فرانسه محبوس در «جنگ با تروریسم»

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

image_800_450

اصرارِ ناپسند

مارک شِر لُپارَن Marc Cher-Leparrain، دیپلمات پیشین؛  22 نوامبر 2015؛ اوریان بیست و یک*

ترجمه بهروز عارفی

سوءقصدهای سیزده نوامبر در پاریس و صدوسی قربانی آن ضربه روحی عاطفی منطقی و مشترکی در مردم ایجاد کرد. باوجود این، نباید دردهای ناشی از این کشتارهای همراه با خشونت باورنکردنی مانع از تعمق درباره ریشه ها و منشاء آن شود. البته نباید این نکته  را به جلوه های ظاهری مسئله محدود کرد. فرانسه الزاما باید به این سوءقصدها واکنش نشان دهد. اما، متاسفانه دولت فرانسه پاسخی برگزیده که ناسازگاری و غیرمفیدی  آن، بارها در گذشته دیده شده است.

خاورمیانه در سوریه، عراق، صحرای سینا، یمن شعله ور است. می توان این تابلوی سیاه را تا لیبی و افغانستان امتداد داد. در این کانون های خون، منافع بازیگران منطقه ای نظیر ایران، عربستان سعودی، ترکیه مصر دخالت دارند؛ از منظر بین المللی هم، ایالات متحده و اخیرا روسیه وارد عمل شده اند – اگر بخواهیم که فقط از مهم ترها نام ببریم. همه کشورهای منطقه، اگر خودشان صحنه ی جنگ نباشند، به طور مستقیم یا غیر مستقیم در کشمکش ها سهمی دارند. به استثنای سلطان نشین عمان: که استراتژی سیاسی مبتنی برمیانجی گری میان جهان سنی و شیعه را برگزیده است.  درکلافی که منافع متناقض در کنارهم گیر کرده اند و یا هم سو هستند، منافع با هم تصادم می کنند، روی هم قرار می گیرند، در هم می روند و نیز  یکی از دیگری تغذیه می کند. ازدیاد شدید درگیری های مذهبی (که از مخالفت عربستان با ایران تغذیه می کنند)، منافع قدرت های خانوادگی، دینی، قومی، عطش رهبری یا قدرت برخی، حفظ موجودیت برای برخی دیگر بر معضلات افزوده است . هیچ کدام نه کاملا سفید است و نه سیاه، به جز در نگاه های جانبدارانه و مصالحه با اردوگاه مخالف. فرانسه می خواهد حول نبرد با داعش گرد هم بیاورد؟ خوب، اما، با اولویت های هرکدام از بازیگران منطقه ای چه باید کرد؟

اولویت ترکیه جلوگیری از هر نوع خودمختاری کردها در سوریه است و به این جهت، حتی از داعش برای جلوگیری از گسترش قلمرو حزب اتحاد دموکراتیک، متفق سوری حزب کارگران کردستان (پ ک ک) استفاده می کند. هنگام نبرد کوبانه در تابستان 2014، ترکیه مانع از رسیدن کمک نیروهای اتحاد دموکراتیک به عناصر این حزب در سوریه شد که به تنهائی  از شهر در مقابل داعش دفاع می کردند.  و سرانجام با تاخیر به نیروهای حزب دموکراتیک کردستان عراق اجازه  داد که به  کردهای سوریه کمک کنند. اکنون، هواپیماهای ترکیه عمدتا کردهای سوریه  را بمباران می کند و نه داعش را؛

اولویت مطلق عربستان سعودی، ایران و نفوذ آن در منطقه و ایجاد جبهه سنی علیه آن کشور است. عربستان پیش از هر چیزی خواهان سرنگونی بشار اسد، مهرهء رژیم تهران است. اولویت او داعش نیست. شرکت عربستان در ائتلاف هوائی به رهبری آمریکا علیه داعش نمادین است. حتی اگر «خلیفه» ابوبکر البغدادی خطری برای پادشاهی عربستان به حساب می آید، اما در شرایط کنونی رقیب مفیدی علیه شیعه ها به شمار می رود. در یمن، عربستان سعودی کارزار نظامی مرگ باری به راه انداخته است (آن هم در سکوت کامل بین المللی) ، تا با جنبش حوثی (زیدی، شاخه شیعی) که متفق ایران محسوب می شود، مقابله کند. عربستان از این که  شاخه القاعده در شبه جزیره عربی با دشمن مشترک می جنگد، خوشنود است و این شاخه القاعده را در اشغال سراسرجنوب شرقی کشور و کنترلِ محله هائی در عدن، دومین شهر یمن آزاد گذاشته است؛

ایران با همه توانش چون گذشته از سوریه پشتیبانی می کند، و در این مسیر علاوه برحزب الله لبنان، پاسداران را نیز درگیر کرده است. پاسداران انقلاب میلیشیای شیعی عراق را نیز آموزش داده و مسلح می کنند تا در سوریه و عراق با داعش نبرد کنند؛

در این بلبشوئی که هیچکس کنترلش نمی کند، جهادیسم بیش از هر زمانی گسترش و رونق می یابد، شاخه ها و اجزایش در سوریه، عراق، یمن، مصر و همچنین در لبنان و ترکیه گسترده تر و فعال تر می شوند. اگر داعش در گذشته بدون سرزمین بود، اکنون برای خود «حکومت اسلامی» ایجاد کرده که در بخش هائی از سوریه و عراق و نیز از طریق القاعده شبه جزیره عربی، در یمن حضور دارد. پیروان داعش در لیبی، مغرب، ساحل [آفریقا] شاخه به شاخه شده اند.نام های آن ها تغییر می کند، شکل سازمانی شان تغییر می یابد، اما، پدیده چنان رشد می کند که در تقویم وظایف همه بازیگران درگیر در خاورمیانه و حتی فراتر از آن، تا کوچه های پاریس، قرار گرفته است.

جنبشی سیاسی که با واژگان مذهبی بازی می کند

از 11 سپتامبر 2001،  و شعار جورح دبلیو بوش، «نبرد برای تمدن» و «طرح صلح و آزادی» جهت «جنگی سرتاسری با تروریسم»، فقط پاسخی امنیتی به جهادیسم ارائه شده است. ما نتیجهء این «صلح رومی» [اشاره به صلح دراز مدت] را در خاورمیانه می بینیم. فرانسوا هولاند، اکنون در واکنش به سوء قصدهای فرانسه، از همان واژه ها و اصول استفاده می کند. باز هم تکرار. آیا از گذشته هیچ نیاموخته ایم؟ ائتلاف بزرگ علیه داعش بهترین نتیجه اش بریدن یک درخت جهادیسم است در عین حال که مکانیسم تولید و رشد آن حفظ می شود.

برخلاف آن چه که می خو.اهند به ما حُقنه کنند، جهادیسم به یک محدودهء فیزیکی مشخص به نام «داعش» یا «جبهه انصره» محدود نمی شود. جهادیسم جنبشی است سیاسی که واژگان مذهبی را تصاحب کرده و مورد استفاده ابزاری قرار می دهد. مانند هر جنبش سیاسی، داعش نیز منشائی دارد. داعش در واکنش به رویدادها در مقطع زمانی مشخص و نسبت به سیاست های دیگران به وجود آمده، گاهی در شرایط ویژه یک کشور – از جمله شکست رژیم هائی که از پیمان سایکس-پیکو زاده شده، و از شکاف های هویتی، مذهبی و قومی فراتر می رود.

یک ایدئولوژی سیاسی را نمی توان با یک عملیات جنگی نابود کرد، بلکه عملیات سیاسی لازم است. میدان دیپلماسی بسیار عظیم است، اما اگر آن چه را که موجب ظهور و تقویت ایدئولوژی جهادیسم در مناطق مختلف شده، در نظر نگیریم، شکست خواهیم خورد. دلیل این شکست، این خواهد بود که از روی بی کفایتی و بی مسئولیتی، کوتاه مدت را در مد نظر بگیریم. این عملیات، فقط غربی ها را (از جمله روسیه)  دربر می گیرد، حتی با شرکت نمادین پادشاهی ها و امیر نشینان خلیج فارس، عملیات نظامی به مثابه یک جنگ صلیبی علیه مسلمانان تلقی خواهد شد. هیچ کدام از ریشه های جهادیسم بررسی نشده است. هر بمب فرانسوی، که نمی توان تلفات جانبی اش را احتراز کرد، خاکی را که دائما توسعه می یابد، حاصل خیزتر خواهد کرد. فرانسه و متحدانش با پاسخ های منحصرا امنیتی، بر انتظارات جهادیست ها جامه عمل می پوشانند. آن ها در نبرد نخستین پیروز شده اند.

