حزب توده در گذرگاه زمان و در اقبال مردم آزادیخواه!: محمد علی مهرآسا

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

در پاسخ به نوشتاری که از سوی حزب به عنوان جواب آقای ف- م- سخن منتشر شده بود.

محمد علی مهرآسا
نوشتاری از سوی حزب توده ایران بدون ذکر نام نویسنده در بخش اخبار سایت گویا نوشته شده است که به تعبیر نویسندگانش از حزب توده، در مقابل مقاله ی آقای ف- م- سخن نوشته شده و از حزب دفاع کرده و حزب توده را نه تنها حزبی پاک و منزه معرفی کرده بل به آن مدال افتخار دفاع از دموکراسی و آزادی را نیز هدیه داده است.
نویسنده متاسفانه به جای پاسخ گوئی به آقای سخن، تاریخچه حزب را با نادرستی و با دروغهای شرم آگین وارونه جلوه داده است. نویسنده پیش از رسیدن به پاسخ آقای سخن، دیباچه و یا مقدمه ای در وصف کمالات و افتخارات حزب نوشته است که تنها استالین پرستان مانده به جا از قافله زمان آن را می پسندند. حزبی که در هر دوره کارکرد و کارنامه اش معلوم و همیشه نمره ردی داشته است، اکنون پس از انحلال دوباره اش که در حدود ۳۴ سال پیش توسط حکومت اسلامی اتفاق افتاد، باز به دفاع بیجا از خود پرداخته در حالیکه در تاریخ معاصر کشور ایران نام این حزب با خیانت و خباثت و دروغگوئی و تهمت زدن عجین شده است. در مقابل خیانتکاری هایش خود را بی گناه و حتا خدمتگزار ملت ایران نشان داده و رژیم گذشته و حال را دشمن حزب توده و کارگران؛ و هواداران سرمایه داری و امپریالیسم خطاب کرده است.

من نمی دانم نزاکت قلمی در برابر اظهار خیانت چگونه وصله می خورد. ما حزب توده را خائن می شناسیم پس اگر این گفته عدم نزاکت است من هم می پذیرم که نزاکت آنچنانی ندارم.

حزب شما جدا شدن آذربایجان را در سال ۱۳۲۴ توسط پیشه وری تأیید کرد و حتا دستور داد اعضای حزب توده در آذربایجان وارد حزب دموکرات آذربایجان که حزبی جدائی خواه بود؛ بشوند. این نخستین خیانت.
حزب توده شما در هنگام ملی شدن نفت اعلامیه داد که ملی کردن نفت کشور اشتباه است، در عوض باید نفت شمال کشور را به شوروی بدهید تا موازنه برقرار و ترازو میزان شود. این دومین خیانت.
حزب توده از اول زمامداری مصدق تا روز ۳۰ تیر ماه ۱۳۳۱ در نشریاتش که به علت آزادی مصدقی تعدادش لاتُعِدو ولا تُحسا بود، به مصدق آنچه فحش و نالایق بود نثار می کرد. اما وقتی که روز سی تیر خیزش مردم و فداکاری تا حد مرگ را از سوی ملت مشاهده کرد، از روز ۳۱ تیر سخنش برگشت و می گفت همه چیز تقصیر شاه است و مصدق مردی نیکو است. این سومین خیانت.

حزب توده کلی ارتشی در اختیار داشت که سال ۱۳۳۳ شاه سابق سی و چند نفر را اعدام و بقیه را به زندانهای ابد تا ۱۵ سال محکوم کرد. اما اینها در روز ۲۸ مرداد از جا تکان نخوردند که جلو چند تانک زاهدی را بگیرند. این چهارمین خیانت.

حزب توده چمدانی حاوی اسناد و نامهای اعضای ارتشی حزب را به دست سروانی اخراجی به نام عباسی که به همین جرم از ارتش اخرج شده بود می دهد که پیاده و بدون گرفتن تاکسی به مقصدی برساند. و عمال رکن دو و شهربانی او را بازداشت کرده در زیر شکنجه رمز را او به بازجویان می گوید و ارتشیهای نام برده در اسناد درون چمدان، بازداشت و شکنجه و تیرباران و زندانی می شوند. این پنجمین خیانت.

حزب توده در انقلاب اسلامی چنان برای خمینی خوش و با انضباط رقصید و طنازی کرد که دیگر مردم ناراضی را مرتب به نام ضد انقلاب در نشریاتش معرفی می کرد. این ششمین خیانت.

حزب توده به شوروی توصیه کرده بود طلاهای ایران را که نزد آن کشور بود به مصدق ندهند تا بلکه ایران از فقر کمونیست شود. مصدق برای پشتوانه اسکناس به حقیقت به آن طلاها نیازمند بود. اما اما خیانت حزب و کشور اتحاد شوراها او را از این کمک محروم کردند. این طلاها را پس از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ به دولت زاهدی تحویل دادند. این هفتمین خیانت!

خیانت بزرگ و بسیار روشن میزان دروغهائی بود که بین مردم پخش می کردید. به عنوان مثال من از توده ای کارت دار شنیدم این پسته های خندان یا باز شده را توسط بچه دهاتی های کرمان با دندان درست می کنند. در صورتی که این پسته ها درون پوسته سبزش باز می شود. هر روز از سوی حزب یک دروغ مسلم میان مردم پخش می شد.

من سال اول دانشسرای مقدماتی بودم و دوران نخست وزیری دکتر مصدق بود. یک روز که حدود چهار ماه از سال گذشته بود، دو نفر از دانش آموزان سال دوم در زنک تفریح رفتند بالای پله ها و شروع کردند به سخنرانی که بله الان چهار ماه از سال می گذرد و هنوز پارچه لباس سالانه را به ما نداده اند. ما از فردا سر کلاس نمی رویم و اعتصاب می کنیم…. چنین هم شد و ما در اعتصاب بودیم و دبیران هم بیکار در دفتر؛ یک روز یکی از دبیران برای ما سخن جالی گفت. گفت بچه ها اگر ما دبیران اعتصاب کنیم البته به ضرر شماست و شما از درس باز می مانید. اما اعتصاب شما تنها درسهایتان را عقب می اندازد و در امتحان نهائی آمادگی نخواهید داشت. باز هم به گوش ما نرفت؛ و بازرس از اداره آمد و قول داد همان هفته لباس تهیه شود. و ما سر کلاس رفتیم. سالها پس از آن روزی از یکی از سران مهم اعتصاب که دانشجوی حقوق شده بود، پرسیدم واقعاً آن اعتصاب برای چه بود؟ پاسخم خیلی جالب بود. گفت:« راستش از طرف حزب توده به ما گفتند دانشسرا خیلی ساکت است به نحوی آن را بشورانید. ماهم تنها حربه مان لباس بود که آن را بهانه کردیم و سه روز شعار دادیم و حزب راضی شد»
آیا این خیانت نیست؟
من از روی روزنامه های وابسته به حزب در آن زمان مطالبی را که به دستم رسیده به ترتیب تاریخ می آورم. این مطالب همه نشان خیانت است:

دانشجویان پیروخط امام دیشب طی انتشار سند بسیارمهمی فاش ساختند
«مقدم مراغه ای برای امریکا جاسوسی میکرد»

مردم شماره ١١٢ ، شنبه ١٨ آذر ماه ١٣۵٨

«ارتباط حسن نزیه با توطئه ضد انقلابی اخیردرتبریز.
مقدم مراغه ای جاسوس امریکا که زیر پرچم« آزادی » پنهان شده بود!
سرکوب ضد انقلاب در تبریز پیروزی بزرگ انقلاب است.
حزب جمهوری خلق مسلمان درکدام جبهه قراردارد؟
آیات عظام خواستار انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان شدند»
مردم ، شماره ١١٣ ، دوشنبه ١٩ آذر ماه ١٣۵٨

بازار شهر تبریز برای تاکید برخواست انحلال حزب خلق مسلمان، دو روز تعطیل است.
باهمکاری آشکار حزب ایران با حزب جمهوری خلق مسلمان دروقایع تبریز موقع آن رسیده است که بدین سئوال نیز پاسخ داده شود که : حزب ایران در کدام جبهه قرار دارد؟
«حزب ایران مُبَلّغ و مروج افکار شاپور بختیار».
«هرکه درمبارزه با امریکا تفرقه بیافکند، جاسوس امریکاست»
مردم شماره ١١٨ ، یکشنبه ٢۵ آذر ماه ١٣۵٨

«براساس اسنادی که درسفارت سابق امریکا در تهران به دست آمد.

عباس امیرانتظام جاسوس امریکا بود.
سخنگوی دولت بازرگان و سفیرسابق ایران درسوئد دستگیرشد»
مردم شماره ١٢٢ ، پنج شنبه ٢٩ آذر ١٣۵٨

چرا جاسوس امریکا معاون نخست وزیرشد ؟
کشف اسنادی در جاسوس خانه امریکا توسط « دانشجویان مسلمان پیرو خط امام » فاش ساخت و اثبات کرد که عباس امیرانتظام جاسوس امریکا بوده است ولی این آقای امیرانتظام یک«منبع» گمنام برای سیا نبوده بلکه مقام مهمی در دولت داشته و معاون نخست وزیر و نیز سخنگوی دولت موقت انقلاب و سپس سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی بوده….
روزنامه مردم شماره ۱۲۳ شنبه ۱ دی ماه ۱۳۵۸

«نظامی که امیر انتظام از آن دفاع می کند»
روزنامه مردم شماره ۱۲۴ یکشنبه ۲ دی ماه ۱۳۵۸

«آقای بازرگان با دفاع از امیر انتظام از خط خودش دفاع می کند»
مردم شماره ۱۲۶ سه شنبه ۴ دی ماه ۱۳۵۸

تنها چیزی و مدرکی که علیه امیر انتظام بود، این کلمه امیر انتظام عزیز بود که رسم نامه نگاری در امریکا است. کارمندان سفات امریکا می نویسند:
Dear Amir Entezam

اما چون مترجم مربوطه سواد کافی و اطلاع وافی نداشته است، این تعارف را حمل بر جاسوسی کرده است.

«رابطه ی نهضت آزادی با امریکا!»
مردم شماره ۱۲۷ چهار شنبه ۵ دی ماه ۱۳۵۸

«گروهک مائوئیستی “سازمان انقلابی” مدافع امریکا»
سازمان انقلابی افغانها را مقابل سفارت امریکا می برد که به شوروی فحش بدهند.
روزنامه مردم شماره ۱۳۱ دوشنبه۱۰ دیماه ۱۳۵۸
می بینید از اینکه به شوروی فحش دهند آقای کیانوری چه سوزشی پیدا کرده است؟

«ضد انقلاب هنوز در رسانه های گروهی پایگاه دارد»

مردم شماره ۱۵۱ شنبه شش بهمن ۱۳۵۸

«سئوال ازآقایان لیبرال
آقایانی که امام را به «اعتدال» فرامی خواندند، به ملاقات برژینسکی می رفتند، کار دادگاههای انقلاب را« ننگ » می دانستند ازانقلاب پشیمان بودند، و نمایشهای مقابل لانه جاسوسی را “ننگ” دیگری می دانند»
«بهتراست به جای سفسطه و جنجال ، صاف و ساده بگویند که از پیشروی انقلاب خلقی خوششان نمی آید»
مردم شماره۱۷۲،چهارشنبه ۱ اسفند ماه ۱۳۵۸

«پاک سازی ارتش ضرورت انقلابی مبرم»
مردم شماره ۱۸۰ شنبه ۱۱ اسفند ماه ۱۳۵۸

نشئه یا خُمار؟
رفیقی پرسید:جواب احمد خان شاملو شاعر جاودانه را نمیدهید که باز به حزب توده ایران در کتاب هفته اش دشنام داده است؟
ظریفی جواب داد: اول باید دید جناب ایشان وقتی این فحش را می داده اند، نشئه بوده اند یا خُمار؟
روزنامه مردم شماره ۲۲۸ چهارشنبه ۱۷ ادیبهشت ۱۳۵۹

«توطئه ی ضد انقلاب، مائوئیستها و لیبرالها علیه انقلاب، به بهانه بازگشائی دانشگاه ها را خنثی کنیم»
روزنامه مردم شماره ۴۱۸ سه شننبه ۲۳ دی ماه ۱۳۵۹

روزنامه پراودا(شوروی): «خواست ملت ایران برای استرداد شاه منطقی است»

ژنرال جیاب وزیر دفاع جمهوری کمونیستی ویتنام:« امام خمینی شخصیّتی استثنائی است؛ برای حمایت از انقلاب ایران می توانید به شوروی متکی باشید که در صورت نیاز، به شما کمک خواهد کرد» بله باید به شوروی ورشکسته متکی می بودیم.

«دوستان ایران، آماده همکاری اند
کشورهای سوسیالیستی درهفتمین نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران انواع لوازم وصنایع موردنیاز ایران راعرضه داشتند واعلام کردندکه آماده اند، بدون هیچ شرط سیاسی، همه صنایع سبک وسنگین را دراختیارایران بگذارند.
اکنون وقت آنست که بابستن قراردادهای برابر حقوق و باسود متقابل با کشورهای دوست، زمینه برای استقلال کامل اقتصادی ایران فراهم شود»

مردم شماره ٣۵۴ شنبه ١٩ مهرماه ۱۳۵۹

در ضمن درسخنان اعضای ارتشی و غیر ارتشی که حکومت اسلامی پس از انحلال حزب دستگیر کرده و به تلویزیون آورده بود؛ خود ارتشی ها اقرار کردند که ما خبرها و اسناد لازم را می بردیم از سوراخ خانه ای که در یکی از کوچه های خیابان شاهرضا بود، درون خانه می ریختیم و از سوی سفارت مأمور می آمد و آنها را می برد. آیا این اقرار به خیانت نیست. پس چرا آقای ف-م- سخن باید مشت و مال داده شود؟
دکتر محمد علی مهرآسا ۲۹/۷/۲۰۱۶ کالیفرنیا

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.