تورج دریایی و سقوط ساسانیان: مسعود امیرخلیلی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

یکی از ویژگی های تاریخ نویسان و اسلام شناسان سنتی تفسیر دلبخواهی از اسناد دوران اولیه اسلام ( قرن 7 و 8 ) است. به طور مثال اگر سندی از این دوره به یک کشتی اشاره کرده باشد برای تاریخ نویس معاصر یک جنگ دریایی است، یا اگر سند اشاره کند که در منطقه ای ناآرامی های پیش آمده اند تاریخ شناس خبر از جنگ داخلی می دهد و اگر اشاره به یک نبرد نا مشخص علیه بیزانس شده باشد برای تاریخ نویس معاصر این نبرد به طور مشخص جنگ یرموک است . همچنین برای این تاریخ شناسان عادت و معمول شده است که اگر در سندی نامی از اسماعیلی ها، یا شرقیون ( Saracen ) آمده باشد آنرا به عرب های مسلمانان ترجمه کنند :

An example would  be the use of term ‚ Muslim ‚ where the older text had ‚ Hagarene ‚ or ‚ Ishmaelite ‚ or ‚ Saracen ‚ …; or the assignation of the Name of abattle familiar from the Muslim literary sources to the description of battle originally unnamed…. ( 1

تاریخ نویس ایرانی مقیم آمریکا، تورج دریایی ،در کتاب خود :

Sasanian Persia. The Rise and Fall of an Empire (2

در صفحه  37 به جنگ قادسیه اشاره می کند که در سال 636 ساسانیان به فرماندهی رستم از اعراب مسلمان شکست خوردند و تیسفون سقوط می کند :

   In 636 CE at the Battle of Qadisiyya the Sasanians under the leadership of Rustam were defeated and the capital, Ctesiphon, fell to the Arab Muslims

دریایی برای تایید نظریه خود به تاریخ نویس ارمنی قرن 7 ، به سبئوس (Sebeos ) ارجاع می دهد :

The Armenian History attributed to Sebeos I (3

 اما سبئوس، منبع خبری دریایی، نه اشاره ای به قادسیه کرده است و نه از اعراب مسلمان نام برده است: سبئوس به ارتش اسماعیل اشاره می کند و نه به اعراب مسلمان :

Then the army of Ismael, which had gathered in the regions of the east, went and besieged Ctesiphon

و جنگی که سبئوس به آن اشاره کرده در محل حیره بوده و نه در قادسیه

the village called Hert,ichan ( 4

سبئوس همچنین اشاره می کند: “ وقتی معاویه قبیله های عرب را تحت تسلط خود درآورد و بر املاک پسران اسماعیل مسلط شد با همه صلح کرد.“

until Muawiya prevailed and conquered. Having brought them into submission  to himself, he rules over the possessions of the sons of Ismael and makes peace with all ( 5

        اینجا هم سبئوس از پسران اسماعیل نام می برد و نه از اعراب مسلمان.

 استاد زبان سوری در دانشگاه آکسفورد Sebastian Brock در کتاب خود “  Syrica Perspectives on Late antiquity “ ادعا می کند که برای اولین بار کشیش سوری Dionysios of Tellmahre ( درگذشت 845) از اسلام به عنوان یک مذهب جدید نام برده است . پیشتر تفاوتی بین مذهب عرب ها و کفار مشاهده نمی شد.

It was perhaps only with Dionysios of Tellmahre (died 845 ) that we really get a full awareness of Islam as a new religion. Earlier observers had not always benn able to distinguish the religion of the Arabs from paganism ( 6

 سبئوس نمی توانست به اعراب مسلمان که به تیسفون حمله کردند اشاره کند ( اعراب در قرن 7 مسلمان نبودند و اسلام را نمی شناختند )

همچنین دریایی اشاره نمی کند که متن اصلی کتاب سبئوس از قرن 7 در دست نیست، کتابی که دریایی به آن رجوع کرده است ترجمه کتاب سبئوس ( از یونانی به ارمنی ) از قرن 10 ، یا 11 است. دو تاریخ نویس اسرائیلی ، Yehuda D. Nevo و Judith Koren ، ادعا می کنند که از سه بخش کتاب سبئوس دو بخش آن متعلق به نویسندگان دیگر است و فقط بخش سوم می تواند از تاریخ نویس ارمنی باشد. (7) اما در همین بخش سوم هم ، پس از گذشت سه قرن و ترجمه آن به زبان ارمنی، تغییرات در متن اصلی اجتناب ناپذیر است. یکی از این تغییرات در ترجمه کتاب سبئوس اشاره به اتحاد اعراب با یهودیان علیه بیزانس است که هیچگونه صحت تاریخی ندارد و برعکس بخشی از اعراب در جنگ هراکلیوس علیه ایران متحد بیزانس بودند.

