با درود قبل از بیان نظر خودم در مورد مرگ”رضا مرزبان” بی مناسبت ندیدم که یادی کنم از هنرمند زنده یاد یونانی”ملینا مرکوری”هنرپیشه معروف یونانی در هالیوود و اولین وزیر فرهنگ زن در یونان. شاید بعضیها با “ملینا مرکوری” اشنا نباشند صرفن جهت اطلاع ملینا« در زمانی که کودتا در یونان توسط یک گروه از ارتشیان یونان در 21 آوریل سال 1967انجام شد، در ایالات متحده بود، برای بازی در فیلم”Illya Darling”.او بلافاصله مبارزه علیه حکومت نظامی یونان را آغاز کرد و به یک مبارزه بین المللی پیوست،که عبارت بود از مسافرت در سراسر جهان برای اطلاع رسانی به عموم مردم و کمک به انزوا و سقوط نظامیان. در نتیجه، رژیم دیکتاتوری شهروندی یونانی او را لغو و اموال او را مصادره کردند.هنگامی که شهروندی او را لغو کردند، او گفت:”من در یونانی متولد شدم و در یونان خواهم مرد٬ اما شما اقای «Pattakos وزیر کشور وقت یونان» که یک فاشیست بدنیا امده اید بعنوان یک فاشیست هم خواهید مرد. ملینا در لندن بهمراه Amalia Fleming and Helen Vlachos روزنامه Kathimerini را انتشار دادند که در حال حاضر بصورت یک روزنامه روزانه صبح در یونان بچاپ می رسد. حتا رژیم کودتا در جنوا – ایتالیا تلاش کرد که و را بکشد اما موفق نشد. با این حال، او مبارزه خود بر علیه استبداد را متوقف نکرد. بعد از سقوط نظامیان به کشورش بازگشت و با حزب سوسیالست به پارلمان رفت و بعنوان وزیر فرهنگ از سال: 1981-1989خدمت کرد و در ششم مارچ۱۹۹۴ بدلیل ابتلا به سرطان ریه در سن ۷۳سالگی مرد یادش گرامی باد. ——- سلام ای دوست احوالت چطور است – بگو محصول امسال ات چطور است؟ سلام ای دوست از حالم چه پرسی – ز محصولات امسالم چه پرسی! در عرض ۳۴سال گذشته هر از چندگاهی خبردار می شویم که فلان کس مرد. این شخص عضویست از خانواده«فعالان سیاسی» یا هنرمندان ما «نویسنده٬ شاعر یا ..» که از چنگال خون ریز نظام برامده از”انقلاب پر برکت وشکوهمند اسلامی”جان بدر برده بودند. نگاهی گذرا بر پایان کسانی که دفتر زندگانی شان بسته شده و می شود می تواند بسی درس اموز باشد البته اگر قرارمان درس اموزی از خطاها و ندانستن هایمان باشد. همانطور که در بالا گفتم شوربختانه کسانی که مردند خودشان را در گذشته تعریف کردند تا اخرین دم حیاتشان مثلا«زندانی سیاسی سابق٬ ممنوع القلم سابق٬فعال سیاسی سابق …». مبارزان سابق!!! در یک کلام این خانمها و اقایان مرده و یا هنوز زنده بعد از۳۴سال که از پیروزی انقلابشان می گذرد انقلابی که میوه اش همین «حکومت اسلامی عزیز» است نتوانسته اند از گذشته دور خود جدا شوند و در گذشته نزدیک و حال خود هم کنکاشی کنند.لابد میپرسید چرا اینان توان رویارویی با حال خود را ندارند؟ بیاییم از خود بپرسیم که واقعا ماحصل مبارزات و زندان رفتن و محرومیتهای اقایان چیست؟ بقول دوست شوخی بعد از یکماه روزه افطاری بقول امام مقوایی ﴿هیچ﴾ زیرا ماحصل انقلاب موجودی است بدین قرار٬من تعریفی که برای انان ملموس تر است را بعاریت می گیرم: “جمهوری اسلامی واقعا موجود” . در یک کلام دلایل پیران میوه خویش نبخشیده ما بیشتر عاطفی است تا واقعی. در پایان خاطره ای از جناب باستانی پاریزی را بی ربط نمی بینم. پاریزی میگوید: “ژنرال دوگل” دارای جایگاه ویژه ای در فرانسه است اما در اواخر عمر سیاسی خود باعث نارضایتی عمومی شده بود اما مردم بپاس گذشته ژنرال خویش تن داری می کرند. پاریزی می گوید از دوست فرانسویم پرسیدم٬ خوب حال که شما او را نمی خواهید چرا برکنارش نمی کنید؟ پاسخ بسیار اموزنده است و بدون تعارف وصف الحال کباده کشان دیروزی عرصه سیاست ایران نگونبخت ما. دوست فرانسوی پاریزی میگوید «دوگل» همچون نهالی است که در سرزمین فرانسه کاشته شد و رشد و نمو کرد و مردم و کشور فرانسه هم بپاس خدمات او هیچ چیزی را از او دریغ نکردند و با شیره تن خود او را رشد دادند٬ حال این نهال انچنان درخت تناوری شده است که سایه اش مانع از رسیدن نور افتاب به درختان دیگر میشود .خودمان مشکل را درک می کنیم اما بدلیل روابط عاطفی توان دست زدن به اقدامی علیه پاره تن خودمان را نداریم٬ دعا می کنیم طوفانی سهمگین واقع شود و این درخت را برافکند تا فضایی برای دیگران هم فراهم شود و ما هم به دستاورهای خودمان بی احترامی نکرده باشیم . خودتان در تنهایی تان تشابهات را مقایسه کنید.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو