پیوست یکم به پروژه تشکیل مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران
انکارناپذیرها و تشویشها
بیش از دو ماه است که ایران با مانیفست زن، زندگی، آزادی در جوش و خروش انقلابی است. هر روز رژیم خونخوار عدهای از مبارزان، حتی دانش آموزان کودک را، که برای آزاد زندگی کردن و بدست آوردن حقوق پایمال شده خود اعتراض و اعتصاب و قیام کرده اند، به گلوله میبندد و میکشد و با ضرب و شتم دستگیر میکند و به زندانها می اندازد. علیرغم این رفتار غیر انسانی، خیزش های انقلابی هر روز برآمدهای تازه پیدا میکند و دامنه آن گستردهتر میگردد.
در این فراروند، همه شواهد ناشی از آن است که جمهوری اسلامی هر روز در دام تنگنای تازهای میافتد و سراشیبی سرنگونی را می پیماید. تمام شواهد ناشی از این واقعیت انکار ناپذیر است که این دیکتاتوری در برابر ملت مصمم و آزادیخواه ایران تاب نخواهد توانست آورد.
در چنین شرایطی باید هم هوشیار بود و هم نگران، همچنین نسبت به معضلات دوران پس از سرنگونی اندیشید. این نوشته حاوی واقعیتهای عینی انکار ناپذیر و نگرانیها و تشویشهای واقعبینانه گروهی میهن دوست ِ با تجربه با گذشتهای درست و مستقل و آزادمنش است.
مخاطب این نوشته زنان و مردان مبارزی است که در محلهها و خیابانها، در دانشگاها، در کارخانهها، در ادارات، در مدارس، در سکو های بارگیری و در جادهها، در بخشهای درمانی، بیمارستانها، بخش های تولیدی، در بازارها، و شهرهای کوچک و بزرگ علیه جمهوری خونخوار اسلامی مبارزه میکنند؛ همچنین مخاطب ما پدران، مادران، فرزندان، خواهران و برادران مبارزی که بر سر خاک عزیزان خود همواره حاضرند در غم از دست دادن آنها خوندل میخورند اما از مبارزه علیه جمهوری اسلامی دست بر نمیدارند.
انکار ناپذیر ها:
هممیهنان عزیز
۱– امروز مردمان آزادیخواه جهان به درستی و با شگفتی در یافتهاند که مردمان ایران با هر باور و دین و مذهب، از هر قوم و تیره و تبار در سراسر ایران زمین در حال افزودن برگ تازهای بر کتاب انسانیت هستند تا برای مشروعیت خواستهای آزادیخواهانه خود، به سینه ارتجاع دست رد بزنند تا رفتار و کردار تبعیضآمیز این قبیله آدم کش را، به اثبات برسانند.
۲– ملت ایران خواستار زندگی انسانی است، و نه زیستن زیر ستم و استبداد، برای زندگی با کیفیت مبارزه میکنند، برای آزادی، برای بودن در جایگاه انسانی و برای زن بودن و برابری قیام کرده اند و به ویژه برای مشارکت فعال در تعیین سرنوشت خود به پا خواستهاست. به همین جهت هر روز بیش از پیش مورد اقبال آزادیخواهان و روشنفکران ایران و جهان قرار میگیرید.
۳– امروز ملت ایران، با اتکا به خیزشهای انقلابی خود در شرایطی است که امکان دارد هر آن توازن قوا، در اثر ریزشهای بیشتر از درون رژیم، به نفع مردم دگرگون شود. به عبارت دیگر میتوان پیشبینی کرد که ایران در چند گامی تغییر و سقوط رژیم اسلامی قرار داشته باشد.
۴– پرسش این است مردمانی که با اقدامات شجاعانه خود ایرانیان را به سوی فردای بهتری فرا میخوانند، برای فردا چه میخواهند؟ آیا برنامه اداره کشور پس از سرنگونی را نیز پیش بینی کردهاند؟
۵– فردا به ملتی تعلق دارد که مشارکت دموکراتیک او در آینده کشور امری انکار ناپذیر باشد. پس ضرورت دارد تا از هم اکنون بطور شفاف برنامه آن بیان و روش پاسداری از آن مشخص شود.
۶– برای ساختن جمهور ایران مبتنی بر آزادی، دموکراسی، لائیسیته، عدالتخواهی، استقلال، انساندوستی، حقوق شهروندی، ترقیخواهی، بیتردید انکارناپذیر است که به نیروهای همگرا و همسازی خود باور داشته باشد و آنها را بنا بر تشخیص و مصلحت برخاسته از خرد جمعی سامان دهیم.
۷– در روند حساس گذار، پس از اصل آزادی، رعایت مبانی دموکراسی بسیار مهم هستند. زیرا آزادی و دموکراسی هستند که به جمهوری بودن یک نظام مشروعیت میدهند. اگر در نظامی این دو که لازم و ملزومند نباشند جمهوری واقعی سامان نخواهد گرفت. پس ضرورت دارد زمینههای دموکراسی که خود چهار اصل اساسی دارد، از هم اکنون تدارک دیده شوند.
این چهار اصل کدامند:
الف – مشارکت مردم در سرنوشت خود از طریق انتخابات عمومی، آزاد، عادلانه و بیواسطه، در همه سطوح جامعه از محله و ده و کارخانه و اداره و شهر و شهرستان و استان و کشور گرفته تا بالاترین مقام قانونگذاری یعنی مجلس شورای ملی و رئیس جمهور کشور. این انتخابات باید برای مدتی معین و با حفظ تساوی انتخابات زن و مرد باشد. در قوانین، حق و مراتب و موارد استیضاح، مسئولیتپذیری و پاسخگوئی در همه مراحل و تا امکان تعلیق و خلع برگزیدگان در نظر گرفته شود.
ب – حاکمیت ملی با توجه به تفکیک قوای سه گانه و استقلال آنها از یکدیگر و پاسخگوئی به مردم و نمایندگان آنان و پاسخگوئی مسئولین منتخب در همه رده ها به انتخاب کنندگان.
پ – حاکمیت قانون، بر اساس محوریت شرافت و بزرگواری و کرامت انسانی و رعایت حقوق و آزادیهای انسان با اصول تدوین و تصویب شده در قانون اساسی جمهوری ایران.
ت – آزادی اندیشه، بیان و اقدام احزاب و انجمن ها و سندیکا و سایر نهاد های شهروندی در سطوح مختلف جامعه.
(ما در طرح پیشنهادی دوران گذار پس از سرنگونی جمهوری اسلامی برای اینکه دموکراسی در ایران برقرار شود مراحل عملی آن را بیان کردهایم. )
۸– همانطور که در ادامه خواهید دید، ما در طرح پیشنهادی خود برای اینکه دموکراسی و مشارکت مردم پایمال نگردد نخستین گام را تشکیل “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ میدانیم و تشکیل این نهاد تصمیمگیرنده ملی را نسبت به تشکیل هر نهاد دیگر، از جمله “دولت موقت“ که توسط برخی اظهار میشود ارجحیت می دهیم.
۹– هممیهنان مبارز، نکته دیگر که در این مبارزه ارزشمند انکار ناپذیر است اینست که اگر در خلال مبارزات بهترین عناصر (فرد یا نهاد) مورد اعتماد شناسایی نشده و مورد پشتیبانی قرار نگیرند، امکان زیاد وجود که دارد افراد ناشناس، فرصت طلب، وابسته به قدرتهای غیر ایرانی و ناکارآمد در مصدر امور قرار بگیرند. پس درست است که افراد مورد وثوق و اعتماد از هم اکنون شناسایی شده و برای نمایندگی در “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ در نظر گرفته شوند. این افراد که به علت فراهم نبودن شرایط توسط مردم انتصاب و نه انتخاب میشوند نمایندگان انتصابی مردم در “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ خواهند بود. اینان در واقع از کنشگران شوراهای محلی و شهری و کارخانهای و صنفی و سندیکایی و انجمنی و حزبی و همچنین از افراد سرشناس، مصلح اجتماعی خوشنام، مورد وثوق و اعتماد مردم در سراسر ایران خواهند بود.