اعراب در دوران قبل از اسلام نیز اسماعیلی ها نامیده می شدند، حال  اسماعیلی ها برای دریایی می شوند اعراب مسلمان و حیره قادسیه. کتاب سبئوس، به عنوان یک سند تاریخی، زیاد مورد اعتماد نیست

از ایشو یهب سوم ( Iso Yahb III ) ،اسقف مسیحیان ( نستوری) ایرانی در تیسفون ( 649 تا 659 ) 106 نامه در دست است. یکی از این نامه ها پاسخ ایشو یهب سوم به شکایت روحانیان ( مسیحی) از شهر نینوا ( Nineveh) است. این روحانیان شکایت می کنند که حاکمان جدید اعراب در نینوا از ایده مذهبی مونوفیزیت ( یعقوبی) پشتیبانی می کنند  ( یعقوبی ها  – فرقه ای از مسیحیت – غسانیان سوریه بودند ). اسقف ایشو بهب شکایت مسیحیان نینوا را رد می کند و جواب می دهد که اعراب مذهب ما را ستایش می کنند و به کشیش های ما  احترام می گذارند. اسقف ادامه می دهد که اعراب به کلیسا های کمک می کنند. در این نامه ایشو بهب سوم اسمی از مذهب حدید، از اسلام و مسلمانان، برده نشده. اسقف فقط به  “ Tayy “  و “ tayyaye mhaggraye “ ، اسم دیگر عرب  ها، اشاره می کند :

Isho ‚ yahb takes a very positive attitude towards the events of his time . To him there was no doubt that God had given dominion ( shultana ) to the Tayy. What is more, he describes them as “ commenders of our faith, “ who honor the clergy, the churches and the monasteries

thus the clergy of Nineveh ( Mosul ) evidently attributed the Nestorian losses to the Monophysites in north Mesopotamia to the fact that the new rulers favored the Monophysites. Utter nonsense, says Isho ‚ yahb, it is quite untrue that the tayyaye mhaggraye helped the Theopaschites ( i. e . Monophysites ), the losses are entirely your own fault ( 8

دریایی در رابطه با تعداد زیاد سربازان ایرانی ( hundreds or tens of thousands ) در جنگ های قادسیه و نهاوند که نوشته های اسلامی از آنها خبر داده اند ادامه می دهد که ساسانیان به علت جنگ های طولانی با بیزانس و نزاع های داخلی نمی توانستند یک ارتش قوی مقابل اعراب قرار دهند:

The Sasanian army would not have been able to muster such a large force against the Arabs……of the Long wars with the Roman Empire and the internal strife.

اما این نظریه دریایی فقط نیمی از واقعیت است، واقعیت تاریخی این است که ارتش ساسانیان بعد از آخرین جنگ با بیزانس در سال 628، به نقل از Yehuda D. Nevo و Judith Koren ،نابود شد :

In effect he had destroyed Sassanian military power, leaving the civil administration intact ( 9

همچنین به علت “ نزاع های داخلی “ دولت ساسانیان اصولا نمی توانست ارتشی در قادسیه، یا نهاوند مجهز و مستقر کند. ( سقوط ساسانیان )

 تا به امروز باقیمانده هیچ شی جنگی ( شمشیر، نیزه، سپر ) در منطقه قادسیه، یا نهاوند پیدا نشده است. در این جنگ های بزرگ که به طور قطع  هزاران سرباز از هر دو طرف ( ایرانی و عرب ) جان خود را از دست داده اند می بایست حداقل اعراب پیروز کشته شدگان خود را در اطراف میدان نبرد در قبر های دسته جمعی دفن کرده باشند. اما هیچ قبری نه از سربازان ایرانی در محل این جنگ ها پیدا  شده و نه از اعراب. نگاه کنید: (باستان شناسی میدان جنگ)

نویسندگان مسیحی و یهودی قرن 7 در سوریه، یا اروشلیم اشاره ای به جنگ های قادسیه، یا نهاوند نکرده اند:

Brok has considered historical references to the Arabs in seventh-century Syriac works, i.e. those written by the People who witnessed the Arab Takeover of the Fertile Crescent. He concluded that the authors did not, at the time, perceive Events as an organized conquest, …( 10

فقط یک سند قدیمی از حمله اعراب به سوریه و تصرف ایران در سال های  635 / 636 خبر می دهد. این سند نوشته ای است از Thomas Presbyter (  قرن 8 ؟) نویسنده به جنگی علیه رومی ها در ناحیه شرقی غزه اشاره می کند که در این جنگ اعراب “ تمام منطقه را با خاک یکسان کردند “

 In the year 947 (635—36), indiction 9, the Arabs invaded the whole of Syria and went down to Persia and conquered it…..In the year 945, indiction 7, on Friday 7 February (634) at the ninth hour, there was a battle between the Romans and the Arabs of Muhammad (tayyaye d-Mhmt) in Palestine twelve miles east of Gaza. The Romans fled, leaving behind the patrician Bryrdn, whom the Arabs killed. Some 4000 poor villagers of Palestine were killed there, Christians, Jews and Samaritans. The Arabs ravaged the whole region. (11

 باستان شناس اسرائیلی Avni اشاره می کند که در حفاری ها منطقه رود اردن اثر، یا بقایای از جنگ یرموک یافت نشده است:

Archaeological research has found no traces of Military confrontation in the sites of northern Jordan. The two major battles between the Byzantines and the Arabs , at Fihl and Yarmuk, have left no visible Impact on the nearby cities and Towns of Pella, Abila,  Umm el-Jimmal, and Jarash. ( 12

 اعراب در سال های 635 / 636 ایران را تصرف نکردند. یا تمام این نوشته ( سند) از Thomas Presbyter   بعد ( قرن 9 ) جعل شده ( pseudoepigraphs ) و یا بعدها این خبر از ویرانی تمام منطقه در شرق غزه و تصرف ایران را به آن اضافه کردن

  از جنگ های به اصطلاح قادسیه و نهاوند در قرن 7 فقط طبری و نویسندگان عرب 200 سال بعد، بدون ارائه یک سند، خبر داده اند. با اینکه هیچ سند معتبری در دست نیست که وقوع این جنگ ها را تایید کند. حال  دریایی ادعا می کند که ساسانیان به علت تجهیزات سنگین ارتش از اعراب شکست خوردند.

 the heavy sasanian cavalry was no match for the Arab light cavalry which was much more maneuverable. (13

  جنگ ها ( قادسیه، نهاوند، یرموک … ) و فتوحات ای که طبری و تاریخ نویسان عرب به آنها اشاره کرده اند در واقع، به نقل از ’ یهودا دی. نوو و جولیت کورن ’ ( Yehuda D. Nevo and Judith Koren)، دستبرد ها و سرقت های مسلحانه قبایل عرب به سرحدات کشور های مجاور بودند. پس از متلاشی شدن ارتش ساسانیان و ترک بیزانس از سوریه و مصر یک نیروی نظامی برای جلوگیری از سرقت های اعراب در مرز ها مستقر نبود  :

The picture the contemporary literary sources provide is rather of raids of the familiär type; the raiders stayed because they found no military opposition…… these were later selected and embellished  in late Umayyad and early Abbasid times to form an Official History of the Conquest. (14

از Sophronius، اسقف اروشلیم بین سال های 634 تا 636، یک موعظه به مناسبت عید کریسمس از سال 634 در دسترس است. اسقف در این موعظه شکایت می کند که مسیحیان اروشلیم نمی توانند به روال همیشه در روز کریسمس به بیت لحم سفر کند. علت خوداری سفر زایران به بیت لحم، به نقل از اسقف اروشلیم، راهزنی و سرقت شرقیون ( saracen ) در مسیر راه است. به همین علت Sophronius مراسم موعظه را در اروشلیم یرگزار می کند.

then on Christmas Eve 634 he ( Sophronius ) delivered a sermon in which he complained that the usual pilgrimage to Bethlehem was not possible because of marauding saracens who had captured Bethlehem and made travel there impossible. As a consequence, he had to deliver his Sermon in the New Church of the Theotokos in Jerusalem. ( 15

اسقف شکایت نمی کند که بیت لحم را اعراب مسلمان تصرف کردند، بلکه فقط سفر روز کریسمس به آنجا امکان پذیر نیست.

دریایی همان اخبار طبری از حمله اعراب به ایران را با کمی تغییر ( تعداد کمتر سربازان) تکرار کرده است. ضرب سکه های حکمرانان عرب از سال 642 در کرمان، سیستان و مرو نشان می دهند ( سکه های عرب – ساسانی ) که اعراب ایرانی، یا عرب های ساسانی (عرب های که قرن ها در ایران زندگی می کردند ) این مناطق را در ایران تحت کنترل خود داشتند. این اعراب که نه مسلمان و نه از شبه جزیره عربستان به ایران حمله کرده بودند توانستند، پس متلاشی شدن ارتش ساسانیان، به قدرت برسند.

———————————————————————————-

1 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Methodological Approaches to Islamic Studies. In: Der Islam 68 ( 1991) , P. 90

2 – Touraj Daryaee. Sasanian Persia, The Rise and Fall of an Empire, Published in 2009 by I.B.T Tauris & Co Ltd, London

3 – The Armenian History attributed to Sebeos I, translated, with notes, by R. W. Thomson and Howard- Johnston, Liverpool University Press, 1999, P. 98

4 – The Armenian History attributed to Sebeos I. P. 98

5 – The Armenian History attributed to Sebeos I. P. 154

6 – Sebastian Brock, VIII Syrica Views of Emergent Islam, in: Syrica Perspectives on Late Antiquity, London 1984, P. 21

7 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam. New York 2003, p. 230

8 – Sebastian Brock,V ]]], P. 15-16

9 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, P. 47

10 –  Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Methodological Approaches to Islamic Studies. In: Der Islam 68 ( 1991) , P. 99

11 – Robert G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It: A Survey and Evaluation of Christian, Jewish and Zoroastrian Writings on Early Islam from the Studies in Late Antiquity and Early Islam,  Princeton 1997,  P. 120

12- Gideon Avni, The Byzantine-Islamic Transition in Palestine, An archaeological Approach, Oxford University Press, 2014, P. 315

13 –  Touraj Daryaee. Sasanian Persia, P. 37

14 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, P. 100

15 – Robert Schick, The Christian Communities of Plaestine from Byzantine to Islamic Rule: an historical and archaeological study, New York (Princeton), 1995, P.70

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.