البته ایشان همچنان از مردم جان می ستاند و قتال پیوسته و بی گسست است. او شاهد تجاوز به زیبا زهرا کاظمی بود و خودش جنازه او را برای دفن با چهار گماشته ی مسلح راهی کفن و دفن کرد. بنا بر این سید سعید مرتضوی در تداوم قتل همچنان کوشا ست. زنده یاد میزممد در طنزی از سعید مرتضوی هم نام می برد. آنرا با هم بخوانیم: اخبار اخبار و مطالب خواندنی در رابطه با ایران … (اخبار) نامه راهبٌر معزم انقلاب به ژان پل دوم گزارشی در این باره از میز ممد راهبٌر معزم انقلاب در بخشی از نامه ی تاریخی خود به ژان پل دوم رهبر کاتولیکهای جهان در مورد زهرا کاظمی نوشته: …ضربتی که سید سعید مرتضوی به این زن عکاسه زد از آن ضربت هایی ست که در تاریخ خونین و مالین ما ثبت و ضبط خواهد شد. ضربتٌ سید السعید المرتضوی فی یوم الپنجم تیر فی راس زهرا کاظمی افضل من عبادت الثقلین بود حضرت آیت الله باب (یعنی پاپ) این ضربت که باید آنرا ضربت الضربات نامید با رعایت کلیه موازین شرعی، فقهی، و اسلامی وارد شده ، می شود و خواهد شد. کافی ست شما بدانید سید سعید مرتضوی برای پرهیز از هر نوع گناه و لمس یک نامحرم با دست به او ضربت وارد نکرده، بلکه با رعایت فتاوی ما آن ضربت را با کفش، آنهم با استفاده از پاشنه آن وارد کرده که خدای نکرده فعل حرام انجام نشود… گزارش میز ممد اولین نامه مهم رهبر معظم انقلاب به پاپ ژان پل دوم رهبر کاتولیکهای جهان فرستاده شد. این نامه از اسرار الهیه و از مکتوبات مکتوم و مکنون است و نگاه هر کس بر آن مکفوف! کسی را به آن دسترسی نیست مگر اعاظم و اعالی سدرالمنتهی و اربابان الله و… و باورم کنید من میز ممدم! اولین کسی که شما را از طریق همین سایت در جریان پاره کردن شکم آن دانشجو توسط قاضی شرع حاج آقا سید سعید مرتضوی قرار داد. آری سید سعید مرتضوی شکم آن پسرک ۱۹ ساله را پاره کرد تا آنچه را آن دانشجوی خائن در طی روز بلعیده بود از شکم او بیرون بیاورد و شبانه برای رهبرانقلاب ببرد. و رهبری که طعم این پیروزی بزرگ را چشیده بود، همان شب نامه ای به پاپ ژان پل دوم رهبر کاتولیکها جهان می نویسد و در آن چندین بار از اصطلاح «ان ربکم الاعلا» که اصطلاحی ست از ولایات مطلقه استفاده می کند. این اصطلاح همانند دعا توسط همه اوتاد در مراحل عالیه تقرب به قدرت مطلقه خوانده شده و حائز اهمیتی ست همانند نزول و از این جور چیزها. از نحوه ی نوشته چنین بر می آید که اولا این شروع یک سلسله نامه نگاری ست، دوما رهبر انقلاب تقلا می کند تا یک حکومت جهانی تشکیل دهد. و سوما با منحل شدن و شکست گفتگوی تمدنها، گفتگوی «خودیها» را فتوا دهد وحکم کند. گزارشی تحقیقی از میز ممد در این باره … از : طهران، دربار ولایت مطلقه به: اعلاحضرت آیت الله العظما ژان پل اول رهبر مسیحیان جهان! موضوع: طرح ائتلاف بزرگ برای بر پایی یک حکومت ولایی در جهان! برادر عزیز حضرت آیت الله ژان پل اول سلام علیکم و رحمت الله و برکاته. واما بعد، برای این رهبری ولایتِ مطلقه، شما «اول» و آخر هستید و نه دوم برای همین ما مرقوم داشته ایم آیت الله ژان پل اول و نه دوم! دوم اینکه چنانکه واجب است شما بدانید من رهبر شیعیان بودم ولی حالا رهبر مسلمانان جهان هستم ، بر همین مبنا از این پس من شما را از رهبری کاتولیکهای جهان به رهبری تمامی مسیحیان جهان اعم از کاتولیک، پرتستان، ارتودوکس و هر دین و مذهب دیگری از مذاهب مختلفه حضرت مسیح ترفیع داده و منصوب میکنم! ان ربکم الاعلا! و این حکمی ست از جانب من، هر کس از این به بعد به شما بگوید ژان پل دوم رهبر