آقای دکتر بنده پولاد هستم و از قزوین

از کالیفرنیا آقای دکتر محمد علی مهرآسا بعد از نوشته ای فصیح و بلیغ نوشته فرموده اند که: ای کاش آقایان مهندس عبدالعلی بازرگان و دکتر حسین نصر و دکر عبدالکریم سروش، در این مورد اظهار نظری می کردند و واقعه عاشورا را از دید روشنفکران دینی بر می رسیدند. جناب آقای دکتر محمد علی مهرآسا اینهاهمشان میدانند که در کیسه چیست٬ اما درش را نشان میدهند اما نه باز میکنند و نه توی آنرا نشان میدهند. از این سفره پر برکت اما ننگین امرار معاش میکنند… شام و نهار و باقلوا و زعفران و مرغ و بره و آش و آبگوشت می خورند و اجماع می کنند. طلا و نقره و پوند و دلار و یورو و خانه و زمین از مهمات و مستقلات آنهاست… حالا شما میخواهید لگد به توبره بزنند. البته که نمی زنند. خون خون خون خون فقط خون و دیگر هیچ. آنهم خون جاری در کوچه و خیابان٬ خون ریخته شده در کوچه و خیابان٬ خون خشک شده بر شمشیر… در تمامی تاریخ از آدمکشی امام حسین و راهزنی او نوشته اند. ضدیت او با ایران و ایرانی زبانزد خاص و عام است… ولی معلوم نیست این مرذم ما چرا در این غمکده ی حماقت این چنین چسبیده اند و شهامت جنب خوردن را ندارند. آقای دکتر ایکاش شما می فرمودید که در چه رشته ای دکتر هستید. بقول پاکستانی ها دکتور! قربان شما بنده البته از قزوین هستم. چاره ای نیست!