اخباروگزارشات کارگری1دی1393

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

اخباروگزارشات کارگری1دی1393

– با وعده رسیدگی به خواست بهنام ابراهیم زاده در روز چهارشنبه هفته جاری، وی ساعتی پیش با پذیرش وصل سرم به اعتصاب غذای خشک پایان داد

– پتیشن آزادی سریع و بدون شرط بهنام ابراهیم زاده را امضاکنید!

– افزایش حداقل دستمزد با حضور نماینده های  واقعی کارگران در شورایعالی کار و بر پائی تشکلهای مستقل کارگری تحقق می یابد

– واقعیت های جامعه و جنبش اعتراض عمومی کارگران برای افزایش دستمزدها ( در پاسخ به اظهارات حسن صادقی)

– سنگ اندازی وزارت کار درراه بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران!

– سریال افزایش فشار وایجادمحدودیت برای کارگران مهاجر- ممنوعیت اشتغال زنان کارگرمهاجر

– اعتصاب کارکنان آمازون در فرانسه برای افزایش دستمزد

با وعده رسیدگی به خواست بهنام ابراهیم زاده در روز چهارشنبه هفته جاری، وی ساعتی پیش با پذیرش وصل سرم به اعتصاب غذای خشک پایان داد

اتحادیه آزاد کارگران ایران: بنا بر اظهار خانواده بهنام ابراهیم زاده در پی وعده مجدد مسئولین زندان گوهردشت برای رسیدگی به خواست بهنام در روز چهارشنبه هفته جاری، وی ساعتی پیش با پذیرش وصل سرم به اعتصاب غذای خشک خود پایان داد اما حاضر به خاتمه اعتصاب غذای تر نشد و اعلام کرد چنانچه وعده مسئولین زندان مبنی بر بازگشت وی به بند زندانیان سیاسی محقق نشود همچنان به اعتصاب غذایش ادامه خواهد داد. امروز اول دی ماه برای پایان بخشیدن به اعتصاب غذای خشک بهنام وعده رسیدگی به خواسته اش را در هفته آینده داده بودند اما وی این وعده را قبول نکرد و حاضر به پذیرش سرم نشد تا اینکه مسئولین زندان با توجه به تعطیلی فردا موعد رسیدگی به خواست او را روز چهارشنبه هفته جاری قرار دادند و به همین دلیل وی ساعتی پیش حاضر به پذیرش سرم و پایان اعتصاب غذای خشک شد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – اول دی ماه 1393

پتیشن آزادی سریع و بدون شرط بهنام ابراهیم زاده را امضاکنید!

بهنام ابراهیم زاده در اعتصاب غذا است!

جان ریبوارعبدالهی، فرزاد مرادی ، فردین میرکی و 27 نفر ار زندانیان سیاسی کرد

در حال اعتصاب در زندان ارومیه، در خطر است!

یکبار دیگر بهنام ابراهیم زاده، فعال کارگری، از اعضای کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و فعال حقوق کودکان ، از روز 3 دسامبر 2014 مجبور به اتخاذ اعتصاب غذا شده است.

بهنام ابراهیم زاده از ماه جون سال 2010 با اتهام “گرد هم آیی و تبانی بر علیه رژیم” دستگیر شده است. او در ابتدا در دادگاه انقلابی ایران به 20 سال حبس محکوم شد که بعدا در دادگاه استیناف به 5 سال تقلیل پیدا نمود. او بارها در موارد مختلف بدلیل تلاش خود در ادامه دادن به تماس خود با دنیای خارج از زندان  در مورد وضعیت غیر انسانی خود و فرستادن  پیامهای همبستگی خود به نیروهای کارگری ایرانی و جهانی بشدت  توسط نیروهای امنیتی ایرانی کتک خورده و زخمی شده است .در روز 3 دسامبر، اتهامات جدیدی حول تماس او با احمد شهید ((گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران) و با سازمانی دیگر بر علیه او وارد آمده است.

در حمله بیشرمانه نیروهای امنیتی به بند ۳۵۰ زندان اوین در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، بهنام نیز مورد هدف و حمله فیزیکی قرا گرفت و برای بازجویی به سلول انفرادی در بند ۲۰۹منتقل شد. در آن زمان اتهام جدیدی به بهنام نسبت دادند و او را از هرگونه ملاقات محروم کردند. پس از آنکه بهنام در تاریخ ۲ مه ۲۰۱۴ برای مدت کوتاهی به بند عمومی زندان اوین بازگردانده شد، مجددا وی را برای ۵۴ روز به سلول انفرادی در بند ۲۰۹اوین  فرستادند و بار دیگر در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۴ به بند عمومی اوین منتقل گردید.

اعضای خانواده بهنام نیز در این مدت مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته اند. در روز ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ همسر و فرزند بهنام بعد از ملاقات با او در زندان اوین، توسط ۶ نفر از ماموران امنیتی لباس شخصی به گروگان گرفته شدند. ماموران آنها را به منزل شان بردند و به بازجویی خانه پرداختند و وسایل شخصی آنها را ضبط کردند و با خود بردند. ماموران امنیتی با زیر فشار قرار دادن نیما فرزند ۱۵ ساله بهنام که از بیماری سرطان خون رنج می برد، او را مجبور کردند که همه مدارک پدرش از جمله فلش درایوهای او را در اختیار آنان بگذارد. در جریان این هجوم، ماموران امنیتی همسر و فرزند بهنام را مورد بازجویی قرار دادند و بارها تهدید شان کردند.

