تابوت سازی که در تابوت افتاد!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بهروز سورن
حاج داود رحمانی جلاد و شکنجه گر قزل حصار هم مرد. او بی مجازات مرد و ما را با اندیشه های آرمانگرایانه مان و دادخواهانه مان باقی گذاشت. حقیقت این است که بسیاری از جلادان رژیم جمهوری اسلامی مردند و بی مکافات رفتند. حاج داود که به گفته بسیاری از زندانیان سیاسی جان بدر برده  طی سالهای 1360 تا تیرماه 1363 در قزل حصار ریاست میکرد و قبرهایی برای زندگان اسیر در زندان ساخته بود تا صدای شکستن شان را بشنود, همین چند روز پیش در قبر افتاد و بی مجازات مرد. جنبش دادخواهی پس از گذشت چهل سال همانطور که جنایات لاجوردی را فراموش نکرده است نام ننگین حاج داود را نیز فراموش نخواهد کرد. همانطور که حمید عباسی را فراموش نکرد و هم اکنون دادگاهی در سوئد ابعاد جنایاتش در دهه شصت و بویژه کشتار تابستان 67 را بررسی میکند. مردن این تابوت ساز زندان قزل حصار تاکیدی است بر اهمیت جریان دادگاهی شدن حمید نوری که پیش از مردنش بدام افتاد و از سوی دادگاه محاکمه میشود. طبیعی است که افرادی همانند حمید نوری بهتر بود در برابر دادگاههای مردمی و مستقل در داخل کشورمان صورت میگرفت اما هنوز چنین شرایطی برای جنبش دادخواهی مردم کشورمان بدلائل مختلف مهیا نیست مضاف بر اینکه برگزاری این دادگاه در سوئد میتواند به انعکاس بین المللی جنایات دهه شصت جمهوری اسلامی در زندانهای کشور, کمک شایانی کند.

امثال حاج داود رحمانی در زندانهای کشور کم نبودند. انسان نماهایی که جنون وافر و سادیسم را با کار روزانه شان, شغل شان, ابتکارات شان و توانایی هایشان آمیخته و بر زندانیان اسیر دیوانه وار میتاختند.

چنانچه بر اساس عرف رژیم های دیکتاتوری و استبدادی شکنجه زندانیان سیاسی اغلب طی مدت بازجویی صورت میگیرد و سپس و اساسا جداسازی و ایزوله نمودن زندانیان سیاسی از جامعه و محیط زندگی صورت میگیرد, در جمهوری اسلامی شکنجه زندانیان سیاسی ودگر اندیشان هرگز پایانی ندارد.

این موجودات خشن و جانی زندانی را در آرامش چاردیواری های مخوفشان نیز رها نمی کردند و تمامی هم و غم خود را صرف هویت زدائی و تواب سازی زندانیان سیاسی میکردند که اغلب نشریه ای خوانده بودند و یا اظهار هواداری از سازمان و حزب و گروهی کرده بودند و یا در تظاهراتی عقاید خود را در قالب شعار و پلاکارد بیان کرده بودند. زمانی که به این محورها بطور مجرد فکر کنیم در مییابیم که همه این موارد از جمله نیازهای فکری و انسانی است که در بسیاری از کشورهای جهان بعنوان حق مسلم و قابل دفاع شمرده میشود.

در کشورهایی که حقوق پایه شهروندانش , آزادی تحزب و تظاهرات و عقیده و بیان در نظر گرفته شده و امروزه قانونی است, پلیس از این حقوق دفاع میکند, آکسیون و تظاهرات را مورد پوشش خود قرار میدهد تا دیگران آنرا بهم نزنند.

داود رحمانی دستیار لاجوردی جلاد برای زندانیان سیاسی سر موضع مکانی را ساخته بود که قیامت نام داشت. به گفته زندانیان سیاسی این مکان شامل تقسیماتی بود که شبیه تابوت بوده است.حدود 80 سانت عرض و یک و نیم تا دو طول داشته است و ارتفاعی حدود هشتاد سانتی متر و زندانیان را زیگزاگی در آن می نشاندند و حق ایجاد سر و صدا و گفتگو هم نداشته اند و پی در پی مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند. با بالاگرفتن اعتراضات و انتقادات آیت اله منتظری و مقتدائی وطیف همراهشان, او هم بناچار دفتر و دستک جنایات خود را به دیگری تحویل داد و بنابر اظهارات سایر زندانیان سیاسی و منابع خبری مدتی به کارهای حاشیه ای در اوین پرداخت و سپس به شغل خود که آهنگری و در و پنجره سازی بود بازگشت. داود رحمانی اما همه در و پنجره ها را بر روی زندانیان سیاسی سرموضع بست و هیچ روزنه ای را باز نگذاشت.

چنانچه سلول انفرادی خود نوعی شکنجه روحی و روانی و در درازمدت جسمی محسوب میشود و بهره برداری از این شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی تازگی ندارد اما جانورانی همانند داود رحمانی آرشیتکت تابوت ها با این اقدامات اوج رذالت و دشمنی خود را با مخالفان سیاسی و عقیدتی خود نشان داده اند.امثال او حاضر بوده اند جهت اثبات سرسپردگی خود به امام جلادشان خمینی از روی هزاران جسد دگر اندیشان نیز بگذرند و اینکار را هم کردند. ابداع چنین شیوه شکنجه ای از سوی داود رحمانی در قزل حصار را تنها میتوان در اندازه های جنایت علیه بشریت و نمونه ای بارز در تاریخ سرکوب مخالفان سیاسی در جهان ارزیابی کرد.

هنوز و پس از چهل سال سرکوب و جنایت در زندانها مسئولین نظام به قتل در زندانها و شکنجه و ایجاد محدودیت در زندانهای مخوف شان ادامه میدهند و هنوز گزارشاتی مبنی بر وجود زندانها و بازداشتگاه های مخفی آنها منتشر میشود.

حاج داود رحمانی رئیس زندان قزل حصار کج دهانی بود که از بکارگیری هیچگونه الفاظ رکیک و فحاشی به زندانیان سیاسی و شکنجه آنان کوتاهی نکرد و حتی میخواست در کار ( خدا ) نیز دخالت کند و قیامت او را برای بهترین فرزندان این کشور روی زمین بسازد و اینکار را نیز آغاز کرد. تاریخ نام او را در زمره پلیدترین شکنجه گران و قاتلین ثبت کرده و خواهد کرد.

21.10.2021

مطالب مرتبط با این موضوع :

یک پاسخ

  1. این حاج داوود در سه راه سیروس در کنار یک لبنیاتی معروف که با هم نرد عشق بازی می کردند آهن فروشی داشت. پدر من به خاطر همکلاسی بودنمان با پدر دوست من همدیگر را شناختند. پدر دوست من جوشکار بود و با واسطه گری حاج آقا رحمانی رفت به جوشکاری اوین. از مشخصات بسیار مهم حاج داوود که کسی از آن مطلع نیست یا کمتر اطلاع دارد این بود که بچه های بازاریها را برای سپاهی گری تشویق می کرد. یکی از راههای تشویق آنها را به زندان اوین می فرستاد تا از دختر بچه های مردم ازاله بکارت کنند. اینها را آن پیرمرد در حالی که گریه می کرد برای ما می گفت! و اما دوموضوع را لاز یاد نبریم. جنایات رژیم را و جنایات سازمان ضد بشری مجاهدین را. ضدیت با بشر اسلام ناب در رگ و پی و خون آیت الله و ملا و مداح و طلبه و سازمان مجاهدین موج می زند. اینرا من با چشمان خودم شاهد بوده ام. مردم ایران قربانی دو تیغ قیچی حکومت اسلامی صد بشر و سازمان ضد بشر مجاهدین خلق بودهخ. قیچی ای به نام اسلام. سازمان مجاهدین و حکومت اسلام هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند. شما بدانید که اگر امروز سازمان مجاهدین خلق اعلام انحلال کند ممکن است به ظاهر حکومت اسلام ضد بشر و ملایان و مداحان و طلاب جشن بگیرند اما در باطن میدانند که یکی از پایه های آنها از زیرشان شکسته شده.
    و دیگر اینکه معلوم نیست کدام فاجعه می تواند یک اپوزیسیون یکپارچه بدور تمامیت ارضی و دموکراسی و لائیسیته و سکولاریسم در کشور ما به وجود آورد. نویسنده این مقاله اشاره می کند که این جنایتکاران یکی یکی دارند سقط می شوند و حتما به زودی خبر واقعی سقط شدن مسعود و مریم رجوی و دیگر ساکنان این جعبه سیاه در این فرقه کثیف را هم بشنویم. فرقه ای که جوانان میهن ما را گول زد و نام بسیاری از جوانان را در حساب پس انداز شهدایش ثبت کرد بی آنکه آنها و خصوصا دو عضو خانواده ی ما که پانزده ساله و هفده ساله بوده اند بدانند این فرقه از کثیفترینهاست. فرقه ای که پایه گذار آمریکائی کشی در ایران است.

    در پایان چرا سایت شما اینهمه خوب است ولی کسی از وجود آن خبر ندارد. من واقعا برای اولین بار آنهم به خاطر نظرات و آن قصیده که در « دولت و پیچیدگی های رهبری» آمده و البته من از روی کاغذ آنرا خواندم به سایت شما آمده ام. فکر می کنم که در سایت گویا دات کام موجو.د نیست. واقعا باید آنرا در این سایت که بردی بسیار نیرومند دارد بگنجانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.