دولتیان و مجلسیان و به پیروی از آنان دستگاههای ارتباطجمعی دولت ، وابسته به دولت و « سیراب » از آبشخوار دولت ، هر از گاه باگرم شدن یا گرمکردن روابط با یک یا چند کشور دور و نزدیک ، سخن از روابط « راهبردی » ( استراتژیک ) به میان میآورند ؛ بدون اینکه « بار » راستین مفهوم ژرف این واژه را دریابند .
در بیشتر این موارد ، به طور کلی مساله در راستای منافع ملی نیست ؛ بلکه در راستای ضد منافع ملی و تنها در بردارندهی منافع گروه ویژه یا « باند » ویژهای از هیات حاکمه است که مثال روشن آن اعلام « روابط استراتژیک » در آغاز کار دولت یازدهم از سوی روحانی ـ ظریف با حکومت ترکیه بود ؛ در حالیکه سیاست خارجی حکومت ترکیه در راستای بازسازی امپراتوری عثمانی ، یکصدو هشتاد درجه در راستای مخالف منافع ملی ایران قرار داشته و دارد ؟!
آن چه را که روحانی و ظریف از آن به عنوان روابط استراتژیک ( راهبردی ) عنوان میکردند ، عبارت بود از سودجویی های گروهی و « باندی » و بده ـ بستانهای اقتصادی ـ مالی ( البته همیشه به زیان ایران مانند قرارداد ترجیحی گمرکی و … ) .
ایران بر پایهی منافعملی و نگاهبانی از « سنگر » های دور از مرزهای میهن ، از دولت قانونی سوریه برابر موج تروریسم ، پشتیبانی میکرد و میکند .
از سوی دیگر ملت و مردم ایران میبایست « وام » خود به ملت و دولت سوریه در دوران جنگ تحمیلی را ادا میکرد .
در دوران جنگ تحمیلی ، حکومت عراق از پشتیبانی مالی ـ نظامی ـ سیاسی ـ اطلاعاتی غرب و شرق و نیز بیشینهی کشورهای عربزبان ، به جز کشورهای جبههی پایداری یعنی لیبی ( در ابعاد کوچک ) و سوریه به گونهی عملی ، بر خوردار بود .
دولت سوریه با تمرکز نیرو در مرزهای عراق ، باعث گردید که عراق نتواند نیروهای بیشتری در آغاز جنگ وارد میدان کند.
ساعت دو پسین ( بعد از ظهر ) روز دوشنبه سی و یکم شهریورماه ۱۳۵۹ ( ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ ) جنگندههای نیروی هوایی عراق بدون اعلام جنگ ، شهرهای تهران ، اهواز ، اصفهان ، کرمانشاه ، دزفول ، آبادان ، تبریز ، همدان ، بوشهر و چند شهر دیگر را بمباران کردند .
همزمان با این عملیات ، نیروی زمینی عراق در جبههای به درازای کمابیش ۶۰۰ کیلومتر یعنی از دهانهی فاو ( ریزشگاه اروند رود به خلیجفارس ) تا بلندیهای ازگله ( در استان کرمانشاه ) ، سرزمین ایران را ، مورد آفند نظامی قرار داد . منطقهی مورد آفند عراق میان ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه و ۳۴ درجه و ۵۴ دقیقه عرض جغرافیایی قرار داشت که استان های خوزستان ، ایلام و بخش بزرگی از استان کرمانشاه را در بر میگرفت .
حکومت عراق در رویای به دست آوردن « پیروزی برقآسا » با دوازده لشگر زرهی ، مکانیزه و پیاده همراه با جنگافزارهای و تجهیزات پیشرفته و فراوان ، ایران را مورد آفند قرار داد .
از آنجا که لشگر ۹۲ زرهی اهواز یعنی نیرومندترین یگان رزمی کشور در منطقهی جنوب باختری و حتا در سطح منطقه ، به بهانهی کودتای دروغین « نوژه » از سوی حاکمان تازه به دوران رسیده سلاخی شده بود ، حکومت عراق در راستای دستیابی هرچه زودتر به پیروزی ، نیروهای ذخیرهی خود را نیز به میدان نبرد فرستاده بود .
دولت سوریه ، پیش و همزمان با آغاز عملیات دشمنانهی حکومت عراق علیه ایران ، چندین لشگر از نیروهای نظامی خود را در مرز با عراق مستقر کرده بود . از این رو ، حکومت عراق نیز به ناچار ، چندین لشگر در مرز دو کشور متمرکز نموده بود .
هرگاه حکومت عراق میتوانست این چند لشگر را نیز در آغاز تهاجم به کارگیرد ، شاید موفق میشد که اهواز یا قلب خوزستان را که در تکمیل عملیات جنگی عراق علیه ایران دارای جایگاه ویژه ای بود ، به اشغال خود در آورد .
شاید گرفتاریهای دیروز ـ امروز ملت و دولت سوریه تا حدودی نیز وابسته به حمایت آنان از ایران در جنگ تحمیلی ( جنگ نیابتی عراق به نمایندگی از سوی بلوک غرب و شرق و نیز بیشینهی حکومتهای عربزبان ) میباشد .
در حالی روحانی ـ ظریف در سایهی سکوت مجلس شورایاسلامی ، شورای امنیتملی و دیگر مقامها و نهادهای جمهوری اسلامی ، روابط ایران و ترکیه را راهبردی اعلام کردند . در حالیکه حکومت ترکیه در راستای بازسازی « امپراتوری عثمانی» به گونهی آشکار از براندازی دولت قانونی سوریه و الحاق بخشهایی از این کشور ، سخن میگفت و میگوید .
در سال ۱۹۲۱ میلادی (۱۳۰۰خورشیدی ) استعمار فرانسه که به عنوان یکی از پیروزمندان نبرد نخست جهانی ، سرزمینهای سوریه و لبنان امروزی را تحت قیمومت خود داشت ، در رقابت با استعمار بریتانیا در این منطقه ازجهان که سرزمین میانرودان و فلسطین تحت سلطهی خود در آورده بود ، در یک « بند و بست سیاسی » استان اسکندرون کشور سوریه را به حکومت ترکیه بخشید ؛ مسالهای که در کنار تقسیم ناعادلانهی آب رودخانهی فرات ، مهمترین اختلاف دولتهای گوناگون سوریه با حکومت ترکیه بوده و هست .
حکومت ترکیه پس از دستیابی به استان اسکندرون ، برای « فریب تاریخ » این استان را به نام « ختا » نامگزاری کرد ؛ اما به دلیل ناتوانی زبان ترکی در تلفظ پیاپی چند واگ ( حرف ) بیصدا و نیز نبود مخرج « خ » در ترکی اسلامبولی ، ناچار آن را « حاتا » تلفظ میکنند . از سوی دیگر در اثر دگرگون کردن « خط » در ترکیه از سوی مصطفی کمال ، واژههای « ختا » و « خطا» با یک املا نوشته میشوند که برای پرهیز از تداخل این دو واژه ، نام استان اسکندرون ، خاتای شد که آن را « حاتای » تلفظ میکنند .
هم چنین استعمار حاکم بر سوریه ، همزمان و در همان سال ، بخشی از اطراف قبر سلیمان معروف به شاه سلیمان که از خونریزان و « انسانکشان » عثمانی به شمار میرفت ، به عنوان بخشی از خاک ترکیه به رسمیت شناخت . عثمان در رود فرات خفه شده بود و در همان حوالی به خاک سپرده شده بود.
در سال ۱۹۷۳ ( ۱۳۵۲ ) برای پیشگیری از غرق شدن این قبر در دریاچه سد در حال احداث ، آن را جابهجا کردند . سپس روز سوم اسفندماه ۱۳۹۳ ارتش ترکیه با لگدمال کردن حاکمیت دولت سوریه ، وارد خاک این کشور گردید و دو باره این « قبرمتحرک » را جابهجا کرد .
در حالی که خون دلاوران « مدافعحرم » با جنگافزارهای حکومت ترکیه که به دست تروریستهای مورد حمایت ترکیه ـ ناتو ـ عربستان سعودی و شیخهای هامش خلیج فارس به زمین ریخته میشد و میشود ، دولت روحانی ـ ظریف ، این حکومت ضد ایرانی را « متحد استراتژیک » میخوانند . این نیست ، جز عدم درک کمینه ( حداقلی ) از منافع ملی .
با افزایش گنج ( حجم ) کالای قاچاق از چین و حضور رییس جمهور در نشست سران سازمان « شانگهای » به عنوان عضو ناظر ، باز سخن از رابطهی استراتژیک با چین به عمل آمد ؛ در حالی که چین همگام و همراه با امپریالیسم آمریکا ـ ناتو و روسیه ، با شش قطعنامهی ظالمانهی ۱ + ۵ در شورای امنیت در راستای تحریم ایران ، موافقت کرده است و حتا برای نگاهداری پولهای مسدود شدهی ایران در این کشور ( بر اثر خرید نفت ) « بهرهی بانکی » در نظر گرفته است .
زشتتر از این ، عملکرد فدراسیون روسیه تا هنگامی است که مورد خشم و قهر امپریالیسم آمریکا ـ ناتو قرار نگرفته بود .
روسیان ، به شمار همهی « گربههای یزد و کرمانا » برای مردم و ملت ایران بر سر ساخت نیروگاه هستهای بوشهر « گربه رقصاندند » و این ملت و مردم را تا توانستند « دوشیدند » ؛ از تحویل سامانهی پدآفند هوایی « اس ۳۰۰ » که پول آن را نقد گرفته بودند ، به بهانهی « تحریم » خودداری کردند .
از یاد نبریم که نمایندهی دولت روسیه میتوانست حتا با تکان « سر » در شورای امنیت به عنوان عدم موافقت ( وتو ) ، تلاشهای ظالمانهی امپریالیسم آمریکا ـ ناتو را برای به زانو در آوردن ملت و مردم ایران خنثی کند .
البته جدا از تجاوزهای پیاپی نظامی روسیاندر سدهی نوزدهم میلادی به ایران و تحمیل قراردادهای گلستان ، ترکمانچای و آخال و در نتیجه تجزیهی سرتاسر قفقاز و نیز سرزمینهای خوارزم و فرارود ( آسیای میانه ) از پیکر ایران و هم چنین ، امضای قراداد با بریتانیا برای بخشکردن ایران به مناطق نفوذ در سال ۱۹۰۷و سپس امضای محرمانهی قرارداد ۱۹۱۵ با امپریالیسم بریتانیاو استعمار فرانسه برای محو کامل استقلال ایران در گرماگرم نبرد نخست جهانی ؛ اشغال نظامی ایران در دو نبرد جهانی با وجود اعلام بیطرفی در جنگ از سوی دولت ایران ، تجزیهی شهریتان فیروزه ، همگتمی با امپریالیسم آمریکا و استعمار بریتانیا در جریانمبارزات ملت ایران برای ملیشدن صنایع نفت در سرتاسر کشور و سپس کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ و … شوربختانه بازهم امروز از همپیمانی در یک مسالهی محدود و تعریف شده ( اتحاد راهکنشی / تاکتیکی ) یعنی مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق برای جلوگیری از تجزیهی این سرزمینها و دادن امکان به مردم این دو کشور برای تعیین سرنوشت خود بدون دخالت دیگران ، از « روابط راهبردی / استراتژیک ) نام میبرند ؟! ، در حالی که :
روابط راهبردی ( استراتژیک ) ، عبارتست از وابسته شدن « منافع حیاتی » دو یا چند دولت با یکدیگر . منافع حیاتی عبارتست از « استقلال » + تمامیت سرزمینی ( ارضی ) .