بعد از این واقعه، مقامات زندان بدون ارائه هیج دلیل قانونی و یا  حکم دادگاه، بهنام را یک بار دیگر  به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند. در اعتراض به این وضعیت، بهنام در ۹ اوت ۲۰۱۴ اعتصاب غذا کرد. مقامات زندان به جای بررسی وضعیت بهنام او را به زندان رجایی شهر( گوهر دشت سابق) و به بخش زندانیان خطرناک منتقل کردند.

بهنام  در آن زمان از سر دردهای شدید و مشکلات کلیه و روده رنج میبرد و خواستار بازگشت به بند ۳۵۰ اوین ( بندی که سابقاً در آن بسر می برد) بعلاوه دریافت مراقبت های  پزشکی که به ان احتیاج داشت، شد. بهنام به اعتصاب غذای خود در روز 4 سپتامبر 2014, بعد از آنکه عاقبت رژیم ایران او را به زندان قبلی اش منتقل کرد، پایان داد

بهنام در روز 3 دسامبر بعد از اینکه دوباره  شدیدا کتک خورده است، با اتهامات جدیدی مواجه شده است. اتهامات جدید به او، ایجاد نا آرامی در زندان ، داشتن تماس با احمد شهید و یک سازمان دیگر بوده است. این اتهامات جدید بسیار جدی هستند و میتوانند بعنوان  پیش زمینه ای برای صدور حکمی جدید بر علیه او مورد استفاده  قرار گیرند. بعد از حضور در دادگاه، بهنام ابراهیم زاده سریعا به زندان رجایی شهر در کرج انتقال داده شده است. که یکی از بدنام ترین زندانهای ایران است. زندان رجایی شهر فاقد ابتدایی ترین استانداردهای بهداشتی و ایمنی است و محل نگهداری زندانیان محکوم به جرائم مربوط به مواد مخدر است. بهنام از آن پس در اعتصاب غذا به سر میبرد. او خواستار بازگشت دوباره به زندان قبلی خود است  و اعلام کرده است که  تا  19  دسامبر2014 ، اگر رژیم ایران تا آن موقع ترتیب بازگشت او را به زندان اوین ندده باشد، اقدام به اعتصاب تر خواهد نمود.

از سوی دیگر، رژیم ایران همچنان به دستگیری فعالین کارگری و اعضای اتحادیه های کارگری مستقل برای پیگیری حقوق خود و به کارگیری مسالمت آمیز حقوق انسانی خود که  همانا آزادی تشکل و تجمع، و ایجاد اتحادیه های کارگری مستقل در ایران است، ادامه میدهد.

از آغاز ماه دسامبر، ریبوار عبداللهی، فرزاد مرادی، و فردین میرکی، 3 نفر از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلات کارگری در ایران، دستگیر شده اند و با توجه به اخبار دریافت شده، در 12 دسامبر 2014، ریبوار عبداللهی به شدت  کتک خورده و جراحت دیده  است، بطوریکه رژیم ایران  مجبور شده است که او را برای مداوا به اورژانس بیمارستان توحید، منتقل نماید.

در  زندان ارومیه،  27  زندانی کرد ایرانی  از یک ماه پیش در اعتصاب غذا به سر میبرند و در نتیجه وضعیت سلامتی آنان بسیار وخیم است و رژیم ایران به طور کامل تقاضای عادلانه آنان را مبنی بر داشتن حق ملاقات با خانواده خود، داشتن  دسترسی به وکیل ، جدایی بند آنان از بند زندانیانی که متهم به ارتکاب جرم هستند، و حق آنان برای کتک نخوردن و مورد رفتار خشن نیروهای امنیتی زندان، قرار نگرفتن، به دلیل نظرات سیاسی خود ، انکار کرده است. همه این چیزها در کشوری اتفاق می افتد که قبل از انقلاب 1979 در ایران ، وعده داده است که نوع دیگری از آزادی را که در اکثر نقاط جهان امروز تضمین شده است، برای مردمش به ارمغان می آورد..

           تنها گزینه پیش روی ما برای نجات جان این کارگران و فعالان سیاسی ، از مرگ، این است که به شما  فعالان کارگری بین المللی و مدافعان حقوق بشر، فراخوان داده که با ما همراه شوید و صدای این زندانیان عقیدتی شوید و پیام ما در سراسر جهان یگسترانید.

          ما امضا کنندگن زیر ، حمایت خود را از بهنام ابراهیم زاده، ریبوار عبدالهی، فرزاد مرادی، فردین میرکی، و 27 نفر فعالین کرد زندانی در اعتصاب غذا را؛ اعلام کرده و آزادی فوری و بدون قید شرط آنان از زندانهای خونین رزیم جمهوری اسلامی ایران را فراخوان میدهیم.