کاتولیکهای جهان شما مکلف و موظف و موئکدید با نهایت بیرحمی با او بر خورد کنید، و این منِ انِ ان ربکم الاعلا هستم که این رو واجب الهی و حکم الهی اعلام می کنم. اگر حضرت عالی از بیرحمی لازم برخوردار نیسین، اولا ما در مرحله شروع به شما در این راه کمک خواهیم داد، دوما خود شما به خاطر زمینه ای که دارید خیلی زود رشد خواهید کرد. بهر حال شما میتونین از من یاد بگیرین! من یک رساله عملیه زیر عنوان: وجوب القتل و الارهاب و الارعاب فی حکومت الولایت المطلقه به لغت العربیه نوشته ام. من این کتاب رو برای برادر حضرت آیت الله ملا عمر هم فرستادم، او گرچه کاربستن این کتاب در امور را خوب شروع کرد ولی نتوانست به اندازه کافی و وافی از آن استفاده کند و اینطور شد که حالا مجبور است در زیرمین خانه آیت الله رفسنجانی در رفسنجان پناه بگیرد. به کتاب برگردیم به محض دریافت، شما می توانید با مراجعه به برادران ما که در کمیته های حزب الله خارج از ایران فعالیت دارند مراجعه و با استفاده از تبهر آنها آنرا به زبان لاتین ترجمه کنید البته بهتر است شما نیز هر چه زود تر لسان ما را یاد بگیرید و زبان مادریتان را فراموش کنید که: ان الله لا یحب المستعملین باللغت الخارجیه! برای این کار لازم است از این به بعد شما اسم خود را آیت الله باب جان الدین بٌل اول و نه پاپ ژان پل دوم بنویسید. زیرا اولا شما اولید! و دوما در لسان ما پ و ژ نداریم، و اصلا نمی خایمم داشته باشیم! مسئله دیگر این است که من به اتفاق آلیکبر هَشم پور ( شاید اسم بازم جدیدتر هاشمی رفسنجانی باشه، با مراجعه به دو گزارش پیشین حتما باید این طور باشه!) و دیگر آیات الله تصمیم گرفته ایم به شما درجه رفیع آیت اللهی رو عنایت کنیم. ما برای این کار با بیوت مختلفه تماس گرفته ایم و بزودی شما را برای مجادلت و مشورت به دارالسلام دعوت می کنیم ( گویا رهبری در نطر داره اسم ایران رو تغییر بده به دارالسلام). یه عبا وعمامه هم به حاج محمود زواره ای در قم مقدس و یک جفت نعلین هم از مشهد مقدس سفارش دادیم که در اون روز موعود تنتون می کنیم و میزاریم سرتون و جلو پاتون. و شما از اون روز به بعد میشین منصوب و نماینده ما در والتیکان. شما در اونجا وانمود کنین که ما به احترام شما نمازمونو در اینجا روز شنبه میخونیم، ما هم به این ملت می گیم که شما به احترام ما دارین به اسلام میگروین و نمازتونو روز جمعه می خونین! هر کسی هم خواست سد راه تکامل انسان غربی بشه ما ترتیبش رو میدیم. با قتل و غارت و ارعاب و ارهاب میشه سالهای سال و قرنهای قرن بر اریکه قدرت موند… سپس رهبری با دلجویی از این که ارباب کلیسا مدتی ست از سیاست دور مانده نوشته: پس حضرت آیت الله باب جان الدین بٌلِ اول، من میدونم که تو این دوسه قرن گذشته شما خیلی رنج کشیدی، نه کسی رو آتیش زدی، نه پوستِ کمر کسی رو زنده زنده کندی، نه پوست کله کسی رو تونستی بکنی، ولی به حول و قوه الهی ما این کار رو از چهارده قرن پیش و خصوصا تو این ۲۴ سال در خفا و علانیه انجام دادیم و میدیم و خواهیم داد. و الان هم از این به بعد شما به عنوان آیت الله و نماینده ما می تونی روی خدمت های ما از این نوع حساب باز کنی. هر کی سر رات وایساد تو فقط به من بگو ( خواننده محترم توجه دارد که کم کم داره اون روی رهبری در می آد. اول با پاپ ژان پل دوم لفظ قلم حرف میزد، بعد شد دوستانه، کم کم داره میشه آمرانه). تو کارت نباشه، هر چی من میگم بکن. نظر من اینه: منم انِ ربکم الاعلا، تو باید که مثل دارالسلام عمل کنی. نترس! ما هسیم، آیت الله دکترآلیکبر هشَم پور رفسنجانی برهنه ( رهبری برهمانی رو میگه برهنه، شاید اشاره رهبری به فقر رفسنجانی باشه) هست، منم هسم، کمکت میکنیم یه عده ای رو تصادفشون میدیم، یه عده ای رو با تناب و گروهی رو با سَم از سر راه بر می داریم، اسلحه سرد و گرم و نیمه گرم و نیمه سرد و خلاصه نتوق همشونو میگیریم. شده همشونم بکشیم مسئاله ای نیس. پسر رهبر سابقم باشه باشه، خیالی نیس، حکومت الهی ما باید محکم و پا بر جا باشه. تازه این کارو فقط تا چن سال ما برات میکنیم، من به فلاحیان و هاشمی رفسنجانی و سعید مرتضوی، مشکینی و یزدی و مصباح و بعضی از برادران سپاه و بسیج و خصوصا لباس شخصیا امر میکنم که کمکت کنن، بعد کم کم خودت دوباره یادت میاد، زمینه شو داری، همه مکتبیا دارن، تو تنها نیسی، تازه مایه سربلندیه. تو نگاه کن اون رهبر ر…سابق خودمون، که تو هم نمایندتو فرسادی پیشش، منم یادمه، راجب کاردینال« جوزفه دوترمادور» باهاش حرف زدم، خلاصه اون رهبر کبیر که با مشت زد تو دهن شیطون کبیر، اول که وارد شد گفت من فرشته م، بیچاره یه کم دستش می لرزید با ملایمت میکٌشت، و کم کم سرعت گرفت و یهو سر عده ای رو در خفا برید، بعد عده ای دیگه رو در علانیه سر برید ، عده ای رو در خفا تیر بارون کرد، سر عده ای رو در پنهان کرد زیر آب، سر عده ای رو جلو چشم همه، به جوون و پیر و بچه و بزرگم رحم نکرد. چوب دار رو همه جا بر پا کرد، قلما رو شکست و کرد تو گلوی نویسنده ها، حتی دختر بچه هایی که نه سالم نداشتنو فتوا داد که نه سالشونه، بعدم داد به بر و بچه های سپاه و بسیج تا ازاله بکریتشون بشه که نتونن برن به بهشت، بعدم دستور داد که زجر کششون کنن که درس عبرتی بشن برا دیگرون! اصلا رحم چیچیه؟ تو فکر می کنی اگه ما رحم می کردیم تا حالا دووم میاوردیم!؟ بسم الله اجبارین برا همین کاراس، نه چیزی دیگه! یا اصلا خود من، اول میگفتم که ما رحیمیم و مروت داریم، خب این برا استخرار مردم بود! ( منِ فکر می کنم استخرار بر وزن استکبار یعنی خر کردن باشه، بهر حال تا بیرون اومدن فرهنگ لغت راهبٌرانفلاب صبر کنین. میز ممد) حالا که دیدیم مردم دارن پررو میشن، گفتیم آقا کدوم رحم، کور خوندی بابا! ما با نهایت بیرحمی با پنهون کاری می زدیم تو سرتون حالا با نهایت بیرحمی آشکارا میزدیم تو سرتون. این تو سری زدن و سربریدن و خفه کردن و مسموم کردن که تو خلوت و پشت دیوارا و تو تاریکی و تو ابهام بود آوردیمش تو جلوت و خیابون و پارک و کوچه بازار. هم شلاق زدیم، هم گردن زدیم، هم پا و دس بریدیم، هم حلقاویز کردیم، هم دار زدیم، هم تصادفشون دادیم. یه مشتشونم ریختیم تو اوین و زندونای دیگه، خلاصه پدرشونو در اوردیم. الان حرف حرف منه یه عده ای تو زندون دارن دیونه میشن، یه عده ایم دارن می پوسن! تو فکرشو بکن! حدود ما باید حفظ بشه، وقتی این حدود حفظ شد ما بودیمو هسیم و خواهیم بود… در جای دیگری از این نامه « حجت» رهبٌر معزم انقلاب اشاره ای دارد به رویدادهای اخیر. او خطاب به پاپ مینویسد: … حضرت آیت الله باب جان الدین بٌل اول عزیز، حتما تو به این امریه من در مورد توسری زدن به عموم زنها و بالاخص به این زن جاسوس عکاسه به اصطلاح زهرا کاظمی توجه کردی. من از این فرزند شجاع و دلیر و فداکار اسلام، ازاین سرباز گمنام حضرت بفیته الله الاعظم، حاج آقا سید سعید مرتضوی تشکر می کنم. چون چنان توسرییی به این زن عکاسه زد که از جا بلند نشد. ضربتی که سید سعید مرتضوی به این زن زد از آن ضربت هایی ست که در تاریخ خونچکان و خونفشان و خونریز و خونبارو