majles 01

مجلس را مرحمت می کنند

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

majles 01

کاظم کردوانی
این مقاله در اسفندماه 1390 منتشر شده است. فکر کردم شاید بد نباشد این مطلب را که درحقیقت خلاصه گزارشی از تاریخ مجلس در ایران نیز هست به مناسبت این روزها دوباره منتشر کنم.

این مملکت از آنِ همه‌ی ماست، ما ایرانی‌ها، از هرجا که هستیم و هر طور که هستیم . سرنوشت این مملکت، سرنوشت همه‌ی ماست و با مشارکت همه‌ی ما و با دست‌ها‌ی همه‌ی ما‌ست که ساخته می‌شود؛ بی‌هیچ حصری، بی‌هیچ استثنایی، بی‌هیچ قیمی . با صدای بلند بگوییم، همزاد «‌انتخاب»، «آزادی» است؛ بگوییم ، آن‌چه در ایران به‌نامِ « انتخابات مجلس » برگذار می‌شود، هیج عنصری جز نام از «انتخابات»، ندارد؛ بگوییم، آن‌چه امروز در ایران شاهد آن هستیم نه انتخابات که مراسمِ توهین به ملت بزرگ ایران است؛ بگوییم، در این توهینِ بزرگ به ایران و ایرانی شرکت نمی‌کنیم؛ بگوییم، شرکت در آن را تحریم می‌کنیم .

معروف است که میرزا احمد خا ن مشیرالسلطنه، درزمان استبداد صغیر ( همو که در زمان توپ بستن مجلس نیزرئیس الوزراء بود ) درمیانه ی کشمکش های میان مجلسیان و طرفداران مشروطیت با محمد علی شاه، گفته بود:« شاه مجلس را مرحمت می کنند، با این شرط که وکلا درسیاست دخالت ننمایند » !
قریب سیصد سال پیش ازآن تاریخ، شاه خودکامه ی دیگری (اما درمهدِ پارلمان ) چارلز اول (1)، تنها پادشاه انگلیس که بردار کشیده شد، آن هم براساس درگیری ومبارزه اش با مجلس؛ ازفرازسکوی دار، آخرین خطابش به مردم چنین بود : « آزادی، حقِ مشارکت داشتن در حکومت نیست . حکومت چیزی نیست که به مردم تعلق داشته باشد » !
اگر جوهرِ سیاست و دخالت در سیاست را حق مشارکت درتعیین زندگی و سرنوشت خود وجامعه – و هم چنین حقِ مشارکت در حکومت – بدانیم، نگاهِ غالبِ هیئت های حاکمه ایران به مجلس، ازبدو پایه گذاری این رکن اساسی مشروطیت وحکومت قانون، همان سخنی است که میرزااحمد خان مشیرالسلطنه گفته است : وکلا، نمایندگان مردم، نباید در سیاست دخالت کنند ! چون، نه مردم که خود را مالک مملکت می دانسته اند و می دانند (2) .
از پیروزی انقلاب مشروطه تا انقلاب 57، بیست و چهار دوره ی مجلس شورای ملی تشکیل شد .
از مجلس اول ( که اساس این نهاد پایه گذاری شد ) تا مجلس پنجم، درزمان سلطنت قاجاریه تشکیل شد که حدیث آن و فراز و فرود های آن بر می گردد به تاریخ پرتلاطم پس از پیروزی انقلاب مشروطه که خود حکایت مفصلی است که موضوع بحث این نوشته نیست . در زمان سلطنت رضا شاه ( 1304 – 1320 ) هفت دوره (3) و در زمان سلطنت محمد رضا شاه ( 1320 – 1357 ) دوازده دوره ی مجلس شورای ملی تشکیل شد .
در دوره ی رضا شاه، چیزی به نام مجلس و انتخابات مجلس به معنایی که انقلاب مشروطیت و قانون اساسی حاصل از آن می فهمید و به مفهومی که ما درک می کنیم، اصولاً وجود خارجی نداشت . چه دردورانی که وزارت دربار پهلوی وجود داشت ( که عبدالحسین تیمور تاش وزیر و مرد مقتدر و توانای آن دوران سکان دارآن بود) وچه در دورانی که درغیاب وزارت دربار، وزارت داخله اجرای فرمان های شاه را به عهده داشت؛ انتخابات مجلس و تعیین وکلا براساس منویات شخص اول مملکت صورت می گرفت واحدی را یارای مخالفت با شاه نبود. نمایندگان مجلس، امربرهای مطیع شاه بودند و هیچ نماینده ای در مخیله اش هم خطور نمی کرد که درسیاست « دخالت کند » . تاریخ ایران دراین عرصه آن چنان روشن است که هیچ مورخ و روشنفکرو اهل سیاستی نه دیروز وجود داشته است و نه امروز وجود دارد که سخنی در باب آزادی و آزادی انتخاب و انتخابات در دوره ی رضا شاه بگوید . با این همه، بی مناسبت نمی دانیم که چند جمله ای از یک سند تاریخی را نقل کنیم که آیینه ی تمام نمای نگاه و درکِ رضا شاه و دستگاه تحت امرش به انتخابات ومجلس بود. درتاریخ 23 خرداد 1309، تیمورتاش،وزیردربار،طی بخش نامه ی محرمانه ای به حکام ایالات سراسرکشوردرخصوص نحوه ی برگذاری انتخابات دوره ی هشتم مجلس،ازجمله چنین حکم می کند:« متحدالمآل (4)
حکام ایالات شمال و شرق و غرب و جنوب
در تعقیب دستور صا دره از مقام ریاست وزراء و وزارت جلیله داخله، طبق اوامر ملوکانه، در قسمت انتخابات دوره 8 و انتخاب نماینده جهت مجلس شورای ملی لزوماً اعلام می دارد طبق صورتی که ارسال گردیده است باید جدیت لازمه به عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند . اعلی حضرت اقدس شهریاری علاقمند هستند که باید اشخاص مفصله المندرجه در صورت لَف (5)، باید به هر قیمتی باشد انتخاب شوند . در صورتی که اندک تعللی در اجرای اوامر صادره بشود، مقصر بدیهی است مورد بی میلی اعلیحضرت واقع خواهد شد . با رعایت مواد مشروحه ذیل، راپرت جلسات خودتان را به وزارت دربار ارسال دارید.
1 – در صورتی که جهت انجام این مأموریت را ندارید، از تاریخ ملاحظه حکم تا 48 ساعت از خدمت استعفا دهید .
2 – اشخاصی که باعث نَکث (6) و بعلاوه در صدد هستند که نماینده به میل خودشان انتخاب کنند، از عملیات آنها جلوگیری به عمل آورید . در صورتی که به مخالفت خودشان باقی هستند فوراً آنها را تبعید نمائید . / …/
5– طبق اعلان صادره، مجالس (7) را آزاد بگذارید، ولی آزادی آنها باید طوری باشدکه باعث تخریب عملیات و انتظامات محلی نشود. درکلیه مجالس باید مأموران مخفی شما حاضر و ناظر باشند . / … /
8 – درکلیه قضایا طبق امرهمایونی باید با مشورت اداره قشونی حوزه حکومتی خودتان اقدام شود [و ] با مشورت هم امر انتخابات خاتمه یابد.
9– در صورتی که اشخاص میل به وکالت داشته باشند، باید آنها را قبلاً نصیحت و بعداً تهدید، در صورتی که به جلسات خودشان ادامه دهند، راپرت دهید تا تبعید شوند . / … /
13 – بدیهی است در صورتی که کاملاً معلوم شد که موفقیت کامل حاصل نکرده اید، البته اقدام دیگری در صندوق آراء خواهد شد، ولی این موضوع بعداً در صورت عدم موفقیت انجام خواهد شد .
تیمورتاش » (8)
حتا نمایندگانی که با این زمینه سازی ها « انتخاب » می شدند، در دایره ی مسایل نه چندان مرتبط با امرِ مستقیمِ مشارکت سیاسی نیز اراده ای نداشتند. در یکی از دوره های مجلس که حاج محتشم السلطنه (میرزا حسن اسفندیاری ) (9) ریاست آن را به عهده داشت، به هنگام طرح لایحه ی انحصار دخانیات، گویا چند نماینده مختصر اما واگر ها و چند و چونی کرده بودند، این موضوع را به رضا شاه اطلاع می دهند که بسیارمتغیرمی شود و به رئیس مجلس که او را« حاجی» خطاب می کرد می گوید: خجالت نمی کشی ؟ در طویله را ببندم تا خیالتان راحت شود !؟
در دوران رضا شاه بود که برای نخستین بار، بنا به خواست و امرشاه، مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس سلب شد و سلب مصونیت از نمایندگان مجلس به یک سنت سیاسی تبدیل شد و بارها به اجرا در آمد . امری که به گونه ای دیگردردوره ی ششم مجلس شورای اسلامی به وقوع پیوست و تا به زندان افکنده شدن نماینده ای به دلیل اظهارنظر در صحن مجلس، نیز انجامید (10) .
پس ازشهریور 20 و به تخت سلطنت نشستن محمد رضا شاه تا کودتای 28 مرداد 32، انتخابات مجلس فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشت . در این دوره ی دوازده ساله، شاه که از اوبه نام « شاه جوان بخت » و کسی که در سوئیس تحصیل کرده است و بر خلاف پدر طرفدار دموکراسی است و … یاد شده بود، صاحب آن اختیاروقدرت مطلقه ای که بعدها تعبیه کرد، نبود. اوضاع کشورآن چنان تحت تأثیروضعیت بین المللی و به میدان آمدن نیروهای گوناگون و تازه نفس اپوزیسیون و تلاطم های حاصل ازآن ها بود که طی دوازده سال، ایران شاهد نخست وزیری 13 نفر وتشکیل 29 کابینه بود (11) . عمر دوران نخست وزیری پنج نخست وزیر، کم تر از چهار ماه بود .
به دلیل وضعیت آن روز ایران و موقعیت ضعیف شاه و عدم امکان اجرای سیاست مطلقه ی استبدادی و وضعیت بین المللی آن دوران، خلأ قدرتی در کشور به وجود آمد . این خلأ قدرت، فضای بازی را برای نیروهای سیاسی که پس از دیکتاتوری رضا شاه به میدان آمده بودند، ایجاد کرد و آن ها توانستند با فعالیت های سیاسی خود در زمینه های مختلف جامعه، در انتخابات مجلس نیز مؤثر باشند . اما در همین وضعیت نیز، شاه و دربار به شکل های مختلف کوشیدند در امر مجلس و انتخابات دخالت کنند . یکی از موضوع های دائمی و جنجال برانگیز آن دوران که در مطبوعات آن زمان نیز انعکاس وسیعی داشت، همین دخالت های غیر قانونی شاه و دربار در انتخابات و مجلس بود . گفتنی است که برنامه ی دولت دکتر مصدق تنها دو ماده ی اساسی داشت، یکی ملی کردن صنعت نفت و دیگری اصلاح قانون انتخابات بود .
پس از 28 مرداد 32، اوضاع ایران به گونه ای دیگررقم خورد و بار دیگر انتخابات وسرنوشت مجلس به منویات و خواست های شخص اول مملکت گره خورد و سرانجام مجلس تحتِ فرمانِ بی چون و چرای شاه در آمد .
در فاصله ی 28 مرداد 32 تا آخرین روزهای تیر 1341(استعفای علی امینی ازمقام نخست وزیری) پس ازسرکوب کلیه ی سازمان های سیاسی نظیرحزب توده و جبهه ملی و اعدام ها و به زندان افکندن ها ، صحنه ی سیاسی ایران با جذر ومد های فراوانی روبرو بود، ازآن جمله اند: لغو انتخابات دوره ی نخست وزیری دکتر اقبال ( فرودین 1336 – شهریور 1339) (12) و بعد دوران نخست وزیری جعفر شریف امامی ( 9 شهریور 1339– 14 اردی بهشت 1340 ) وسربرآوردن جنبش دانش آموزی و جنبش معلمین و سپس پذیرش اصلاحات ازسوی شاه زیر فشار شدید آمریکایی ها و برسر کار آمدن دولت دکتر علی امینی و گشوده شدن نسبی فضای سیاسی و به میدان آمدن مجدد جبهه ملی و …
با نخست وزیری اسدالله علم ( تیر ماه 1341 ) دوران جدیدی از سلطه ی قدرت شاه آغازمی شود . دوران جدیدی که اقتدار شاه، با سرکوب همه ی مخالفان وخانه نشین کردن کلیه ی شخصیت های مستقل و منتقد (حتا وفاداربه سلطنت ) وبا تکیه به سه برابرشدن پول نفت، درسال های 50 به اوج خود می رسد و « کمال » این اوج، تشکیل حزب « رستاخیز » است و دست اندازی های گسترده و بی در و پیکر شاه است به تمام ساحت های زندگی در ایران که به تبع آن مجلس نیز طابق النعل بالنعل بر اساس منویات و خواسته های فردی شاه شکل می گیرد . شاید بهترین نمونه و مستندترین آن، کلام خود شاه باشد در مصاحبه اش با سرگزارشگر رادیو- فرانس درآن زمان. دراین مصاحبه، شاه درباره ی مجلس و انتخابات دوره ی« رستاخیز » چنین می گوید:« گرایش ها [ منظور گزارش های درون حزب و مجلس است ] … اما، موضوع روشن باشد، خیلی مشکل است که در برابر رفرم هایی که ما عرضه می کنیم، مخالفت کرد . نمایندگان، تنها می توانند واقعاً درباره ی برخی شیوه ها، شاید برخی اشخاص، برخی سازمان ها بحث کنند، این امکان دارد. اما شما فکر می کنید چه کسی می تواند در این کشور در باره ی رفرم ها بحث کند ؟ صادقانه می گویم ، فکر نمی کنم کسان زیادی وجود داشته باشند که به این فکر بیافتند . من سعی می کنم اطلاع کسب کنم : صد ها و صد ها استاد دانشگاه، تمام این مسائل را برای من مطالعه می کنند و هرگزاتفاق نیافتاده است که آن ها آمده باشند و به من گفته باشند که در باره ی خودِ رفرم ها بحثی شده باشد . هرگز » (13) و آن گاه که مصاحبه کننده ازشاه می پرسد که آ یا این سخنان به معنای وجود نامزد و نامزدهای واحد است، شاه می گوید : « خیر، بر عکس : آخرین انتخابات مجلس که چند ماه پیش برگذار شد، سالم ترین، شرافتمندانه ترین انتخاباتی بود که تا به حال کشور به خود دیده است . حزب « واحد » (14)، آن طور که گفته می شود، برای هرکرسی مجلس تا پنج نامزد را [ انتخاب کرده است ] و به انتخاب [ مردم ] گذاشته است؛ در هر موردی همیشه بیش ازدو نفر، وغالباً میان سه تا پنچ نامزد » (15) . در حقیقت، اگر امروز شورای نگهبان میان کسانی که داوطلب نمایندگی مجلس می شوند، صلاحیت عده ی زیادی را رد می کند و عده ای را می پذیرد؛ در آن دوران، حزب رستاخیز« زحمت » مردم و نامزد ها را می کشید و خود از پیش و به رأی خود نامزد ها را انتخاب می کرد ! در واقع برای نخستین بار در تاریخ قانون گذاری و مجلس ایران، انتخابات مجلس به طور رسمی دو مرحله ای شد ! یک مرحله، حزب رستاخیز، نامزد ها را انتخاب می کرد و در مرحله ی دوم، مردم به نامزدهای تعیین شده و تصویب شده دولتی، رأی می دادند . با این همه و با همه ی این ترتیبات، حتا میان همان نامزدهای رسماً تصویب شده دستگاه، اگر رأی شرکت کنندگان درانتخابات شامل حال شخص مورد نظردستگاه ( زیرنظرمستقیم شاه ) نبود، رأی شان پذیرفته نمی شد . این موضوع، به خصوص در شهرستان ها که همواره مسائل محلی سهم بزرگی دارند، بیش تر قابل رؤیت بود . خود، چند بار ازاعضای شورای نظارت بر انتخابات چند شهر در آن دوران شنیده ام، که نامِ نامزدِ مورد نظر ساواک و دستگاه|، پیش از پایان شمارش آرای صندوق های انتخاباتی، از رادیو و تلویزیون اعلام شده است !
پس ازانقلاب، موضوع انتخابات مجلس به گونه ی دیگری رقم خورد .
پس ازبرچیده شدن نهاد سلطنت در ایران، نهادی دست کم با سه هزارسال سابقه، و درجو پر شور انقلابی و گسترده بودن فریادهای آزادی خواهی و مبارزبا دیکتاتوری، درنخستین دوره ی انتخابات مجلس ( اسفند ماه 58 – افتتاح مجلس خرداد ماه 59 )، حاکمان جدید قادر نبودند همه ی آن چه در دل داشتند، در عمل پیاده کنند . به رغم دست اندازی ها و تقلب های این جا و آن جا و رد اعتبارنامه ی دوازده نفر و راه ندادن برخی از نامزدهای انتخاب شده به مجلس (16)، در مجموع انتخاباتی بود نسبتاً آزاد. در این انتخابات چند جریان چپ و جبهه ملی و نهضت آزادی و … شرکت کردند و نامزدهای خود را اعلام کردند که البته تنها نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز توانستند چند تن از نامزدهای خود را به مجلس بفرستند . اما، همین مجلس که با نام « مجلس شورای ملی » تشکیل شده بود، با رأی اکثریت نمایندگان که به « حزب جمهوری اسلامی » تعلق داشتند، به « مجلس شورای اسلامی » تغییر نام یافت .
