مسئله فلسطین، عاملی بازدارنده در عادی سازی روابط اسرائیل-آفریقا

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

پیشروی کند اسرائیل در آفریقا
نوشته الحاجی بوبا نوهو، پژوهشگر وابسته به مرکز پژوهش های سیاسی مونتسکیو و مدرس دانشگاه بردو-مونتِین
لوموند دیپلماتیک، دسامبر ۲۰۱۷
ترجمه بهروز عارفی

مسئله فلسطین، به مدتی طولانی اختلافی بین اسرائیل و آفریقا بود که به سادگی نمی شد از آن گذشت. اما، تل آویو از راه های مختلف از جمله در زمینه مسائل امنیتی به رژیم های متعددی خدمت کرد. پیوندهای پنهانی ولی ملموس بین اسرائیل و برخی دولت های کلیدی افریقا به آن دولت امکان داد که روابط افتصادی و سیاسی نزدیک برقرار کند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بی آن که پنهان کند، به جلب دولت های افریقائی پرداخته است، دست فور گناسینبه، رئیس جمهور توگو را صمیمانه می فشارد، در کنار پل کاگامه رهبر رواندا با لبخندی آرام ظاهر می شود. شعاری که برای سفرش در ۲۰۱۶ به کشورهای جنوب صحرای آفریقا انتخاب کرده بود، هدف او را نشان می دهد: «اسرائیل به آفریقا بازگشته، آفریقا به اسرائیل بر می گردد». در این شرایط، قرار بود نقطه اوج استراتژی اسرائیل برگزاری نشست سران اسرائیل-آفریقا در اواخر اکتبر ۲۰۱۷ در لومه (پایتخت توگو) باشد. این نشست که با شرکت کلیه رهبران آفریقائی (به جز کشورهای مغرب) تشکیل می شد، قرار بود مسئله همکاری در زمینه های مهندسی، کشاورزی، آبیاری، امنیتی و غیره را مورد بررسی قرار دهد.

اما، در طول سال ۲۰۱۷، بر تنش ها افزوده شد. در اوائل ژوئن، کشورهای سنگال، نیجر و نیجریا به حضور نتانیاهو در پنجاه و یکمین نشست سران جامعه اقتصادی دولت های آفریقای غربی در شهر مونروویا (لیبریا) انتقاد کردند. مراکش که قرار بود پس از مدت ها به این کنفرانس برگردد، در آخرین لحظه از ترس این که به مثابه عادی سازی روابط با اسرائیل تلقی شود، از حضوردر آن جا خودداری کرد. مراکش در سال ۲۰۰۰ روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کرده بود. این تردید ها نشانه خوبی برای برگزاری نشست سران در اکتبر نبود. لذا حیرت آور نبود که در طول تابستان، پایتخت های آفریقائی، یکی پس از دیگری اعلام کردند که در نشست لومه شرکت نخواهند کرد. در اوایل سپتامبر، افریقای جنوبی ضربه کاری را بر ابتکارعمل نتانیاهو وارد کرد. لغو این نشست ناگزیر بود، به ویژه که تظاهرات مخالفان رئیس جمهوری توگو کشور میزبان را فلج کرده بود.

روابط بین اسرائیل و آفریقا از همان ابتدا میان سوءظن و منطق نزدیکی نوسان داشت. هنگامی که در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، سازمان ملل متحد به تقسیم فلسطین رای داد، قاره آفریقا هنوز تحت تسلط استعماری بود. معدود کشورهای مستقل افریقا در آن زمان، اتحادیه جنوب آفریقا، لیبریا و اتیوپی یکسان رای ندادند: لیبریا رای “آری” داد، اتیوپی ممتنع. پس از نخستین جنگ های سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ و نقض قرارداد آتش بس بین طرفین یعنی اسرائیل از یک سو و همسایگان عربش (مصر، لبنان، اردن علیا و سوریه از طرف دیگر)، حادثه های متعدد مرزی بر روی خط آتش بس، از جمله در مرزهای مصر رخ داد. در کنفرانس کشورهای غیر متعهد در باندونگ (۱۹۵۵) که جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر در آن حضور داشت و به خاطر راندن نیروهای بریتانیا از مصر مورد تجلیل قرار گرفت ، اسرائیل را شرکت ندادند. بحران کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ بر تنش های میان مصر و اسرائیل افزود. اسرائیل برای مدتی با بهره مندی از مداخله نظامی فرانسه-بریتانیا، سینا را اشغال کرد و سپس با استفاده از اصطلاح “جماعت رنج کشیده” به آفریقای جنوب صحرا روی آورد. در اوایل سال های دهه ۱۹۶۰، چندین رهبر آفریقائی در چارچوب سفرهای آموزشی از کیبوتص ها دیدار کردند (۱).

الماس های آپارتاید

اسرائیل هرگز منافع استراتژیکی خود را از نظر دور نمی دارد. از این رو، افتتاح نخستین کنسولگری در اتیوپی(۱۹۵۶) حاکی از اهمیتی است که اسرائیل برای باب المندب قائل است. تل آویو با دست یابی به دریای سرخ و اقیانوس هند از طریق خلیج عقبه، درصدد بود بین کشورهای توسعه یافته پلی بزند و در زمینه های مختلف، به عنوان کشور نمونه مطرح شود: آموزش، بهداشت، ارتش، سرویس های مخفی، و غیره. همچنین، دولت جوان از ایجاد شرکت های زراعی در نیجریه پشتیبانی می کند. همین طور، اسرائیل با گرده برداری از سازمان های جوانان پیشقدم رزمجو در اسرائیل، به چندین کشور (سنگال، ماداگاسکار، کنیا، ولتای علیا [بورکینای فاسوی کنونی]، مالی، داهومی [بِنَن کنونی]، کامرون، ساحل عاج، غنا، تانزانیا و گینه) کمک کرد تا سازمان هایی جهت بهره برداری کشاورزی برای جوانان ایجاد کنند.

در سال ۱۹۵۸، گلدامایر، وزیر امورخارجه وقت، از چند کشور افریقائی دیدن کرد که در تاریخ دیپلماسی اسرائیل یک مرجع به حساب می آید. او که بعدها در ۱۹۶۹ نخست وزیر اسرائیل شد، توضیح می داد: «مگر ما به این دلیل به آفریقا نرفتیم که رای آن ها را در سازمان ملل متحد به دست آوریم؟ طبیعتا آری، این یکی از انگیزه های ما بود و بسیار قابل احترام (۲)» . رابطه با آفریقا در زمینه های اقتصادی نیز قوی تر شد. با کشورهای اتیوپی، اوگاندا، زئیر (جمهوری دموکراتیک کنگوی کنونی)، کنیا، رواندا، چاد و جمهوری مرکز آفریقا قرادادهای همکاری بسته شد.

با این همه، پس از جنگ شش روزه (ژوئن ۱۹۶۷)، گینه-کونارکی متحد وفادار مصر تصمیم می گیرد روابط اش را با تل آویو قطع کند و با جنگ ۱۹۷۳، بر تنش ها باز هم افزوده شد. تقریبا تمامی دولت های آفریقائی (به استثنای مالاوی، بوتسوانا، سوازیلند، لسوتو و آفریقای جنوبی) با اسرائیل قطع رابطه کردند. جامعه عرب با استفاده از دینامیسم اسلام در کشورهای مسلمان و چاه های نفت، انزوای اسرائیل را سازمان دهی کرد. پیوندهای تل آویو و پرِتوریا که خود را طرفدار غرب و پیشتاز مبارزه ضد کمونیسم قلمداد می کردند، دشمنی پایتخت های قاره سیاه را تقویت کرد. به رغم تحریم بین المللی علیه رژیم آپارتاید، الماس های آفریقای جنوبی همچنان صادر می شد. همکاری نظامی نزدیک بین دو دولت موجب شد که اسرائیل از مبارزه علیه کنگره ملی آفریقا، جنبش های انقلابی در آنگولا، موزامبیک و نامیبیا پشتیبانی کند.

به رغم امضای قراردادهای صلح کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ با مصر، اسرائیل موفق نشد اوضاع را عادی کند. هرچند خروج از صحرای سینا در سال ۱۹۸۲ یکی از حربه های رقیبان اسرائیل را بی اثر ساخت، مسئله فلسطین که داوی برای آزادی ملی تلقی می شد همچنان برای حکومت های قاره اولویت داشت. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سازمان آزادی بخش فلسطین که در سال ۱۹۷۴ به عنوان ناظر پذیرفته شد، آفریقا تقریبا به طور مرتب، از فلسطینی ها حمایت کرده: مانند شناسائی حق تعیین سرنوشت، رای در همان سال به قطع نامه ۳۳۷۹ که صهیونیسم را همسان نژادپرستی دانست (که در سال ۱۹۹۱ لغو شد)، و غیره.

بعدها، دو رویداد متضاد بر روابط آفریقا-اسرائیل تاثیر گذاشت: امضای قراردادهای اسلو در سال ۱۹۹۳ که به تدریج چهل دولت آفریقای جنوب صحرا را به شناسائی اسرائیل سوق داد. اکنون، اسرائیل یازده نمایندگی دیپلماتیک درقاره آفریقا دارد (۳)؛ و ؛ پس از پایان آپارتاید، پیروزی کنگره ملی آفریقا در سال ۱۹۹۴، آفریقای جنوبی را به یکی از پیشگامان آرمان فلسطین تبدیل کرد.

بدین ترتیب که در سال ۲۰۰۱، در جریان کنفرانس سازمان ملل متحد علیه نژادپرستی در دوربان (آفریقای جنوبی)، کشورهای آفریقائی و عرب سیاست اسرائیل در سرزمین های اشغال شده را محکوم کردند. در سال ۲۰۰۹، آفریقائی ها از کمیسیون بررسی سازمان ملل متحد به ریاست ریچارد گلدستون، قاضی اهل آفریقای جنوبی که تل آویو را به ارتکاب جنایت در غزه در جریان عملیات “سرب آب دیده” متهم می کرد، حمایت کردند. در سال ۲۰۱۱، قریب به تمامی دولت های آفریقائی به عضویت فلسطین در یونسکو رای مثبت دادند (کشورهای بروندی، کامرون، دماغه سبز، ساحل عاج، رواندا، توگو، اوگاندا و زامبیا رای ممتنع دادند).

پس از تهاجم ارتش اسرائیل به غزه در ژوئیه-اوت ۲۰۱۴، تظاهرات گسترده در شهرهای داکار (سنگال)، زاریا (نیجریا)، رباط (مراکش) و کیپ تاون (آفریقای جنوبی) همبستگی مردم را با فلسطین به نمایش گذاشت. در سال ۲۰۱۶، سنگال (همراه با مالزی، زلاند نو و ونزوئلا) قطع نامه ۲۳۳۴ را که شهرک سازی های استعماری در سرزمین های فلسطینی را محکوم می کرد، به رای سازمان ملل گذاشتند و اسرائیل سفیر خود در داکار را فراخواند (سپس در ژوئن ۲۰۱۶ در حاشیه کنفرانس اتحادیه اقتصادی کشورهای آفریقای غربی دوباره از سر گرفته شد).اما، تنش ها به خاطر سرزمین های اشغالی مانع از عادی سازی تدریجی روابط اسرائیل با پایتخت های آفریقائی نمی شود. به ویژه که تشکیلات خودمختار فلسطین بیش از بیش بمثابه قدرت سیاسی معمولی قلمداد شده و سرنوشت سرزمین ها دیگر از زاویه آزادی ملی بررسی نمی شود. سقوط معمر قذافی طرفدار خط سخت در سال ۲۰۱۱ و وخامت رقابت های اقتصادی، در جبهه آفریقائی شکاف انداخت. نعیم جناح، مدیر اجرائی مرکز آفرو-خاورمیانه توضیح داد که «مفهوم همبستگی با مفهوم منافع ویژه جایگزین می شود (۴)».

به مرور زمان، اسرائیل مرجعی در زمینه امور امنیتی شده است. در شرایطی که تروریسم در ساحل و شاخ افریقا بیداد می کند، اسرائیل جایگاه مناسبی در روی شطرنج فروش اسلحه و سرویس های امنیتی به خود اختصاص داده است. کنیا که از یک سلسله سوءقصدهای تروریستی رنج برده، همکاری اش با اسرائیل را که هنگام گروگان گیری چشمگیر در فرودگاه اِنتِبه (اوگاندا) شکل گرفته بود، تقویت کرده است. هنگام کشتار در مرکز خرید وِست گِیت در سال ۲۰۱۳، نایروبی از حمایت محکم سرویس های امنیتی اسرائیل بهره مند شد. در آفریقای شرقی، کنیا و اوگاندا آنتن های اصلی اسرائیل در مبارزه با تبلیغات و پیشروی جهادیسم بوده و از آن کشور، مشاوره ویژه، واحدهای کوچک ضربتی، هواپیماهای بی سرنشین، تجهیزات مراقبت و قایق های تندرو دریافت می کند. سودان جنوبی که در سال ۲۰۱۱ مستقل شده است، از متحدین جدید اسرائیل در منطقه به شمار می رود، و دو کشور دشمنی مشترک با رژیم اسلامی عمر البشیر در سودان و حامی حماس فلسطینی دارند.

اگر شاخ آفریفا به خاطر رفت و آمد دریائی در خلیج عدن، تنگهء باب المندب و دریای سرخ از اهمیت بالائی برخوردار است، سوء قصدهای جهادیست ها در ساحل وآفریقای غربی (بورکینا فاسو، مالی، نیجر و ساحل عاج) میدان عملیاتی بالقوه اسرائیل را گسترش می دهد. برای مثال، ۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ژنرال مایر هِرِس، مسئول آموزشی جوخه های ضربتی کامرون در ماروآ ، مرکز استان شمالی مستقر می شود تا با بحرانی که حضور بوکوحرام ایجاد کرده مقابله نماید. به گفتهء وزیر دفاع اسرائیل، قراردادهای تسلیحاتی مرتبا از سال ۲۰۰۹ رو به افزایش گذاشته و از صد میلیون دلار در سال گذشته است (۵).

اقدامات فریبنده

فراتر از فروش اسلحه و تجارت سنگ های قیمتی، روابط اقتصادی زمینه های گسترده ای از فعالیت معادن تا کالاهای کشاورزی و اقتصاد محیط زیستی را دربر می گیرد. شرکت بِنی استینمتز گروپ BSGR در زمینه استخراج مس، کبالت، نفت و گاز در نامیبی، آنگولا، آفریقای جنوبی، سییِرالِئون و بوتسوانا فعالیت دارد. در کنیا، کمپانی های اسرائیل در زمینه های ساختار هتل ها سرمایه گذاری می کنند؛ در ساحل عاج، گروه تِلِمانیا در سونگون-داگبه (حومه آبیجان) یک نیروگاه برق حرارتی گازسوز می سازد. صنعت الماس، سرمایه های اسرائیلی را به سوی آفریقای جنوبی و بوتسوانا جلب می کند. اسرائیلی ها با برجسته کردن تجربه شان در محیط های بایر، از کاردانی خود در زمینه انرژی آفتابی ، تصفیه آب و کشاورزی استفاده می کنند. هر سال، آژانس اسرائیلی همکاری بین المللی ماشاو صدها کارشناس آفریقائی را در زمینه های صنایع غذائی و کشاورزی آموزش می دهد. به گفته انستیتوی اسرائیلی صادرات و همکاری بین المللی، آفریقای جنوبی، آنگولا، بوتسوانا، مصر، کنیا، نیجریه و توگو در فهرست شرکای بازرگانی دائمی اسرائیل قرار دارند. حتی مراکش رابطه دیپلماتیک واقتصادی مخفیانه ولی محکم با اسرائیل دارد (۶).

از سال ۲۰۱۵، صادرات اسرائیل به قاره آفریقا از یک میلیارد دلار تجاوز می کند. اگر چه آفریقا ۲ درصد بازرگانی خارجی اسرائیل را به خود اختصاص داده، پتانسیل رشد مبادلات فوق العاده زیاد ارزیابی می شود (۷).

فلسطین، عضو ناظر در اتحادیه آفریقائی، نسبت به عملیات فریبنده دیپلماتیک اسرائیل بدگمان است، به ویژه که روند صلح متوقف شده است. در اکتبر ۲۰۱۷، یک هیئت فلسطینی به کشورهای آفریقائی سفر کرد. آیا باید از بدشانسی صحبت کرد؟ پل کاگامه رئیس دولت رواندا که در کشورش ریاست دوره ای اتحادیه آفریقا را در ژانویه ۲۰۱۸ به عهده خواهد داشت، در جریان دیدار از آمریکا اعلام کرد که «رواندا بدون تردید، دوست اسرائیل است که حق موجودیت دارد و به عنوان عضو کامل جامعه بین المللی حق دارد که شکوفا شود». به رغم لغو نشست سران در لومه، بازگشت دیپلماتیک بزرگ اسرائیل به قاره آفریقا شاید فقط به زمان نیازمند است.

پاورقی ها:
مقاله زیر را در لوموند دیپلماتیک، ژانویه ۱۹۶۰ بخوانید:
Georges Chaffard, « Une coopération technique se développe entre Israël et certains pays d’Afrique noire ».
گلدا مایر، زندگی من (به فرانسه) انتشارات روبر لافون، پاریس ، ۱۹۷۵
آفریقای جنوبی، آنگولا، کامرون، ساحل عاج، مصر، اریتره، اتیوپی، غنا، کنیا، نیجریه، سنگال
روزنامه لوموند، ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷
“افزایش شدید فروش اسلحه اسرائیلی به کشورهای آفریقائی”، ۲۵ مه ۲۰۱۵، http ;//fr.timesofisrael.com
Ali Amar, « Maroc, le partenaire discret d’Israël », ۱۱ septembre ۲۰۱۱, www.slateafrique.com
Central bureau of Statistics, Statical Abstract of Israael ۲۰۱۷, www.cbs.gov.il

Une normalisation Freinée par la question palestinienne
Lente Progression d’Israël en Afrique
Par Alhadji Bouba Nouhou
Le Monde diplomatique, Décembre ۲۰۱۷

مسئله فلسطین، عاملی بازدارنده در عادی سازی روابط اسرائیل-آفریقا

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.