آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

کالبد شکافی بعد از “انتخابات”: امین بیات

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

انتخابات پایان یافت و مردم با رای “میلیونی” خود آخوند روحانی را از سر ناچاری در سمت خود ابقاء کردند، و دست رد به سینه جنایتکاری چون رئیسی زدند، آیا بعد از “انتخابات “تغییراتی بنفع مردم اتفاق خواهد افتاد یا درب بهمان پاشنه قبلی خواهد چرخید. آیا سردمداران هر دو جناح رژیم سرمست از رای مردم خود را ضعیف تر یا قوی تر از پیش از” انتخابات” حس میکنند؟
هیچ نیروی اپوزیسیونی قادر نبود به این درجه کلیت حکومت را در کمترین مدت با این وسعت افشاء کند که این دارو دسته مرتجع با زبان و عمل خود همدیگر را متهم به فساد، دزدی، سرکوب مردم، زندانی کردن، شکنجه و اعدام نمودند، و خود بدست خود مقداری از جنایات انجام شده و عملا کلیت نظام را به محاکمه کشیدند، با این وجود اگر چه روحانی و رئیسی تفاوت آنچنانی ندارند، ولی هیچکدام راه حل بهبود اقتصادی، بحران منطقه ای، و بحران حضور سپاه قدس در سوریه، و… را نداشتند که بمردم رای بدهند.
بنظر من رژیم ضربه پذیر تر از قبل از “انتخابات ” شده است و مردم به ناتوانی کلیت نظام بیش از آنچه انتظار میرفت پی برده اند.
جنبش های آزا د یخواهی کشور ما پس از سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم شاه ، و با از سر گذراندن تجربه های
تلخ و شیرین، آزمایش و لمس پیروزیها و ناکامیها ی بسیار، واز دست دادن بخش قابل توجهی از نسل گذشته قبل از
انقلاب، یعنی شایسته ترین و بر گزیده ترین نسل تاریخ صد ساله اخیر ایران، و با از سر گذراندن خبر دهشناک اعدامها ی دسته جمعی ، شکنجه ها ، از هم پاشیدگی خانواده ها، تحمل فشار و اختناق بی سابقه و به یغما بردن ثروت جامعه توسط کلیت نطام جمهوری اسلامی ایران، بوده است.
امروز ما شاهد عملکرد بخشی از”مبارزین راه آزادی” کشورمان ایران میباشیم که بی مهابا و گاها قلم بدست مبلغ
نظام جمهوری اسلامی در هیبت روحانی شده اند، و متاسفانه به این نتیجه رسیده اند که برای پیروزی دشمنان قسم خورده خود، و قاتلین هموطنان، خود جا مه های نو بپوشندو به جشن و پایکوبی بپردازند، در گذشته از پیروزی روحانی شادمان شدند، این فقرا ی سیاسی” حق” نداشتند از جنایتکارانی چون ریشهری، نجف آبادی، رازینی، پور محمدی و امثالهم استقبال کنند و امروز از شیادی بنام روحانی دفاع کنندو امید به او ببندند.
متاسفانه عملکرد نا بخشودنی این بخش از باصطلاح اپوزیسیون به اینجا ختم نمیشود، بلکه ادامه دار است، دیروز با آب و تاب فراوان در تلویزیون( بی بی سی ) وآمریکا درسایتها وازهرامکان موجود دیگر سود جسته و بدون قید وشرط مردم را دعوت به پشتیبانی از روحانی کردند، تاسف آوراست که به این زنان ومردان با تجربه چه رفته است
که چرا ازاشتباهات گذشته پند نگرفته و همچنان سر به سنگ میکوبند، آیا عذاب وجدان ندارند؟
یک روز به خاتمی دل بستند و گول اورا خوردند، فردا به رفسنجانی دخیل بستند و به او افتخار میکردند و مردم را به اطاعت و طرفداری از او فرا میخواندند، امروز قبله آمال و آرزوی آنها روحانی شده است.
واقعن باعث شرمندگی و جای نگرانی نیست که عده ای که حتا سالها از عمر خود را در زندان گذرانده، در تبعید و دور از وطن به سختی روزگار می گذرانند، امروز چشم بصیرت بار خود را به ندیدن زده و بر روی جنایات، کشتار بیشرمانه دست اندر کاران خمینی، خامنه ای ، و روحانی گذر کرده و مردم را دعوت کردند که بجای رئیسی جنایتکار به روحانی شیاد رای بدهند، و این در حالیست که از انگشتان همه این جانیان خون جوانان وطن میچکد، آن لاله های گل را چرا لگد مال میکنید؟
ننگ و نفرت بر تمامیت جمهوری جنایکار اسلامی و آنهائیکه باعث ادامه این رژیم میشوند، چه شد آن اخلاق،
بر سر آن پرنسیب ها چه گذشت؟ شما را چه به اعاده حیثیت از روحانی، پور محمدی، ری شهری، نجف آبادی،
و صدها جانی و آدم کش دیگر.
متاسفانه این سیمای بخشی از نیروهای سیاسی ایران هست که هم در اپوزیسیون هستند و هم مدافع بخشی از رژیم ،
در افکار عمومی بخصوص در خارج از کشورنیروهائی قدم رنجه فرموده و در خدمت روحانی قرار گرفته اند که آدم
باورش نمیشود، این همه سقوط ، اینهمه بی اخلاقی سیاسی، اینهمه تملق، این همه بی پرنسیبی. “حزب توده” ،اکثریت، حزب دمکراتیک مردم ایران، اتحاد جمهوریخواهان برلین. راه توده وامثالم .
شنیع ترین صحنه در ایران در زندان اوین به نمایش گذاشته شد که زنان زندانی سیاسی در اوین در صف ایستاده و به زندان بانان خود رای اعتماد میدادند، واقعا فکر کرده بودند یا در جو تبلیغات دچار شده بودند و امروز با عذاب وجدان دست به گریبان نیستند؟
افرادی همچون خان بابا تهرانی، بابک امیرخسروی، ارسی، بیژن حکمت، بخشی از سران جبهه ملی در ایران و..
به پیروز اصلی این انتخابات که “رهبر” و “شورای نگهبان” باشد را با رای خود تایید کردند، برنده بازی روحانیت است که یکی در نقش سید و دیگری در نقش آخوند را ظاهر کردند و پیام بمردم ایران وبه” اپوزیسیون “بی ریشه و بی پرنسیپ گفتند که در ایران جز سید و آخوند کس دیگری لیاقت و صلاحیت رئیس جمهور شدن را ندارند و شما که با وقاهت تمام در سفارتخانه ها حضور یافتید و رای به سید و آخوند دادید و به خواست” رهبری” صحه گذاشتید.
واقعن شرم آور نیست که عده ای آنهم در خارج دچار بیماری رهبر زدگی شده اند آنهم در خزان پیری. البته در این میان نقش فعال وزارت اطلاعات را نباید فراموش کرد که برای تسخیر احزاب “چپ”نظیر حزب توده، اکثریت، اتحاد جمهوریخواهان برلین، و امثال عموئی ها را بیشتر به زیر چتر وزارت اطلاعات ببرند.
افراد شناخته شده ای در گذشته در شب انتخابات از ( بی بی سی) پیام به مردم ایران دادند که در انتخابات شرکت کنید و به روحانی رای بدهید. ارسی از حزب رنجبران با یک خروار افاده میفرمایند که شایسته تر از روحانی نمی شناسند پس ایشان به روحانی رای میدهند، تو گوئی ۱۸ تیر دردانشگاه تهران را به عمد فراموش کرده اند یا خود را
بفراموشی زده اند.
امروز متاسفانه بخش زیادی از دوستان سابق در اپوزیسیون در خارج از کشور، به سیم آخر زده و شرف ، آبرو و حیثیت خود را در افکار عمومی به حراج گذاشته اند و آنرا در خدمت ادامه حیات جهل و جنایت آدم کشان جمهوری اسلامی قرار داده اند و حیا و شرم را هم کنار زده اند، شرم چیز خوبی است که طرفداران و مبلیغین “انتصابات” این را هم از دست دادند. پرسیدنی است که اعاده حیثیت از جنایتکارانی چون روحانی کار درستی است؟ شما ایرانی هستید؟ فقط عمامه و عبا ندارید، ولی عاقبت” ولی پرست” شدید.
برای گرفتن چنین تصمیمات شرم آور و مشی ضد مردمی امروزتان ، بد نیست کم و بیش از مبارزات گذشته خود و مردم ایران شرم کنید، بدون بکار بستن تجارب مثبت و منفی گذشته برای آزادی مردم این سر زمین ، نمی توانید چشم بسته اقدام به خیانت کنید، و بوقلمون صفت سر زیر برف نگهدارید.
بلاخره امت همیشه در صحنه شبیه ( ف – م –سخن) هم زهر خود را با کینه به اپوزیسیون مستقل ایران زد و گفت ” اپوزیسیون” مردم را”قلبا دوست ندارد”، اینهم یک پیش داوری مزورانه و یک نوع شارلتا نیسم سیاسی، بی اخلاقی بیش نیست که بر میگردد بخود ایشان و اتهام زنی و توهین که کار دغلکاران حرفه ای است و اپوزیسیون را متهم به وراجی میکنند حتمن خود ایشان با رفتن به سفارت و رای دادن به مشتی تروریست خود را طرفدار مردم میداند؟
در خارج از کشور شور و شوق رای دادن بیش از هر زمان دیگر بود و اکثر از پناهندگان پیشین و مخالفین دروغین
بنام پناهنده سیاسی که بدریوزگی در سفارت حضور چند باره یافتند، که باعث شرمندگی خودشان شدند.
این رفتار در صورتی پیش میرود که نهال آزادی در بطن مبارزات شما دیده شده البته در گذشته و نه امروز،که آنرا پاره کردید و صف خود را در ادامه راه “حزب توده” دریافتید.
این وصلت را یعنی پیوند خود را با آزادی، آنچه که شما به عنوان منادیان آزادی برای کشورتان به ارمغان آورده اید آیا در دفاع از جنایتکاران کارت سوخته نخواهد شد و ضرر آن بیشتر بر زندگی مشقت بار مردم سنگینی نخواهد کرد، ادامه یک روز نظام جمهوری اسلامی یعنی کمک به شکنجه گران و اعدام زندانیان بی دفاع، و شما در این جنایات سهیم هستید.
چرا از تجربه شکست های گذشته در نظام جهل و جنایت جمهوری اسلامی درس عبرت نمیگیرید و دوباره اشتباه گذشته را تکرار میکنید، آیا جز سقوط سیاسی چیز دیگری هست؟ مبلغین شرکت در انتخابات در اغفال مردم شریکند و رفیق غافله. عدم لیاقت با نداشتن برنامه و نقشه عمل ، فقدان قدرت تصمیم گیری علیه کلیت نظام را از دست داده اید وقت آن رسیده که میدان را ترک کنید و باز نشسته سیاسی شوید، حد اقل پیش وجدان خود شرمنده نیستند.
کجای دنیا آزاد شدن از دست ظالمان و مستبدین بدون اعتراض و مبارزه کسب شده است، هیچگونه گزینه ای جلوی پای مردم برای رسیدن به آزادی جز مبارزه وجود ندارد، شیوه رسیدن به آزادی با انتخابات در این رژیم کلاشی است،
امروز مافیای اطلاعاتی و امنیتی چقدر باید از آنهائیکه تبلیغ شرکت در انتخابات را کردند ممنون باشد و سپاسگزار، ودر آینده به منافع شخصی و اجتماعی اینگونه افراد توجه مخصوص خواهند کرد؟

درایران وطن مشترک ما، مردم نظاره گر حوادثی شتابان با گذر زمان هستند، مردم خسته از ظلم و ستم نظام، دل شکسته وگرفتار(خامنه ای، و روحانی) ومشتی آخوند دیگر، تن به شکست همچون مبلغین انتخابات نداده اند ،
زنان ومردان جوانان قدم به قدم جمهوری اسلامی را افشا کرده، سد راه پیروزی آنان شده اند و میروند که از اشتباهات گذشته پند بگیرند، اگر دیروز از سر ناچاری به خاتمی و روز بعد به رفسنجانی و امروز به روحانی رای دادند وشما برایشان پایکوبی کردید ، امروز ازشما جلو ترند و بهتر می فهمند، اگر در”انتخابات” گذشته ۱۴ میلیون
نفر در”انتصابات “حضور نیافتند ورای ندادند ، این بار به یقین به آن تعداد اضافه تر شده و به ۱۷ میلیون رسیده
شرمندگی از آن شماست که عقب مانده ترید، رژیم خود عقب نشینی نکرده بلکه وادار به عقب نشینی شده است .
هیچکدام از کسانیکه رفتند و به روحانی رای دادند بخصوص فعالین سیاسی خارج از کشور، وارد کارزار اینکه باید از حقوق مردم دفاع کرد ، نشدند بلکه مسئله را بسنده به ترس از آمدن رئیسی نمودند، و در مورد میزان رای شرکت کننده گان در انتصابات بالا بود ولی نباید هیچوقت به ارقام ارائه شده توسط رژیم تکیه کرد، برای من مسلم است که این تعداد شرکت در انتخابات نکرده اند و بهیچوجه این تعدادی نیست که رژیم اعلان کرده است ، حد اقل از وزارت کشور خبراست که ۷ میلیون به رای رئیسی افزوده اند چون کم رای داشته و بیش از یک میلیون رای سفید.
شکاف اجتماعی و تاریخی در جامعه ایران صورت گرفته فاصله دین و دولت به موئی بند است، فاصله طبقاتی ، و
نا رضایتی اکثریت جامعه را فرا گرفته ، شکاف فاحش ثروت و فقر بیداد میکند، عده ای در خارج بفکر بردن روحانی از رئیسی خود را به جهالت و در خدمت اهداف رژیم “ولایت فقیه” قرار داده اند.
حالا که انتخابات تمام شده و روحانی، آبدارچی شد، و خامنه ای بر خر مرداش سوار شد، همه چیز دوباره بجای اول بر میگردد، و رو سیاهی برای مبلغین” انتخابات” خواهد ماند.
بر فضای امنیتی افزوده خواهد شد، بگیر و ببند، زندانی و شکنجه ادامه خواهد یافت. قانون اساسی که جلوی هر گونه فضای آزادی و دمکراتیک را گرفته است، ادامه خواهد یافت و در التزام به آن تلاش بیشتر خواهد شد، باز هم فرا قانونی و از بالا حرکت کردن و حکم حکومتی با قلع و قمع ، در خدمت “ولایت فقیه”، آزادی در جامعه ممنوع و حزب فقط حزب الله، فقط ظلم، چپاول و دزدی، فساد، بیکاری ، فحشاء، ثروت در خدمت سوریه و خاندان جنایتکار اسد.
تبعیض بشدت بیشتر ادامه خواهد یافت ، زنان بیشتر از اینکه هست ستم خواهند دید و بیشتر خانه نشین خواهند شد.
کلیه دستگاههای دولتی یکسویه خواهند شد و فقط وابسته گان به حزب الهی ها مصدر کار خواهند ما ند، و هر کس کوچکترین پرونده ای داشته باشد اخراج خواهد شد، توان مدیریتی در کلیه زمینه ها از آن حزب اله و لومپن ها خواهد بود، همینطور که تا بحال چنین بوده است.
در رابطه با مسئله قومیتها سخت گیریهای بیشتر صورت خواهد گرفت و در گیریها بیشتر خواهد شد، ترکها، کردها،
بلوچها، عرب و ترکمنها در سطح کلان از هیچ مزایائی بهره مند نخواهند شد و بیشتر و عامدانه مورد اذیت و آزار قرار خواهند گرفت و هیچ توجه ای به زبان مادری اقوام ایرانی نخواهند کرد.
محیط زیست از این که هست بدتر خواهد شد، بی آبی ، گرد و غبار مریضی و مرگ بیشتر، هم ادامه خواهد یافت.
زندانیان سیاسی غیر خودی آزاد نخواهند شد ، و بیشتر مورد اذیت و آزار و پیگیری قرار خواهند گرفت. اعدام بقوت
خود باقی خواهد ماند و ما شاهد اعدامهای بیشمار دیگر از فرزندان این آب و خاک خواهیم بود. همه آرمانهای آزادی
خواهانه مردم سر کوب خواهد شد، ولایت فقیه و مشتی حزب الهی بر جان و مال و حیثیت مردم سوار خواهند ماند.
در گفتار های نمایشی و مسخره تلویزیونی صحبت از توانمندی بود، کدام توانمندی؟ اقتصاد ورشکسته، سپاه دزد و متجاوز، وضع خراب زندگی مردم، گرانی، بیکاری و هزار معضل لا ینحل دیگر، خود سخن گویان اصلاح طلب و روحانی باورشان نمیشد که چه مزخرفاتی به مردم تحویل دادند. رژیمی توانمند است که حد اقل توانسته باشد بحران بیکاری را به حد اقل ممکن برساند، نان، مسکن ، آزادی برای مردم مهیا کرده باشد، نه اینکه مردم به چشم خود می بینند که میلیونها نفر بیکار، محتاج و گرسنه اند، ارزش پول ایران بکجا رسیده ، زیر ساختار کشور از بین رفته ، هنوزآثار جنگ ۸ ساله در خوزستان دیده میشود، اینهمه معتاد، کجا توانمندی این دولت دارد، کمی هم حیا و شرم خوبست که دست اندر کاران کلیت نظام ندارند، سرمایه کشور را سالانه حد اقل ۱۲ میلیارد دلار هم بردید در عراق و سوریه و ادامه هم میدهید.
کاندید هر دو جناح از قبل تعیین شده بود و برایشان تفاوتی نداشت که جنایتکاری چون رئیسی یا روحانی باشد.
وعده های مسخره و بی پشتیوانه این بیخبران بیشتر آنها را افشا کرد، روحانی شیاد میگوید “جریان اصلاح طلب و اصولگرا باید با یکدیگر در امور کشور مشارکت داشته باشند. و از طرفی دیگر عباسی یک مشت بچه حزب الهی را جمع آوری کرده دور خودش و شعار میدهد، در آینده خاتمی، موسوی، کهروبی را محاکمه و اعدام خواهند کرد.
در نظامهای دمکراتیک در جهان رای مردم، جامعه حاکمیت خود را بر دولت اعمال می کند، اما در نظامهای استبدادی
همچون جمهوری اسلامی رای دادن شیوه ای است که استبداد حاکمیت خود را بر مردم و جامعه اعمال می کند.
بدون آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی ، مدنی ، صنفی، سیاسی، و عقیدتی برگزاری هر انتخاباتی فاقد صلاحیت ملی و سیاسی است همچون این انتخابات کذائی.
بما ایراد میگیرند که اپوزیسیون مستقل شکست خورده ، و سئوال میکنند که چرا تجدید نظر نمیکند؟ یعنی چرا مبلغ رژیم نمیشوید؟
اولا: ما تجدید نظر نمیکنیم و براه درست خود در جهت بر چیدن نظام در کلیتش تا آخرین لحظه ادامه میدهیم.
ثانیا: اپوزیسیون ایران در سالهای اول انقلاب شکست خورد و بخارج گریخت از ترس جان و لو دادن آنها توسط حزب توده و اکثریت و حزب رنجبران، سیس و امثالهم، ما کوچکترین تامل و گوش به مزخرفات آنهائیکه پاسپورتهای پناهندگی را پس دادند و در سفارتخانه ها به غلط کردن و دریوزگی افتادند نمیکنیم و میگوئیم که کار و عملتان نه سیاسی بلکه غیر انسانی و دربست درخدمت رژیم آدم کش اسلامی ایران میباشد.
ما دارندگان نظریه تحریم ودر گفتن نه به کلیت نظام، تاکتیک انجام ندادیم، ما معتقد به این ابزار و وسیله هستیم و بر عکس با آنهائیکه تاکتیک امروزشان با عمل دیروزشان و رای دادن به بقاء رژیم سرکوبگر و جنایتکار، در دو صف قرار داریم، مخالفین رژیم با طرفداران رژیم، دو نگرش متضاد با هم. سئوال بزرگ از رای دهندگان به روحانی بخصوص در خارج از کشور چه بدست آوردند که ما تحریمیها از آن بی بهره ایم؟
ما آگاهانه به عمل خود اعتقاد راسخ داریم که اولا در میان اپوزیسیون چه خبر است؟ و ثانیا حق دمکراتیک خود میدانیم که در انتخابات ضد دمکراتیک شرکت نداشته باشیم و آنرا تحریم هم بکنیم.
بد نیست “دوستانیکه” بما ایراد میگیرند و توهین و اهانت هم میکنند بدانند که حتا هر دو جناح رژیم در آن روزهای داغ انتخاباتی به این نتیجه رسیده بودند که سایه بایکوت و تحریم در همه جا بوضوح دیده میشد و به آنجا رسید که بعضی از نیروهای تا کنونی مبلغین رژیم تغییر روش دادند.
همه حتا معترضین وابسته به رژیم هم خوب میدانند که حق با ما بود، از کجا معلوم که ترفند رژیم در این انتصابات و قرار دادن دو جنایتکار یکی جانی تراز دیگری در مقابل هم ، که مردم را سر دوراهی قرار بدهند و رای به بد در مقابل بد تر بدهند ، تا به نیت پلید خود دست یابند.
از آنجا که در این نظام انتخاب مسئولین صد در صد گزینشی بوده است ، تعدادی بر گزیده از طرف” شورای نگهبان” به مردم معرفی میشوند ، از مردم حق صلاحیت انتخاب را گرفته ، میگویند از میان این افراد که ما معرفی کرده ایم یکی را انتخاب کنید، و این در حالیست که در واقعیت امر رژیم بیش از ۷-۸ ملیون رای ندارد.
بهمین دلیل ساده نیروهای دمکرات، ملی و چپ که خواهان استقرار یک نظام مردمی ،دمکراتیک و لائیک میباشند، بنا بر این در این انتخابات حضور نیافتند و آنرا تحریم کردند، نیروهای اپوزیسیون بهیچوجه نباید تن به انتخاب بد از بد تر میدادند. ولی دیدیم که بازهم برای دوازدهمین بار آگاهانه یا ندانسته بدام ترفند های مزورانه رژیم، افتادند.
هدف تحریم استراتژی بر چیدن نظام جمهوری اسلامی در تمامیتش بود و هست.
Bayat.a@freenet.de
https:www.facebook.com/amin.bayat۹

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.