از دوره ی دوم مجلس شورای اسلامی ( افتتاح : خرداد 1363 )، مجلس درایران شکل دیگری به خود می گیرد. دراین زمان، اغلب قریب به اتفاق نیروهای مخالف و معترض ازمیدان رانده شده اند، سرکوب های بزرگ و اعدام های بزرگ انجام شده است و حکومت، انتخابات را تنها در دایره ی بسته ی « نیروهای خودی» انجام می دهد . درحقیقت ازآن پس، مجلس تبدیل می شود به یکی از ابزارهای تنظیم رابطه ی نیروهای درون حکومت . از اولین انتخابات میان دوره ای دوره ی سوم مجلس شورای اسلامی ( 1367 – 1371 )، اعلام می شود که صلاحیت افراد شرکت کننده در انتخابات، باید توسط شورای نگهبان تأیید گردد . تا این تاریخ، به رغم منحصربودن انتخاب دردایره ی « خودی ها » وعدم امکان نامزد شدن « اغیار »، ازمقوله ای به نام « نظارت استصوابی » خبری نیست . بالاخره، در دوره ی پنجم مجلس شورای اسلامی ( 1374 – 1378 ) شورای نگبهان طبق مصوبه ای که در سال 1374 به تصویب مجلس ( با اکثریت قاطع تمامت خواهان و محافظه کاران ) رسید، صاحبِ « حق » نظارت استصوابی شد . امری که حتا با قانون اساسی جمهوری حکومت اسلامی در تضاد بود . از این تاریخ به بعد، شورای نگهبان است که در انتخابات تصمیم می گیرد که آیا کسی اصولاً « صلاحیت » نامزد شدن را دارد یا خیر. شورای نگهبان در قبال تصمیمی که اتخاذ می کند، در برابر هیج نهادی پاسخگو نیست و اصولاً خود را ملزم به ارائه مدرک در خصوص آن چه اراده کرده است، نمی داند . بدین ترتیب، یک بار دیگر، انتخابات مجلس در ایران، به طور رسمی شکلی از انتخابات دو مرحله ای به خود می گیرد .
در اوایل کار دوره ی ششم مجلس شورای اسلامی (1379 – 1383 )، مجلس اصلاحات وبا اکثریت مطلق اصلاح طلبان،به هنگام طرح اصلاح قانون مطبوعات(ازجمله برای مقابله باتوقیف خودسرانه ی مطبوعات به دست دادگاه انقلاب و …)، برای نخستین بارحکمِ حکومتی رهبرجمهوری حکومت اسلامی صادرمی شود ورئیس آن زمانِ مجلس ( آقای کروبی ) این حکم را در صحن مجلس می خواند و طرح از دستور خاج می شود. دراواخرهمین دوره، یک بار دیگر، حکم حکومتی صادر می شود و آن هم درخصوص انتخابات دوره ی بعد مجلس(دوره ی هفتم) است. بدین ترتیب، پیِ«مرحمتی شدن » مجلس ریخته می شود و به طور رسمی اعلام می گردد .
در جریان انتخابات دوره ی هفتم مجلس شورای اسلامی ( 1383 – 1387 ) یک قدم دیگر برای محدود کردن دایره ی راه یابی به مجلس برداشته شد. دردیدار با اعضای شورای نگبهان، رهبر جمهوری حکومت اسلامی ازشورای نگهبان خواست تا نامزدهای نمایندگی«احرازصلاحیت » بشوند . به این معنا که ازآن پس، به جز افرادی که به « دلیل » نداشتن « صلاحیت »، از نگاه شورای نگهبان، رد صلاحیت می شوند؛ آن ها که « صلاحیت » شان برای شورا « محرز » نشود، نیز امکان شرکت در انتخابات را ندارند. در واقع، برفهرستِ غیر قانونی بودن( حتا بر اساس قانون اساسی فعلی)، پاسخگونبودن، مبرا بودن ازارائه مدرک، یک مورد دیگر هم بر اختیارات بی دروپیکر شورای نگهبان اضافه شد؛ آن هم اصطلاحِ کشدار و نامفهوم و دلبخواهی و هزار تعریفِ « محرز نشدن » بود . در جریان انتخابات دوره ی هفتم، نیمی از نمایندگان مجلس ششم، صلاحیت شان برای شرکت در انتخابات رد شد .
دوره های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی به گونه ای « مهندسی شد » که عملاً، بیش از هر زمان دیگری ازانقلاب به این سو، مجلس ازحوزه ی« دخالت در سیاست » بیرون رانده شد. آقای دکتر حدادعادل در دوران ریاست بر مجلس هفتم، سرسختانه بردرست بودن مشورت و رایزنی خود با رهبر حکومت و آقای مجتبی خامنه ای و نظرخواهی از آنان درخصوص امور مجلس دفاع کرده است؛ آقای علی مطهری یکی از اصول گراترینِ اصول گرایان به شدت از کارکرد مجلس هشتم انتقاد کرده است و آن را « دفتر بیت رهبری » خوانده است . وآقای محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آقای آیت الله خامنه ای، درسخنرانی خود دررشت به مناسبت روز 22 بهمن در سال جاری درعلن گفته است که « مجلس نهم باید مطیع ولی فقیه، قدرتمند و بازوی رهبر باشد » . تجسمِ کاملِ « مجلس مرحمتی » !
امروز که در آستانه ی « انتخابات » دوره ی نهم مجلس شورای اسلامی هستیم، افزون برآن چه در خصوص سیرامر« انتخابات » درجمهوری حکومت اسلامی گفته ایم، رویدادی بسیار بزرگ و تعیین کننده در میهن ما به وقوع پیوسته است . و آن هم، انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و پی آمد های تاریخ ساز آن بود . پس ازآن چه در این انتخابات اتفاق افتاد، یک برگ از تاریخ ایران برای همیشه ورق خورد . ازجمله، تا این تاریخ، نگاه هیئت های حاکمه ی جمهوری حکومت اسلامی به منتقدان و مخالفانِ « غیر خودی »، نگاهی بود حذفی و با روش های سرکوبگرانه ( و در صورت لزوم قهر آمیز و بسیار خشونت بار) با آنان مقابله می شد؛ اما در دایره ی بسته ی « خودی ها » هم انتقالِ قدرت میان جناح ها و گروه بندی های داخلی را رعایت می کردند و هم این که نتیجه ی رأیِ صندوق های « خودی » شده را ( صد البته پس ازمرحله ی صافی شورای نگهبان) می پذیرفتند . حال آن که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88، خط قرمزدرون حکومتی شکسته شد و درتداوم سلطه ی بی چون وچرای آقای آیت الله خامنه ای، گام جدید و به یک مفهوم « بدعت آمیز» ی ( حتا در نگاهِ گردانندگان حکومت ) برداشته شد . و افزون بر آن، یک بار دیگر نشان داده شد که « حکومت ولایت فقیه » در بنیاد خود با آزادی مردم در تعارض است .
در آن انتخابات، چهارنفربا تأیید حاکمیت و شخص آقای آیت الله خامنه ای در انتخاباتی که در چارچوب معین شده و مورد تأیید شورای نگهبان برگذار شد، به میدان آمدند و میلیون ها ایرانی در آن ( به رغم عنصر ناعادلانه و ضد دموکراتیک موجود در آن – هم چون دیگر انتخابات برگذار شده تا آن زمان ) شرکت کردند و به نامزدهای مخالفِ نامزدِ تعیین شده ی « ولی فقیه » رأی دادند .
حاصل اش را همه می دانیم . به سخره گرفتن و پایمال کردن رأی اکثریت شکننده ای که به هر دلیلی در این انتخابات شرکت کردند و به منتصبِ حکومت رأی مخالف دادند . به دنبال اعتراض بی نظیر جوانان و زنان و مردان بیدار دل ما به این تقلب آشکار و کودتای انتخاباتی و سر بر آوردن جنبش عظیم سبز، آن سرکوب بزرگ وآن کشتارها وآن شکنجه ها و آن تجاوز ها و آن ننگِ غیر قابل زدودن زندان کهریزک سازماندهی شد . تنها دو سال و نیم از زمان آن همه جنایت گذشته است، آن سرکوب ها و آن گونه پایمال کردن خون جوانان بی گناه وطن ما، در حافظه ی جمعی جامعه ی ما هنوز حضوری جان دار دارند . هنوز آثار شکنجه ی شکنجه شدگان از بین نرفته است؛ هنوز از زندانیان آن سرکوب بزرگ، ده ها تن اسیرزندان ها و شکنجه گاه ها ی مخوف حکومت باقی مانده اند؛ هنوز بازماندگانِ جان باختگان راه آزادی ایران از برگذاری کوچک ترین مراسم برای عزیزان شان محروم هستند؛ ازرهبران جنبش سبزآقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد در حبس خانگی به سرمی برند . ودر مقابل، آمران و عاملانِ آن همه توحش ترفیع درجه و مقام گرفته اند. درچنین وضعیتی، حکومتیان با بی پروایی خاص خود وبی هیچ شرم و آزرمی چشم در چشم مردم می دوزند وآنان را به سخره می گیرند و از« انتخابات » سخن می گویند وآنان را فرا می خوانند که در این مراسم حقارت بار و تحقیر انگیز شرکت کنند !
این مملکت از آنِ همه ی ما ست، ما ایرانی ها، از هرجا که هستیم و هر طور که هستیم . سرنوشت این مملکت، سرنوشت همه ی ماست و با مشارکت همه ی ما و با دست ها ی همه ی ما ست که ساخته می شود؛ بی هیچ حصری، بی هیچ استثنایی، بی هیچ قیمی . با صدای بلند بگوییم، همزاد « انتخاب »، « آزادی » است؛ بگوییم ، آن چه در ایران به نامِ « انتخابات مجلس » برگذار می شود، هیج عنصری جز نام از « انتخابات »، ندارد؛ بگوییم، آن چه امروز در ایران شاهد آن هستیم نه انتخابات که مراسمِ توهین به ملت بزرگ ایران است؛ بگوییم، در این توهینِ بزرگ به ایران و ایرانی شرکت نمی کنیم؛ بگوییم، شرکت در آن را تحریم می کنیم .
پانوشت ها
1 – چارلز اول ( 1600 – 1649 ) .
2 – در جمهوری حکومت اسلامی، یکی از آشکار ترین و بی پرده ترین سخن ها در این عرصه، گفته های آقای مصباح یزدی است در« همایشِ زلال ولایت، درباره ی نقش معظم ولایت فقیه» در فروردین ماه 1389 درمشهد، که چشم در چشم مردم دوخت و بی هیچ شرمی از خود و بی هیچ پروایی از دیگران، گفت: « مردم تعیین کرده اند یکی را برای ریاست جمهوری و … مردم چه حقی داشتند ؟ مردم چه کاره اند که به کسی حق بدهند ؟ مگر خودشان چه کاره اند که هم چو حقی را بدهند ؟ » .
3 – انتخابات هفتمین دوره مجلس در زمان سلطنت رضا شاه، یعنی دوره ی دوازدهم مجلس شورای ملی، در زمان سلطنت اش برگذار شد؛ اما به علت وقایع شهریور 20، مجلس در زمان سلطنت محمد رضا شاه تشکیل شد .
4 – متحدالمآل : بخش نامه ( فرهنگ سخن )
5 – لَف : میان، جوف ( همان )
6 – نَکث : به هم زدن معامله یا پیمانی؛ فسخ ( همان )
7 – مجالس : منطور جلسه هایی است که به منظور امور انتخاباتی تشکیل می دهند .
8– منبع : « اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره ی پهلوی اول »، صص 65 و 66 و 67 . ناشر : « اداره کل آرشیو، اسناد، و موزه دفتر رئیس جمهور » ، چاپ اول، تهران، 1378
9 – حسن اسفندیاری، ملقب به محتشم السلطنه ( 1283 ق – 1323 ش )، از خاندانی قدیمی برخاسته بود . جدش منشی مخصوص عباس میرزا نایب السطنه بود . پس از صدور فرمان مشروطیت، در تنظیم نظامنامه انتخابات با صنیع الدوله، مخبرالسلطنه، مشیرالملک، مؤتمن الملک هم کاری کرد . با قراداد 1919 وثوق الدوله مخالفت کرد و به کاشان تبعید شد . از سال 1287 تا سال 1305 یازده بار به مقام وزارت رسید . در دوره های سوم و هشتم و نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نماینده مجلس بود . از دوره ی دهم تا دوره ی سیزدهم ریاست مجلس را به عهده داشت .
10 – حسین لقمانیان، نماینده همدان در دوره ی ششم مجلس شورای اسلامی، دستگیر شد و پس از محکوم شدن به دو سال زندان، در زندان اوین محبوس شد . پس از آبستراکسیون نمایندگان اصلاح طلب و تهدید آقای کروبی، رئیس مجلس، با موافقت آقای خامنه ای آزاد شد . در دوره ای که آقای شاهرودی ریاست قوه ی قضائیه را به عهده داشت، برای نخستین بار مصونیت قضایی نمایندگان هم لغو شد و نزدیک به شصت تن از نمایندگان به دادگاه فراخوانده شدند . در قانون اساسی جمهوری حکومت اسلامی، نمایندگان مجلس در بیان نظر در حوزه ی وظایف نمایندگی آزاد شناخته شده اند وتعقیب و بازداشت آنان منع شده است؛ اما بر خلاف ماده 12 قانون اساسی مشروطه که نمایندگان حتا در مورد فعالیت های خارج حوزه ی وظایف نمایندگی نیز دارای مصونیت بودند و تنها با اطلاع و تصویب مجلس سلب مصونیت نماینده امکان پذیر بود، در قانون اساسی فعلی چنین مصونیتی برای نمایندگان وجود ندارد .
11– نام نخست وزیران این دوران و تعداد کابینه هایی که تشکیل شد :
1 – محمد علی فروغی ( 5/6/1320 تا 17/12/1320 – سه کابینه )؛ 2 – علی سهیلی ( 18/12/1320 تا 8/5/1321 )؛ 3 – احمد قوام ( 18/5/1321 تا 24/11/1321 )؛ 4 – علی سهیلی ( 28/11/1321 تا 25/12/1322 دو کابینه )؛ 5 – محمد ساعد مراغه ای ( 6/1/1323 تا 18/8/1323 – دو کابینه )؛ 6 – مرتضی قلی بیات ( 30/8/1323 تا 28/1/1324 ) 7 – ابراهیم حکیمی ( 13/2/1324 تا 13/3/1324 )؛ 8 – محسن صدر ( 16/3/1324 تا 29/7/1324 )؛ 9 – ابراهیم حکیمی ( 9/8/1324 تا 30/10/1324 )؛ 10 – احمد قوام ( 18/11/1324 تا 18/9/1326 – پنج کابینه )؛ 11 – ابراهیم حکیمی ( 6/10/1326 تا 18/3/1327 )؛ 12 – عبدالحسین هژیر ( 23/3/1327 تا 16/8/1327 )؛ 13 – محمد ساعد مراغه ای ( 22/8/1327 تا 2/1/1329 – سه کابینه )؛ 14 – علی منصور ( 18/1/1329 تا5/4/1329 )؛ 15 – سپهبد حاجیعلی رزم آرا ( 6/4/1329 تا 16/12/1329 )؛ 16 – حسین علاء ( 21/12/1329 تا 6/2/1330 )؛ 16 – محمد مصدق ( 8/2/1330 تا 25/4/1331 )؛ 17 – احمد قوام ( 27/4/1331 تا 30/4/1327 )؛ 18 – محمد مصدق ( 31/4/1331 تا 28/5/1332 ) . منبع : دولت های ایران، از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میر حسین موسوی، اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر رئیس جمهور، تهران، چاپ دوم، 1379
12 – دکتر اقبال ( نخست وزیر و رهبر حزب ملیون ) تا آن جا در تقلب و دست اندازی در امر انتخابات پیش رفت که در برابر اعتراض مخالفان مبنی بر اجبار کارمندان دولت به رأی دادن به نامزدهای مورد نظر دولت، بی هیچ پرده پوشی ای در یک گفتار علنی گفت که کارمندان دولت از دولت حقوق می گیرند، باید هم به نامزدهای دولت رأی بدهند ! به علت مخالفت های درون هیئت حاکمه، اسدالله علم ( رهبر حزب مردم ) و طرفداران او، منفردین و مطبوعات که اقبال با آنان دشمن بود و طومارهای اعتراضی که از شهرستان ها می رسید و …، شاه مجبور شد که این انتخابات را مردود اعلام کند .
13 – دردورانی که شاه در اوج قدرت بود، در ماه های سپتامبر و اکتبر 1975 ( 1354 ) در تهران و در ماه فوریه 1976 ( 1355 ) در دیزین، اُلیویه وارَن، سرگزارشگر رادیو- فرانس، چند مصاحبه ی طولانی با شاه انجام داد که این مصاحبه ها دراکتبر سال 1976 به صورت کتابی به نام شاه ، با عنوان « شیر وخورشید »، با مقدمه ی کوتاهی ازخود شاه در فرانسه انتشار یافت . این گفته ها از صفحه های 161 و 162 این کتاب نقل شده است . مشخصات اصل فرانسوی این کتاب از این قرار است :
Mohammad Reza Pahlavi, Shah d’Iran, Le lion et le soleil, Entretiens avec Olivier Warin ( grand reporter à Radio-France), Éditions Stock, 1976
14 – منظور « حزب رستاخیز » است .
15 – به پانوشت 13 رجوع بفرمایید .
16 – اعتبار نامه ی دوازده نفر از جمله آقایان احمد مدنی، خسرو قشقایی، رحمان دادمان رد شد . به آقای غنی بلوریان که از کردستان انتخاب شده بود، اصولاً اجازه ی ورود به تهران را ندادند، همان کاری که با اقای دکتر قاسملو در زمان مجلس خبرگان کرده بودند.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.