در تکاپوی حاکمیت ملت، سیاست گر اخلاق مدار

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

سال گذشته درست پگاه 19 تیر از فضای مجازی خبر درگذشت محمد بسته نگار روزم را ناخوش و به شدت عصبی و ناراحتم نمود. کمی در خلوت اشک و کوبیدن آرام مشتم به دیوار آرامم فقط می ساخت.

درگذشتش و نبودش را نمی خواستم و نمی توانستم بپذیرم با اینکه از سال 94 به دلیل دیالیز های مکرر و هفته ای سه بار در بیمارستان پارس تهران رمقی برای پیر روشن اندیش و پرمهر نگذاشته بود و بستن بار سفر و آغوش کشیدن خاک تنها درمان رنج های سنگین و ویرانگر سالهای پایان عمرش بود؛ ولی با چنین شاخصهایی که برایم بسیار مهم بوده و هست زنده یاد محمد بسته نگار بی جایگزین و بی همتا بوده و هست و خواهد بود :

1- فرزند خصال خویشتن بود : داماد شادروان آیت الله طالقانی بود و اعتبار خانوادگی در پس پیشانی اش داشت اما خودساخته بود و شخصیتی پویا و پرتکاپو که برای جستجوی حقیقت به گفته زنده یاد مهندس سحابی از ” انباشت تجربه ” دیگران استفاده میکرد اما در هیچ شخصیتی حل نشد و استقلالش را بی خودنمایی و هیاهو نشان میداد.

2- با اینکه کتابها و مقاله های متعدد به ویژه ” مصدق و حاکمیت ملت ” و … نوشته و منتشر ساخته بود و از ستون پایه های شرکت سهامی انتشار بود؛ اما در کارهای پراگماتیستی و یَدی برای پیشبرد اهداف ملی و میهنی اش دریغ نداشت. از جمع کردن امضای طیف های مختلف ملی اندیش و مصدقی با پیکان زیر پایش تا زمانی که توان رانندگی داشت و حتی اتوبوس شرکت واحد سوار با یک کیف دستی در تکاپو و تلاش جدی برای پیشبرد هدفی که تعیین نموده بود،اهتمام می ورزید.

3- به همگرایی میان طیف های مختلف ملی و مصدقی می اندیشید و وقتی بحث اختلاف برانگیزی میدید دلسوزانه و مهربانانه نقد سازنده می کرد و صد البته به گفته آشکارش : ” از سال 39 که عضو جبهه ملی شده بود تا پایان عمرش خود را عضو جبهه ملی میدانست. “

با من که می دانست تفاوت نگاه جدی با ایشان و هم اندیشانش دارم بسیار مهربان و خوش رو بود هیچگاه از یاد نخواهم برد که پس از پایان آئین نکوداشت زنده یاد پهلوان حسین شاه حسینی روی صندلی ویلچردار وقتی برای عرض ادب و بوسیدن پیشانی اش رفته بودم ،خطابم کرد : ” سراغم را نمیگیری؟؟؟!!! به من دیگر سر نمیزنی؟؟؟!!! “

فقط یادآوری همین خاطره از او دلم را می سوازند.

4- کنشگر و رهرویی استوار برای نهضت ملی ایران و شورای فعالان ملی-مذهبی بود. مبارز پروازی نبود که 6 ماه از سال ایران و 6 ماه اروپا و امریکا و … در سفر و حضر باشد و سرمستانه برای دیگران تئوری های تخیلی و استراژی های توهمی صادر کند!!! ، منتظر هیچ کس و جریان و قدرتی روی کاناپه ننشسته بود!!! تا روی سینی طلا مقام برایش پیش کش کنند!!!

روز خاکسپاری اش در روز پنجشنبه 21 تیرماه از حسینیه ارشاد و خیابان دکتر شریعتی غم و اندوه را به مراتب افزون تر ساخت!!! در خیابان شریعتی در حال خاکسپاری به سوی اتوبان همت به یک باره خبر درگذشت زنده یاد مهندس عباس امیرانتظام فضای اندوه و ماتم را گویی به چکاد خودش رساند!!!

ویژگیهایی مثبت و سازنده دیگری هم قطع یقین شادروان محمد بسته نگار داشت که بهتر است شایسته تر از من درباره ایشان بگویند و بنویسند.

اما چیکده سخنم ترجیح میدهم چنین باشد : ” پر تکاپو هم در عرصه نظر و عمل بی ریا و بی ادعا گام بر میداشت. “

در نخستین سالگشت درگذشتش یاد و خاطره اش را در برهه جولان بی اخلاقی و پرهیاهویی از سوی مدعیان و از کف رفتن منش اخلاقی گرامی باید داشت..

روانش شاد،یادش گرامی و راهش پر رهرو باد..

نوشته : محسن زمانی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.