شاید بتوان اتحاد میان بریتانیا و شوروی زا در نبرد دوم جهان « اتحاد راهبردی » دانست ؛ زیرا در اثر درهمشکسته شدن اتحاد شوروی ( با وجود ایالات متحدهی آمریکا ) استقلال بریتانیا میتوانست در اثر اشغال این کشور از سوی آلمان هیتلری از میان برود .
« اتحاد » میان جماهیرشوروی سوسیالیستی با ایالات متحدهی آمریکا ، یک اتحاد راهبردی بود ؛ زیرا در اثر نابودی آمریکا، شوروی نابود میشد ؛ در صورتیکه با نابودی اتحاد شوروی ، ایالات متحدهی آمریکا میتوانست تحت شرایطی به زندگانی خود ادامه دهد .
اتحاد راهبردی ، درحکم « دوقلوهای بههمچسبیده » اند . حالت آرمانی این اتحاد ، آن است که در صورت «جداسازی » یا جداشدن ، هریک بتواند به زندگی ادامه دهد ؛ اما در مواردی « جداسازی » یا جداشدن یک « قلو » باعث مرگ قلوی دیگر میگردد . امروزه ، روابط همهی کشورهای عضو ناتو ، ژاپن ، کرهجنوبی ، فیلیپین ، تایلند ، استرالیا و زلاندنو ، از این گونه روابط است .
درست است که آمریکا برای « گستردن قدرت » و اعمال سیاستهای امپریالیستی در جهان ، نیازمند این کشورهاست ؛ اما « جداسازی » آمریکا یا جدا شدن آمریکا از این کشورها ، در حکم به مخاطره افتادن « منافع حیاتی » ( استقلال و تمامیت سرزمینی ) این دسته از کشورهاست .
« کروفر » این دسته از کشورها و نیز « دم و بازدم » اتحادیهی ناتو ، در پناه « چتر نظامی ـ هستهای » ایالات متحدهی آمریکاست . این کشورها ، به گونهی « عشقه » به درخت تناور آمریکا پیچیده اند و در پناه « بود » او ، « بودی » دارند .
پس از آشکار شدن روابط ترکیه با داعش در سطح افکار عمومی جهانی و نیز قاچاق نفت داعش از سوی حکومت ترکیه ، رییس جمهوری این کشور که دچار جنون « خود بزرگبینی افراطی » شده است ، با واژگانی تند حسن روحانی رییس جمهور اسلامی را مورد حتاکی قرار داد .
اما با شگفتی بسیار ، بازهم وزیر امورخارجهی جمهوری اسلامی ، ضمن یک پاسخ همراه با « نرمش » بسیار و به کارگیری واژگانی متملقانه ، خاطر نشان میکند : « ما برای روابط استراتژیک خود با ترکیه در زمینههای مختلف احترام زیادی قائل هستیم … »
راستی را ، احترام برای کدام روابط ؟! روابط خرید نفت « داعش » از سوی ترکیه و یا فروش جنگافزار ، مهمات ، اطلاعات و نیز قرار دادن نیروی انسانی در اختیار داعش و دیگر گروههای تروریستی برای به شهادت رسانیدن سردار همدانی ، چهار سرهنگ از مستشاران نظامی ایران در سوریه و نیز شماری از « مدافعانحرم » ؟!
یا کشتار گستردهی همخانمان و هممیهنان کرد ما در ترکیه یا سرکوب علویان « ایرانیباور » در این کشور ؛ و یا پراکندن تخم جداسری و ترویج افکار تجزیهطلبی در آذربایجان و یا همکاری گسترده با رژیم غیرقانونی و نامشروع اسرائیل و یا اتحاد تنگاتنگ با حکومت عربستان برای ضربهزدن به منافع ایران … ؟!
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو