با درود واقعا این ” شیدان وثیق ” کی می خواهد از این هذیان گفتن دست بردارد؟ کافیست نگاهی به تیتر نوشته های او بندازید تا منظورم را بهتر درک کنید.بفرمائید خودتان قضاوت کنید. —- به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری در ایران , تئوکراسی، مداخله گری و تحریم گُسست اندیشه ی سیاسی از قدرت , تأملی بر گفتگوهای سارتر و بنی لِوی به مناسبت پروژه شکل‌دهی «تشکل بزرگ چپ» سه چپِ سازش‌ناپذیر گفتاری در باره ی «استراتزی چپ» از دیدگاه چپِ رهایی خواه طرحی برای منشور سیاسی اتحاد چپ ایران جمهوری و دموکراسی نامحدود کنفرانس پالتاکی در باره جمهوری و دموکراسی مورد نظر ما گزارش نشست مجازی پیرامون ساختار و اساسنامه یک الگو برای حقوق اعضا بحثی در یکی از “گره های اساسنامه ای” تضادهای اصلی و عاملان دگرگونی در جمهوری اسلامی دموکراسی ها بر ضد دموکراسی اَلَن بَدیو دخالت‌گری و سازماندهی. سیاست. آینده پیشین چپ رهایی خواه و مساله سازمان دهی ملاحظاتی در ضرورت گسست از «تحزب واقعاً موجود» به مناسبت کنفرانس پروژه ی وحدت چپ/ چپ رهایی‌خواه —– اینها فقط مشت نمونه خروار است . ۳۶سال است ” شیدان وثیق ” و همفکرانش مشغول نشر این افکار مالیخولیایی هستند و مردم ایران هم در جهنم جمهوری اسلامی می سوزند. حتما حکایت بلدرچین و برزگر… را خوانده اید تا وقتی که دست را بزانوی خودنمان نزنیم هیچ تغییری بوجود نمی اید٬ منتها بقول یغمای جندقی : ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است – ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است خیز و از شعله می آتش نمرود افروز خاصه اکنون که گلستان٬ ارم شداد است سیل کهسار خم از میکده در شهر افتاد – وای بر خانه پرهیز که بی بنیاد است با زلال خضرم از می روشن چه نیاز – چشمه آب سیاهی که دراین بغداد است به جز از تاک که شد محترم از حرمت می – زادگان را همه فخر از شرف اجداد است گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من – آنچه البته به جایی نرسد فریاد است خلاصه درپایان این سخننان وثیق لاف در غربت است و مرا بیاد مثل زیر می اندازد: « گویند: قزوینیان غوکی دیدند ،و از شناخت نوع آن عاجز ماندند.«دخو»را خبر کردند .او بیامد وگفت: بلبلیش بلبل است :یا لندوک است پر نیاورده ،یا پیر است پر ریزانده . سلامت باشید
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو
