لیبرالیسم چیست؟ چه تفاوتی با نئولیبرالیسم دارد؟
آیا لیبرالیسم از نظر تاریخی مرده است ؟
از اواخر دهه هفتاد میلادی نئولیرالیسم در امریکا پایه هایش ریخته شد تئوریسین و بنیان گزارانش دستگاه قمار بازان شیکاگو بودندمهمترین تئوریسین ان فردریک فون هایک بود استاد دانشگاههای امریکا انها تصمیم به این گرفتند تمام دست اور د های لیبرالیسم کلاسیک را به باد انتقاد بگیرند وسیاست های دولت رفاه بازار ازاد ورقابت ازاد را دفن کنند نئولیبرالیسم معتقدند دولت در اقتصاد اجتماعی نباید دخالت کند به دولت چه مربوط است جاده خراب است یا آب شرب شهرها آلوده است ویا مترو وریل های آن فرسوده شده اند پلها خراب است بیمارستانها ورشکسته اند ویا مردم بیمه ندارند ویا مردم خانه ندارند وشب ها در گورستان ماشینها می خوابند به دولت چه مربوط است که صنعت را در درون مرز های ملی توسعه دهد دانش ودانشگاهها را توسعه دهد دستمزد کار گران را مطابق نرخ تورم بالا ببرود به دولت چه مربوط است که تولید ملی را گسترش دهد بیمارستان بسازد راه اهن بسازد وصنایع پایه ای را مدرنیزه کند اینها هیچ کدام کار دولت نیست دولت باید تمام این دست اورد های دنیای لیبرالیسم کلاسیک را رها کند فقط به چسبد به قانون سر مایه تا سود را سود سر مایه داران را بالا ببرد دولت باید از مرزهای ملی بیرون برود اگر هزینه دستمزد در امریکا بالا ست باید تولید را در جهان سوم گسترش دهد انجا با انبوهی از کارگران روبه رو خواهد شد که حاضرند با بیست سنت ساعتی کارکنند دولت انجا باید سر مایه گذاری کند تمام تولیدات زیر ساختی که لیبرالیسم انها را به دولت داده بود به بخش خصوصی واگذار کند کم عقلی است اگر سر مایه داران در بنگلادش واتیوپی وکشور های اسیائی که هزینه دستمزد بسیار کم است سر مایه گذاری نکنند در عوض به جای ان بیایند در امریکا سر مایه گذاری کنند که کار گرش ساعتی بیست دلار می خواهد ما با انتقال سر مایه به کشور های عقب مانده وفقیر هم هزینه ترانسپورت غارت معادن انها را نداریم هم هزینه دستمزد کار گرانش که بسیار نا چیز است وتازه کار گر بیمه هم نمی خواهد به این ترتیب سود سر مایه ما را بالا می بریم وارزش افزونه تولید شده کشور های عقب مانده را انتقال می دهیم به کشور مان وسود سر شار می بریم به این ترتیب نئولیبرالیسم از دهه هفتاد به خاطر بحران از تاریخ تکامل سر مایه بیرون امد وجهانی شد ودولت سر مایه را رها از وظایف ملی کرد وتمام دست اورد های کلاسیک لیبرالیسم را نا بود کرد وسود سر شا ر برد واز دهه هفتاد نه تنها سر مایه داران امریکا تا کنون سودشان میلیارد ها دلار بالا رفت بلکه توانستند بحران ادواری سر مایه را مهار کنند وجان سالم بدر برند ولی از ان تاریخ تمام زیر ساختهای صنعتی امریکا فرسوده شده است ودولت از طریق نظامی گری وصنعت تسلیحات معتقد به تسلط بر جهان است وتسلط سر مایه انحصاری دوران استعمار را در جهان تعقیب می کند وهدفش تسلط بر جهان از طریق نظامی گری وتشج زائی وجنگ است واین جنگها را در جهان عقب مانده دنبال می کند تا ارزش افزونه ان را مدام غارت کند واز طریق این ارزش افزونه غارت شد ه وعقب نگه داشتن کشور های زیر سلطه انقلاب سوسیالیستی در غرب را فلج می کند .
اما لیبرالیسم چیست لیبرالیسم از اواخر قرن هفدهم تا نیمه دوم قرن هیچدهم یعنی دورا ن انقلاب صنعتی بعد از جنبش انقلابی رنسانس در اروپا پا گرفت بنیان گذارانش دیوید ریکاردو وادام اسمیت سن سیمون و ژان باتیست سه ودیگران بودند این مکتب کلاسیک سر مایه است معتقد به دخالت دولت در اقتصاد است وهدف اقتصاد علاوه بر سود سر مایه داران رفاه تولید کنند گان است معتقد است هر چه در امد مردم ودر امد کار گران بالا تر باشد خرید ومصرف انها بالا می رود وتوانائی خرید تولید ات ما را بیشتر دارند ومعتقدند سر مایه می تواند به خوشبختی انسانها وبدست اوردن فضائی از صلح وارامش برای تولید کنندگان به وجود اورد دولت باید تمام اقتصاد که مربوط به ملت می شود را به دست بگیرد برای اولین بار دولت وملت پا گرفت ودولت در شالوده های اقتصاد ملی وتولید پایه های صنعتی کشور دخالت کرد ومیلیونها نفر را سر کار برد وبه انها کار ودست مزد بالا داد وزیر ساختهای پایه ای صنعتی کشور را ساخت ساختن دانشگاهها وبیمارستانها وجاده های شوسه واتوبانها واحداث راه اهن وگسترش دانش وتکنولوژی وصنعتی کردن کشاورزی واجرای اصلاحات ارضی وتولید ماشین الات کشاورزی از دست اورد های لیبرالیسم کلاسیک است تمام دست اوردهای دموکراسی خواهانه وانقلابی بورژوازی صنعتی که لیبرالیسم کلاسیک را نمایندگی می کند نئولیبرالیسم از بین برد لیبرالیسم معتقد به ازادی های بیان واحزاب ومطبوعات وکلیه ارزش های انقلابی دوران کلاسیک سر مایه است لیبرالیسم بشریت را از کرختی اقتصاد فئودالی وپیش سر مایه داری رها کرد ودست اورد های بشریت کنونی حاصل دوران تسلط لیبرالیسم کلاسیک است مارکس به لیبرالیسم بسیار بها می داد واثارشان را به دقت دنبال می کرد کتاب دیوید ریکاردو هر گز ازدست مارکس به زمین گذاشته نشد ..
امپریالیسم از دهه شصت میلادی حتی پنجاه میلادی دوران کودتا ها باید نام گذاری کردهدفش سر کوب لیبرالیسم وبورژوازی ملی در کشور های عقب مانده است از طریق جنگ وکودتا وهم دستی وهمکاری با ارتجاع فئودالی لیبرالیسم را نا بود می کندتا از یک طرف کشور های جهان سوم را حاشیه ای سر مایه خود کند وجلوی صنعتی شدن انها را بگیرد واز طریق نئولیبرالیسم اقتصادی جلوی انقلاب های دموکراتیک انها را می گیرد کومونیستها ولیبرالیسم بزرگترین دشمنان امپریالیسمند ومصدق وسوکارنو وناصر در مصر پیش گامان لیبرالیسم در خاور میانه بودند امپریالیسم از طریق عقب ماندگی هم جلوی انقلاب دموکراتیک وهم جلوی ایجاد مادیت صنعتی که پیش شرط انقلاب سوسیالیستیست که باید در سر مایه متبلور شود را می گیرد و از طریق عقب نگه داشتن کشور های عقب مانده جلوی سوسیالیسم را در کشور های غربی می گیرد از دهه هفتاد ظهور نئولیرالیسم در اقتصاد جهانی لیبرالیسم به طور مداوم با ان در جنگ است وتو ده های میلیونی از لیبرالیسم دفاع می کنند وجنبش های ملی ودموکراتیک متا ثر از لیبرالیسم اند دوران لیبرالیسم است که سوسیالیسم را در درون سر مایه می زاید بدون این دوران کشور های جهان سوم نه انقلاب دموکراتیک را به پایان می رسانند ونه قادر به تحکیم انقلاب صنعتی واجرای انقلاب سوسیالیستی را می توانند دنبال کنند کومونیستها موظفند در انقلاب دموکراتیک فعالانه با لیبرالیسم همکاری کنند در درون هیئت حاکمه ایران اصلاح طلبان نئولیرالند وجناح ایت الله خامنه ای مدافع مناسبات پیش سر مایه داری دوران فئودالیسم واستعماریست هر دوتا جناح ارتجاع ایران را نما یندگی می کنند نیروی بالنده لیبرالیسم طرفداران مصدق است که مثل سایه انقلاب دموکراتیک را در لایه های جامعه دنبال می کند …
30 ژوئن 2017
علی یحیی پور سل تی تی