لطفاً نامه های اعتراض خود را به مقامات ذیل نیز ارسال کرده و از رژیم ایران درخواست نمایید که به مطالبات بر حق  این فعالان کارگری و زندانیان پاسخ داده  و بلافاصله و بدون شرط ، آنان را آزاد نماید.

لطفاً همچنان  پتیشن مربوط به  بهنام ابراهیم زاده را که در پی اولین اعتصاب غذای او نوشته شده است، امضا نموده و خواستار آزادی سریع و بدون شرط او گردید.

Behnam Ebrahimzadeh on Hunger Strike since December 3, 2014

The Lives of Riybvar Abdullahi, Farzad Moradi, Fardin Miraki

and 27 other Iranian Kurdish Prisoners in the Uromieh Prison is in Danger

The Statement by a group of labour activists, writers, and political organizers

 Once again, Behnam Ebrahimzadeh, a member of the Committee to Pursue the Establishment of Workers’ Organizations and a Children’s Rights advocate in Iran, has been forced to go on a hunger strike since December 3, 2014.

Behnam Ebrahimzadeh has been incarcerated by the Iranian regime on charge of gathering and collusion against the regime since June 2010.He was sentenced to 20 years of imprisonment by the Iranian revolutionary court, which was reduced to 5 years imprisonment in the court of appeals. He has severely been bitten and injured in different occasions by the Iranian security forces for his continued efforts in communicating with the outside world, issuing his statements surrounding the inhuman situation he has been facing in jail, and also for messages of solidarity that he has periodically sent to the Iranian and international labor activists and organizations as well.

 On December 3, 2014, the new charges of “holding connection with Ahmad Shahid (the United Nations Special Rapporteur on the human rights situation in the Islamic Republic of Iran) and with one of the political organizations, were brought against him.

In the infamous attack of the security forces on Evin prison’s ward 350 on April 17, 2014, Behnam was targeted, physically attacked, and sent to solitary confinement in ward 209 for interrogations. He was brought up on new charges and was forbidden from any visitation. After he was briefly returned to the general prison population of Evin on May 2, 2014, he was sent to solitary confinement in ward 209 of Evin again for 54 days and was transferred back to the general ward of Evin on June 17, 2014.

Behnam’s family has also been targeted. On Saturday, June 29, 2014, Behnam’s wife and son arrived at Evin prison and in the end of their visitation, six security agents in civilian clothing hold them hostage, took them back to their house, raided their residence, confiscated and taken away all of their belongings. Security forces pressured Behnam’s fifteen years old son, Nima, who is afflicted with Leukemia, to hand over all of his father’s documents including the flash drives. During the attack Behnam’s wife and son were also interrogated and threatened repeatedly.

Following the raid, the prison authorities once again without any legal justification or court order transferred Behnam to the ward 209 of Evin prison, which led to Behnam’s decision to go on hunger strike on August 9, 2014. Instead of taking Behnam grievances into consideration, the authorities transferred Behnam to a section for highly dangerous inmates at Rajaee Shahr’s prison (formerly known as Gohardasht).

Behnam, at the time was suffering from severe headache, kidney, and intestine problems, demanded to be returned to ward 350 (his previous ward) in addition to receiving the medical treatment that he needed. He ended his hunger strike on September 4, 2014, when the Iranian regime has finally transferred him back to his previous prison.

Behnam faced new charges on December 3, 2014, after he was seriously beaten again; new charges include causing unrest in prison, holding connection with Ahmad Shahid, and with a political organization. These new charges are very serious and can be used as a pretext to issuing a new sentence against him. After his court appearance, Behnam Ebrahimzadeh was immediately transferred to the Rajaie Shahr Prison in Karaj, which is one of the most notorious prisons in Iran. The Rajaie Shahr Prison lacks the minimum health and safety standards and has been a house to convicted offenders and inmates charged with drug-related cases. Since then, Behnam has gone on a hunger strike again. He is demanding to be transferred back to the previous prison again and has declared that he will go on a dry hunger strike on December 19, 2014, if the Iranian regime does not arrange his return to the Evin prison by then.

On the other hand, the Iranian regime continues to arrest labour activists and independent trade unionists for pursuing their rights to peaceful exercise of their human rights in which is the freedom of association and assembly, and establishment of independent trade unions in Iran.

Since the beginning of December, Riybvar Abdullahi, Farzad Moradi, and Fardin Miraki, the 3 members of the Coordinating Committee to Help Form Workers’ Organizations in Iran, have been arrested and according to the news received, Riybvar Abdullahi has severely been bitten and injured that the Iranian regime was forced to send him to the emergency room in the Touhid Hospital to receive medical treatment on December 12, 2014.

In the Uromih prison, 27 Iranian Kurdish prisoners are on a hunger strike since a month ago and as a result their condition is very critical and the Iranian regime has fully denied their just demands  for having family visitations, access to lawyers,  designated wards  separated from prisoners who are charged for their criminal activities ,and the rights not to be bitten and receive harsh treatment  by the jail security forces for their political opinions .All these are happening in a country that before the 1979 Iranian revolution ,promised to bring another version of freedom to its people that are granted in the most parts of the world today.

          The only option left before us to save the lives of these labour and political activists from death, is to call upon you, the international labour activists and the human rights defenders to stand with us, be the voice of these prisoners of conscience, and forward our message all over the world.

          We, the undersigned, support Behnam Ebrahimzadeh, Riybvar Abdullahai, Farzad Moradi, Fardin Miraki, and 27 other political activists on the hunger strike, and call for immediate and unconditional release of all of them from the bloody prisons of the Islamic regime of Iran.

Alex Callinicos – Author-Professor of European Studies at King’s College London, UK

Alex Gordon- RMT Rail Union-UK

Ammar Abu Srair- Nova Scotia College of Art and Design University

Amir Mohsen Mohammadi -Writer -Freelance Journalist/Blogger-Australia

Андрей Штокман- -Political Activist-Russia

Australia Asia Worker Link (AAWL), Australia

Ayshe Fahim- Attorney at Law- Houston, TX

Ayoub Rahmani- (IASWI) London, UK

Azad Azizyan-Political Activist-Journalist-Kayseri, Turkey

Bina Darabzand-Labour Activist-Political Analyst-Norway

Bob Carter- Justice for Palestinians -Houston, TX

Cyrus Bina – Author- Distinguished Research Professor of Economics (University of Minnesota), USA & Elected Fellow of Economists for Peace and Security

 David McNally – Author-Professor of Political Science, York University-Toronto. Canada

Dimitry Kolesnik – Editor of webjournal Liva.com.ua-Ukraine

Ephraim Skylianski-Writer-Movement for Permanent Revolution – SDH-Turkey

Fariborz Rais Dana -Economist- Author-Political activist

Farid C. Partovi-President, CUPE-Local 4772; Representative, IASWI- Canada

George Binette Branch Secretary at Camden Unison (In personal Capacity) London, UK

Jalal Majidi, former representative at the defunct Central Council of Workers at Development Organization, Iran; IASWI-Canada

Joanne Landy, Co-Director, Campaign for Peace and Democracy, New York City, USA

John Clarke-Founder of the Ontario Coalition against Poverty-Toronto, Canada

John Rees- Author-Spokesman for the People’s Assembly against Austerity- National Officer at Stop the War Coalition- Founding Member of Counterfire -Visiting Research Fellow, Department of History at Goldsmiths, University of London-UK

Joseph Daher-Author-Member of the Revolutionary Left Current in Syria- Co-founder of the blog Cafe Thawra and founder of the Syria Freedom Forever blog. PHD Candidate

Hassan Hassam-Poet-Political Analyst- Political Activist-France

Kim Scipes – Author- Chair, Chicago Chapter, National Writers Union, UAW #1981- USA

Koresh Bakhshandeh- Members of the Executive Board of the Defense Committee of the Mahabad’s arrested workers

Laleh Mohammadi- Society for defending street and working Children – Turkey

Loretta Capeheart-Justice Studies Professor at Northeastern Illinois University, USA

Majid Farahani-Political Activist-Germany

Matthew Richardson – Writer-League for the Revolutionary Party (U.S.)

Mehdi Amizesh- ‎Icdahak – ‎‎Society for defending street and working Children- Australia

Michael Allen- Lead Organizer for End Mass Incarceration-Houston, TX

Mohammad Amirani-Political Activist-Copenhagen, Denmark

Mohan Dutta-Provost’s Chair Professor and Head, Department of Communications and New Media at National University of Singapore- Director , Center on Poverty & Health Inequities, Professor of Communication.

Morteza Afshari, founding member of the defunct Print Workers’ Syndicate of Tehran; IASWI-Canada

Nidal Farah-Political Activist- Saudi Arabia

Parisa Amiri Eliasi –Research Assistant-Center for Advanced Technology in Telecommunications (CATT) Organisation

Paul Le Blanc – Author-Professor of History at La Roche College-Pennsylvania, USA

Pranav Jani – Author – Associate Professor -Department of English-Ohio State University, USA

Reza Espili-Author-Translator-France

Saeed Kamarn-Political Activist-Sweden

Satar Rahmani – Labour activist; IASWI-UK

Shahla Heydary-Political Activist-UK

Steven Salaita- PHD- Independent Scholar-Author

Tikva Honig- Parnass –PHD-Author, Journalist-Jews for the Palestinian Right of Return-Israel

Thomas Harrison-Co-Director, Campaign for Peace and Democracy-New York-USA

Torab Saleh-Workers Left Unity Iran -Member of the Advisory Editorial Board of the journal Critique.UK

Walter Daum – League for the Revolutionary Party (U.S.)

Yassamine Mather -University of Glasgow, Centre for the study of socialist theory and movements- Member of the editorial board of Critique ,a Journal of Socialist Theory. UK

Yasser Munif-Assistant Professor-Liberal Arts & Interdisciplinary Studies-Emerson College-Massachusetts-USA

Zainab Nizar- Political Activist-Saudi Arabia

Zhaleh Sahand-Political Activist-Houston, USA

Please send your protests letters to the following authorities also and demand  the Iranian regime respond to the just demands of these labour activists and prisoners and  free them immediately and unconditionally:  info@leader.ir,info@judiciary.iriran@un.int;  rouhani@csr.ir ;ijpr@iranjudiciary.orginfo@dadiran.iroffice@justice.ir,support@irimlsa.irinfo@humanrights-iran.ir; avaei@Dadgostary-tehran.irbia.judi@yahoo.com;info@mlsa.irlarijani@ipm.ir;  Twitter: @khamenei_ir; ‏@HassanRouhani——–cc: info@workers-iran.org

Please continue to sign the petition by made on Behnam’s first hunger strike by clicking on the link below and call on the Iranian regime to grant Behnam’s just demands and release him immediately and unconditionally.

https://www.change.org/p/in-support-of-behnam-ebrahimzadeh-free-behnam-ebrahimzadeh-%D8%A8%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF

مظفر صالح نیا: افزایش حداقل دستمزد با حضور نماینده های  واقعی کارگران در شورایعالی کار و بر پائی تشکلهای مستقل کارگری تحقق می یابد

با توجه به افت شدید قدرت خرید کارگران بدلیل عدم افزایش مناسب دستمزدها در طول دهه های گذشته، در پایان هر سال بحث دستمزد در ایران به دغدغه بسیار بزرگی در میان کارگران تبدیل شده است. این وضعیت نتیجه عدم دخالت نماینده های واقعی کارگران در تعیین حداقل مزد بوده است اما از طرف دیگر تعیین کنندگان حداقل مزد در شورایعالی کار نیز هیچگاه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره را مبنای حداقل تعیین حداقل مزد قرار نداده اند و با اتکا به تورم اعلام شده از طرف بانک مرکزی که هیچ همخوانی با تورم واقعی نداشته است اقدام به تعیین حداقل مزد کرده اند و در سالهایی پا را از این هم فراتر گذاشته حتی نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی را نیز مبنای تعیین حداقل مزد قرار نداده اند. چنین رویکردی از سوی شورایعالی کار در دولت تدبیر و امید نیز ادامه داشته است و از آنجائی که آقایان میلیاردها میلیارد چه بصورت علنی و چه بصورت اختلاس به جیب میزنند و هر روز سرمایه دارتر میشوند روشن است که فقر و فلاکت خانواده کارگری و حل این مسئله نیز نمیتواند درد آنان باشد و از این رو تعیین حداقل مزد کارگران نباید بدست آنان سپرده شود.

سپرده شدن تعیین حداقل مزد کارگران بدست عده ای کارفرمای دولتی و غیر دولتی و نماینده های دست ساز کارگری وابسته به آنان، در شرایطی صورت میگیرد که در قانون کار موجود که تک ماده هایی در آن تحت تاثیر انقلاب مردمی 57  تا حدودی به نفع کارگران آمده است بصورت آشکاری زیر پا گذاشته میشود. از جمله این تک ماده ها، ماده 41 قانون کار است که بر اساس آن حداقل مزد کارگران می باید بر اساس نرخ تورم و مهمتر از آن می باید بر اساس سبد هزینه یک خانوار چهار نفره تعیین بشود اما دریغ از یک  ذره از عمل به این ماده قانونی.

زیر پا گذاشتن ماده 41 قانون کار و افت شدید قدرت خرید هر ساله کارگران در شرایطی به سیاستی دائمی در شورایعالی کار تبدیل شده است که هم اکنون بیش از 50 درصد کارگران کشور بویژه ساکنان حاشیه شهرها از داشتن مسکن محرومند و ایندسته از کارگران بخش اعظم دریافتی خود را بابت اجاره سنگین مسکن می پردازند و از سوئی هزینه های کمر شکن درمان با دفترچه های درمانی بی خاصیت شده و بیکاری و تعطیلی کارخانه ها و دهها معضل و مشکل دیگر چنان شرایطی را برای کارگران پدید آورده است که بدون ذره ای سیاه نمائی باید گفت که دیگر نمیشود با شرایط موجود ادامه حیات داد.

امروز هر فرد با وجدانی میداند که هزینه معمولی یک خانواده کارگری با توجه به چندین برابر شدن تمامی هزینه های زندگی در طول سالهای گذشته بیش از 3 میلیون تومان است. حال با این حداقل مزد 608 هزار تومانی و یا افزودن  ده بیست درصد به آن که فقط به اندازه خرج تو جیبی ماهیانه یک جوان می باشد چگونه یک خانواده کارگری میتواند  ادامه حیات دهد آن نقطه دردناکی است که باید مسئولین مملکتی به آن پاسخگو باشند.

اما با توجه به میزان افزایش حقوق کارمندان در بودجه سال آینده به میزان 14 درصد به نظر میاید که هیچیک از مسئولین مملکتی قصد درک وضعیت اسف بار معیشتی کارمندان و کارگران را ندارند و لذا این خود ما کارگران و مزد بگیران هستیم که باید آستین بالا بزنیم و با خواست حضور نماینده های واقعی مان در شورایعالی کار و تلاش برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، بهبود شرایط زندگی و معیشت خود را تضمین کنیم و برای برون رفت از وضعیت غیر قابل تحمل کنونی در اولین قدم خواهان افزایش حداقل مزد به میزان دو میلیون تومان باشیم.

