۱۳- اپوزیسیون؛ چهل سال تیر در تاریکی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

مردمان و اقوام یک سرزمین ملت، ملت حاکمیت آن را تشکیل می دهد و حاکمیت بر جامعه حکومت می کند. هیچ ملتی بطور یکپارچه موافق هیج حاکمیتی نیست. چه برسد به جمهوری اسلامی و ملت ایران! مخالفان هر حاکمیت وفتی وجود واقعی دارند که در صدد تغییر یا اصلاح آن برآیند و برای این کار خود را به همه ابزار مناسب مسلح کنند. مهمترین و کارآمد ترین ابزارها “شناخت” است.

اگر دست از تعصب برداریم باید قبول کنیم که علیرغم تلاش های مداوم ملت ایران، از آن میان مخالفان رژیم – که من هم یکی از آحاد آن هستم – به علت بکار نگرفتن ابزار مناسب و کارآمد، در امر ادامه حیات حاکمیت اسلامی نقش مثبتی داشته اند. اما چرا و چگونه؟

متاسفانه دشمنی ما با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه چشم ما را کور، گوش ما را کر و ادراک ما را ناتوان کرده است. 

به طوری که بجای کوشش در شناخت این رژیم پیچیده و چند لایه، سنجش قدرت و امکاناتش در داخل و در خارج، شناخت ضعف ها و نقاط ضربه پذیرش، فقط شعار های کلیشه‌ای و کلاسیک می دهیم و هر از گاهی اقدامات تکراری بی ثمری را برای دلخوشی خودمان و رضایت آرمان ها و ایده‌هایمان تکرار می کنیم. 

دشمن خود را به درستی نمی شناسیم. در حالی که رژیم همه چیز ما را می شناسند در همه جا نفوذ دارد، ماموران و مسئولان جاسوسی و ضدجاسوسی او در همه جا بطور مدام فعال هستند. با هوشیاری و شقاوت تمام اقدام می کنند، نفوذ می کنند، خرابکاری می کنند، ترور میکنند و… 

در یک کلمه ما شناختی کافی از دشمن خود نداریم، اما می خواهیم او را شکست بدهیم، بر زمین بزنیم، سرنگون کنیم و… 

مورد دوم خود شناسی است؛ از سوی دیگر خود را ” رستم دستان ” می پنداریم، به خود امتیازاتی می دهیم که در واقع اگر نیک بنگریم آنها را نداریم. هرگز تحلیلی دقیق و واقع بینانه ای از نیروهای خود، به عنوان فرد مخالف رژیم، گروه و حزب مخالف جمهوری اسلامی و همینطور از امکانات داخلی و خارجی خود نداشته ایم و یا ارائه نداده‌ایم. به واقع نه خود را و نه امکانات خود را ارزیابی نکرده‌ایم.

از نظر مدیریت چه خطرناک می شود وقتی خود و رفبا یا دشمنان خود را نشناسیم و بخواهیم اداره کنیم.

شناخت جامعه ایرانی، نکته سومی است که بسیار با اهمیت می باشد. شناخت ما از جامعه چیست؟

مثال: آیا سنت ها و اعتقادات را می شود به راحتی پاک کرد و کنار گذاشت؟ اگر پاسخ آری است چگونه؟ 

آیا وضعیت اقتصادی را به درستی می شناسیم؟ آیا تحلیل درستی از نیروهای اجتماعی چه به صورت احزاب و چه به صورت اتحادیه ها و سندیکاها و انجمن ها داریم؟ نقش آنان را چگونه میبینیم؟

مردم در ارتباط با اصول و قوانین که دو چیز مختلف می باشند – که در سخن روز شماره ۸ بدان اشاره کرده ام، چه برخوردی دارند؟ تا چه حد قوانین را رعایت می کنند و اصول برای شان تا چه اندازه اهمیت دارند؟  

آیا به آموزش و پرورش نگاهی تحلیلی انداختیم؟ روابط انسان ها را با یکدیگر آیا می شناسیم؟ مسئله خشونت که یکی از حوزه های بسیار با اهمیت در جنبش های اجتماعی است – میزان خشونت در جامعه امروز ما، که هنوز جنبشی به آن شکل وجود ندارد – را چگونه پیش بینی می کنیم؟ چه راه حل هایی برای جلوگیری از گسترش خشونت داریم؟ بر اساس آماری هائی که انتشار پیدا کرده‌اند میزان خشونت در این سال های اخیر به شدت اوج گرفته است. فقط برای اطلاع در اینجا خوب است بگویم که بین نهصد هزار تا یک میلیون پرونده پزشکی ناشی از زد و خورد در سال در ایران تخمین زده شده است. ریشه این رفتار عصبی، روانی، خشونت آمیز، نزاع‌های خیابانی و خانوادگی ناشی از چیست؟ 


وانگهی مبارزه با رژیم نیازمند پروژه های سیاسی و استراتژی و تاکتیک و از همه مهمتر نیروی انسانی شناخته شده، راست کردار، مورد اعتماد و داوطلب است. مبارزه سیاسی برای اینکه از سوی مردمان ایران و ملت ایران، حاکمیت جمهوری اسلامی و جهانیان جدی و واقعی ارزیابی شود نیازمند نقد و ارزیابی واقعی با رعایت اصول و قواعد و متد های علمی است. 

نتیجه گیری اینکه این وضعیت باعث شکست های بزرگ و هدر دادن نیروها و افراد با ارزشی از مخالفین رژیم شده است. بر من خرده نگیرید اگر با یک نگاه دورنگرانه و با صمیمیت بگویم؛ مخالف ها و « اپوزیسیون» اگر خود ِ «ماریونت» نباشند شباهت زیادی به «ماریونت» دارند. 

آری، از اقدامات  آماتوریسم باید گذار کرد و به سوی طراحی های متدیک رفت. به عبارت دیگر از سهل انگاری در سنجش و قضاوت باید به مرحله زحمت کشیدن علمی و تحقیقاتی رفت. باید بیشتر عرق ریخت کمتر شعار داد و به بررسی‌ها و سنجش های علمی پرداخت. بدانیم راه دستیابی به آرمان ها از انکشاف شناخت های ما می گذرد.

چهل سال تیر در تاریکی بس است. قبول کنیم در این چهل سال ارائه راهکارهای عملی را بلد نبودیم و اگر برخی مدعی باشند که بلد بودند، من به این بسنده میکنم که بگویم در دست زدن به آن بسیار تنبلی کرده‌ایم.

فرهنگ قاسمی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.