«چنین گفت زرتشت»: ساسان قادری

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

«کرپان»(روحانیون) پیرو فرمان و داد آباد کردن جهان نیستند. آنان با آموزشها و کردارهای خویش، آبادکنندگان جهان را به تباهی می کشانند.]اشوزرتشت: یسنا، گات ها، هات 51، بند 14[

جامعه ی ایرانی به عنوان جامعه ای شفاهی معرفی شده است. این ویژگی و به تبع آن فقدان رواج کتابت و ثبت تحولات تاریخی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی برخاسته از این تحولات، مانع از آن شده که جامعه ی مذکور, علی رغم قذمت حیات سه هزار ساله ی خویش و برخورداری مستمر از تجارب ناشی از تحولات تاریخی مستمر و مناسبات اجتماعی و فرهنگی برخاسته از آن ها، به درک لازم از دستاوردهای این تحولات دست یابد. و نافهمی و یا بدفهمی نسبت به پدیده ها و تحولات تأثیرگذاری که در طول حیات جامعه ی مذکور، حیات و ممات آن را تحت تأثیر قرار داده اند، هرگز به این جامعه اجازه نداده است تا از ماهیت اصیل پدیده ها و تحولات تاریخی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی برخاسته از تحولات مذکور، در جهت دستیابی به تکامل مدنی و ارتقاء هویت مستقل ملی و فرهنگی خویش تکامل آگاهی یابد. شهرت جامعه ی سنت زده ی ایرانی به واکنش های مبتنی بر نفی رویکردهای تمدن ساز نقد، نوآوری و دگراندیشی و نیز گرایش گسترده و فراگیر آن به سنت گرایی و مجاهدت در حفظ وضع موجود، که توسط عده ای به محرومیت جامعه ی مذکور از تجربه تاریخی تعبیر شده است، به نحو بارزی در توهمات تاریخی که بر اثر همین نافهمی و بدفهمی جریان های فکری کشور، در دوران معاصر، نسبت به تجارب تاریخی سه هزار ساله ی جامعه ی مذکور و هویت مستقل ملی و فرهنگی برخاسته از این تجارب بروز یافته است.
یکی از بارزترین نشانه های ابتلای جامعه ی ایرانی، بویژه نیروها و جریان های فکری فعال آن در دوران معاصر، به بدفهمی نسبت به ماهیت تحولات تاریخی و پدیده های سرنوشت ساز بر زندگی خویش، در تناقض فاحش بین آموزه های انسان ساز اشوزرتشت، که بر پایه ی ازادی و اختیار انسان در گزینش های خویش استوار است، از یک سو، و سنت ها و باورهای اعتقادی جبر گرایانه و بازدارنده ای که در طول سه هزار سال گذشته با ادعای پیگیری بشارت های پیامبر مذکور و با عنوان «آیین زرتشت» بر هویت مستقل ملی و فرهنگی جامعه ی ایرانی سایه افکنده اند، مشهود می باشد. مقاله ی زیر که با عنوان «چنین گفت زرتشت» ارائه می گردد، به شناخت دقیق از آموزه ها و بشارت های اصیل «اشوزرتشت» اختصاص دارد. این مقاله بخشی از کتاب ناتمام مانده ی اینجانب با عنوان «از مه مغان استانس تا امام خمینی» می باشد، که به نقش تعیین کننده ی «روحانیت ایرانی» در شکل گیری «هویت ایرانی» و نیز تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مستمر، که در طول تاریخ سه هزار ساله ی گذشته ی این سرزمین به وقوع پیوسته و زندگی و روند تکامل مدنی جامعه ی مذکور را تحت تأثیر خود قرار داده اند، می پردازد.
در آینده نزدیک، در ادامه ی همین بخش، به علل و زمینه های تاریخی نقش سرنوشت ساز روحانیت ایرانی در تحریف آموزه های تمدن ساز اشوزرتشت و جایگزینی مناسبات و سنت های بازدارنده و جبرگرایانه ی متناقض با بشارت های پیامبر مذکور بر ارکان اعتقادی آیین منسوب به وی می پردازم.
این مقاله در وبلاگ شخصی اینجانب با عنوان «به رنگ سپید»، به آدرس berangesepid.blogfa.com جهت مطالعه ی هموطنان موجود می باشد.
ساسان قادری

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.