گزارش آئین روز جهانی حقوق بشر در کلن آلمان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

گزارش آئین روز جهانی حقوق بشر
خانه همبستگی مهر
کلن، ۱۰٫۱۲٫۲۰۱۶

در روز شنبه دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر ده‌ها نفر از ایرانیان شهر کلن در پای درخت آزادی و حقوق بشر در پارک حقوق بشر شهر کلن گرد آمدند تا باری دیگر در آیین نامگذاری سالانه این درخت شرکت جویند.

خانه همبستگی مهر به عنوان یک نهاد مدنی و حقوق بشری، همه ساله همراه با کنشگران حقوق بشر و سازمانها و نهادهای مدنی در ایران و سراسر جهان در آستانه روز جهانی حقوق بشر این آئین نیک را پاس می‌دارد و می‌کوشد تا هر سال با نامگذاری مجدد درخت آزادی و حقوق بشر به نام شخصیتها یا مناسبت معینی ارزشهای انسانی و اخلاقی و بویژه جانفشانی های رفتگان و زندگانی را پاس دارد که برای ماندگاری مام میهن و سربلندی مردم ایران نهال حقوق بشر را نگاهبانی و آبیاری می‌نمایند.

در سالیان گذشته این درخت به نامهای دکتر محمد مصدق (۲۰۱۳)، جانباختگان دهه شصت و بویژه جانباختگان شهریور ۶۷ در ایران (۲۰۱۴)، زندانیان سیاسی ایران و دکتر عباس امیر انتظام به عنوان نماد مقاومت آنان (۲۰۱۵) و نیز خانم نرگس محمدی و آقای دکتر ملکی نامگذاری گردیده بود (۲۰۱۶)، در سال ۲۰۱۷ این درخت به نام جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای در ایران نامگذاری می‌شود.

خانم فهیمه اندوه پس از خوش آمدگویی به حضار در پای درخت حقوق بشر و آزادی در رسای این جانباحتگان از سوی خانه همبستگی کلن گفت: «سیه اندیشان رژیم اسلامی با خیال کشتن اندیشه آزادی و آزادگی دست به چنین پلیدی زدند و با هدف ایجاد ترس و وحشت عمومی و از بین بردن انسان‌های اندیشمندی که نویدبخش زندگی و آزاداندیشی بودند، این پروژه شوم را طراحی و اجرا کردند. گرامی داشت خاطره این عزیزان و تلاش و فعالیت برای تحقق خواستها و آرزوهای نیک آنان وظیفه ایست که بر عهده ماست. از شما همه عزیزان دعوت می‌کنیم در کنار هم و در روز جهانی حقوق بشر در اندیشه و وجدانمان هم پیمان شویم که دادخواه این بیدادگری های بزرگی باشیم که بر مردم و سرزمینمان روا می‌دارند. ما امسال درخت آزادی و حقوق بشر را به نام جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای در ایران نامگذاری می‌کنیم» در پایان سخن، وی یک دقیقه سکوت اعلام نمود.

آقای شهرام میریان از سوی رادیو فردا نیز در پای درخت آزادی و حقوق بشر حضور داشتند و با خانم سهیلا ستاری و علی‌اصغر سلیمی مصاحبه‌ای درباره مراسم امسال، نامگذاری این درخت و درباره جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای انجام دادند.

پس از مراسم نامگذاری، نشست روز جهانی بشر با اجرای سرود مهینی «ای ایران» آغاز گردید. در آئین امسال خانه همبستگی مهر با توجه به سه مورد مهم :یک : گسترش اعتراضات صنفی،مدنی سیاسی. دوم: رویکرد گسترده حقوق بشری مردم در پاسارگاد. سوم: وقایع آذر و یاد و خاطره جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای ۱۳۷۷ برای هر یک از سه مورد فوق برنامه و گفتاری در طول برنامه برگزیده بود. گرداننده برنامه آقای عباس سلیمی از دوستان شرکت کننده دعوت کرد تا در رسای جانباختگان سخنان خود را ایراد کنند. او همچنین اشاره کرد که در این جمع از دادخواهان ردیف اول نیز حضور دارند بمانند آقای حسین دوانی برادر زنده یاد پیروز دوانی.

آقای دکتر نوید فاضل به عنوان اولین سخنران درباره دو تن از سرشناسترین شخصیتهای سیاسی معاصر ایران، زنده یاد پروانه اسکندری و رادمرد سیاست ایران زنده یاد داریوش فروهر، سخن گفت. وی به «استواری، پایداری و عزم و اراده بزرگ این مبارزان میانه‌رو، کنشگران پیرو خرد و پیگیر» اشاره کرد و از آنان بعنوان «ستونهائی تکیه کردنی که در توفان پایدار ماندند؛ یاد کرد. انسانهایی که در جهت آب شنا نکردندو به عوام فریبی و توده پسندی درنغلتیدند.» وی اضافه کرد که «علی‌رغم سخنان علی خامنه‌ای پس از جنایت فجیع به قتل رساندن آنان که گفته بود «داریوش فروهر دشمن بی خطر بود…»، تأکید کرد که رژیم اسلامی از این انسانهای مبارز و استوار و آزاده هراس داشت و از این دو چهره سرشناس و مبارز به یقین احساس خطر می‌نمود. سران رژیم خود بانیان این کشتارهای سیاسی هستند.» او همچنین گفت: «مردم ایران فروهرها را بخوبی می‌شناسند. بزرگی و قدر و منزلت آنان را علی خامنه‌ای و عوامل کشتار نمی‌توانند تعیین کنند، همچنان که در مراسم خاکسپاری فروهرها ده‌ها هزارتن از هم میهنانمان شرکت جستند.

سپس آقای سینا فیض در باره شخصیت زنده یاد محمد مختاری سخن آغاز کرد. وی گفت: «محمد مختاری در یکم اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر مشهد بدنیا آمد و در ۱۲ آذر ۱۳۷۷ چمدان سفر زندگیش زمین ماند و برای همیشه خوابید، خواباندنش، با قوی ترین قرص خوابی که خواب خوش از سیاوشان و سهراب ها گرفت. شاعر، مترجم و منتقد و عضو کانون نویسندگان ایران بود و چندین سال در بنیاد شاهنامه فعالیت داشت… محمد مختاری چندین اثر آلمانی را به فارسی ترجمه کرد.» وی سپس آثار این نویسنده گرانقدر را برشمرد و اضافه کرد «توطئه خوراندن قرص خواب به محمد مختاری توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی صورت گرفته است..»

آقای فرشید یاسایی درباره محمد جعفر پوینده گفت: «زنده یاد پوینده در خرداد ۱۳۳۳ متولد شد و تا قبل از ترورش توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به سن ۴۴ سالگی در سال ۱۳۷۷ در دفتر پژوهشهای فرهنگی در تهران فعال بود. وی تحصیلاتش را در رشته‌های حقوق قضائی و جامعه شناسی دانشگاه تهران و سوربن فرانسه به پایان رساند و عضو فعال کانون نویسندگان ایران بود. وی نویسندگی، مترجمی و سرائیدن شعر را دوست می‌داشت و بیش از ۳۶ کتاب از زبان فرانسه را به فارسی ترجمه کرد. از جمله ترجمه‌های ارزنده وی ترجمه اعلامیه جهانی حقوق بشر بود که علاقه و توجه او را به حقوق بشر و خصوصا به موضوع تبعیض علیه زنان در ایران را نشان می‌دهد.» وی افزود: « اکنون ۱۸ سال از قتل نویسنده و مترجمی فعال و معتقد به آزادی بیان می‌گذرد. گرامیداشت پوینده ها و مختاری ها جهت یادآوری این حقیقت به همه ما ایرانیان است که فراموش نکنیم که در کشور ما ایران، حقوق بشر نقض می‌شود، حکومت ترور حاکم بر ایران مخالفان را از سر راه برمی‌دارد و آزادی بیان را محدود و اختناق و سانسور را اعمال می‌کند.» وی با جمله‌ای از خانم اسکاول شن سخنانش را به پایان رساند «چه خوب است که انسان بعضی وقتها به تماشای سحر برود تا با همه وجود باور کند که آفتاب بی گمان خواهد دمید.» این سخنان پرشورهمراه با موسیقی زیبای آقای رضا نظری در رسای میراث فکری جانباختگان همراهی می‌گردید.

سپس فیلمی کوتاه در چند پرده، از زندگی و فعالیتهای سعیدی سیرجانی، یکی از جانباحتگان ترورهای سیاسی، که به همت آقای محسن شایسته تهیه گردیده بود، به نمابش گذاشته شد. در این فیلم زندگی پربار و غنای هنری و تسلط ادبی این فرهیخته جان برکف، به وضوح به تصویر کشیده شده بود. قتل سعیدی سیرجانی مانند قتل دکتر کاظم سامی یکی از اولین قتلهای سیاسی در ایران بود.

آقای حسین دوانی برادر زنده یاد پیروز دوانی درباره فعالیتها و تلاشهای ادبی برادرش چنین سخن گفت: «پیروز سالهای طولانی در راه حقوق بشر و آزادی بیان همراه همکاران خود در کانون نویسندگان کوشا بود. تلاشهای حقوق بشری کانون نویسندگان در دهه هفتاد در رویارویی با استبداد دینی و نقد فضای سنگین سانسور و دفاع از آزادی بیان نقش بسزائی در گسترش مبارزه حقوق بشری و آزادیخواهی و دادخواهی و افشاء جنایات سنگین رژیم اسلامی داشت. این تلاشهای گسترده در کتاب‌ها و نشریات و بولتن های خبری و بیانیه های کانون نویسندگان بازتاب می‌افتند. زنده یادها پوینده، مختاری، دوانی، مجید شریف و بسیاری از شاعران و نویسندگان دیگر در این مبارزه نقش مهمی داشتند.» او همچنین اشاره کرد که: «پیروز گرچه می‌دانست که خطر او را تهدید می‌کند ولی اخبار مربوط به دیگر فعالان کانون نویسندگان، از جمله پروژه سرکوب و انهدام کانون توسط عوامل وزارت اطلاعات و از جمله ربودن فرج سرکوهی و توطئه سقوط اتوبوس حامل نویسندگان را افشاء و در خبرنامه های آن دوران بازتاب داد. پیروز افزون بر کنشگری فعال در راه آزادی بیان، سازمانگری توانا و پل ارتباطی مؤثری برای کانون نویسندگان و فعالان حقوق بشری بود.

سخنران بعدی خانم سارا صیادی به معرفی زنده یاد مجید شریف پرداخت. وی گفت: «مجید شریف در سال ۱۳۲۹ چشم به جهان گشود و در ۲۸ آبان ۱۳۷۷، در حالی که با لباس گرم کن برای ورزش از خانه خارج شده بود، دیگر به خانه بازنگشت. جسد او را پس از کشتن در خیابان انداختند. نزدیکان او جسدش را شش روز بعد، در بعدازظهر ۴ آذر ۱۳۷۷ در پزشک قانونی تهران شناسائی کردند. عبدالله شهباری نویسنده و مورخ مرتبط با وزارت اطلاعات ایران به نقل از مهرداد عالیخانی گفته بود که مجید شریف با آمپول «کلراید پتاسیم» به قتل رسیده بود. قوه قضائیه جمهوری اسلامی نام مجید شریف و پیروز دوانی را در شمار قربانیان قتلهای رنجیره‌ای قرار نداد. هرچند فاصله اندک زمانی میان قتلها و نوع ربودن و روش انجام قتلها حکایت از آن‌دارد که یک تیم عملیاتی مسبب همه این جنایات می‌باشد. مجید شریف تنها سه سال قبل از آن یعنی در آبان ۱۳۷۴ به ایران بازگشته بود و از زمره نویسندگان پرشورو پرکار و از پیام آوران فضای باز سیاسی و جامعه مدنی در دهه هفتاد بود.

