حقوق بشر و جوامع سرمایه داری

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

مشکلی که من با مقوله حقوق بشر دارم این است که علم کردن آن و بکارگیری آن عمدتن از سوی کشورهای سرمایه داری به ویژه آمریکا صورت گرفته و میگیرد و عمدتن در گذشته بر علیه کشورهای سوسیالیستی به کار رفته و امروزه بر علیه کشورهای مخالف آمریکا. در بیشتر این تلاشهای جهانی دوگانگی و چه بسا چندگانگی، سیاسی و برخورد نسبت به مقوله دیده میشود. برای نمونه برخورد آمریکا و آلمان و یا فرانسه نسبت به روشهای ایران و عربستان در ارتباط با حقوق بشر است. اگر حقوق بشر به همان میزان که عام است، بیطرفانه از سوی کشورهای قدرتمند مورد حمایت قرار میگیرفت میتوانست کارکرد موثرتری داشته باشد. از سوی دیگر نیروهایی که سازمان ملل و ارگان دفاع از حقوق بشر را برای تهیه گزارش و تنظیم اعلامیه بدانها مسئوالیت میدهد، خود کشورهایی هستند که در این امر بیطرفی سیاسی-اقتصادی ندارند. در این ارتباط اگر انتخاب اعضاء و فعالین آن از نیروهایی مستقل و غیر دولتی انتخاب میشدند شانس بیشتری برای پیشبرد و کارکرد خود میداشت. برای نمونه در تمام مدتی که آمریکا در گوانتامو زندان به پا کرد و حتی در افغانستان اشغالی مخالفین خود را در آنجا زندانی و از آنجا مخفیانه به گوانتامو برد کسی و یا نهادی نتوانست حقوق زیرپاگذاشته این انسانها را از آمریکا بستاند. نقصی هم که در منشور حقوق بشر دیده میشود این است که بیشتر بر جنبه های عام حقوق آزادی بیان تاکید دارد. پرواضح است امروز نشانی از برده داری در جوامع موجود نیست اما زندگی برای بخش بزرگی در بسیاری از کشورهای سرمایه داری کمتر از دوران برده داری نیست. همانطور که بررسی های تاریخی را باید با توجه به گذشت زمان و با مقیاس های امروزی، انجام دهیم، باید دید که اگر ما میخواستیم برده داری را در این زمانه تعریف و اجرا کنیم چه میکردیم، در این صورت میدیدم که بسیاری برده اربابانی هستند که فقط نام و شکل اجرایشان تغییر کرده وگرنه در محتوا همان برده داری است. در اینجا باید تمایزی میان تعریف آنچه مارکس از مالکیت ارائه میدهد با آنچه سرمایه داری امروز از آن میفهمد، قائل شد وگرنه آشکارا خلط مبحث کرده ایم. اینکه ده درصد یک جامعه مالک کل ابزار تولید و ثروت باشند یا اینکه 90 درصد جامعه تفاوت از زمین تا آسمان است. و باز باید تفاوت قائل شد میان اصل مالکیت و مالکیت بر ابزار تولید! مختصر اینکه باید منشور حقوق بشر در کنار آزادیهای اندیشه و عقیده زیست شرافتمندانه (عدالت اجتماعی) را نیز وارد منشور خود کند. در این صورت من مطمئن بودم و هستم که کشورهای زیادی مورد انتقاد قرار میگرفتند و به چالش بزرگی کشیده میشدند. البته این نقطه نظرهای ارائه شده در اینجا نباید بدان معنا فهمیده شود که ما باید از مبارزه برای بدست آوردن آزادی های بیشتر و مبارزه با حکومتهایی چون جمهوری اسلامی دست برداریم و چشممان را بر جنایت ببندیم. آنچه باید انجام گیرد مبارزه ای سخت است. از یک سو باید امثال حکومت جمهوری اسلامی را به عقب نشینی واداشت و بدست آوردن حقوق شهروندان را ممکن کرد و از سوی دیگر در عمق و سلامت حقوق بشر تلاش کرد. زمانه زیست نوینی را برای انسان ممکن کرده پس خواسته ها و نحوه تعمق آن را نیز باید بپذیرد. اصغر نصرتی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.