در این جلسه خصوصی آقای منتظری در حالیکه از آن جنایت کاملآ مخفی جمهوری اسلامی در آن زمان، با عبارت هولناک «قتل عام» یاد میکند، ضمن اعتراض شدید نسبت به کشتار هزاران «زندانی و اسیر» که قبلآ مشمول حکم زندان شده اند، اعضای کمیسیون مرگ و شخص حسینعلی نیّری را به چالش میگیرد و میگوید وقتی احکام قضایی قبلی خودتان را نقض میکنید و زندانیان را بدون اینکه فعالیت تازه ای کرده باشند اعدام میکنید معنی اش این است که «ما گُه خوردیم، همه دستگاه قضایی مان غلط کرده»
*****
انتشار نوار صوتی گفتگوی اعتراضی آقای منتظری با اعضای «کمیسیون مرگ» تهران شامل آخوند حسینعلی نیری حاکم شرع، مرتضی اشراقی دادستان، آخوند ابراهیم رئیسی معاون دادستان و مصطفی پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات به تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ در قم، حاوی نکات تکان دهنده و روشنگری است که بعد از ۲۸ سال، جزئیات بیشتری از پشت پرده آن فاجعه ملی را بروز میدهد.
در این جلسه خصوصی، آقای منتظری میگوید این «بزرگترین جنایتی» است که در جمهوری اسلامی به دست شما انجام شده و تاریخ ما را محکوم می کند. او به صراحت به اعضای کمیسیون مرگ نهیب میزند: نام شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می نویسند!
این بحث داخلی جانشین وقت خمینی با مسئولین بالای قضائیه رژیم بروشنی اثبات میکند که قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ یک جنایت از قبل برنامه ریزی شده بوده و برخی سران رژیم منتظر فرصت مناسب برای عملی کردن آن بوده اند. ایت الله منتظری تاکید میکند که برخی از سران حکومت و بخصوص وزارت اطلاعات دنبال اجرای این طرح بودند و بطور خاص احمد خمینی از سه چهار سال قبل معتقد بوده که همه مجاهدین و حتی «اعلامیه خوان و روزنامه خوان و مجله خوان» آنها را هم باید اعدام کرد…
در این جلسه خصوصی آقای منتظری در حالیکه از آن جنایت کاملآ مخفی جمهوری اسلامی در آن زمان، با عبارت هولناک «قتل عام» یاد میکند، ضمن اعتراض شدید نسبت به کشتار هزاران «زندانی و اسیر» که قبلآ مشمول حکم زندان شده اند، اعضای کمیسیون مرگ و شخص حسینعلی نیّری را به چالش میگیرد و میگوید وقتی احکام قضایی قبلی خودتان را نقض میکنید و زندانیان را بدون اینکه فعالیت تازه ای کرده باشند اعدام میکنید معنی اش این است که «ما گُه خوردیم، همه دستگاه قضایی مان غلط کرده»
همچنین در خلال صحبتهای مطرح شده در این جلسه محرمانه به وضوح دیده میشود که زندانیان قتل عام شده، حتی در چهارچوب مقررات سفاکانه زندان های رژیم هم، هیچ جرم جدید یا خلاف قانونی مرتکب نشده بودند و صرفآ بخاطر افکار و اندیشه های سیاسی و آرمانی شان بطور وقیحانه ای مورد «تفتیش عقیده» قرون وسطایی قرار میگرفتند و روانه قتل گاه میشدند. در واقع همه پرسش و پاسخ های مربوط به بچه های مجاهد در بیدادگاه هیئت مرگ، حول قبول داشتن یا نداشتن مواضع مجاهدین یا «مسعود رجوی» دور میزده است. در همین رابطه آقای منتظری علیرغم فتوای خمینی به این اشاره میکند که از نظر او صرف داشتن اعتقاد به افکار مجاهدین و علاقه به مسعود رجوی و عدم تائید نظام، مشمول اتهام «محارب» نمیشود.
در مورد زنان و دختران زندانی، ایت الله منتظری رو در روی خمینی و هیئت منصوب او تاکید بر عدم اعدام آنان میکند هرچند که میداند زنان مجاهد در همه آن سالها و در همان پروژه قتل عام نیز، بعنوان «محارب» در صف اول اعدام و کشتار قرار داشتند. البته او قبلآ در سال ۶۵ طی یک نامه خصوصی از مسئولین قضایی رژیم خواسته بود لااقل زنان باردار را اعدام نکنند… در این جلسه خصوصی آقای منتظری بعنوان نمونه ای از بیرحمی هئیت های مرگ نسبت به دختران و زنان مجاهد، اشاره میکند که در جریان این قتل عام در شهرستانها، بر اساس اطلاعات مستندی که دریافت کرده در اصفهان یک زن باردار را هم اعدام کردند و در اهواز یک دختر ۱۵ ساله را که فقط دو روز از دستگیریش گذشته بود و برادرش را هم اعدام کرده بودند، صرفآ بخاطر ابراز علاقه به مجاهدین اعدام میکنند.
در رابطه با زنان زندانی، در همین جلسه محرمانه آخوند حسینعلی نیّری سردژخیم کمیسیون مرگ در تهران در حالیکه سعی میکند با شیادی جنایت بیسابقه کشتار زنان مجاهد دربند را در سایه باصطلاح رحمت و شفقت خود و امام جلادش کمرنگ نشان بدهد، اعتراف میکند که دو روز پیش موقع رسیدگی به پرونده آن زنان دربند « دیگه فقط داغون شده بودیم . یعنی به التماس افتادیم» او اذعان میکند به آن دختران التماس کرده که فقط دو خط بنویسید «سازمان محارب منافقین» را قبول ندارند تا اعدام نشوند ولی آنها اینکار را نکردند…
در لابلای همین صحبتها آیت الله منتظری با جسارت و صراحت خاصی به اعضای کمیسیون مرگ میگوید ماه محرم است لااقل «از امام حسین شرم کنید». همچنین او در حین سخنانش تاکید میکند که بخاطر این اعمال مسئولان رژیم «مردم از ولایت فقیه چندش شان میشود» و در همین رابطه میگوید «این لاجوردی گردنش بشکند» و «مرده شور شورای عالی قضایی را ببرند» و یا موسوی اردبیلی را بعنوان رئیس شورای عالی قضایی بارها به باد استهزا میگیرد که بجای دخالت و پادرمیانی برای تخفیف این کشتار، به خمینی پیام میدهد که حالا این منافقین سرموضع را در مرکز استان اعدام کنند یا در همان شهرستان!
صحبتهای اعضای کمیته مرگ مویّد این نکته است که تمام تلاش آنها، بر مخفی نگاه داشتن نیت پلید شان در طرح قتل عام از دید و نگاه زندانیان بی گناه و بی خبر بوده و همانطور که برخی زندانیان جان بدر برده بعدها مطرح کردند، در واقع شاگردان فرومایه آن امام شیاد با هدف هرچه بیشتر کشتن زندانیان اسیر، با جازدن خودشان بعنوان «هیئت عفو» طرح فریب و خدعه شریرانه خود را پیش میبردند. اتفاقآ در همین نشست محرمانه هم که اعضای هیئت سعی میکردند با دروغ و تحریف در مورد شیوه اجرایی کشتار، آقای منتظری را قانع یا ساکت کنند وقتی ایشان سوال میکند که آیا به زندانیان در دادگاه میگفتید که آنها را میخواهید اعدام کنید، بلافاصله اعضای هیئت میگویند نه نه نه اینها را نگفتیم، ما فقط به عنوان محاکمه سوال میکردیم.
در ادامه همین طرح فریب و حرکت با چراغ خاموش، بعنوان مثال وقتی آقای منتظری اصرار بر توقف کشتار در ماه محرم میکند، یکی از اعضای کمیسیون مرگ انگار که دارد نخود و لوبیا پاک میکند یا مرغ سر میبرد با بیرحمی خمینی گونه ی میگوید که الان دویست نفر دیگر از اینها را جدا کردیم که در سلول انفرادی هستند و نمیتوانیم به اتاقهای خودشان برگردانیم و یا در سلول نگاهشان داریم، اجازه بدهید کارشان را تمام کنیم، اگر به بند عمومی برگردند مسئله ایجاد میکند… منظور آن دژخیم کمیته مرگ چیزی نیست جز اینکه با برگرداندن آن یاران سربدار به بند، بقیه زندانیان که هنوز احضار نشده اند در جریان آن جنایت بیسابقه قرار خواهند گرفت…
باید توجه داشت که این جلسه محرمانه در شرایطی برگزار میشد که پروژه کشتار زندانیان سیاسی و نسل کشی مجاهدین به فرمان و فتوای دیو جماران، هنوز تمام نشده بود و آیت الله منتظری نیز بعنوان جانشین وقت خمینی و ولی فقیه بعدی از نفوذ و قدرت بسیار بالایی برخوردار بود. با این وجود اعضای کمیسیون مرگ که همگی منصوبین نزدیک خمینی بودند در مقابل برخورد شدید و حتی پرخاش منتظری نسبت به این حکم ظالمانه «ولی فقیه» ضمن احاله همه مسئولیتها به «حضرت امام» برای توجیه آن همه شقاوت و جنایت، به دروغهای فاحشی متوسل میشدند و فضایی از زندان و زندانیان و محاکمات مخفیانه میدادند که انگار این زندانیان «سرموضع و منافق» هستند که به استقبال مرگ میروند ولی اعضای این هیئت تمام تمهیدات را بخرج میدهند که آنها را از مرگ باز بدارند و زندانی کمتری بالای دار برود!
دروغهای بیشرمانه ی همچون اعدام نکردن افراد تک فرزند یا کم سن و سال و یا خواهر و برادر از یک خانواده… واقعآ انزجارآور است. کیست که نداند صدها زندانی خواهر و برادر و یا چندین فرزند از یک خانواده و حتی تنها فرزند یک خانواده و یا کل افراد یک خانواده در موج کشتارهای دهه شصت و بخصوص در قتل عام شصت و هفت مظلومانه و غریبانه به سینه خاک سیاه سپرده شدند. اساسآ کی و کجا این جانیان تشنه قدرت یارای نزدیک شدن به مفاهیم شریفی همچون رحمت و شفقت و حقیقت را داشته اند.
نباید از نظر دور داشت آیت الله منتظری که حدود ده سال در اکثریت قریب به اتفاق سیاستهای ویرانگر جمهوری اسلامی سهیم بود و خیلی از جنایتهای خمینی را تائید میکرد، حال بعنوان جانشین ولی فقیه و نفر دوم در راس رژیم، به نقطه ی میرسد که در برابر «بزرگترین جنایت» نظام و فرمان امتناع ناپذیر امام و مرادش می ایستد و آن جنایت در حال وقوع را در همان روزهای اول آن هم در بالاترین سطح و در بین نزدیکترین حلقه حول «امام» برای اولین بار «قتل عام» مینامد. البته پروسه تغییر او ظاهرآ از دو سه سال قبل و بطور خاص در رابطه با رفتار بیرحمانه و شرایط دهشتناک در زندانهای سیاسی کشور شکل گرفته بود ولی در سرفصل کشتار تابستان شصت و هفت، بخاطر مظلومیت غیرقابل انکار زندانیان سیاسی و شقاوت غیر قابل تصور آمران و عاملان آن فاجعه، صریحآ از خمینی و «نظام ظلم» فاصله میگیرد و کاملآ از عواقب اجتناب ناپذیر آن کشتار که بقول خودش «در جهان سابقه ندارد» تبری میجوید و بعدها بهای سنگینی هم بخاطر این موضعگیری انسانی و شرافتمندانه میپردازد.
شاید یاداوری این نکته بیجا نباشد که آقای منتظری از همان دوران حوزه و طلبگی و همینطور در جریان رویدادهای سیاسی اجتماعی دهه چهل شمسی، ازشاگردان و مریدان شخص خمینی بود و بعد از بهمن ۵۷ نیز نزدیکترین فرد به او محسوب میشد و اتفاقآ خود خمینی و مریدانش برای جاانداختن وی بعنوان جانشین احتمالی ولی فقیه، تمهیدات و تلاشهای خارج از عرف بسیاری کردند. بطور مثال طی سالهای اول استقرار جمهوری اسلامی، او را که در سلسله مراتب حوزوی «حجت الاسلام» بود به مرتبت «آیت الله» ارتقا دادند، دارای «رساله عملیه» کردند تا مجتهد و مرجع تقلید محسوب شود؛ همه جا بلافاصله قبل یا بعد از نام او عبارت «فقیه عالیقدر» را بکار میبردند… حتی خود خمینی پا از این هم فراتر گذاشت و در منزلت او گفت «ایت الله منتظری پاره وجود من است» و «من نه یکبار بلکه چند بار در او خلاصه شده ام».
طی سالهای ابتدایی دهه شصت که من در زندان اصفهان بودم از آنجا که زادگاه منتظری در نجف آباد بود و طبعآ ایشان در نهادهای حکومتی همچون دفتر امام جمعه و دادستانی و بخصوص سپاه پاسداران اصفهان… حامیان زیادی داشت، بیاد دارم که موقع پخش تلویزیونی نماز جمعه اصفهان که با حضور نماینده ولی فقیه آیت الله جلال الدین طاهری برگزار میشد، پاسداران و حزب اللهی ها، یک بند جدید به شعارهای رسمی و معمول حکومتی اضافه کرده بودند و شعار میدادند: «الله اکبر، خمینی رهبر، منتظری سرور» و یا در تظاهرات حکومتی در اصفهان سعی میکردند این شعار را همگانی کنند: «قائم مقام رهبری، آیت حق منتظری». بهرحال هدف اصلی سران رژیم در آن سالها، بالا کشیدن و تثبیت وی بعنوان جانشین مطلوب ولی فقیه برای دوران حساس پساخمینی بود.
در چنین شرایطی که چه بسا خود منتظری بیشتر از هرکس دیگری خودش را مدیون و مومن به استاد و امام و مقتدایش میدانست و طی سالیان در همه مسائل و موضعگیریهای اساسی به او اقتدا میکرد، و اتفاقآ نسبت به اپوزیسیون نظام و بخصوص مجاهدین خلق هم از روز اول نگاه خصمانه داشت – کما اینکه در همین نوار صوتی هم بارها و بارها بقول خودش از «منافقین» ابراز برائت میکند – میتوان تا حدودی دریافت که مرحوم منتظری در پی چه تحولات درونی، چنین فاصله ای را طی کرده که حالا مدافع جان همان زندانیان مخالف نظام میشود و عاقبت نیز از آن سراپرده سیاهی و تباهی، و نظام ظلم بهرشکل خروج میکند…
البته هرکس بطور اجتناب ناپذیری مورد قضاوت نهایی مردم و تاریخ قرار میگیرد و بی تردید از حسابرسی روز بازپسین نیز هیچ گریزی نیست. شاید مرحوم منتظری و جایگاه کنونی که در نزد افکار عمومی دارد بتواند نمونه و درس عبرتی باشد برای کارگزاران و دست اندرکاران این نظام سراسر سیاهی و تباهی که قبل از فرارسیدن اجل و سرامد نهایی شان، از همدستی با «جنایتکاران علیه بشریت» پرهیز کنند و طبعآ به میزان شرافتی که به خرج دهند و درجه آزادگی که پیشه کنند و بهایی که پرداخت کنند میتوانند به قضاوت مردم و تاریخ و حسابرسی روز بازپسین امیدوار باشند.
بزودی ستمگران درخواهند یافت که چطور زیر و رو میشوند!
فرّخ حیدری
۲۱ مرداد ۱۳۹۵
www.farrokh-heidari.blogspot.com
——————————————————————————————————-
پانویس:
۱– در پروسه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان شصت و هفت، بعد از این جلسه خصوصی آقای منتظری با اعضای «کمیسیون مرگ»، از همان تاریخ ۲۴مرداد تا ۵ شهریور ماه، موقتآ اعدامها متوقف میشود و سپس با شروع مجدد کشتار، علاوه بر هزاران زندانی زن و مرد مجاهد، حدود چهارصد زندانی مقاوم مارکسیست از بند مردان نیز بدار آویخته شدند. البته در بندهای زنان، فقط دختران و زنان مجاهد خلق سربدار شدند.
۲– کشتار ۶۷، زخمی خون چکان تا زمان التیام – مینا انتظاری
http://mina-entezari1.blogspot.com/2008/08/blog-post.html
۳– لینک فایل صوتی جلسه محرمانه آقای منتظری با اعضای «کمیسیون مرگ» تهران