«در جستجوی گور»

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

مهدی تدینی

۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۴، تهران، چهارراه حشمت‌الدوله ــ اول صدای شلیک دو گلوله شنیده می‌شود و بعد ضارب و مضروب با هم گلاویز می‌شوند. ضارب جوانی ۲۱ ساله با لباس روحانی و مضروب مردی ۵۵ ساله و کت‌پوش است. گلولۀ سوم در اسلحۀ کمری ضارب گیر می‌کند و مرد جوان که مصمم بود کار خود را تمام کند، با مضروب گلاویز می‌شود و سرش را به جدول کنار خیابان می‌کوبد. با همۀ تلاشی که مرد جوان می‌کند، موفق نمی‌شود. پلیس سر می‌رسد. مضروب را به بیمارستان و ضارب را به بازداشتگاه می‌برند.

آنچه روایت شد، یک نزاع خیابانی شخصی نبود، بلکه به لحاظ نمادین یکی از اصیل‌ترین و عمیق‌ترین دعواهای سیاسی و فرهنگی بود و هر کس کمی تاریخ معاصر را خوانده باشد، قطعاً این دو مرد را می‌شناسد. جوان روحانی، نواب‌صفوی و مرد مُسن، احمد کسروی بود. در تاریخ معاصر ایران دعواهای فراوانی رخ داده است. چه اسلحه‌ها که کشیده، چه گلوله‌ها که شلیک شده، چه نطق‌های آتشین که تن‌ها را لرزانده و چه توده‌ها که در خیابان‌ها بر هم تاخته‌اند… اما تاریخ نشان داد در میان همۀ دعواها، نزاع نواب و کسروی که سکانسی از آن را یادآوری کردم، از همه اساسی‌تر بود، حتی اساسی‌تر از دعوای مصدق و شاه.

سیدمجتبی نواب صفوی، متولد خانی‌آباد تهران، در ۲۰ سالگی به نجف رفته بود و در آنجا یکی از کتاب‌های کسروی به دستش رسید که به گفتۀ خودش، «قلبش را آتش زد». کسروی که در کسوت روزنامه‌نگار، تاریخ‌نگار و وکیل در سال‌های اوایل دهۀ ۱۳۲۰ نام و آوازه‌ای داشت، با کتاب‌هایی دربارۀ تشیع و تصوف و بهائیت لایه‌های گسترده‌ای را خشمگین کرده بود، بیش از همه روحانیت را که طبعاً پرنفوذترین لایۀ اجتماعی بودند. رضاشاه تبعید شده بود. فضای کشور با آمدن شاه تازه‌کار، دولت‌های بی‌دوام و حضور اشغالگران دچار گشایشی نامعمول شده بود. هر کس ساز خود را کوک کرده و نسخه‌ای برای علاج دردهای ملی و اجتماعی تجویز می‌کرد. کسروی با تاختن به بسیاری از مظاهر دینی و فرهنگی، در پی نوعی «انقلاب فرهنگی» بود. کسی که می‌خواهد دین را زیر و زبر کند، حافظ، شاعرانگی و عرفان را از سر مردم بیرون کند و باکی ندارد کتابسوزان راه اندازد، چه عنوانی مگر «انقلاب فرهنگی» بر کارش می‌توان نهاد؟! و مگر می‌شود این «های» «هویی» در پی نداشته باشد؟

نواب به تهران آمد، با هدفی روشن. باید با کسروی مبارزه می‌کرد. به جلساتش رفت و با او وارد بحث و جدل شد. روایت‌ها از این پس در مورد درگیری آن‌ها ضدونقیض است، اما کلیتش این است که تنش میان نواب و کسروی بالا می‌گیرد و کار به تهدیدهای متقابل می‌رسد؛ کسروی هم گویا جوانان و یارانی داشت که «رزمندگان» او بودند. نمی‌دانم این رزمندگان چقدر حاضر بودند وارد درگیری‌های فیزیکی جدی شوند. به هر رو، نواب تصمیم گرفت کسروی را از میان بردارد و نتیجه‌اش همان درگیری‌ای شد که ابتدای نوشتار شرحش آمد.

کسروی از بیمارستان زنده بیرون آمد و نواب از زندان مصمم‌تر از قبل آزاد شد. بیانیه‌ای از او در پاییز ۱۳۲۴ با عنوان «خون و انتقام» منتشر که در واقع اعلام موجودیت «فداییان اسلام» بود. این بیانیه سراسر غیرت دینی بود و جان کلامش این بود که کار به مرحلۀ خونخواهی و خونبازی رسیده است و در واپسین بند آن آمده بود: «اى مسلمین عالم، قیام کنید، زنده شوید، تا حقوق خویش بازستانیم!»

نواب دیگر یک فرد نبود، جمعی از هم‌اندیشان را گرد آورده بود و همین دوستان مترصد بودند تا پروژۀ ناتمام حذف کسروی را تمام کنند. با فشار نیروهای مذهبی، وزارت دادگستریِ دولت صدرالاشراف که خود فردی مذهبی بود، علیه کسروی پرونده‌ای گشود و کسروی باید در دادگستری حاضر می‌شد. او چند باری با اعلام اینکه امنیت جانی ندارد از حضور امتناع کرد تا این‌که در اسفند به همراه منشی‌اش، حدادپور، به دادگستری رفت. بعید بود فداییان این فرصت را از دست دهند.

۲۰ اسفند ۱۳۲۴، کاخ دادگستری، ساعت ۱۰ صبح ــ گروهی از فداییان با هدایت برادران امامی، وارد اتاقی شدند که کسروی برای بازپرسی در آن حضور داشت و تازه اینجا جدیتِ آن بیانیۀ نواب روشن شد، وقتی صدای شلیک گلوله در کاخ دادگستری پیچید. کسروی و منشی‌اش (که او هم مسلح آمده بود) با ضربات چاقو و شلیک گلوله به قتل رسیدند.

جسد کسروی تا شب در دادگستری ماند؛ جسدی که خاکسپاری‌اش هم آسان نبود. متولیان امامزاده‌ها تمایل نداشتند کسروی در گورستان آن‌ها دفن شود. جنازه‌ها را به گورستان ظهیرالدوله بردند. آنجا هم متعلق به صوفیان بود و به دلیل ضدیت کسروی با صوفیگری بستگانش تمایلی به دفن او در آنجا نداشتند. سرانجام در جوار امام‌زاده قاسم شمیران جایی برای خاکسپاری آن دو یافت شد.

آن سال‌ها دوران «رضاخان‌زدایی» و دلجویی از نیروهای مذهبی بود و ضاربان کسروی با حمایت گسترده‌ای که در اقشار مذهبی و بازاری داشتند، به زودی تبرئه و آزاد شدند.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.