پاریس از کلیه استبدادها پشتیبانی کرده است.

فرانیوا هولاند، در سخنرانی اش در روز 16 نوامبر در کنگره فرانسه در ورسای با قدرت بیان کرد که هدف تروریست ها حمله به ارزش هائی است که  فرانسه « در سراسر جهان» از آن دفاع می کند و «جنگ» خود با داعش را با دفاع از این ارزش ها توجیه کرد. اما، فرانسه چگونه از ارزش هایش در «سراسر جهان» دفاع می کند؟

به تاریخ معاصر محدود شده  و شفافیت سیاست خارجی فرانسه را بررسی کنیم. فرانسه پیش از «نسیم بهار» از همه رژیم های مغرب و مشرق حمایت کرده است. فرانسه بهترین روابط را با رژیم زین العابدین بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر داشت؛ با دبدبه و کبکبه از بشار اسد و محمد قذافی استقبال کرد به ویژه از قذافی  با هدف های تاجرمآبانه و از جمله امضای قراردادهای فروش اسلحه. به همان  دلایل سودجویانه، با عربستان سعودی  و دیگر امیرنشینان خلیج فارس چابلوسی کرد و در مورد ارتباط آن ها با گروه های جهادی سکوت اختیار کرده و ارزش های بنیادی اش را در مورد حقوق انسانی زیر پا گذاشت. امروز ، فرانسه کارزار مرگبار آن دولت ها را در یمن تایید می کند. فرانسه در پشت این رژیم های استبدادی و دیکتاتوری پنهان شده تا در مقابل اسلامیسمی از خود حفاظت کند که این رژیم ها  بر حسب موقعیت اِعمال کرده ومی کنند، یا علیه رقیبان شان به کار می برند یا سیاه ترین و افراطی ترین دکترین ها نظیر وهابیسم سعودی را تبلیغ کرده و می کنند.

فرانسه پس از پیشنهاد یاری به پلیس بن علی جهت حفظ نظم در ابتدای قیام مردمی تونس، شورش مردم سوریه را تشویق کرد تا از حرکت تاریخ عقب نماند. فرانسوا هولاند، به رغم بیانات رزم جویانه اش، مردم سوریه را تنها گذاشت و به حمایت لفظی کفایت کرد، در حالی که فرانسه  برای سرنگونی رئیس دولت لیبی ، همان که در باغ کاخ الیزه مورد استقبال قرار گرفته بود، دخالت نظامی کرد. فرانسه از مارشال سیسی در مصر حمایت می کند، در حالی که رژیم او در مقابل اپوزیسیون داخلی – حتی لائیک – از حکومت حسنی مبارک نیز خشن تر است. با وجود این، فرانسه به رژیمی جنگنده های رافال، ناوچه ها و  ناو هلیکوپتر بر میسترال فروخت که روند دموکراتیکی را متوقف کرده بود که  انقلاب ژانویه 2011 برای نخستین بار در تاریخ مصر  برقرار کرده بود. آیا باید  توقف روند دموکراتیک را  جشن بگیریم، با این توجیه که حزبی اسلامی را به قدرت رسانده؟ آیا  با چنین وضعی، باید از تندروشدن بخشی از این اسلامیست ها به شگفت افتاد؟

یک امت دل آزرده

در مورد پشتیبانی بی دریغ از اسرائیل چه می توان گفت؟ فرانسه تا آن جا پیش می رود که کارزار مرگبار بمباران غزه را در سال 2014 تایید می کند، در حالی که ده ها سال است  دولت اسرائیل در مصونیت کامل از مجازات ، حقوق بین المللی را در سرزمین های فلسطینی زیر اشغالش زیر پا می گذارد؟ همچنین چه می توان گفت در مورد همدردی دلبخواهی فرانسه نسبت به اقلیت های مسیحی سوریه و عراق در حالی که اکثریت بزرگی از جمعیت مسلمان این منطقه ها همان قدر رنج می برند؟ دل آزردگی اجتماعی کلید اصلی اوضاع است. چگونه است که برخی متوجه نمی شوند که این رویه های زشت آن چه را که می توان دل آزردگی امت نامید، تقویت و متحد می کند؟ این حس به خاک خود فرانسه نیز منتقل می شود. تاثیر عظیمی که «از کوره در رفتن» ژاک شیراک در اکتبر 1996 در محله قدیمی بیت المقدس یا سخنرانی دومینیک ویلپن (وزیرخارجه وقت فرانسه) در سازمان ملل متحد در فوریه 2003، در همه مردم عرب گذاشت، در وهله اول به این معنی است که مردم عرب  به نوعی  نسبت به شناسائی دل آزردگی و نارضایتی خود قدرشناسی می کردند.

اما با همه این حرف ها، فرانسه واقعا با این گزافه گوئی ها برای دفاع از «ارزش»های خود،  بدون این که جرئت بیان آشکار آن را داشته باشد،  در پی چیست؟ فرانسه در سال 2015 قرارداد فروش 17 میلیارد اورو اسلحه امضا کرده است، که رکوردی به حساب می آید. مشتریان اصلی فرانسه در سال های اخیر چه کشورهائی بودند؟ همان کشورهای کرانه خلیج فارس که کورکورانه از سیاست ویرانگری در خاورمیانه حمایت می کنند  که هم زمان با پرتاب بمب هاب جنگنده های رافال، جهادیسم را نیز تقویت می کند، تازه اگر  برای منافع خاص منطقه ای خود در برابر ایران  در سوریه و یمن  از آن ها استفاده نکنند. متاسفانه، واکنشی که  صدوسی کشته ی فرانسه در 13 نوامبر بر انگیخته، رویه نادرست فرانسه را در «جنگ با تروریسم» تحکیم کرده و بازهم هیولا ، حامیان او و نیز کسانی را که از وجودش استفاده می کنند،  تغذیه می کند.

به سوءقصدهای فرانسه به دو روش می توان پاسخ داد. نخستین آن، تقبیح عاملان و سازمان شان، حکومت اسلامی (داعش)  و تلاش برای نابودی آن ها در از لجاظ سرزمینی و نیز انسانی و ابزار مادی موجودیت آن ها، شبکه مالی و غیره است. این  رویه ای امنیتی و فنی و نظامی است. ایالات متحده با امکانات بسیار زیاد، از پانزده سال پیش این روش را ادامه می دهد و نتیجه آن شکست واضح است.

راه دوم، بررسی مجموعه عواملی است که به ایجاد و توسعه ایدئولوژی مادر این سازمان و بقیه جریان های از این نوع است که از ایدئولوژی برای نیل به مقاصد خود استفاده می کنند، در عین حال که پارامترهای ویژه توسعه (سیاسی، الحاق گرا و جامعه شناختی) را نیز باید بررسی کرد. این دیدگاهی سیاسی و دیپلماتیک است.

فرانسوا هولاند فرانسه و متحدان آن  را  حول راه حل اول یعنی امنیتی و نظامی بسیج کرده است. این انکار کامل این نکته است که جهادیسم ثمره نارضایتی ها و دل آزردگی های روی هم انباشته است. این امر، راه حل دوم را که تنها راه حلی است که بتواند با جهادیسم مقابله کند، دشوار تر خواهد کرد، اگر دست کم و هم اکنون هم زمان و با قدرت در مقابله با جهادیسم بکار نرود.

——

Une France enfermée dans la « guerre contre le terrorisme »

http://orientxxi.info/magazine/une-france-enfermee-dans-la-guerre-contre-le-terrorisme,1096

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.