تا به امروز، نهایت کوشش به کار برده شده تا فاجعه ی قتل عام چند هزار زندانی در سال ۶۷ توسط حکومت اسلامی، در پرده بماند و جامعه ی ایران از این راز هولناک آگاهی نیابد. اما اینک دیری است به همت بازماندگان قربانیان این بزرگترین قتل عام سیاسی در کشور ما از یک سو و جوانانی که اینک بالیده اند و پرچم های فرو افتاده در زندان ها را دوباره بر دوش گرفته اند از سوی دیگر، فاجعه ی قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، به تدریج از پشت پرده ی ضخیم سکوت بدر آمده و جامعه و مردمی که در سال ۶۷ به خواب رفته بودند، حالا در زمان بیداری، پرسشگری پیرامون این جنایت هولناک و بی سابقه را آغاز کرده اند.
تازه ترین محرک ماجرا، این بار دادستان تهران شده است وقتی کوشید میرحسین موسوی را که به اعدام های بی رحمانه ی ۱۹ اردیبهشت معترض شده بود، با یادآوری آن جنایت هولناک ساکت کند. تهدیدی که باز نیشتری شد بر این دمل چرکینی که بر شانه های جامعه ی ما سنگینی می کند.
میرحسین موسوی تا به حال به این تهدید پاسخی نداده است، اما آقای کروبی در صدد دفاع بر آمده است. او در نامه ای که روز گذشته خطاب به آیت الله موسوی اردبیلی منتشر کرد، از جمله به این موضوع اشاره کرده و چنین گفته است:
«مصیبتبارترین مسالهای که اخیرا مطرح شده است و برای اولین بار چنین روندی را شاهد بودیم، اینکه در روزهای اخیر دادستان محترم تهران برای توجیه اقدام تشکیلات قضایی در رابطه با اعدام ۵ نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع کاندیداهای معترض انتخابات و بویژه در رد سخنان نخستوزیر زمان امام به سال ۶۷ اشاره کرده و اعلام میکند که چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدامهایی که با حکم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نکردند. ایشان همان حرفی را میزند که دشمن میگوید. تاکنون کسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا که تاکنون هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست که تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشتهاند»
آن چه آقای کروبی به «دشمن» منتسب می کند، سخن آیت الله منتظری است و توسط ایشان و با اسنادی معتبر و غیرقابل انکار آشکار شده است. وی در جریان خاطرات خود، دو نامه از آقای خمینی خطاب به زیردستان خود منتشر کرد که در آن ها با قاطعیت و صراحت فرمان قلع و قمع مخالفین خود را داده است و نتیجه ان فرمان های آقای خمینی، به گفته ی آیت الله منتظری قنل عام نزدیک به چهار هزار و پانصد نفر از زندانیان سیاسی توسط یک هیات سه نفره ی منتخب ایشان بوده است. باورکردنی نیست آقای کروبی خاطرات آقای منتظری را نخوانده باشد و از وجود ان نامه های مرگ آور مطلع نباشد.
در همین روزها، از جانب خانم سعیده ی منتظری، دختر آیت الله منتظری نامه ای به آقای موسوی نوشته شده است که حالا می توان آن را خطاب به آقای کروبی هم دانست. خانم منتظری با اشاره به سخنان دادستان تهران، در نامه ی خود خطاب به اقای موسوی او را به «اندکی تامل» فراخوانده و نوشته است:
«چرا عملاً همگی کردارمان را به تاریخ می سپاریم تا آیندگان ناقد ما باشند؟! این وظیفه همگانی است که گذشته خود را نقد نماییم و اگر اشتباهی داشته ایم در صدد جبران آن برآییم. این مهم برای دولتمردان ضروری تر است. آنها بایستی قبل از این که تاریخ و آیندگان به نقد کردار آنان بپردازند، خود گذشته خود را نقد نمایند. حتماً می دانید که نقد صادقانه به نفع جنبش سبز هم خواهد بود.»
این سخن ِ همه ی کسانی که در جریان این قتل عام عزیزان خود را از دست دادند و همه ی کسانی که پرچم دادخواهی نسبت به این فاجعه ی سنگین را فرو نگذاشته اند، نیز هست. برای این که این «تامل» در فضایی کاملا بی طرفانه صورت بگیرد، حتی می توان با ادعای آقای کروبی همراه شد که «ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست که تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشته اند».
قبول اقای کروبی! بفرمائید پیشقدم شوید و ماجرا را از ابهام بیرون بیاورید. از آقای خامنه ای و دستگاهش انتظاری نیست. آن ها همین امروز هم در حال بازتولید ان جنایت بزرگ در ابعاد کوچکتر هستند. چه کسی بهتر از شما و آقای موسوی و اطرافیانتان می تواند پرده از راز این جنایت هولناک بردارد و ریز قضایا و نقش فرمان دهندگان آن را آشکار کند؟