عالم قدیم نیست سوی دانا مشنو محال ِ دهری شیدا را. ناصرخسرو.

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

با درود باید قدردان و سپاس گذار فداکاریهای تمام هموطنانی باشیم که در طول تاریخ ایران در راه سربلندی کشور تلاش کرده و میکنند از جمله انها “محمد مصدق” به افتخارش بپاخیزیم و کلاه از سر برگیریم. همچنین باید سپاس گذار اعضای کمیسیون مخصوص نفت مجلس باشیم همان کمیسیونی که بدون تلاش و پایداری اعضای ان ما امروزه در کتاب تاریخ کشور صفحه ای بنام قانون ملی شدن صنعت نفت نداشتیم کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورا همان کمیسیونی است که”پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت”را دراسفند ۱۳۲۹به مجلس ارائه داد که بتصویب رسید.بهتر است با نامهای این بزرگان کشور اشناتر شویم. اعضای کمیسیون عبارت بودند از:۱- محمد مصدق۲-علوی۳-ناصر ذوالفقاری۴-جواد گنجه‌ای۵-فقیه‌زاده ۶-اللهیار صالح-۷حسین مکی-۸خسرو قشقائی-۹سرتیپ‌زاده-۱۰-جمال امامی-۱۱-جواد عامری۱۲پالیزی ۱۳نصرت‌الله کاسمی-۱۴ابوالحسن حائری‌زاده-۱۵-عبدالرحمن فرامرزی-۱۶-محمدعلی هدایتی-۱۷شایگان ۱۸- میرسیدعلی بهبهانی. قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و تصویب گردید. «متن پیشنهاد تصویب شده»: “بنام سعادت ملت ایران و بمنظور کمک به تأمین در صلح جهان، ما امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد. مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد و پیشنهاد قانونی شد. ۰۰۰۰۰ من با یاداوری نام این بزرگان دو هدف را دنبال میکنم اول”گرامیداشت یاد و تلاش انان٬ دوم یاداوری این موضوع که “رامبو و سوپر من”فقط در فیلمهای هالیودی وجود دارند. متاسفانه مسؤلین ان زمانی جبهه ملی بدلیل بوجود امدن اختلاف سیاسی مابین سازمان دهندگان اولیه جبهه ملی و مصدق بجای درج واقعیات تاریخی ساده ترین راه را انتخاب کردند یعنی “دوباره نویسی تاریخ اتفاق افتاده” و نوشتن تمام افتخارات بنام “مصدق” .این یاداوری را از ان جهت لازم میدانم چون این مرض پیروی از مرجع تقلید نه تنها ۶۲ سال بعد از این واقعه مکرردر مکرر در داخل کشور تبدیل به دستاویزی برای توجیح بی عملی و خطاهای مکرر عده ای میراث خور نام “مصدق” شده بلکه خارج نشینانی همچون «منوچهر تقوی بیات» را برمی انگیزد که بدلیل بی اطلاعی یا عدم تمایل به دیدن واقعیات گستاخانه ادعاهایی را مطرح کند که بیشتر یاداور افاضات بعد از شادخواریست تا برامده از ذهنی کنجکاو بد نیست مکروری بر افکار «منوچهر تقوی بیات» داشته باشیم او میگوید: “….دکتر مصدق تنها ایرانی مردم دوستی است که نه با گفته بلکه در عمل، ملت ایران را به پیروزی و بزرگی رساند اما دریغ که ما مردم هنوز هم این پیروزی را درک نکرده ایم ….” “….. شما آقای محسن یلفانی و آقای سرژ اراکلی، با آن “گذر پروازگونه” ی خود، مرا هم به بازنگری به زندگی ام واداشتید، دیدم که ما مردم این روزگار، در برابر بزرگی دکتر مصدق چقدر کوچک و ناچیز هستیم.” لازم میدانم به «منوچهر تقوی بیات» یاداور شوم که شما ازادید خود را در مقابل مصدق به هر صفتی که مایل هستید بنامید از جمله «کوچک و حقیر بودن …» اما شرط ادب نیست که ان را به تمام جامعه تعمیم بدهید. دیگر دوره اسمان ریسمان کردن و ردیف کردن چند نام و تاریخ و وانمود کردن اینکه من هم در پس پشت ان گذشته بودم گذشته است. برای سالها افکار من و هزاران همچون من درگیر این پرسش بوده چرا کسانی که حتا در هنگام استفاده از دستشوئی لازم میدانند که مدرک تحصیلی و یا سابقه مبارزه و همراهیشان با مصدق را به رخ مخاطب بکشند و گربه را دم حجله بکشند اخر کار بزیر عبای اخوندی بنام خمینی خزیدند و ملتی را بدبخت کردند؟ بعد از مدتها جواب را یافتم «عدم اطلاع از تحولات جهان پیرامون و نداشتن دانش سیاسی » این است راز عقب ماندگی ما و نه چیز دیگری. برای درک بهتر گفته هایم به این قسمت از نوشته ایشان توجه کنید: “همان گونه که دیدیم تا کنون جبهه ای فراگیر با آرمان های ملی، به معنایی که دکتر مصدق گفته بود، پدید نیامده است. از کودتای اسفند ۱۲۹۹ به این سو و پس از تشکیل آن حکومتی که آیرون ساید ساخت، سرمایه داری وابسته، دشمن اقتصاد ملی و فرهنگ ملی ما بوده است و راه را بر رشد ملی ما بسته است. اگر داد و ستد اقتصادی، برپایه ی انصاف و برابری نباشد، اقتصاد ملی رشد نمی کند. بنا بر جهان بینی دکتر مصدق، کالای خارجی دشمن ملت ایران است. “هنوز هم هرکس کالای خارجی میخرد”، آب به آسیاب سرمایه داری وابسته میریزد و “دشمن اقتصاد ملی، فرهنگ ملی و ملت ایران” به شمار می رود. ” ایرانی جنس ایرانی بخر” دیگر معنای خود را از دست داده است.” یا چند سطر پایین تر دوباره درس اموزی میکنید که: “هم میهن گرامی آقای سرژ، اگر شما از روی آگاهی و با اراده و تصمیم خود چند سالی را به “ملی کِشی” در زندان گذرانده ای، ملت ایران ناخواسته از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تاکنون، به ملی کِشی ادامه داده و قربانی می دهد. پر بیراه نبود اگر چند کشور را نام میبردید که سیستم اقتصادیشان بر طبق سیستم مورد نظر شماست و همچنین کمی هم راجع به دمکراسی حاکم بر کشور قبل از کودتای ۱۲۹۹می نوشتید. در پایان میل دارم اشاره داشته باشم بر “پیشینه ماجرای ملی شدن صنعت نفت” در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ مذاکراتی بین نویل گس، از مقامات شرکت نفت ایران و انگلیس، و عباسقلی گلشائیان، وزیر دارائی دولت ساعد انجام شد و حاصل آن قراردادی بود که به قرارداد الحاقی گس-گلشائیان معروف شد. این اتفاق در دوره پانزدهم در مجلس رخ می دهد و جمعی از نمایندگان از جمله«حسین مکی، مظفر بقائی و ابوالحسن حائری‌زاده توانستند با ایراد نطقهای طولانی از تصویب آن جلوگیری کنند و در نتیجه مجلس پانزدهم به‌پایان رسید و قرارداد شانس تصویب نیافت. خوب میبینیم که قبل از تولد جبهه ملی هم تلاش گرانی در این راه قدم گذاشته بودند و این ایده متعلق به شخص مصدق نبوده است. با ارزوی روزی که باور کنیم این زنده گانند که توانایی بوجود اوردن تغیرات را دارنند نه مردگان.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.