هفته قبل رسانه هاى جمعى و تبلیغاتى رژیم جمهورى اسلامى ایران با هیاهو اعلام کردند که پیکر شهید فهمیده آذربایجان (حسین جنگجو) بعد از سى و چهار سال دورى از وطن و آغوش خانواده به وطن باز مى گردد و از چند روز مانده به بازگشت پیکر ادعایى تبلیغات گسترده اى براى شرکت در تشیع جنازه ایشان راه انداختند. این نوشته کوتاه به بررسى چرایى این موضع و یا تبلیغاتى که این چند روز براى مـرگ حججى بدست داعش سنى ، توسط داعش شیعى( جمهورى اسلامى ایران) براه انداخته شده است مى پردازد.
کودک یازده- سیزده ساله جایش در مدرسه و کلاس درس است، او باید از کودکى اش لذت ببرد فوتبال بازى کند، به سر و کول بچه ها بپرد، سگى و یا گربه اى و یا مرغ و خروسى داشته باشد در هنگام بازى با حیوانات دوست داشتن را یاد بگیرد تا وقتى که بزرگ شد انسانى باشد که سرشار از دوستى وعشق و محبت است. اعزام کودک یازده ساله به جبهه و مرگش در سیزده سالگى مایه شرم و سرافکندگى نظام و سیستمى است که آن کودک را عوض مدرسه از آغوش گرم خانواده جدا کرده و به جبهه فرستاده است. عکسى از چمران را با همراه با نقل خاطره اى از روابط چمران و کودک سرباز مزبور را تکثیر کرده اند و بدین نحو خواسته اند هم به کودک سرباز تشخص بدهند و هم چمران را تبلیغ بکنند،اگر چمران از حضور کودکى یازده ساله که تفنگ برداشته و در کنار او مى جنگیده است خبر داشته باشد این نشان افتخار نظام نیست این از این امر مهم خبر مى دهد که همه اجزاى جمهورى اسلامى از صدر تا ذیل دستشان آغشته به خون اتباع خود است. این کودک سربازان اکثراً در ماههاى اول اعزام با تحریک احساساتشان توسط نوحه هاى اشخاصى مانند بلبل خمینى به روى مین فرستاده مى شدند و کشته مى شدند تا بردران سپاه را از کار تکنیکى مین روبى خلاص کنند و یا حتى توسط بسیحیان و سپاهیان بزرگسال که اکثراً از اراذل اوباش و بچه بازهاى معروف بودند بهشان تجاوز جنسى مى شد. این کودک سربازان نه نشانه افتخار که مایه سرافکنده گى این نظام هستند، درد و رنجى که این کودک سربازان و خانواده آنها از دست حاکمان سیاهى و تاریکى کشیده اند روزى باید شنیده شود و کسانى که آنها را اعزام کرده اند باید محاکمه شده و جوابگوى اعمال غیرانسانى خود باشند. هیچ کس در این نظام بى گناه نیست، اینها مى خواهند با تخدیر احساسات ملى براى گوشت دم توپ در سوریه و عراق نیرو جمع کنند و به خیال خودشان بازهم مردم را خر بکنند. این جنایتکاران لازم است بدانند که ما دیگر آگاه شده ایم و ما مى دانیم این جنگ حاکمان بوده و است و ما لازم مى دانیم خودمان را براى اهداف انسانهاى پلیدى که در زندانها به تن و روان ما تجاوز مى کنند خود را به کُشتن ندهیم. البته از کشته شدن باکى نیست اما اگر هم کشته شویم براى آزادى و شرافت انسانى مان جان خواهیم داد نه براى منافع آخوند و پاسدارانى که در کمین مال و جان و ناموس ما نشسته اند. من و شما خوب مى دانیم که فقط تروریستها و جنایتکارانى مثل ابوبکر بغدادی و بوکوحرام از کودک سربازان در میدان جنگ براى اهداف خود استفاده مى کنند. امروز لازم است کسانى که خود را به کورى و کرى زده اند بدانند که کشورى دیگر هم از کودک سربازان براى مقاصد جنایتکارانه خود استفاده مى کند، من و شما خوب آن کشور و حاکمانش را مى شناسیم. البته بعضاً براى فهم این نکته چیزى پربهاتر از سواد و دانش و آگاهى و علم لازم است و آن داشتن کمى وجدان به مقدار لازم است. این روزها را به خاطر به سپارید که روزى عاملان این کار به جرم به تباهى کشاندن زندگى کودکى سیزده ساله محاکمه خواهند شد. درست است که زمانه غریبى است و من و شما حق داریم بترسیم اما روزى از ما خواهند پرسید که درست است و حق داشتید که بترسید و اعتراضى نکنید اما چرا در این نمایشات حکومتى که همه از طرف حاکمیت حساب شده بود با شور و شوق شرکت کردید؟ اعتراض کردن و یا نکردن مسله اى شخصى است اما همراهى کنندگان با این نمایشات حکومتى روزى باید به خودشان و یا افکار عمومى توضیح بدهند که لااقل آیا خودشان راضى مى شوند که کودکان ده ساله شان همرزم دیوى بنام چمران و لات و لوتهاى دیگرى بدتر از چمران بشود؟ کودک ده ساله قربانى است، او حتى مسولیت کیفرى اعمالش را هم در این نظام پارینه سنگى را هم به عهده ندارد، ننگ شرم أبدى بر پیشانى کسانى که او را به جبهه فرستاده اند تا أبد خواهد درخشید. نظامى که کودکانش را عوض مدرسه به کشتارگاه مى فرستد فاقد مشروعیت لازم براى حکمرانى بر یک کشور است، اگر هیچ دلیل دیگرى بر نامشروع بودن نظام جمهورى اسلامى نباشد این قضیه کودک سربازان که نظام از آنها براى تحمیق مردم استفاده مى کند به تنهایى این نظام عهد پارینه سنگى را از مشروعیت ساقط مى کند. اما قصد نظام جمهورى اسلامى از این نمایشات چیست؟ دستگاههاى امنیتى- تبلیغاتى رژیم بمدت چند روز عکس کودک سرباز سیزده ساله اى را رکلام مى کردند و گویى که کارى شاق کرده اند به مردم نوید مى دادند که جسد فهمیده آذربایجان در فلان روز تشیع خواهد شد و اتفاقاً در روز تشیع جنازه سرباز کودک مزبور مادر ایشان هم که چند مدتى بود که در حالت کما بودند فوت کردند و دوباره دستگاههاى تبلیغاتى رژیم موجى تازه راه انداختند که مادر سرباز کودک مزبور فراغ و جدایى را تاب نیاورد و روح اش به روح فرزند پیوست. جالب این است که بمدد شبکه هاى اجتماعى سلبریتهاى دوگانه سوز شاغل در بى بى سى و رادیو فردا و صداى امریکا هم که هم سر در توبره امریکا و انگلیس دارند و هم مشغول چریدن در آخور رژیم هستند مانند همیشه سعى کردند با خبرگزارى فارس هماهنگ باشند و از موضعى سکولار و مردم پسند هم بدون اشاره به کودک سرباز بودن این فرد، سعى کردند از قافله عقب نمانند و با شاخ و برگ دادن به این قضیه مانند همیشه سرسپردگى خود را به جمهورى اسلامى نشان بدهند. حتى بعضى از هویت طلبان هم با هشتگ من لهجه دارم عکسى از کودک سرباز مزبور را به اشتراک گذاشتند و در آنجا مثلاً خواستند با برجسته کردن دلیرى کودک سرباز مزبور، به سیاست هاى تبعیض آمیز آموزش و پرورش که استخدام لهجه دارها را قدغن کرده است اعتراض بکنند و مثلاً بگویند ما هم وطن پرست هستیم هر چند لهجه داریم. همانطور که عرض کردم در اینجا نه قصد توهین به خانواده جانباخته است و نه نگارنده این قصد را در مورد شخص کودک سرباز دارد که کودک سرباز به خاطر صغر سنش مسول اعمال خودش نیست و خود قربانى این سیستمى است که او را عوض درس و مدرسه و آغوش خانواده به قتل گاه فرستاده اند و خانواده هم مانند هزاران خانواده دیگر یا از قضیه خبر نداشته است و یا اینکه قربانى تبلیغات دستگاه تبلیغاتى نظام شده است. در اینجا منظور روشن کردن قصد نظام از چنین سیاه بازیها و نمایشات خیابانى است.
امروز قسمت بزرگى از مخالفان جمهورى اسلامى ایران مقهور پروپاگانداى تبلیغاتى نظام شده اند و بعضى ها مانند پان ایرانیستها دخالت ایران را در امور سوریه و یمن و عراق را به فآل نیک گرفته و این را در امتداد رویاى بزرگ امپراطورى ایران ارزیابى مى کنند و مذهبى هاى شیعه هم این دخالت را در راستاى تحقق یافتن امپراطورى ام القراى اسلامى ارزیابى مى کنند و چپهای سابق پِرو روس هم که فکر مى کنند روح استالین در کالبد پوتین دمیده شده است این دخالت را جنگ بر علیه استکبار و امریکا و انگلیس قلمداد مى کنند. بقول امام جنگ نعمت است و امروز این نعمت همه مگسها را دور کثافتى بنام جمهورى اسلامى ایران جمع و متحد کرده است. بحران و هیجانات از روز اول تاسیس جمهورى اسلامى یکى از دلایل اصلى ماندگارى این رژیم پارینه سنگى مى باشد. بحران و هیجان سبب تخدیر روحیه عمومى و تبدیل حقارت و کمبودهاى شخصى به جهل عمومى و جنون جمعى میشود. تنها جنون جمعى برخاسته از جنگ عراق بود که از فروپاشى این نظام عصر حجر جلوگیرى کرد، این رژیم عامدانه از سال شصت و یک که صدام با قبول شرایط ایران آماده صلح بود از صلح امتناع کرد و با شعار جاهلانه راه آزادى قدس از کربلا مى گذرد دهها هزار نفر از مردم این مرز و بوم را به کُشتن داد تا موقعیت حاکمیتى خود را تثبیت کند و مخالفان خود را بدون هزینه از دم تیغ بگذارند. در شرایط جنگى که احساسات وطن پرستانه مردم شکوفا مى شود و نوعى از تعصب جاهلانه بر مردم تسلط مى یابد این نظام دست به هر گونه کشتارى از مخالفان خود زد و اکثر این واقعیت دارد که مردم در مقابل این کشتار واکنشى که لازم بود و باید مى دادند ندادند. امروز هم که پایه هاى مشروعیت رژیم سست تر مى شود و نداى نارضایتى از هر گوشه و کنار کشور برخاسته است، باز مسولین رژیم جمهورى اسلامى نداى شیپور جنگ را مى نوازند تا باز هم چند صباحى دیگر بر مردم حکمرانى کنند. همانطور که عرض کردم نتیجه این دخالت ویرانگر بر سیاست داخلى ایران مشهود است و امروز بسیارى از مخالفین دیروز هر کدام با استدلالى ذیل سردار سلیمانى سینه مى زنند. مثلاً ناسیونالیستهاى ایرانى کاشف به آورده اند که عراقى ها و سوریه اى ها عرب نیستند و بعداً در پى هجوم اعراب حجاز، عرب زبان شده اند و در اصل آنها ایرانى تباران اصیل هستند که جزو حوزه ایران فرهنگى هستند که روزى باید ذیل پرچم امپورطورى پرشیا متحد بشوند. الحق که جمهورى اسلامى هیچ هنرى نداشته باشد این هنر جمع کردن مگسان را دور خود را به نحو أحسن انجام مى دهد.