خونخوار و خونین و مالین ما ثبت و ضبط خواهد شد. ضربتٌ السید السعید المرتضوی فی یوم الپنجم تیر فی راس الزهرا کاظمی افضل من عبادت الثقلین بود حضرت آیت الله باب. این ضربت که باید آنرا ضربت الضربات نامید با رعایت کلیه موازین شرعی، فقهی، و اسلامی وارد شده ، می شود و خواهد شد. کافی ست شما بدانید سید سعید مرتضوی برای پرهیز از گناه و لمس یک نامحرم با دست به او ضربت وارد نکرده، بلکه با رعایت فتاوی ما آن ضربت را با کفش، انهم با استفاده از پاشنه آن وارد کرده که خدای نکرده فعل حرام انجام نشود. اعظم الله اجورنا و اروجکم… در بخش پایانی این نامه مهم رهبر معزم ( معزم یعنی عازم ن.ک به گزارش های پیشین) انقلاب اشاره ای دارد به وثیقه گیری در حکومت اسلامی.. او خطاب به پاپ مینویسد: …حضرت آیت الله باب جان الدین بٌل اول عزیز، البته حالا زود است ولی در مراحل بعدی وطی نامه هایی من بعنوان رهبر معظم انفلاب اسلامی و هم پیشوای مسمانان و مومنین جهان مسائلی را در مورد وثیقه با شما در میان خواهم گذاشت. ( خواننده محترم توجه دارد که رهبری با درایت اعجاب آور خودرا رهبر مومنین جهان میکند. با این کار راهبٌر معزم انقلاب به صورت علمِ لَدونی به پاپ گوش زد می کند که رهبر پاپ هم رهبر ما سید علی ست). راهبٌر انقلاب در مورد مبحث وثیقه اضافه می کند: حضرت آیت الله باب، چنانکه می دانید، اون مرتیکه قلدر (اشاره رهبری باید رضا شاه باشه) که چادر را از سر زنها و عمامه را از سر مردها برداشت و اینهمه اتوماتیک و اٌتٌل (رهبری به اتومبیل میگه اٌتٌل) و دانشگاه و زایشگاه و اینترنت و ترن راه انداخت و اینهمه کار احمقانه انجام داد، یه کار خوبم داشت اونم این بود که فکر می کرد مملکت ارث پدرشه، راسم می گفت، حالا من اگه باهمه چیه اون مخالفم با این یکی چیزش موافقم! یعنی بی رودرواسی بگم ایران و هر چی توشه مال من و دار و دسه منه. هر چند رفسنجانی و واعظ طبسی با جِرزنی سر منو قسمتی تا اندازه ای کلاه میزارن ولی من می تونم به همه الواتی که بهر عنوانی دوربرمم هسن به اندازه حقوق یه رئیس جمهوری دسمزد و مزایا بدم. مسئله دیگه، مسئله وثیقه ست، ما تا حالا هفت ملیون نفر را مجبور کردیم که به قوه قضاییه وثیقه بسپرن. این وثیقه ها از پوونزه ملیون شروع میشه و تا پونصد میلیارد میرسه، من با آیت الله دکتر آلیکبر هَشم پور قرار گذاشتم که ما اگه بتونیم این رقمو هم از نظر تعداد وثیقه گذار هم از نظر مبلغ وثیقه ده برابر کنیم همه رو به بند کشیدیم و کار همه ساخته س! به امید اینکه در دارالسلام ما بتونیم برای هر شهروند یک جرم و یک اتهام و یک وثیقه داشته باشیم! (مقصود راهبٌر معزم انقلاب از دارالسلام ایران باید باشه)…اگر شما هم بتونین در بلاد غرب همین کار رو کم کم بکنین ما حتما میتونیم یک حکومت عدل الهی در جهان و زیر نظر اینجانب بر پا کنیم. طیب الله انفاسکم، الموت ِلدانشجو و الاستاد والروشنفکر و لعنت الله علی کل المتفکرین فی کل بلاد و خصوصا بلادنا و بلادکم الی یوم القیامه. صدق الله علی الخامنه ای. و ممهور به مهر هرزت امام خامنه ای دوستان تا یک ساعته دیگه راهبٌر معزم انقلاب در مورد موشکی که تازه ساخته و آزمایش اولیه اون قراره رو سر خود ایرانیها انجام بشه سخنان مبسوطی ایراد میکنه. گفته می شه قراره رهبری کلی بر ضد اسرئیل و آمریکا فحاشی کنه. باید برا تهیه گزارش هفته دیگه برم به: جاده جمهوری خیابان کاخ بن بست ارعاب پلاک ۹ بیت رهبر مذبذب انقلاب. خدا فز میز ممد
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو