِ خوب ، حسن نیّت و امانت داری اش موجب شده که هم به عنوان نگهبان ، امین مدیران کارخانه باشد – امانت داری که از نیش زبان و تلخند شعرهایش نیز در امان نیستند اما به هرحال او را بر می تابند – و در عین حال مورد اعتماد و وثوق کارگران قرار گیرد و سال هاست که نمایندۀ منتخب آنان است . از این رهگذر به مجمع نمایندگان کارگری استان تهران و از آنجا به مجمع عالی نمایندگان کارگری کشور راه برده است ؛ در این جا هم همه او را با نیشخند های شعری اش و بیان دردهای مشترک کارگران ” در قطعه های کوتاه ” می شناسند . در این تشکل رسمی کارگران، هستند کسانی که بر صندلی نمایندگان کارگران نشسته اند اما چندان دل در گرو منافع و مسایل کارگران ندارند ؛ حقوقی می گیرند ، آیند و روندی دارند و گذران دوران می کنند و هستند به ظاهر نمایندگانی که بیشتر به دهان مدیران و مسئولان دولتی و وزارتی چشم دارند و از دل آنها اما به زبان کارگران سخن می گویند! این که چرا و چگونه این گونه افراد به عنوان نمایندگانِ کارگرانِ کارخانه ها و کارگا هها انتخاب می شوند خود داستان غم و اسف انگیز دیگری ست . وقت کم است و راست سراغ اصل مطلب می رویم . عبدالله ابتدا ساختار این تشکل را توضیح می دهد و می گوید :
·در کارگاه ها و کارخانه های با جمعیت کارگری زیر 35 یا کمتر از 50 نفر که شورای اسلامی کار یا انجمن صنفی کارگری نمی تواند تشکیل شود بر اساس قانون کار و مطابق با ضوابطی که آئین نامه ی مربوطه بیان می کند و با حضور نمایندۀ اداره ی کارِ منطقه از میان داوطلبان ( که معمولاٌ زیاد هم نیستند ) نماینده کارگران کارگاه انتخاب می شود . البته گاه کارخانه یا کارگاه های بزرگ با پیش از یک صد کارگر هم بطور استثنا یافت می شود که در آنها شورای اسلامی کار و یا انجمن صنفی کارگری (به هر دلیل) تشکیل نشده و بر حسب تعداد کارگران دو یا چند نماینده کارگری برای انجام کارهایی که بطور عرفی و قانونی وظایف نمایندگان شمرده می شود انتخاب می شوند. از جمع نمایندگان منتخب کارگاه های هر شهرستان یا استان مجمع نمایندگان کارگری شهر یا استان مربوطه تشکیل می شود و در مجمعی که برگزیدگان نمایندگان همه ی استان هادر آن گرد می آیند هیات مدیره مجمع عالی نمایندگان کارگری کشور انتخاب می شود .
مجمع عالی نمایندگان کارگری به جز نداشتن نماینده ی دارای حق رأ ی در شورای عالی کار به لحاظ حقوقی ، همان موقعیت کانون عالی شورا های اسلامی کار یا کانون عالی انجمن های صنفی کارگری را دارد . این مجمع نیز همانند کانون عالی انجمن های صنفی در شورای عالی کار فقط نماینده ی ناظر ( بدون حق رأی ) و مشاور می تواند داشته باشد و در صورت انتخاب وزیر کار می تواند نماینده یا نماینده هایی هم در هیات نمایندگی اعزامی به اجلاس های بین المللی داشته باشد . در نشست های به اصطلاح سه جانبه ای که برای بحث و بررسی پیرامون افزایش دستمزد یا بعنوان مثال برای بررسی اصلاحات قانون کار تشکیل می شود باز هم نمایندگان مجمع عالی نمایندگان به عنوان مشاور ( ناظر) و بدون حق رأی می توانند حضور داشته باشند .