در پایان لازم است علیرغم اینهمه بمباران تبلیغاتى که میشود هنوز ما هوشیارى خود را از دست نداده ایم و درست است که کم تعداد شده ایم اما ایستاده و رو در رو در مقابل اراذل و اوباش جمهورى اسلامى بطور روشن فریاد مى زنیم که ما با کسى جنگ نداریم این را باید روشن به گوش همه برسانیم، این جنگ حاکمان است و بهتر است خودشان هم مستقیماً در این جنگ شرکت کنند تا بلکه ماهم از شر وجود نحس شان راحت بشویم. این نظام از بیکارى و فقر عمومى توام با ناآگاهى مردم سواستفاده مى کند و آنها را به کشتارگاه سوریه و عراق و یمن مى فرستد تا آقازاده هایشان براى تلقیح مصنوعى میلیونها دلار خرج کنند و بچه هاى را در کیلینکهاى خصوصى اروپا بدنیا بیاورند در حالى که روزانه صدهها کودک ایرانى بخاطر عوارض سو تغذیه جان مى سپارند. فریادهاى ضدجنگ و دخالت هاى ویرانگر جمهورى اسلامى ایران در کشورهاى همسایه باید بلندتر شود، اینها به جنگ احتیاج دارند تا مخالفت و نارضایتى داخلى را با تحریک احساسات خام ناسیونالیستى مردم با تهدید خارجى، خاموش و سرکوب بکنند. بهتر است از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم، این شامبورت بازى فهمیده آذربایجان یا حججى بازى رهبرانقلاب و نوچه هایش فقط براى تحریک احساسات ملى اهالى ایران و انحراف ذهن مردم از بى کفایتى خودشان است. در سوریه و عراق و یمن دعواى شر و خیر وجود ندارد، همه طرفین جنگ شر مطلق هستند. شرکت در این جنگ شر نه اخلاقى است و نه به سود مردم ایران و منطقه است و اصولاً جمهورى اسلامى ایران خودش دست کمى از داعش سنى ندارد و هیچ کارى نیست که سربازان ابوبکر البغدادى انجام بدهند و سربازان امام سیزدهم و چهاردهم همان کار را با اتباع ایران انجام نداده باشند. مردم گرسنه هستند، آنها از بیکارى مفرط رنج مى برند، آنها از حداقل آزادى ملى و اجتماعى برخوردار نیست گول اینها را نخورید ما با صداى بلند فریاد مى زنیم: گور پدر حرم و دیکتاتور خونریزى مانند بشار اسد و حسن نصرالله و دیگر شرکاى تروریست جمهورى اسلامى. مردم آنقدر مشکل دارند که قبر پدربزرگ خود را نمى دانند کجاست آنوقت نظام جمهورى اسلامى با توسل به قبر کسى که هزار و چهارصد سال قبل مرده است احساسات مردم را تهیج کرده و آنها را با تحمیق کردن به کشتن مى دهد، اینها اگر خیلى به این یاوه هایى که مى بافند معتقد هستند آقازاده هاى «خوشمزه ژن برتر» خود را از تجارت شکر، برج سازى و قاچاق کالا منع کنند و به آنجا بفرستند تا بلکه ثواب مضاعف کسب کنند. ما جنگ نمى خواهیم نه براى خود و نه براى دیگران، ما زندگى مى خواهیم. هر چند فلسفه وجودى جمهورى اسلامى ضد زندگى و مـرگ است اما انسان در طول تاریخ براى بقا و زندگى مجادله کرده است و اکنون هم چنین خواهد بود. مبارزه ما عصیان بر علیه مـرگ و سیاه پوشى حاکمان است، هدف زندگى کردن و زیستن است هم براى خود و هم براى دیگران.
سواستفاده اراذل جمهورى اسلامى ایران از کودک سربازان