در باره بازه زنده یاد کاظم سامی آقای ضرغام محمودی که پیشینه آشنایی با خانواده دکترسامی و خود او داشت،سخن گفت : «دکتر کاظم سامى کرمانی، رادمرد جاودان راستی و پویایی، در سال ۱۳۱۳ در شهر مشهد متولد شد. او تحصیلات دانشگاهیش را در رشته پزشکی و تخصص روانپزشکی در دانشگاه تهران به پایان رساند. دکتر سامى در دوران دبیرستان همراه با اوج گیرى نهضت ملى شدن نفت با این جنبش همراه بود و این امر روحیه ظلم ستیزی، آزادیخواهی و پویائی فکری و ذهنی او را برانگیخت. او پزشکی آگاه و متعهد و باورمند به ارزشهای والای انسانی بود. دکتر سامی به بعد فرهنگی و بالا رفتن شعور سیاسى مردم بهای بسیار قائل بود. او فروتنانه و بدون تظاهر، در تمام جبهه هاى ممکن به فعالیت می‌پرداخت و بنیانگذار حزب جنبش اسلامی ایران (جاما ) در سال ۱۳۴۲ بود و در راه کسب استقلال ملی و اتحاد همه نیروهای ملی کمر همت بسته بود. پس از انقلاب بهمن ۵۷ دکتر سامى به عنوان وزیر بهدارى در راه بهبود سیستم پزشکی، خدمت به بیماران و مبارزه با بوروکراسی کوشش فراوان نمود… اما با مشکلات و موانع و دشمنی های زیاد علیه خود مواجه گردید. این موجب شد که بارها از سمتش استعفا دهد و سرانجام قبل از سقوط کابینه بازرگان استعفای قطعی خود را داد. انتقاد به رژیم اسلامی و مبارزه او با این رژیم با روحیه عدالت خواهی و صداقت او،هماهنگی داشت. زنده یاد سامی از نزدیک از امر اعمال شکنجه در زندان و فشارها بر زندانیان سیاسی آگاه بود. بخاطر رابطه نزدیکش با آیت الله منتظری از جمله کسانی بود که بطور پیگیر علیه عاملان کشتار و شکنجه در زندان ها به پا خاسته بود و بر اثر این تلاشها، افشاء جنایت و کشتار بزرگ، بعدها میسر گردید و شاید از ابعاد فاجعه بار این کشتار تا حدی نیز کاسته شد.در هر صورت انتقام و کشتن کاظم سامی بی ارتباط با ماجرای فوق نیست. قتل او در سال ۶۷ یکی از اولین نمونه های قتل هائی است که بعدها در ابعاد وسیعتر و بطور زنجیره‌ای تکرار شد. سخنران پس از ارائه این گزارش جامع با نوازندگی زیبای آقای نظری، شهر افق روشن احمد شاملو را خواند…

… روزی که هر لب ترانه‌ای است
تا کمترین سرود، بوسه باشد
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبائی یکسان شود.

سپس فیلمی درباره حقوق بشر با موسیقی متنی دلنشین به همت آقای محسن شایسته به نمایش گذارده شد.

آقای سینا فیض پس از آن قطعه‌ای کلامی از زبان دو زندانی عادی که در پائیزی غمگین در زندان درباره حقوق بشر و زندانیان سیاسی گفتگو می‌کنند را اجرا نمود.

پس از تنفس گرداننده جلسه از آقای کاخساز، حقوقدان و چهره سرشناس سیاسی دعوت به انجام سخنرانی خود درباره «حقوق طبیعی، حقوق بشر یگانگی و تفاوت » آنها نمود. آقای کاخساز از دیدگاه های فلسفه حقوق و فلسفه سیاست به مسأله حقوق فطری، حقوق طبیعی و حقوق بشر پرداخت. او در بخشی از سخنانش گفت: «برای توضیح معنای حقوق طبیعی، فکر می‌کنم آسانترین راه این است که رابطه‌ی دو مفهوم حق و عقل را در قلمرو فلسفه‌ی دینی روشن کنیم. در این فلسفه، عقل که همان قوه‌ی تشخیص در هستی انسانی است، از طرف خالق در طبیعت و نهاد انسان به ودیعه گذارده شده است و کارکرد آن، قبل از هرچیز تشخیص حقوق ثابت، ابدی و تغییرناپذیری است که انسان به حکم طبیعت ناطقه‌ (عقلانی) خود از آن برخوردار است. پس حق نیز، به پیروی از عقل در طبیعت انسان کارگزاری شده است.»
در ادامه او مشکل نظریه حقوق طبیعی ( حقوق فطری ) را وابسته کردن تجربه جمعی بشر به فطرت انسان می‌داند و می‌گوید: «منظور از این وابسته کردن این است که به سه مقوله‌ی حق و عقل و قانون جنبه‌ی الهی و خاستگاه آسمانی بدهد.« او همچنین با اشاره به دیدگاه هابس می‌گوید: «از نظر هابس حقوق طبیعی ناظر به وضعیت طبیعی است. وضعیت طبیعی، به زندگی انسانی پیش از تشکیل جامعه‌ی مدنی می‌گوییم. در آن زمان که به قول هابس حق تثبیت شده‌ای نمی‌توانست وجود داشته باشد و حق به وسیله‌ی زور تعیین می‌شد.» او سپس به دیدگاه هگل می‌پردازد از نظر هگل حقوق طبیعی در غیاب حقوق موضوعه معنی پیدا می‌کند و با وضعی طبیعی منطبق است…. از نظر هگل حقوقی که موضوعه نباشد وجود ندارد.

وی نظرات توماس آکین تئولوگ قرن دوازدهم را مورد بررسی قرار می‌دهد. «توماس آکین حقوق را به سه دسته تقسیم کرد. دسته‌ی اول حقوق الهی، دسته‌ی دوم حقوق طبیعی و دسته‌ی سوم حقوق انسانی یا حقوق موضوعه. رابطه‌ی این سه گروه با یکدیگر در یک خط عمودی و اتوریته‌ای برقرار می‌شود. حقوق موضوعه باید بر حقوق طبیعی متکی باشد و حقوق طبیعی بر حقوق الهی و هر قانون موضوعه‌ای که با حقوق طبیعی و از طریق آن با حقوق الهی تعارض داشته باشد، مشروعیت ندارد و مردم حق دارند دولتی را که حافظ چنین قوانین و حقوقی است، ساقط کنند. (نظریه‌ی انقلاب دینی). نظریه‌ی حقوق طبیعی با این ترتیب این اصل را که دولت سیاسی به طور مستقل منشا صدور قوانین موضوعه است، رد می‌کند.»

آقای کاخساز سپس به نیچه اشاره کرد و گفت که «نیچه در اثر تبار شناسی اخلاق خود عمق نظرات توماس آکین را مورد نقد قرار داد.» وی گفت: «توماس آکین معتقد بود که در تضاد میان نظر کلیسا و دولت، حرف آخر را کلیسا می‌زند.» وی در ادامه به سخنان جان لاک اشاره کرد و گفت: «جان لاک چون ویلیام اوکام زندگی، آزادی و مالکیت را بعنوان سه جزء حقوق طبیعی‌ در مرکز نظریه‌ی دولت آغاز دوران بورژوازی قرار داد. نظرات لاک در اعلامیه‌ی استقلال آمریکا، چهارم ژوییه ۱۷۷۶، و در اعلامیه‌ی حقوق بشر و شهروند در اوت ۱۷۸۹، پژواک گسترده‌ای یافت.» او در ادامه افزود «جان لاک این روشنی نظریه فطرت را بعنوان بنیان نظریه حقوق طبیعی رد می‌کند و اخلاق و حقوق و عقل را دست آوردهای تجربه انسانی می‌داند». وی در ادامه صحبت خود ماده‌ی دوم اعلامیه‌ی حقوق بشر ( اوت ۱۷۸۹) را یاد آور شد که می‌گوید: «آماج نهایی هر وفاق سیاسی، حقوق بشر طبیعی و نامشروط است که عبارت است از : آزادی، مالکیت، امنیت و ایستادگی در برابر ستم.»

آقای کاخساز در پایان سخن خود گفت: «با این ترتیب نظریه‌ی حقوق طبیعی سکولار شده و آمپریستی نقش رابط و واسط را میان نظریه‌ی حقوق طبیعی سنتی و حقوق بشر مدرن ایفا کرده است. نقشی تاریخی که با دست‌آوردهای اندیشه‌ی پسامتافیزیکی امروز، که فرهنگ را جانشین اخلاق می‌کند، به پایان رسیده است. هدف نظریه‌ی حقوق طبیعی تجربه‌گرا و سکولار این بوده است که برخلاف نظریه‌ی پوزیتیویستی، که تنها به نظریه‌ی دولت و به نظریه‌ی حقوقی، مستقل از اخلاق، تکیه می‌کند، برای حقوق انسانی یک مرجع اخلاقی و معنوی دست و پا کند. چیزی که امروز فرهنگ بشری و ساختار دولت حقوقی با تکیه به فرهنگ و دموکراسی و تنوع گرایی عقیدتی نیاز به آن را منتفی ساخته است. ما امروز دیگر به مقدس بودن حقوق بشر باور نداریم. تقدس ریشه‌ی وابستگی ما را به نظریه‌ی حقوق طبیعی، که محدود به فرهنگ دوران خود بود، نشان می‌دهد. حقوق بشر امروز خود را از فطری سازی عقل انسانی بی‌نیاز می‌داند و بجای آن به دانایی و معرفت دگرخواهانه و همزیستی‌ خواهانه تکیه می‌کند. چه اخلاق و دینی بالاتر از معرفت همزیستی خواهانه است؟

موضوع سخنران بعدی، خانم اختر قاسمی، آزادی بیان بود. او در ابتدا به تشریح روند تصویب بیانیه جهانی حقوق بشر در سالهای پس از جنگ دوم اشاره کرد و افزود که یکی از مفاد مهم بیانیه جهانی حقوق بشر آزادی بیان است و با اشاره به ماده های ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ بیانیه حقوق بشر به ارتباط آزادی بیان با آزادی اندیشه، آزادی عقاید و آزادی تشکیل مجامع پرداخت و گفت «اساس و بنیاد هر جامعه سالم رعایت و شناسائی این ماده های حقوق بشر است و نهادینه شدن این مقولات حقوق بشری در درون افراد و در درون کل جامعه است.»

او تأکید کرد که زنان جامعه ما باید شجاعت. شهامت یابند که آزادانه دردها و احساس خود را بیان کنند. آزادی بیان عامل رهائی و توانمندی و خلاقیت انسان و شکوفائی هنر و ادبیات است. کلام بدون خشونت و سانسور در ترویج اطلاعات و گردش آزاد اطلاعات و انتقال تجارب بشر نقش کلیدی دارد. آزادی بیان به شکوفائی و رشد فرهنگی سیاسی اجتماعی اقتصادی انسان‌ها کمک می‌کند».

خانم قاسمی در ادامه افزود: «هنگامی که من نوعی، بعنوان یک زن از حقوق خود دفاع می‌کنم و به احکام اسلام که عامل سرکوب و فشار مضاعف به زنان جامعه ماست و نابرابری زن و مرد در اسلام انتقاد می‌کنم، عده‌ای این انتقاد را توهین و تهمت به اسلام تلقی می‌کنند. آزادی بیان به معنای واقعی این است که انسان بتواند از حقوق انسانی اش دفاع کند».

او همچنین اشاره کرد: «در جامعه نظر به سرکوب همه جانبه و شدید زنان حتی اشکال پوشش زنان نیز به گونه‌ای آزادی بیان محسوب می‌شود. تحقق دموکراسی بدون آزادی بیان ممکن نیست. آزادی بیان اما خود با توجه به تجارب بشر و سطح فرهنگ جامعه هر روز ارتقاء یافته و از خشونت، تخریب، توهین و افترا به انسانهای دیگر فاصله می‌گیرد. آزادی بیان به معنای دست درازی به حریم خصوصی انسانهای دیگر نیست. فی المثل نمی‌توان جزئیات زندگی شاعر آزاده‌ای مثل فروغ فرخزاد را به عنوان آزادی بیان آشکار کرد.». او در ادامه صحبت خود درباره آزادی بیان در فضای رسانه‌ای و مطبوعات اظهار داشت : که این فضا و بیان باید بدور از بده بستانهای مخل آزادی شکل گیرد، تا جامعه به رشد و شکوفائی بیشتری برسد.

موضوع سخنران بعدی آقای دکتر محسن بنائی: «کوروش و حقوق بشر» بود. او با اشاره به نقش توماس جفرسون (سومین رئیس‌جمهور امریکا) در تدوین بیانیه استقلال ایالات متحده آمریکا از بریتانیا گفت: «جفرسون از طرفداران پیگیر جدائی دین از دولت، آزادیهای فردی و سیستم فدرالی بود. در مقالات و سخنرانیهای گوناگون، چه در رسانه‌های فارسی و چه در منابع انگلیسی، گفته می‌شود که جفرسون بشدت تحت تأثیر کوروش هخامنشی بوده است و ایده‌های مترقی مندرج در قانون اساسی امریکا را از این پادشاه عهد باستان گرفته است. ما با اتکا به اسناد تاریخی فقط می‌توانیم ثابت کنیم که جفرسون شخصیتی بنام کوروش را به خوبی می‌شناخته و درباره او بسیار خوانده بوده است. وجود کتاب کوروپدیا در کتابخانه شخصی او تنها نشانگر آشنائی جفرسون با کوروش است و نه بیشتر. بروزگار جفرسون و پدران‌ بنیان‌گذار استقلال آمریکا، استوانه کوروش هنوز کشف نشده بود و عمده شناخت روشنفکران از کوروش دوم از منابع یهودی- مسیحی و یونانی مانند هرودوت، کتسیاس، دیودوروس و کسنوفون بود. در این میان کوروش‌نامه یا کوروپدیای کسنوفون اهمیت ویژه‌ای داشت، چرا که کوروشِ کسنوفون نمایانگر یک فرمانروای آرمانی بود. نویسنده کوروپدیا همه آن خصوصیاتی را که شایسته یک فرمانروای عادل و خردمند می‌دانست، به کوروش نسبت داده بود. کسنوفون، فیلسوف تاریخ‌نگار و فردی نظامی یکی از اهالی آتن بود…

دکتر محسن بنائی در ادامه صحبت خود به نحوه کشورگشائی های پادشاهان پیش از کوروش در تمدنهای پیشرفته آن روزگار، آشور، ایلام، بابِل، ماد و اورارتو و غیره پرداخت و در مورد جنگهای آن روزگاران گفت: «این جنگها کمابیش از یک الگوی مشابه پیروی می‌کردند که ویرانی شهر مغلوب و کوچ اجباری ساکنین آنها بخشی از آن بود… رفتار دیگر فاتحان به گروگان گرفتن خدایان ملتهای شکست‌خورده، برای به اسارت درآوردن روح جمعی آنان بود. در سال ۵۳۹ پیش از میلاد ولی اتفاق تازه‌ای در این منطقه رخ داد. بابل فتح شد، ولی در آن نه کشتاری شد و نه مردمانش به اجبار کوچانده شدند. همچنین خدایان گروگان ‌گرفته‌شده به موطن خویش برگردانده شدند. پادشاه پیروز فتح‌نامه خود را با اصرار بر این نکته نوشت، که سپاهش در آرامش، و بدون جنگ و درگیری به شهر بابل وارد شد.»

وی افزود: «هگل، ایران هخامنشی را از دیدگاه فلسفه تاریخ بررسی می‌کند و آن را یک امپراتوری مدرن می‌داند و برای سخنش ماهیت چندفرهنگی و چندملیتی این امپراتوری را دلیل می‌آورد، و این را که ملتهای تشکیل دهنده، علی‌رغم تفاوتهای دینی و زبانی و نژادی تابع یک قانون بودند… همه ارزش کار کوروش نیز به همین نکته برمی‌گردد، که مردمان ملتهای تشکیل‌دهنده این امپراتوری برای نخستین بار در تاریخ در مقابل وظایفی که داشتند، از حقوقی نیز برخوردار شدند که مهمترین آن حق برخورداری از آزادی دینی بود. میان پادشاه و رعایایش قرادادی بوجود آمد که بر اصل منافع دوجانبه استوار شده بود. در برابر وظایفی چون پرداخت مالیات و شرکت در جنگها و کشورگشائیها، اقوام تشکیل‌دهنده امپراتوری حق برخورداری از آزادیهای دینی و فرهنگی و زبانی را بدست آورده بودند.»

او در پایان اشاره کرد: «سال ۵۳۹ پیش از میلاد، شاید همان لحظه‌ای باشد که در آن بشر برای نخستین بار از حق برخوردار می‌شود؛ لحظه افتادن بذر حقوق بشر بر خاک تاریخ.»

آقای حمید مهدی پور پس از این سخنان درباره کوروش و حقوق بشر بر اهمیت کار فرهنگی ارزشمند و نگاه تاریخی به حقوق بشر و هویت ایرانیان و کوششهای این سخنران اشاراتی داشت.

موضوع سخن علی اصغر سلیمی، گفتمان دموکراسی و جایگاه حقوق بشر بود. او ابتدا به فرایند اجتماعی و فرهنگی و حقوق مداری و قانونیت و رویکردهای جنبش حقوق بشری در ایران پرداخت و گسترش و ژرفش این رویکردها را در دوره پس از انقلاب و بویژه در دو دهه اخیر تشریح کرد.. نقض حقوق بشر از سوی حکومت اسلامی و سلب حقوق شهروندی و حقوق ملی از ایرانیان در تمام دوران ۳۸ ساله و بویژه در دو دهه اخیر در کشورمان با مقاومت مدنی اعتراضات قشرهای گوناگون، زنان، جوانان و کارگران و اقلیتهای قومی مذهبی قرار گرفت و این اعتراضات در برهه هائی از حد پویش ها و اعتراضات اجتماعی پراکنده بسیار فراتر رفتندبه جنبش بزرگ اجتماعی فراروئیدند.

وی سپس به مسأله ارتباط متقابل و درهم آمیختگی فرایندهای دموکراتیزاسیون و جنبش دموکراسی خواهی با جنبش حقوق بشر و حقوق شهروندی در حین استقلال نسبی هر یک از این دو فرایند بزرگ تاریخی فرهنگی سیاسی پرداخت. وی اشاره کرد که: «دموکراتیزاسیون از بالا و حکومتهای دموکراتیک بدون قانون گرائی و حقوق مداری ناپایدار می‌باشند. پلورالیسم سیاسی به صرف پارلمانتاریسم و اصلاحات از بالا به دموکراسی پایدار نخواهد انجامید.» او همچنین به مفهوم نظم گفتمان و نظم کنونی و مفاهیم و احکام گفتمان دموکراسی در ایران کنونی اشاره کرد و گفت: «آزادی و استقلال و دموکراسی بنای اتوپیائی نیستند و ایدئولوژیهای بزرگ قرن بیستم در تحقق بخشیدن دموکراسی به جزم اندیشی یا انحراف و مسخ ایده و نظم دموکراتیک گرائیدند. در حالیکه تجهیز به نگرش گفتمانی موجب رشد توانائی ها و کارآئی های پیروان دموکراسی خواهد گردید.»

او در پایان سخن خود اظهار داشت: «نظر به رشد و گسترش جنبش مقاومت در بین وسیعترین قشرهای اجتماعی و با توجه به افول و زوال گفتمان ولایت فقیه و ناکارآمدی اصلاح طلبان حکومتی زیر سقف ولایت فقیه، مردم ایران خواهان حکومت دینی نیستند و سکولاریته و حکومت عرفی همراه با گسترش رویکرد به حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران امروز، جامعه‌مان را به مرحله جهش گفتمانی و یک رستاخیز شهروندی نزدیک کرده است.» وی افزود «زمان و فرصت آماده‌اند تا گفتمان دموکراسی با چنین نظمی جدید از مفاهیم مانند حقوق شهروندی، جدائی دین از دولت، عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و توسعه سیاسی به همت احزاب، شخصیتها و رسانه و نهادهای حامل آن هرچه بیشتر گسترش یابد و سرانجام به گفتمان برتر در جامعه فرا روید..»

***

این آئین که در آن بسیاری از شخصیتهای سیاسی شهر کلن و شهرهای اطراف، از جمله آقای منوچهر فاضل از یاران نزدیک و دیرین فروهرها و مسئول شاخه اروپایی حزب ملت حضور به هم رسانیده بودند، تا پاسی از شب ادامه داشت و با نوای دلنشین ساز آقای آرمان سیگارچی به پایان رسید.

این مراسم از سوی سایتهای خبری ایران امروز، گویا نیوز، سایت ملیون، اخبار روز، عصر نو، شبکه‌های فیسبوک.. مورد پوشش خبری قرار گرفته بود، که این خود نشانه‌ای از توجه ایرانیان به ارزشهای حقوق بشری در میهن ماست. بدینوسیله‌ از کوششهای این رسانه‌ها برای پوشش خبری این آئین سپاسگزاریم.

گزارشگر: علی اصغر سلیمی
۱۷ دسامبر ۲۰۱۶ (۲۷ آذر ۱۳۹۵)

* تصویر بالای صفحه به مراسم سال ۲۰۱۵ خانه همبستگی مهر مربوط است

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.