* سئوال : آقای وطن خواه، این تشکل با وجود اینکه در قانون کار هم پیش بینی شده اما سابقه ی چندانی ندارد . چرا ؟ وچگونه فعال شد ؟
* وطن خواه : درست است در قانون کار هم پیش بینی شده ، همانطور که انجمن های صنفی هم در قانون کار آمده ولی تا مدتها بعد از تصویب قانون کار اثر چندانی از آنها دیده نمی شد. در واقع در دوران اصلاحات بود که انجمن های صنفی کارگری رشد و گسترش پیدا کردند با بهتر بگویم اجازه تشکیل یافتند و تا حدودی جایگزین شوراهای اسلامی کار شدند . در مورد نمایندگان کارگری می دانیم که این ها بطور عمده مربوط می شوند به کارگاه ها و کارخانجات کوچک با زیر 50 نفر کارگر و تقریباٌ همگی متعلق به بخش خصوصی . می دانیم در کارخانه و محیط های کار کوچک که کارفرما همیشه حضور مستقیم و رو در رو دارد خیلی هم نمی توان از قانون کار ، لزوم رعایت آن و ایجاد تشکل حرف زد : با این که در پاره ای جا ها و در اثر حضور برخی کارگران آگاه به مسایل صنفی و طبقاتی ضرورت ایجاد تشکل کارگری احساس می شد ولی در واقع در دوران دولت های نهم و دهم بود که انتخاب نمایندگان کارگران کارگاه ها و به دنبال آن مجامع نمایندگان کارگری استانها و سراسری کشور فرصت و عرصه ی مناسب برای تشکیل پیدا کردند . که البته بی ربط به دیدگاه حاکم بر وزارت کار در آن دوره هم نبود ؛ راحتی کارفرمایان در برخورد با یک نفر به عنوان نماینده تا چند نفر به نام شورا و یا … و نیاز به تشکلی که ILO ایراد کمتری به ساختارش بگیرد ، اما به هرحال تمایل به داشتن نماینده برای پیشبرد برخی امور وحل و فصل بعضی مشکلات قانونی همیشه وکماکان در بین کارگران وجود داشته است.
* سئوال : اما به هر حال این مجمع یک تشکل دولتی و رسمی است و نمی توان انتظار داشت که کارآیی خوبی داشته باشند .
* وطن خواه : دولتی که البته نیست، اما رسمی و قانونی هست و در واقع نمایندگان وزارت کار عملاٌ در انتخابات آن حضور، نفوذ و نظارتِ توأم با اعمال نظر هم متاسفانه دارند؛ همانطور که در مورد شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی هم همین گونه رفتار می کنند. اما باید توجه داشته باشیم که کارگران این بخش یعنی کارگاه های کوچک بسیار پراکنده – کم جمعیت در کارگاه ها و عمدتاٌ به لحاظ آگاهی نسبت به مسایل طبقه وحقوق صنفی خود در سطح پائینی قرار دارند .
همانطور که در بالا هم گفتم در محیط های کار کوچک و در حضور مستقیم کارفرما عملاٌ هر گونه حرف از قانون کار یا تشکل کارگری و یا پیش آمدن هر اختلاف نظر جدی بین کارگر و کارفرما منجر به قطع رابطۀ کارگری کارفرمایی می شود . حالا اگر اخراج هم در کار نباشد عملاٌ فضا و شرایطی فراهم می شود که کارگر خودش باید بگذارد و برود . در این شرایط ایجاد تشکل مستقل کارگری غیر ممکن که نه ولی بسیار مشکل و دور از دسترس است . اما به یک مسئله هم باید دقت کرد و آن این است که در عمل می بینیم که در این بی حقوقی همه گیر و وانفسای مشکلات باز هم در بعضی جاها کارگران آگاه تر به کمک همین تشکل های رسمی – حالا شورای اسلامی کار ، انجمن صنفی و یا نمایندگان کارگری و مجامع آنها – توانسته اند تا حدودی بعضی مسایل و مشکلات خود را حل بکنند ، دست آوردهایی داشته باشند و بعضی حقوق شان را بدست آورند . هر چند کم است ولی اگر این راهم نمی کردند چه باید و چه می توانستند بکنند؟ با این بزن و بگیر و نگاه امنیتی به مسائل صنفی ،آیا تشکل مستقل قدرتمندی وجود داشت یا می توانست وجود داشته باشد که ما نرفتیم در آنجا حضور پیدا کنیم و مثلاٌ فعالیت کنیم و نماینده بشویم ؟
· سئوال : یکی از مسایلی که مجمع عالی نمایندگان به آن پرداخت ” طرح نوین استاد شاگردی” بود و تلاش هایی انجام شد که این طرح متوقف بشود در این مورد می توانید توضیح دهید که سرانجام کار چگونه شد ؟
· وطن خواه : به موجب این “طرح استاد شاگردی” که در سال های آخر دولت دهم اجرایی شد ، البته درمورد این طرح پیش از این به قدر کافی بحث و اطلاع رسانی شده و در این جا من خیلی مختصر می گویم ؛ مسئله کارآموزی و کار آموزی در حین کار که در فصل پنجم قانون کار نسبتاٌ مفصّل به آن پرداخته شده به کلی صورت دیگر به خود می گیرد و کارفرمایان در عمل می توانند به کمک این طرح دست کم به مدت 2 سال و به بهانه آموزش و مهارت آموزی به شاگرد بدون هیچ گونه تعهد و پرداخت مزد ، از نیروی کار کارگر استفاده کنند . بهتر بگوییم استثمارش کنند. این طرح ناقض قانون کار، خلاف اصول بیست و هشت و بیست و نه قانون اساسی ودر تضاد با کنوانسیون های یکصد و پنج و یکصد و چهل و دو سازمان بین المللی کار است و در واقع این طرح ادامه برنامه ی وسیع و حساب شده ی فشل سازی بخش به بخش قانون کار و آزاد گذاشتن دست کارفرمایان است . که نیروی کار ارزان و بی دفاع داشته باشند وهر کاری که می خواهند بکنند . می دانیم ابتدا کارگران کارگاه های کوچک باکمتر از 5 و 10 کارگر از شمول قانون کار خارج شدند . بعد به کمک قراردادهای موقت کار – که هم اکنون پیش از 93% نیروی کار ما با این گونه قراردادها بدون هرگونه امنیت شغلی به کار اشتغال دارند – در عمل دست کارفرمایان را باز گذاشتند برای شانه خالی کردن از انجام بسیاری تعهدات قانونی نسبت به نیروی کار . کارفرمایان کارگاه های قالیبافی را هم پیش از آن از قید هر نوع تعهد به قانون کار خلاص کردند بودند . همانطور که هم اکنون هم آش خاصی درحال پخت است برای تغییر در همان چند ماده از قانون کار که به نفع کارگران در مقابل کارفرما است ( مثل ماده 27….) . بازهم کارگران را در فشار بیشتر قرار می دهند و در این جا ( طرح استاد شاگردی ) هم در عمل در بعضی از حوزه ها و کارگاه ها کارفرما را از هر نوع تعهد به کارگر معاف می کند . تلخی قضیه این جاست که به این کارها می گویند آزاد سازی نیروی کار ؟! همه ی این ها در عمل در راستای همان هرچه بی حق تر و بی دفاع تر کردن کارگران و فراهم کردن کارگر ارزان و بدون ابزار دفاعی برای کارفرمایان صورت می گیرد : با بی حق و بی دفاع کردن کارگران در مقابل هر نوع اجحاف ادعا می کنند که می خواهند به زغم خودشان در فضای کسب و کار رونق ایجاد کنند . البته رونق به نفع کارفرما برای انباشت هرچه بیشتر سود و سرمایه . خب این طرح بدون سرو صدا ابلاغ شد و به اجرا درآمد و به جز مجمع عالی نمایندگان و چند نفر منفرد کمتر کسی توجهی به این طرح ارتجاعی و ضد کارگری کرد . در راستای اعتراض به این امر و تلاش برای لغو آن ،کارزاری شکل گرفت و فعالیت هایی انجام شد . مجمع عالی نمایندگان فراخوان داد ، مجمع عمومی خود را تشکیل داد و به کمک این کارزار به بیشترین شکل ممکنه اطلاع رسانی واعتراض و همچنین تلاش برای لغو آن را سازمان داد . در مجمع عمومی ی که به همین منظور در شهر انزلی برگزار شد شرکت کنندگان در مجمع با اکثر قریب به اتفاق آرا برای هیات مدیره مجمع عالی و کارزار مربوطه وظیفۀ تلاش همه جانبه برای لغو این مصوبه را تصویب کردند . در مجمع انزلی تصویب شد در صورت لزوم تجمع اعتراضی و حضور همۀ نمایندگان برای پیگیری این امر در هر کجا که لازم باشد برگزار شود و انجام گیرد و به هر کجا که لازم است شکایت برده شود. در مجمع چند بار و توسط نمایندگان شهرهای مختلف به حضور دسته جمعی برای پیگیری شکایت ها تاکید شد .
سئوال : نتیجه چه شد و چه پیگیری هایی انجام گرفت آیا تجمع اعتراض و یا مراجعۀ دسته جمعی در این رابطه انجام شد .
وطن خواه : پس از برگزاری مجمع و بازگشت به تهران مدتی کوتاه پیگیری ها و تلاش های کارزار نسبتاٌ خوب بود . چند مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی و اطلاع رسانی همگانی صورت گرفت اما رفته رفته به جای تکیه بر بدنۀ تشکل و اعضا بیشتر وقت و انرژی بر لایی گری و مراجعه به مقاماتی گذاشته شد که همگی فقط قصد وقت کشی و فرسایشی کردن قضیه و کم کم فراموشی آن را داشتند . از طرفی بدنۀ مجمع نمایندگان از طرف اعضا نیز برای پیگیری قضیه در فشار بودند .
متاسفانه نتیجه تمام مذاکرات و لابی گری ها و قول مقامات برای پیگیری و لغو بی نتیجه ماند تا اینکه موضوع سفر هیات نمایندگی ایران برای شرکت در اجلاس سالانه ILO پیش آمد و تصمیم گرفته شد اگر در نهایت هیچ یک از مذاکرات به نتیجه نرسید آخر سر به ILO شکایت برده شود . امری که قبلاٌ پیش بینی شده بود . و سرانجام پس از نتیجه ندادن همه ی تلاش ها و نا امید شدن از روند امور در آخرین روز اجلاس در حالی شکایت مجمع در این رابطه تسلیم دبیر خانه اجلاس شد که نمایندگان دولتی از این که در سال گذشته شکایتی علیه ایران مبنی بر نقض حقوق کارگران صورت نگرفته به خود می بالیدند و خوشحال بودند.
سئوال : آیا تصمیم گیری و اجرا در این رابطه به سهولت انجام گرفت . همگی بااین امر موافق بوده اند
· وطن خواه : طبیعتاٌ نه . خب در هیات مدیره هم مثل همه جای دیگر اختلاف عقیده ها و تفاوت سلیقه ها وجود دارد وداشت ولی نهایتاٌ این امر با توجه به مصوبۀ مجمع عمومی انجام گرفت . هر چند که خوشایند عدۀ زیادی هم واقع نشد .
·سئوال : و نتیجه چه شد؟ آیا این طرح استاد شاگردی در مسیر لغو شدن قرار گرفته است یا …؟
· وطن خواه: متاسفانه تا کنون نه چندان که قابل پیش بینی بود . در بازگشت مسافران ILO و پس از گذشت چند روز انواع فشارها روی مجمع در راستای وادار کردن به پس گرفتن شکایت از ILO اعمال شد . از فشار و اخطار برای تخلیه ساختمان مورد استفاده مجمع تا فشارهای مختلف روانی و بازخواست از عده ای مبنی بر اینکه آیا شما ها به این امر یعنی شکایت بردن به ILO راضی بوده اید .
و در این رابطه بعضی از اعضای مجمع ( نمایندگان شهرستا