مظفر صالح نیا 30 آذر ماه 1393

برگرفته ازسایت اتحادیه آزاد کارگران ایران

شاپور احسانی راد: واقعیت های جامعه و جنبش اعتراض عمومی کارگران برای افزایش دستمزدها ( در پاسخ به اظهارات حسن صادقی)

حسن صادقی دبیر کل خانه کارگر چند روز پیش در همایش دبیران اجرائی خانه های کارگر سراسر کشور در قم چنین اظهار نظر کرد: “منظور ما این نیست که ما بگوییم دستمزد 3 میلیون و 200 هزار تومان باشد این با واقعیت های جامعه همخوانی ندارد بلکه معتقدیم در شرایط کنونی اگر به جای دستمزد 607 هزارتومانی، پرداخت نزدیک یک میلیون و 635 هزارتومانی می تواند تامین کننده هزینه زندگی یک خانوار چهار نفره باشد”.

جا دارد از آقای حسن صادقی پرسیده شود چه چیزهای واقعیت های جامعه هستند که با دستمزد 3 میلیون و200 هزارتومانی همخوانی ندارند؟ البته بعید می دانم ایشان جواب این پرسش را بدهند. اما ما می دانیم از نظر ایشان واقعیت های جامعه، همان مصالح و منافع کلان سرمایه داران، بانکداران، انگل های مفتخور، کارفرمایان و دولتیها می باشد. ولی از نظر ما کارگران واقعیت های جامعه، آزاد سازی قیمتها به بهانه طرح هدفمند کردن یارانه هاست، منجمد کردن دستمزدهاست، گرانی نان است، تورم کمر شکن بالای 40 درصد است، بیکاری ویرانگر جوانان و اخراج کارگران است، حقوق های معوقه کارگران است، چهره های تکیده کودکان کار است، کارتن خوابی زنان است، فقر و فلاکت و گرسنگی و مرگ و جنایت و بیماری لاعلاج فساد است که در حال بلعیدن همه جامعه است و آتشفشان خشمی است که در دل میلیونها کارگر و زحمتکش هر لحظه آماده انفجار است. آقای حسن صادقی شما نمی توانید واقعیت جامعه را انکار و پنهان کنید بوی متعفن ترکیدن هر روزه غده های چرکین اختلاسها، رشوه خواریها، رانت خواریها، غارتها و چپاولهای میلیاردی که از جیب ما کارگران به یغما برده شد هزار مرتبه شدیدتراز آلودگی هوا فضای جامعه را مسموم کرده است. از نظر ما کارگران واقعیتی تلخ تر از این نیست که هنوز سال به انتها نرسیده است همه مایحتاج عمومی از اقلام خوارکی، پوشاک، مسکن و حمل ونقل گرفته تا دارو و درمان و مسکن بشدت در حال گران شدن هستند. در چند ماه اخیر قبض های آب و برق و گاز و تلفن به در هر خانه ای می رسد ارقام چنان بالا رفته است که بیننده را دچار وحشت و رعشه می کند و بدتر از همه اینها گران کردن بیش از 40 درصدی قیمت نان است که پیشاپیش افزایش دستمزد سال آینده را خنثی و پیش خور می کند. واقعیت های جامعه از نظر ما کارگران، سهم مزد ما در قیمت تمام شده کالا است که زیر پنج درصد است و نود و پنج درصدی است که به جیب مفتخوران و سرمایه داران می رود و این استثمار وحشیانه و غارت دسترنج کارگران به خوبی نشان می دهد که طبقه سرمایه دار نه سطح سودش تنزل کرده است نه انباشت سرمایه اش به خطر افتاده است و این به قیمت دستمزد یک چهارم خط فقری است که به کارگران حقنه کرده اند و گرسنگی و فقر و فلاکت را به بیش از چهل میلیون کارگر و خانواده هایشان تحمیل کرده اند.

صادقی با بیان اینکه ” قانون افزایش دستمزد بر اساس تورم موجود، ابتدای دهه 80 یک سال اجرا و بعد از آن آقای حداد عادل باعث شد نتوانیم این قانون را ادامه دهیم، افزود امسال با وجود تورم 35 درصدی، حقوق 25 درصد افزایش یافت و سال گذشته نیزبا وجود تورم 31 و هفت دهم درصدی بازهم حقوق 25 درصد افزایش یافته بود و در سالهای گذشته نیز شاید چیزی شبیه همین آمار را بتوان ارائه کرد و به همین دلیل امروز شاهد عقب افتادگی 69 واحدی حقوق نسبت به دستمزد هستیم”    اتفاقا ما کارگران به همین دلایل بالا منظورمان این است که دستمزد باید بیش از 3 میلیون و 200 هزارتومان باشد تا با واقعیت های جامعه همخوانی پیدا کند. این دستمزد سهم ما از معاش و زندگی است سهمی است که در طی این 36 سال گذشته همه دولتهای وقت و همه جناح های حکومتی با دست بردن در کاسه کارگر از آن دزدی کردند و به ثروت های افسانه ای نائل شدند. آیا این همه سرکوب مطالبات کارگران در 36 سال گذشته و هزینه های میلیاردی آن، توانسته است واقعیت های جامعه را پنهان کنند؟ اگر اینچنین بود حالا می بایست با یک جامعه مرده و گورستانی و کارگرانی تسلیم و خاموش مواجه بودیم ولی حقیقت این است که روزانه در هر کارخانه و مرکز تولیدی  کارگران سراپا خشم و عصیان،  دهها اعتصاب و تجمع و اعتراض برای مطالبات خود بر پا می کنند و هرگز از پای  نمی نشینند.

صادقی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی، گفت: “متاسفانه همه فعل و انفعالات در حوزه اشتغال ، سرمایه گذاری و…..در چنبره مسائل سیاسی گره خورده، بنابراین هرکس قدرت سیاسی را در دست بگیرد می تواند آینده صنفی هم صنفان خود را به خوبی پیش ببرد”. شاهد از غیب رسید این گفته صادقی به روشنی گواهی می دهد که هر جناح سیاسی که به قدرت می رسد فقط به فکر منافع خود و همپالکی های خود است نه به فکر میلیونها کارگر و زحمتکش. بنابراین آقای صادقی و شرکا باید بدانند اگرچه تاکنون  توانسته اند مانع تشکل یابی کارگران بشوند، اگرچه کارگران معترض را بیکار، اخراج و زندانی کرده و می کنند، اگرچه همه اهرم های قدرت و سرکوب کارگران در دستان آنهاست اما طبقه کارگر از بین رفتنی نیست. رکن و پایه وجودی جامعه، طبقه کارگر است، کسانی که زندگی را می سازند و خود در حسرت زندگی می سوزند اما این طبقه برخلاف تمام سیاست بازیها ی جناح های حاکم، برای دفاع از معیشت، شرف، حیثیت و کرامت انسانی خود، پرچم جنبش معیشتی خود را به اهتزاز در خواهد آورد و با تمام توان و قدرت با اعتراض متحدانه و عمومی خود برای دستمزدی عادلانه و متناسب با سطح استانداردهای روز خواهد جنگید. ما کارگران ایمان داریم شلاق بی رحمانه واقعیت جامعه  با نیروی هر چه قدرتمندتر و سهمناکتری همه تباهی ها، فقر، فساد و پلشتی ها را به کناری خواهد زد و شادی، رفاه، صلح و آزادی را برای ما کارگران به ارمغان خواهد آورد.

 شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و نماینده اخراجی کارگران کارخانه پروفیل ساوه – 30 آذر ماه 93

سنگ اندازی وزارت کار درراه بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران!

کامبیز نوروزی دبیر حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران تنها مانع شروع به فعالیت مجدد انجمن صنفی روزنامه نگاران را تایید صورت جلسه آخرین مجمع عمومی آن به وسیله ربیعی عنوان و می‌گوید: با تایید این صورت جلسه دیگر هیچ مانع قانونی برای بازگشایی انجمن وجود ندارد.

بار دیگر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران نامه منتشر کرد؛ این بار خطاب به ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی دولت یازدهم. در این نامه از علی ربیعی خواسته شده که وضعیت انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران را مشخص کرده و درباره تلاش‌ها برای ایجاد تشکل‌های موازی توضیح دهد.

براساس این گزارش،دفتر اداری انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران از مرداد سال ۸۸ با حکم سعید مرتضوی دادستان وقت پلمب شد. این دفتر ۸ آذر ۸۹ فک پلمب شد. اما براساس بیانیه هیات مدیره این انجمن، فعالیت انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران -به ویژه امور دبیرخانه‌ای آن- از قبیل تمدید اعتبار کارت عضویت داخلی و بین‌المللی اعضا، امور بیمه بیکاری و فعالیت کمیته‌های عضوگیری و رفاهی تا اطلاع ثانوی همچنان امکان ندارد.

جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اسفند ۹۲ از رفع مشکل انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران برای ادامه فعالیت مجدد خبر داد. این انجمن در دولت قبل با شکایت وزارت اطلاعات بسته شده بود و با پس ‌گرفتن این شکایت مشکل قانونی برای بازگشایی ندارد. این موضوع به وسیله اژه‌ای دادستان وقت هم تایید و تاکید شد در صورت عدم فعالیت سیاسی مانعی برای بازگشایی آن نیست.

کامبیز نوروزی دبیر حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران تنها مانع شروع به فعالیت مجدد انجمن صنفی روزنامه نگاران را تایید صورت جلسه آخرین مجمع عمومی آن به وسیله ربیعی عنوان و می‌گوید: با تایید این صورت جلسه دیگر هیچ مانع قانونی برای بازگشایی انجمن وجود ندارد.

  چرا وزارت کار و شخص وزیر کار با بازگشایی انجمن مخالفت هستند و همکاری نمی‌کنند؟

کامبیز نوروزی درباره این سوال که چرا وزارت کار همراهی نمی‌کند، گفت:این سوالی است که ما هم داریم. به این سوال آقای وزیر کار باید پاسخ دهند که چرا مکاتبات انجمن را بی‌پاسخ می‌گذارد؟ و کاملا بی‌اعتنا به خواسته قانونی انجمن عمل می‌کند؟ در طول ماه‌های گذشته انجمن بار‌ها و بار‌ها چندین مکاتبه با وزارت کار داشته و به هیچ کدام پاسخ داده نشده است، سابقه آن هم موجود است.

قرار است انجمن برای رفع این موانع چه کاری انجام دهد؟

وی درپاسخ سئوال بالاگفت:انجمن تلاش خواهد کرد از تمام امکانات قانونی که برای احقاق حقوق صنفی خود و احقاق حقوق صنفی روزنامه نگاران دارد، استفاده کند. وزارت کار هم بنا بر قانون ملزم است که در این زمینه‌ها پاسخ دهد. اما وزارت کار جناب آقای ربیعی به‌‌ همان سبک و سیاقی حرکت می‌کند که وزارت کار دوره آقای احمدی‌نژاد نسبت به انجمن حرکت می‌کرد. در حالی که مطابق با مقررات و قواعد حقوقی موجود، وزارت کار باید صورت جلسه آخرین مجمع عمومی قانونی انجمن را تایید کند تا بقیه مراحل انجام شود. اما وزارت کار بدون آنکه پاسخ رسمی دهد از این وظیفه قانونی خود استنکاف می‌کند.

اگر نامه تایید آخرین مجمع عمومی قانونی انجمن صنفی توسط وزیر کار امضا شود، مانع دیگری برای بازگشایی انجمن وجود ندارد؟

وی دراین رابطه گفت:از نظر قانونی هیچ مانع دیگری وجود ندارد. مانع اصلی در حال حاضر وزارت کار است. در حالی که براساس قانون، وزارت کار باید حامی تشکل‌های صنفی باشد. اما الان حامی نه تنها حامی نیست بلکه مانع هم هست. حتی بنا به اخباری که از خود آقای ربیعی و در مصاحبه‌های ایشان منتشر شده ایشان گویا در تلاش هستند تا تشکل دیگری را به جای تشکل قانونی فعلی روزنامه نگاران ایجاد کنند. این بسیار سیاست شگفت انگیزی است.

یعنی ساختاری موازی با انجمن تشکیل شود؟ اگر چنین درخواستی داده شود انجمن موافقت می‌کند؟

کامبیز نوروزی افزود:فارغ از اینکه انجمن موافقت می‌کند یا نه. باید این را بگویم که تشکل‌های دولت ساخته هیچ‌گاه در ایران موفق نبوده‌اند. ما پیگیر حقوق قانونی خود هستیم. حالا اگر آقای ربیعی یا کسان دیگری درصدد هستند تا نهادهای صنفی دیگری زیر چتر دولت ایجاد کنند، مانعی ندارد. اما نباید این سیاست ناقض حقوق مکتسبه انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و روزنامه نگاران کشور باشد.

این اختلاف بین انجمن و وزارت کار را چگونه حل می‌کنید؟

دبیر حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران دراین باره گفت:به هر حال قوانین در این باره مشخص است چه مقررات داخلی و چه مقررات بین المللی از قبیل مقررات ILO. به هر حال ایران به آن کنوانسیون پیوسته است. انجمن هم در هر زمان که صلاح بداند از امکانات قانونی خود براساس قوانین ایران و مقررات سازمان جهانی کار، می‌تواند استفاده کند.

بخشی ازیک گزارش آفتاب بتاریخ29آذر

سریال افزایش فشار وایجادمحدودیت برای کارگران مهاجر- ممنوعیت اشتغال زنان کارگرمهاجر

مدیرکل اشتغال اتباع خارجی وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی گفت: بکارگیری و اشتغال بانوان اتباع خارجی به عنوان خدمه و یا عناوین دیگر در منازل مسکونی غیرقانونی است.

به گزارش 1دی ایرنا، علی اقبالی افزود: به زنان اتباع خارجی فلیپینی و یا کشورهای دیگر اجازه کار داده نشده است و اگر در منازل مسکونی زنان دیگر کشورها بعنوان خدمه به کار گرفته شوند، طبق قانون با متخلفین برخورد خواهد شد و به مقام قضایی معرفی می شوند.

مدیرکل اشتغال اتباع خارجی با تشریح طرح ساماندهی کارگران اتباع خارجی و با اشاره به افزایش میزان مجازات های متخلفان در این بخش، تصریح کرد: مجازات های بکارگیری اتباع خارجی غیرمجاز در هر روز پنج برابر حداقل مزد و در صورت تکرار 10 برابر حداقل مزد و در صورتی که به این مجازات توجه نشود مجازات تبدیل به زندان از 91 تا180 روز خواهد شد.

اعتصاب کارکنان آمازون در فرانسه برای افزایش دستمزد

کارکنان شرکت آمازون در فرانسه سه روز مانده به جشن کریسمس دست به اعتصاب زده اند. اعتصاب کنندگان خواهان افزایش سطح حقوق و دستمزد خود هستند.

با این وجود این شرکت آمریکایی فعال در زمینه خرید و فروش اجناس بر روی اینترنت اعلام کرده اعتصاب روز دوشنبه در روند ارسال کالاها خللی ایجاد نمی کند.

به گزارش22دسامبریورونیوز،نیروی کار آمازون در فرانسه به رقم ۴ هزار و ۷۰۰ نفر می رسد.

در آلمان نیز از دو هفته پیش کارکنان آمازون برای اعتراض به میزان حقوق و دستمزدهای خود اعتصاب کرده اند.

اول دی ماه1393

akhbarkargari2468@gmail.com

 

 

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.