چگونه میتوان حضراتی که خود را بخواب غفلت زده اند بیدار کرد!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آن یکی قچ داشت از پس می کشید – دزد قچ را برد و حبل او برید چونکه آگه شد دوان شد چپ و راست – تا بیابد آن قچ برده کجاست؟ بر سر چاهی بدید آن دزد را – گفت نالان از چه ای ای اوستاد؟ در فغان و گریه و اویلتا – گفت:همیان زرم در چه فتاد گر توانی در روی بیرون کشی – خمس بدهم مر ترا با دلخوشی هست در همیان من پانصد درم – گر کنی با من چنین لطف و کرم صد درم بدهم ترا حالی بدست – گفت با خود این بهای ده قچ است گر دری در بسته شد صد در گشاد – گر قچی شد در عوض اشتر بداد چامه ها بر کند و اندر چاه کرد – جامه ها را هم ببرد آن دزد تفت حازمی باید که ره تا ده برد – حزم نبود طمع طاعون آورد..

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.