مشفق مهربان : کجا کفاف دهد این نور زادیها به تیرگی مغاک ما. باری من وارث ولایتی بودم که سلف پیشین من بر پایۀ خون و خشم و استبداد و دیکتاتوری و مهجوریت مردم سامان داده بود. تا رفتم خود را تثبیت و از زیر یوغ رفسن جانی ها درآورم در چاه اراذل سپاه و مافیای ریشه گرفته از پیش و آب و کود خورده از پس یعنی از دست خودم. گرفتار شدم. اینک. بد بجنبم، دختران و خانواده ام را جلوی چشمم خواهند تجاوز کرد. و اگر تحمل بکنم مرا به مردم واگذار که نمیدانم چه شود. خودشان هم باز یک رذل دیگر خواهند یافت ( در سلسلۀ جلیلۀ ما که همه اینکاره اند) و دور او سینه و دخیل بستن. مردم ایران هم تا مذهب هست دخیل و جمکران و بیماران به ضریح رضا بند بستن دارند.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو