آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

چرا نباید درانتخابات رژیم جمهوری اسلامی  شرکت کرد؟(قسمت چهارم): امین بیات 

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

هم زمان با فرا رسیدن موعد انتخابات(انتصابات) در ایران، یک بار دیگر تبلیغات وسیع و هدفمند سردمداران حکومت ننگ و تقلب و ترور از قماش”اصلاح طلب” و “اصولگرا” و “حامیان بهار” آغاز گردیده است. هجوم تبلیغاتی را با ترفندهای مخصوص به خود و مزورانه به قصد کشاندن مردم ایران مانند اسرای جنگی به پای صندوق های رای گیری به کارگرفته اند. خامنه ای می‌گوید هر کس با نتیجه انتخابات در بیفتد، در مقابلش می ایستیم. یعنی هر کار دلمان خواست انجام می دهیم و کسی حق اعتراض ندارد. اگر فردی اعتراض کند مانند سال ۸۸ سرکوب می کنیم. او می افزاید، برای من شرکت در انتخابات مهم است، آن را پر شور کنید.

امروز موضع گیری صریح در قبال انتخابات ریاست جمهوری در ایران از عمده ترین وظایفی است که می بایست در دستور کار کلیه احزاب و سازمان های سیاسی مخالف رژیم قرارگیرد.  هر سازمان یا گروه سیاسی بدون ریا و با پرهیز از دو پهلو گویی باید به آشکارا موضع خود را در این باره به مردم بیان کند تا سره ار ناسره تشخیص داده شود.

تیم کودتاگر احمدی نژاد، بقائی و مشائی که وقاحت خود را در دوران هشت ساله ریاست جمهوریشان به ایرانیان ثابت کرده اند، به مثابه لولوی سر خرمن به میدان فرستاده شده اند. صف آرائی این تیم سه نفره، مکمل “اصلاح طلبان” و “اصولگرایان”می باشد تا خامنه ای به مردم بفهماند که اگر پشت به دو گروه دیگر کردند، این دیوانگان را بار دیگر بر جان و مال  آنان تحمیل خواهد کرد.

جدا از دست اندر کاران مستقیم رژیم، ماشین تبلیغاتی رانده شدگان داخلی و اعزامی های آن به خارج، در کنار حزب توده و اقمارش، چون مسعود بهنودها، تاج زاده ها، حجاریان ها، زیبا کلام ها، مهدی خزعلی ها،عباس عبدیها و… به کار افتاده است. آنان همچون دوره های پیشین، این بار نیز با همآهنگی رادیو و تلویزیون های وابسته، مانند (بی بی سی و امریکا)، عامدا به تحریف تاریخ می پردازند و متحدا پرده‌ای از غبار ضخیم جعلیات همراه با توهم پراکنی به نفع “اصلاح طلبان” رژیم را در برابر دیدگان مردم می کشند.

تا کنون همواره اصلاح طلبان با سو استفاده از اعتماد مردم و با تقلب و خیمه شب بازی‌های خود، در کلیه انتحابات های بر گزار شده، نتیجه را به سود کلیت رژیم به پایان برده اند. همیشه سنگینی سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی این بازی ها بردوش مبارزان خستگی ناپذیر و مردم محروم و ستمدیده گرفتار در نظام جمهوری اسلامی بوده است. ماشین هماهنگ کننده تثبیت نظام، پیوسته نتایج انتخابات ها را به نفع قوم ظالمه، استثمارگر و مفتخور تمام کرده است. این روشنفکر نمایان به خاطر خوش خدمتی به ولایت فقیه و کسب جاه و مقام، در همه نابسامانی های کشور و فقر و تنگدستی مردم، مقصر و شریک جرم حکومت هستند.

غافل از اینکه توده های محروم اما واقع بین، قادرند کسانی را که حقیقت‌ها را می نویسند و منافع مردم را دنبال می کنند، از آن هائی که از منافع رژیم دفاع می‌کنند و  مصلحت اندوزی کرده و نان به نرخ روز می‌خورند و از ذکر حقایق خودداری می ورزند، تشخیص داده و حساب این دو را از هم جدا کنند.

تا کنون حزب توده همواره نشان داده که چگونه به هنگام هر انتخاباتی، منافع مردم زحمتکش ایران را بدون لحظه ای درنگ فدای منافع سیاسی خود و قدرت سلطه گرای ارباب روسی  می نماید. مگر نه اینکه وظیفه این حزب ورشکسته، از اول انقلاب این بود که به بهانه حرکت در “راه رشد غیر سرمایه داری” و استقرار حاکمیت ارتجاع موتلفه حاکم بر ایران، از بر قراری رژیم اسلامی پشتیبانی کند. سرنوشت محتوم زحمتکشان ایران بدست چه نیروی وابسته و نوکر صفتی افتاده است! حزب توده بنا به ماهیتش، تن به هر خفت و خواری می دهد، اگر لازم با شد حتی دربست ایران را در خدمت اهداف شوم پوتین قرار می دهد. این حزب مزورانه و فرصت طلبانه از هم اکنون دست به کار تبلیغات شرکت در انتخابات شده است و در خوش خدمتی به رژیم، بیشرمانه دروغ پراکنی می‌کند و نوید از بهبود و گشوده شدن گره های بسته اوضاع اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی را به مردم می دهد. در این برهه از زمان، موضع گیری حزب توده از آن جهت دارای اهمیت خاص است که بار دیگر دست های بیگانه از آستین این حزب وابسته بیرون می‌آید.

عنصر معلوم الحالی چون مسعود بهنود پیشقدم خدمت به نظام جمهوری اسلامی شده است. او در تحلیل‌هایی که می کند، نگران آینده نظام است. از دگرگون شدن اوضاع سیاسی رنج برده و می گوید، نکند یک پوپولیست یا به قول معروف یک فاشیست بر سر کار بیاید.  بهنود خود را به نادانی و ندانم کاری و ریاکاری آغشته کرده و قلم او به عنوان یک روزنامه‌نگار، در خدمت اهداف بدون قید و شرط نظام بوده و هست. قلم یک روزنامه‌نگار مستقل باید طوری باشد که راه و رسم کار را به مردم نشان دهد و درخدمت مردم باشد. اما بهنود همچون دوران گذشته، از خدمت به بیگانگان از جمله ( بی بی سی) و از خوش رقصی برای نظام حاکم در ایران، سر بر نمی دارد. او نقش ترساندن مردم از آمدن گروه احمدی نژاد را انجام می‌دهد و وقیحانه اظهار می کند که مردم باید فشارها را تحمل کنند. همچنین او نیز مانند مزدوران کیهان شریعتمداری، نگران شورش کارگران می باشد. او می ترسد که دولت دست نشانده روحانی در این میان ضرر ببیند. انگار نه اینکه دارودسته روحانی، دست پوپولیست های نظام را از پشت بسته اند. بهنود شک و تردید در مردم و افکار عمومی ایجاد می‌کند و فراموش می کند که در دوران حکومت ولی نعمت ایشان، روحانی، بیش از دو هزار نفر اعدام شده اند. به خاطر دریافت چه امتیازاتی چشمان بهنودها بر واقعیت ها بسته شده اند؟ از اتاق فکری صحبت به میان می‌آورد که با ده‌ها اتاق فکری دیگر در جهان در ارتباط است. لابد مستاجر یا صاحب خانه یکی از این اتاق‌ها خود بهنود هست. مسلماً این کارها را رژیم بی مزد و اجر نمی‌گذارد و پاداش هایی را برای خوش خدمتی های بعضی‌ها در نظر می گیرد. او به تملق گوئی از ظریف، وزیر امورخارجه گرفته تا زنگنه، وزیر نفت می پردازد. کسانی مانند بهنود مطمئن اند که اگر قطار روی ریل ظریف ـ روحانی و به طور کلی اصلاح طلب به حرکت در بیاید، تمام مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران حل خواهند شد و پریشانی ها را برطرف خواهند کرد. او از طرف مردم وعده ماندن روحانی را می دهد. او با بی شرمی معتقد است که خامنه ای در روند انتخابات دخالت نکرده و نمی کند. قالیباف را به عنوان رقیب روحانی پیشنهاد می‌کند و می‌گوید، چون در همه جای دنیا مهندسی انتخابات صورت می گیرد، پس در ایران هم این دخالت رواست. بهنود، روحانی را کاندیدای اپوزیسیون قلمداد می کند و پیشنهاد مصالحه به ” طرفین ” در گیر انتخابات می دهد.

۳۸ سال است که جمهوری اسلامی ایران با کاست حکومتی روحانیت و با پوشش سپاه پاسداران، استبداد مذهبی خود را روز به روز در جامعه ما گسترده تر می کند و به سرکوب مخالفان خود و نقض فاحش حقوق شهروندان ایران ادامه می دهد. به اختلافات داخلی و نمایشی بین جناح ها نظم داده می شود و با برگزار کردن انتخابات (انتصابات) فرمایشی ریاست جمهوری و مجلس در هر چهار سال و همچنین با فروش نفت، گاز و دیگر ذخائر زیر زمینی و با توسل به بازداشت، سرکوب، شکنجه و اعدام، توانسته است نیروهای مخالف خود را مهار کرده و به اصطلاح ” آرامش” را در جامعه حاکم کند. در این راه افراد شناخته شده، نوکرمنش، پول پرست و قدرت طلب نیز به تملق  گوئی و خوش خدمتی به بقای رژیم ترور و خفقان یاری رسانند. اگر چه مردم و نیروهای مخالف از جمله زنان، کارگران و دانشجویان با اعتراضات صنفی و سیاسی خود “جزیره آرامش” دار و دسته آدم خواران را پریشان می کنند، ولی کو گوش شنوا که به اعتراضات گسترده اجتماعی مردم از اقشار مختلف که اعتراض به وضع فلاکت بار، گرسنگی، بیکاری دارند، توجه کنند.

چیدن مهره های ارتجاعی فاسد و واپس گرا و آرایش آن ها در مقابل مردم با تبلیغات رسانه ای و مخارج میلیونی که در نهایت یک نفر را به مردم حقنه کنند تا بر سر غارت منافع، گوی سبقت را از هم ببرند، از دیگر شگردهای اتاق‌های فکر رژیم است.

پس از گذشت سال‌ها از عمر این حکومت ننگین و برگزاری انتصابات در دوره های گوناگون، برای اکثریت مردم آشکار شده است که رسانه های وابسته اروپائی و آمریکائی با تبلیغات خود به سود “اصلاح طلبان” به چشم بدیل برای آینده ایران، به ناروا از این جماعت دفاع می‌کنند و به دروغ ادعا می کنند که در ایران انتخابات به طور آزاد و دموکراتیک بر گزار می شوند. این شیپورهای تبلیغاتی منکر هر گونه اقدام مخالفان می‌باشند. اما خبرهای اعتراضات کارگران در مراکز مختلف کارگری، نشان گویای وضع متلاطم و شکننده حکومت ترور و خفقان اسلامی است. کارگران به دلایل مختلف، از جمله عدم دریافت مزد و پائین بودن دستمزدها از  استانداردهای بین‌المللی و زیر خط فقر قرار داشتن، دارای وضع شکننده هستند. شرایط موجود به خوبی نشان می‌دهند که جنبش کارگری در حال انفجار است و کارگران در چند قدمی قیام علیه جباریت می باشند.

وضع آشفته است و نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی بر جامعه حاکمند. دیگر وعده های پوچ و تو خالی دولت و کارفرمایان و سرمایه داران اعتباری ندارند. اصولا سردمداران حکومتی، هیچ گونه مسئولیتی برای پاسخگوئی به خواست های مردم را در خود نمی بینند. آنان عامدا مردم را در فقر و شرایط چه کنم نگهداشته اند. آیا کارگران، معلمان، زنان، کارتن خوابان، خود زنده به گوران و کودکان بی سرپرست فریادرسی دارند یا خودشان باید همت کنند و به جای حاضر شدن پای صندوق های قلابی رای گیری، صدای اعتراضات را به خیابان ها کشانند؟

البته دست اندر کاران رژیم تلاش خواهند کرد که به هر وسیله ای که شده، اقشار و طبقات مختلف جامعه را به رای دادن مجاب کنند، زیرا برای جمهوری اسلامی مهم است که به آمریکا و کشورهای منطقه بقبولاند که مردم ایران طرفدار رژیم اسلامی هستند تا موقعیت لرزان خود را تحکیم بخشد.

مردم ایران بر این امر آگاهند که وعده های روحانی مکار تنها برای گول زدن مردم بوده است و  نتوانسته هیچ کدام از وعده های داده شده خود را عملی کند و او نیز مانند خامنه ای فقط شرکت مردم را در انتخابات طالب بوده و هست و تنها به شور و شوق مردم احتیاج دارد.

دستگاهای امنیتی موازی سپاه و بیت رهبری(حراست و وزارت اطلاعات) که در واقع هر دو  ماهیتی یگانه دارند، در بگیر و ببند معترضین و در وحشیگری نسبت به آنان و درشکنجه کردن، با یک دیگر رقابت و مسابقه دارند. هر دو عامل ناامنی و بی ثباتی و برای ترس مردمند.

اکثر مردم بر این امر واقفند که به دلایل فقر و بیکاری، فساد و خود فروشی بیداد می کنند. آیا خامنه ای و شرکاء نباید شرم کنند و کلاهشان را بر دارند که در شهر های قم و مشهد فاحشه گری را امری قدسی کرده اند؟ یازده هزار نفر در مشهد زیر پوشش آخوند فاسدی به نام علم الهدا، سکاندار فاحشه خانه ها، روسپیگری می‌کنند و از در آمد خود، سهم امام (خامنه ای) می پردازند.

در حقیقت فساد در جمهوری اسلامی به امری نهادینه تبدیل شده است. سران جمهوری اسلامی معتقد به قرآن، پرده بر چشمان و ذهنیت واپس گرای خود افکنده اند و وقیحانه تبلیغ فساد می کنند. ایمان این دار و دسته واژه ای پوچ بی معنی و تهی از محتوای  است.

جمهوری اسلامی با کسب تجربه و درس آموزی از تقلب در نتایج انتخابات مهندسی شده دریافته است که بحران های گذشته از جمله در سال ۱۳۸۸، برایش تعیین کننده و تکرارش خطرناک است و رژیم را وادار به سرکوب و مقابله بیشتر در برابر مردم قرار خواهد داد. از آن جایی که ممکن است سرکوب های حکومتی با عکس العمل مردم روبرو شوند و نتایج ناگواری برایش به بار آورند، هماهنگی های شدیدی در بین دشمنان دموکراسی در ایران، در حال تدارک است. خامنه ای برای فرار به جلو مجبور شده بگوید که وضع اقتصادی مردم از آنچه گفته می شود وخیم تر است. در این شرایط نا مطمئن و خطرناک و هرج و مرج اقتصادی در ایران که به فردایش هیچگونه اعتباری نیست، کدام سرمایه دار خارجی و داخلی پیدا می‌شود که با اطمینان خاطر سرمایه گذاری کند تا رونقی به اقتصاد ورشکسته نظام داده شود؟ در آخرین گزارش صندوق بین المللی پول در مورد اقتصاد ایران هشدار جدی داده شده است که به سرمایه گذاری در شرایط امروز ایران اطمینان ندارد.

روحانی یا بهتر بگوئیم کلیت دستگاه حاکمه در انتخابات ۱۳۸۸ که ایران در محاصره اقتصادی بود و فضای تحریم شدت بیشتری داشت و می رفت که با اعتراضات میلیونی روبرو شود، مجبور بود باوعده های دروغین سر خرمن، در باغ سبز بهبودی و رونق اقتصادی در جامعه را به مردم نشان دهد. این بار نیز با سوار شدن بر موج نارضایتی، فقر و بیکاری، خامنه ای پیشقدم شده و مجددا وعده های تو خالی و دروغین به قصد جلب حمایت مردم  می دهد که هدف فقط  رونق دادن به انتخابات و ربودن آرای آنان است.

در هفته های گذشته، توسط نیروهای امنیتی، ده ها روزنامه‌نگار و فعالان حقوق مدنی و زنان باز داشت و روانه زندان شده اند که حتی مورد اعتراض مطهری و تعدای از نمایندگان مجلس نیز قرار گرفت. این عمل زشت و خائنانه که مرتبا از نیروهای امنیتی از جمله سپاه پاسداران سر می زند، نشان بارزی از دخالت مستقیم آنان در امور “انتخابات” است. در واقع، بازداشت ها با توافق هر دو جناح امنیتی صورت می گیرند و سرکوب جامعه مدنی، تشکل های صنفی، روزنامه نگاری و شبکه های اطلاع رسانی را در دستور کار خود دارند. این کار نشان بارزی از ورشکستگی اخلاق و انجطاط فرهنگی و کردار امنیتی در نظام حاکم است. حکومت قانون در ایران افسانه است. حتی قانون اساسی خود نظام اجراء نمی شود. هیچ گونه امنیتی، به خصوص امنیت سیاسی وجود ندارد. دلیل عمده اینگونه نا امنی و بی قانونی نهادینه شده در جامعه را باید در وجود مراکز متعدد قدرت جستجو کرد. رفتارهای انسانی و رعایت حقوق مدنی، در جمهوری اسلامی جای خود را به اهانت، دزدی، فحشا، سرکوب، ارعاب و فریب داده است. در یک کلام می‌توان گفت که دست اندر کاران حکومتی، فاقد صلاحیت قرار گرفتن در راس جامعه اند و مسئول مستقیم معضلات جامعه و اقتصاد ورشکسته می باشند. بی لیاقتی سردمداران حکومتی و ناتوانی دستگاه قضائی نشان می دهند که نه شایستگی حکومت داری و نه دانش و صلاحیت اخلاقی لازم را دارند. دین اسلام دولتی، تنها دست آویز دار و دسته‌ای است که بنا به گفته زنده یاد احمد شاملو، ۱۴ سده دیر به دنیا آمده اند. آنان مردم را به وسیله عوامفریبی های خود به گروگان نگاه داشته اند. این رژیم ارزش و اعتبار ملی ـ فرهنگی و اجتماعی ندارد و مردم نباید در بازی های انتخاباتی آن ها حضور یابند. فروپاشی و سقوط این رژیم حتمی است. کابوس بزرگ رژیم، نه گفتن مردم به انتخابات و نرفتن آنان به پای صندوق های رأی می‌باشد، کاری که پیشاپیش قابل لمس است. با نه گفتن به کلیت این رژیم ارتجاعی، کابوس را به واقعیت بدل سازیم.اپوزیسیون مستقل ایرانکه رژیم جمهوری اسلامی را در کلیتش قبول ندارد، در انتصابات او نیز شرکت نکرده و نمیکند.

مردم ایران باید در راه برپایی یک حکومت مردم سالار جمهوری راستین بدون دخالت دین در امور مملکتی باشند.

Bayat.a@freenet.de

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.