۱۰– در مرحله گذار برای تشکیل “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ اصل برگزیدگی به قضاوت، دانش، شناخت و تشخیص کسانی است که در صفوف نخستین مبارزات انقلابی قرار داشتهاند و برای آزاد کردن ایران از دست جمهوری اسلامی مبارزه میکنند. بی تردید این مردم کنشگر، بهترین شناختها و تشخیصهای واقعی و عینی را نسبت به جامعه خواهند داشت و نخواهند گذاشت انقلابی که به بهای خون هزاران هزار به ثمر رسیده است به هدر شود و انقلاب به بیراهه رود. افزون بر این روش گزینش نخستین اقدام “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران “ کسب رای اعتماد نمایندگان از “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ خواهد بود.
دور اندیشیهای و تشویشها:
۱– عدهای سخن از تشکیل دولت موقت، مجلس موسسان و انتخاب نوع رژیم میگویند این ادعاها گمراه کننده هستند. دستاورد انقلاب ۱۳۵۷ جمهوری است که خمینی آن را بیراهه کشاند. گذار از سلطنت به جمهوری واقعی در ایران به مشارکت فعال اجتماعی، زمان کافی برای تدارک ابزارها و زمینه ها و تلاش خستگی ناپذیر نیاز دارد. اگر از واقعیت امروز جامعه نگاهی به چشم انداز فردا بیندازیم به این نتیجه خواهیم رسید که در حقیقت جمهوری اسلامی با جمهوری ایران، که در حال قوام گرفتن می باشد، در جنگ است. جمهوری ایران علاوه بر جمهوری اسلامی مدعیان و دشمنان قد و نیم قد دیگری از قبیل، طرفداران پادشاهی، اصولگرایان دینی، مجاهدین و طرفداران قدرت های خارجی را نیز در برابر خود خواهد داشت. استقرار جمهوری ایران به بدست آوردن شرایط آزادی های اجتماعی، مشارکت مردم، دموکراسی، استقلال، آزادی، حاکمیت ملی، نگهداری از تمامیت ارضی، لائیسیته و عدالت اجتماعی نیاز دارد.
۲– گروهی با خواست دولت موقت بذر شایسته سالاری میپاشند تا محصول آریستوکراسی و الیگارشی را درو کنند. مهمترین این گروه کسانی هستند که از خارج از کشور میخواهند برای مردم “دولت موقت“ تشکیل دهند اینان در صددند تا انقلاب مردم را از آن خود کنند. نباید اجازه داد که یکبار دیگر انقلاب مردم دزدیده شود.
۳– “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ تنها راه حل مشارکت دموکراتیک مردم در سرنوشت خودشان است نه “دولت موقت“ و یا انجمن “متخصصان“ و “نخبگان“ی مانند ققنوس که در خارج از کشور تدارک دیده است. “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ گامی است دموکراتیک منبعث از اراده مردم فعال در جای جای ایران که اگر واقعیت عینی پیدا کند تبدیل به یک ارزش ملی میشود میتواند مسئولان را تحت نظارت قرار داده به پاسخگویی وادار کند.
۴– تاریخ ایران و مبارزات مردم مبارز به درستی نشان میدهد که نخبگان راستین این انقلاب در داخل هستند که این کشتی طوفان زده را به ساحل آرامش و آسایش خواهند رساند و متخصصان میهن دوست و درستکار را طبق موازین قانونی و برای مصلحت کشور از داخل و خارج بکار گرفته خواهند شد.
۵– برای اینکار نمایندگان برگزیدهی مورد اعتماد مردم مبارز در داخل کشور می توانند در “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ طرح و برنامه اداره کشور در دوران گذار را بریزید و به تصویب برسانند. عدهای میگویند این کار وقت میگیرد! هر کاری وقت میگیرد. اما حسن این روش در آن است که مردم ِ مشارکت کرده در انقلاب بی تردید هوشیاری عینیتری در تشخیص انتصاب نمایندگان خود را، برای مدتی موقت دارند و اگر آنها هستند که رژیم را بر زمین میزنند پس همانها نیز قادر خواهند بود برنامه خود را طوری سامان دهند که حداقل وقت را تلف شود.
۶– مسئولیتها و وظایف “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ کدامند؟
اداره کشور و نظارت کامل بر همه سازوکارها و سامانههای آن،
فرماندهی کل قوای انتظامی برای امنیت داخلی و قوای نظامی برای نگهداری از مرزهای کشور،
گزینش فرماندهان قوای انتظامی و نظامی،
گزینش دولت موقت و نظارت بر اعمال آن،
گزینش مسئولان قوه قضائیه موقت و نظارت بر اعمال آن
گزینش کمیسیون نظارت بر آزادی رسانه ها و رادیو تلویزیون و روزنامه ها و اینترنت و نظارت بر اعمال آن
تدوین و تنظیم قانون اساسی جمهوری ایران،
اداره کل کشور تا مرحله تدوین و تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات آزاد با نظارت بین المللی،
تدارک و برگزاری نخستین انتخابات مجلس شورای ملی،
اعلام “انحلال مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران“ پس از انتخابات مجلس شورای ملی ایران.
تنها با این روش است که وابستگان به قدرت های خارجی در داخل و خارج، یا الیگارشی در کمین نشسته، تحت لوای نخبگان، شایستگان و تکنوکراتها نخواهند توانست برای ملت ایران تعیین تکلیف کنند.
از سوی نهاد راهبردی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
فرهنگ قاسمی رئیس و سخنگوی حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران همسازی ملی جمهوری خواهان دموکرات و لائیک
جمعه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۱ برابر با هجدهمنوامبر۲۰۲۲
2 پاسخ
در پاسخ به نظریه آقای فرهنگ قاسمی {رنگین کمان – چرخ گردش تاریخ در ایران به حرکت در آمده است} مقاله مفصل را خواندم و متاسفم که با نام بردن از رضا پهلوی مقاله را آلوده فرمودید. پهلوی مرده و رفسنجانی هم که فکر میکرد رضا پهلوی بهترین آپوزیسیون است و او را پر وبال میداد، سرش زیر آب رفته و دیگر لازم نیست در هیچ آنالیزی از این مرد عیاش پول پرست که مغزش در همان چهل سال پیش متوقف شده نام ببریم. ولی نوشتید: اعضاء “مجلس شورای ملی موقت جمهوری ایران در دوران گذار“به نسبت مساوی زن و مرد، پنجاه در پنجاه در صد خواهد بود.
و…
پس ازچهل وچهارسال که از انقلاب مردم درایران می گذرد، درشرایطی که اکثریت مردمان ایران ازکلیه اقشار وطبقات مختلف علیه نظام جمهوری اسلامی دست به اعتراض زده اند ودرمقاطع مختلف نه به جمهوری اسلامی گفته اند ولی حکومت اسلامی هنوز پابرجا مانده و بسر کوب و کشتار خود ادامه میدهد، اما این بار بهمت زنان مبارزوآزادیخواه وجوانان غیورایرانی ستونهای اعتماد را فرو ریختند و نشانه های فروپاشی اقتصادی،اجتماعی و سیاسی آشکارا دیده میشود، هم در ایران بخصوص و هم در سطح جهانی عملکرد سرکوبگرانه رژیم و کشتار زنان و جوانان را محکوم و این دولت را تروریستی ارزیابی میکنند……………………………………………………………………………….
امیدوارم این طرح ایده آل عملی بشود، هرچند که آنرا ایده آل ولی غیر عملی میدانم. ما در اندیشکده قانون اساسی حکومت پارلمانی ایران مراحل تغییر قانون اساسی را در هشت مرحله میدانیم که بعد از بیانیه 14 تن در خرداد 1398 ایران در مرحله چهارم قرار گرفته و در این مدت رضا پهلوی با شامورتی بازی و جفت وارو زدن هایش که حتی باعث شد اردشیر زاهدی او را الدنگ خطاب کند، به اینجا رسیده ایم که لااقل به خاطر اتفاقات اخیر هموندان جبهه ملی سخن از قانون اساسی میزنند. در مرحله هشتم قانون اساسی تغییر خواهد کر و بعد از این مرحله است که در مجلس شورای ملی تصمیم گرفته خواهد شد که ایران یک شاه و یا یک رئیس جمهور بدون اختیارات اجرائی خواهد داشت. بحث درباره شاهنشاهی و یا جمهوری اکنون فقط مایه نفاق خواهد بود. برای اطلاعات بیشتر به وب سایت “قانون دات ارگ” مراجعه کنید….www.ghanoon.org
دوستان من این نظر را در پاسخ به مقاله ای که اگر یادم باشد در لاماند لوموندا اروپا نوشته شده و کسی آنرا به پارسی ترجمه کرده نوشتم. اما نوشته ام فورا در گویا پاک شد. خوشبختانه آنرا کپی کرده بودم و برای شما میفرستم. شاید دلتان خواست و آنرا منتشر کردید.
اگر روزنامه کاغدذی هم د ارید آنرا چاپ کنید.
نوشته ی من این است
این آقا درست و نادرست را با هم مخلوط نموده و یک آشپزی من درآوردی درست کرده که حاصلش غیر از غلط اندازی نیست. این آقا اصلا نه جامعه شناس ایران است و نه جامعه شناس پاکستان. ایشون فقط یک مدعی ست. فقط ! فقط چند مقاله یا شاید یک مقاله خوانده و نتیجه اش شده پاره ای بدیعیات و بخشی دیگر شده غلط غلوط و غاطی پاتی. من که ایرانی هستم در پاکستان هم بوده ام و هنوز هم رفت و آمد دارم این دو گشور و این دو جامعه حتا مواد متعفن اسلامیشان هم شبیه به هم نیست. پاکستانی ها اصلاشان هندیست. از ایننظر با ما قرابت دارند، زبانشان هم به ما نزدیک است و هم ریشه. اما اعراب چنان این ملت را مورد تجاوز قرار داده اند که آنها را در اسلاتیتشان خشک و سترون کرده اند. فرماندهان ارتش پاکستان از مرتجعترینهای آٔمخواران اسلامیند. روحانیون ایران از سر نادانی و حماقت و نزدیک بیتی ست که در این نجاستگاه سقوط کرده اند، اگر اندکی دوربین بودند می بایستی فوری در همان سالهای نخست به اشتباهشان در به قدرت رسیدن و در قدرت ماندن پی ببرند و دست بردارند. اما ملایان ایران با همه ارتجاعی بودنشان قابل مقایسه با مرتجعین پاکستانی نیستند. در پاکستان حتا در اسلام آباد محله هائی هست که حتا نه تنها پلیس که ارتش هم نمی تواند برود ! برای اینکه در خود ارتش هم آن محله ها آدم دارند. من خودم مولوی عبدالحمید را چند سال پیش دیدم. حتا او هم یکی از بدبختی ها مرزی ایران را پاکستان میدانست. اصولا طالبان مرداب رشدشان پاکستان است. سپاه پاسداران اینک در حال انجام نه تنها بزرگترین جنایتش است بلکه در حال ارتکاب بزرگترین اشتباهش هم هست. همچنانکه ملایان و آیت الله ها و مداحان نیز با سکوتشان و یا با همراهیشان با این سرکوبها و تجاوزات جنسی و شکنجه ها در حال بزرگترین جنایت اسلامیون و مسلمانها هستند همچون مسلمانان صدر اسلام و همچنین در حال ارتکاب بزرگترین اشتباهشان نیز هستند. و اشتباه و جنایت وقتی با هم جمع شدند کوکتلی می سازند که مرگشان حتمی ست. و چون روحانیت و سپاه پاسداران هر دو در یک انبان هستند با هم خواهند مرد.
پاسداران را من خوب میشناسم یکی از کیفیت هاشان که البته زیان بزرگی بر ایران و ایرانی وارد کرده، حتا به غیر از جنایتهاشان، برای امروز ما، فساد همگیشان است. حالا چرا این فساد که برهه هائی از زمان حتا تا دیروز کیفیت منفی بود امروز کیفیت مثبت است ! برای اینکه این بیشرفان برعکس ادعایشان هیچ پرنسیپی غیر از فساد و فحشاء و اعتیاد ِ به خصوصا تریاک ندارند. هیچ ! برای همین وا رفتنشان و ولو شدنشان و قوادیشان و فرارشان حتمی ست. اینان بر عکس ادعایشان مبنی بر ضد غرب و ضد آمریکا بودن امروز اگر پا بدهد و موفق شوند همشان به آمریکا و آنگلیس و آلمان و سرتاسر غرب پناهنده می شوند. همچنانکه سازمان مجاهدین که پایه گذار آمریکائی کشی در ایران است امروز اکثریت کادرشان در اروپا و آمریکا هستند. حتا بنی صدر هم این چنین بود.
با همه تحریمها، هم آمریکا و هم اروپا و حتا هم ترکیه به پولهای غارت شده ی ایران با اشتها نگاه میکند. همینک بساز بفروشها، بازاریها، کارخانه دار ها، هتل دار ها، کارچاقکنها، وکلای مجلس قرآنی و خامنه ای و لواطخانه حضرت آقا همشان بدون استثنا پولهای غارتی فراوانی را در اروپا و آمریکا جا سازی کرده اند. همینک عده ای از آنها، چه آقاها و چه آقازاده ها و حتا نوه هاشان در کالفرنیا، در پاریس، در لندن، در دبی، در ترکیه، در کشورهای اسکاندیناوی، در مادرید در کانادا و…لم داده اند دارند با ولع نگاه میکنند تا ببینند چه میشود و خصوصا ببینند چگونه میشود با صرافی یا با چمدان ته بساط ثروت ملی ایرانیان را از کشور خارج کنند. برای همین یکی از کارهائی را که باید انقلابیون انجام دهند باز گردانیدن پولهای غارت شده است و پخش و تقسیم ثروت است بین مردم تا صلح اجتماعی واقعی امکان پذیر بشود. باید یقیه تمامی غارتگران را گرفت و مجبورشان کرد تا پولها را به ایران برگردانند. نباید لیست ابر ها مفقود شود. ابر ها یعنی ابر ثروتمندان و ابر کوهخواران و ابر دریا خوران و زمین خواران ابر دزدان و ابر بدهکاران. باید حتا فامیل و بستگان اینان آنها را افشاء کنند. برای همه ی اینها که نوشتم ایران اصلا با پاکستان قابل مقایسه نیست. اضافه بر همه ی ارادتمندان روشنفکر و خردمند و هنرمند و دانشمند و دکتر و مهندس واقعی ایران در همین خاک مانده اند درصد روشنفکران و دانشمندان و نخبه گان و هنرمندان ایرانی که برای غرب کار میکنند حیرت آور است. همین انقلابی که در حال شدن است اصلا ممکن نیست در پاکستان اتفاق بیفتد. اصلا و ابدا ! برای همه ی اینها ایران را نمی شود با پاکستان مقایسه کرد و چنین پیشبینی ای اصلا دانشمندانه و جامعه شناسانه نیست.
من چند دقیقه وقفه داشتم برای پایان دادن به این نظر با دوستی پاکستانی تلفنی در مورد این مقاله و نظرم پرسیدم او صددرصد با من موافق بود.
ایران دریای بیکرانی ست که تکه ای نجاست مسموم به نام حکومت اسلام با پیامبرش و امانش و قرآنش و ملایان و مداحان و طلابش در آن افتاده. انسانیت و شرف رودکی و فردوسی و حافظ و سعدی و مولوی و حافظ و اخوان و کوروش و داریوش زرتشت و کاوه و جمشید و مزدک و…همبستگیشان در ذهن هممان آنرا پاک خواهند کرد. پس از فرماندهان سپاه و بسیج همه ی افراد زیر دست ارتش همه اینها که نام بردم در خواب نیستند بلکه در کمینند تا به نفع مردم به میدان بیایند و خواهند آمد. ایران یک دمکراسی ایرانی خواهد شد با اصل عظیم لائیبسیته و خقوق بشر. حقوقی که در آن یک بوچستانی و کردستانی و لرستانی و آذربایجانی و خوزستانی بتوان ریئیبس جمهورش شود وزیرش شود و وکلیش شود و میشود خواهید دید. که فردا جمهوری ایرانی خواهیم داشت که یک کرد رئیس جمهور ایران شود یک بلوچ نخست وزیرش شود و یک آذربایجانی وزیر فرهنگش گردد یک خوزستانی وزیر کشاورزیش گردد یک لر وزیر و یک ترکمن وزیر راه ترابریش و همینطور…همه آحاد مردم ایران بتوانند در یک رقابت سالم به هر درجه ای که سزاوارند و با همه ی شانسهای برابر و برادر و خواهر و میهنی به درجات مختلف بالا روند. این است تحلیل من است از ماجرا.