به مناسبت روز جهانی انسان دوستی: 

ساسان دانش

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

۱۹ اوت ۲۰۱۶،
برابر با ۲۹ مرداد ۱۳۹۵

اندیشه ی انتقادی؛ فراشدی بر انسان دوستی

با شرایط وخیم کنونی جهان، جنگ های خانمانسوز نانوشته در جای جای این کره ی خاکی، به ویژه خاورمیانه و بحران اقتصادی که گریبانگیر یکایک نوع بشر را گرفته است، به نظر می رسد که فرزندانمان از کودکی می باید بیاموزند که هر پدیده ای را با اندیشه ی انتقادی بنگرند!
گسترش فضاهای مجازی و بازی های لگام گسیخته ی الکترونیکی از طریق کامپیوتر و موبایل های نسل جدید از یک سو و تهاجم تبلیغات فریبنده در رسانه های گروهی موجود از سوی دیگر، مکمل ترویج ایدئولوژی های پوچ حکومت ها شده است و به شکل بسیار پیچیده ای همه ی رفتار و پندار کودکان را جهت می دهند! جهتی که فقط و فقط در راستای منافع صاحبان قدرت و ثروت هستند.
در نتیجه انباشت این اطلاعات جهت دار و پیرو آن بدآموزی های پنهان، نه تنها برای کودکان زیان آور است، بلکه به زندگی بزرگترها نیز آسیب های جدی وارد می کند!
کودکان، سرمایه ی انسانی جامعه ی بشری هستند و در برابر این شرایط، همراه این موج سیل گونه، همسو می شوند! اما این وانهادگی نیاز به تقابلی دارد که در امکان هیچ خانواده یا سازمان اجتماعی نیست، دریغ حتا تشکلی که دارای ساختارهای استراتژیک باشد در کل جهان یافت نمی شود؛ به همین دلیل، تنها راه برون رفت و نجات جامعه ی جهانی در گرو آموزش کودکان و پایه ریزی اندیشه ی انتقادی در همه ی لحظه های زندگی آنهاست. بسیاری از حکومت ها، به ویژه حکومت کشور ایران، به خاطر خاستگاه اجتماعی، طبقاتی، ایدئولوژیک و منافع خویش، هرگز تن نخواهد داد که سیستم آموزش و پرورش را بر این اساس بنا نهد و چه بسا در پیشبرد این سیستم ناهمگون دامن می زند تا به اهداف شوم خویش برسند؛ هرچند بر همگان آشکار شده است که برای دولتمردان، منافع کوتاه مدت و حفظ قدرت مهم تر از هر موضوع دیگری است!
به همین دلیل، این وظیفه ی مهم بر دوش زنان و مردان آگاه و آزاده ای است که به این موضوع پی برده اند و با پرورش شایسته ی کودکان، به آنها می آموزند که از همان کودکی نسبت به همه ی پدیده های اجتماعی، علمی، هنری، خبری، به ویژه فرهنگی، تفکری انتقادی داشته باشند.
روند رشد فیزیکی و مراحل تدرج تحصیل کودکان، نباید ما را فریب دهد، چرا که مهم تر از همه ی اینها، رشدیابندگی واقعی در کودکان، حفظ هویت انسانی و توانمندی در قدرت انتخاب، توسط خود کودکان است و این رفتار و کردار میسر نخواهد شد، مگر دارا بودن اندیشه ی انتقادی نهادینه شده در جامعه و عادت به پرسشگری، وگرنه کودکان یا سرمایه های آینده ی بشری، قربانیان خاموش این شرایط خواهند بود!
کودکانی که در لابلای روابط فامیل و مدرسه و خانواده، در فضایی از مناسبات منتقدانه، رشد می کنند، هرگز اجازه نخواهند داد “قدرت انتخاب” و “استقلال شخصیت” و “هویت انسانی” از آنها سلب شود.
اندیشه ی انتقادی، سبب می شود که فرزندانی پویا و شاد داشته باشیم، انسان های شادمان و فکور با احساسی انسانی زندگی می کنند، اما تصمیم گیری هایشان روشمند و متکی به منطق است.
چنانچه فرزندانمان را به مهارت اندیشه ی انتقادی مجهز کنیم، شجاعت در پرسشگری را در وجود آنها بیدار کرده ایم و در این بستر، دقیق شنیدن را یاد خواهند گرفت و با نگرشی درست، خبرها و اطلاعات موجود را خواهد خواند، تحمل دیدگاه مخالف را در راستای بررسی برای رسیدن به حقیقت خواهند نگریست و در تداوم این روند، کودکانی خواهیم داشت که با تکیه بر اندیشه ی انتقادی، سرشار از درک و فهم ژرف خواهند بود و تبلیغات پر زرق و برق و ایدئولوژی های سراسر غیرانسانی حکومت های خودمدار، اثری بر آنها نخواهد داشت. سرانجام کودکان نسل آینده نه تنها ابزار سیستم ها نخواهند شد، بلکه سرنوشت خویش را خودشان در دست خواهند گرفت.
به امید آن روز و پیروزی آینده ای توسعه یافته و جهانی شاد و درخشان برای همه ی کودکان و انسان های این دهکده ی جهانی!
روز جهانی انسان دوستی گرامی باد!

ساسان دانش 
پاریس

مطالب مرتبط با این موضوع :

یک پاسخ

  1. آقای ساسان دانش گرامی با سلام و سپاس از این نوشته شما.
    قبل از هرچیز آنجه که در جهان به انسانیت و نسل های آینده می رود خون در دل سنگ میکند. کودکانی که باید پشت میز های مدرسه باشند یا زیر بمب های کشور های جهانخوار میمیرند و زخمی میشوند به خاک و خون کشیده میشوند یا در حال آموزش جنگ هستند: جنگ از تله ویزیون و جنگ در خرابه های جبهه های جنگ. اگر کسی فکر کند این جنگ ها در حلب و غیره بدون توافق جهانی است در اشنباه است. آمدن روس ها به ایران هم برای تجکیم اسد است که بخشی از خود برجام است.
    اما این واژه فراشد برایم تازگى دارد و اجازه بدهید عرض کنم که میپسندم. فکر میکنم در این ترکیب فرشد باشد بهتر است. که از منست وبه مفهوم بهترین شدن است.
    وانگهی به عنوان مدرسى با کمى تجربه، شاید ۴٠ سال، با دید انتقادى کودکان موافقم. اما کافى نمیدانم. همزمان و همراه با انتقاد باید جایگزین را نیز ارائه داد. این شیوه آدمى را مجبور به انتقاد درست و آفرینش فرشد میکند.

    اگر فقط انتقاد باشد پویا نیز هست. اگر جایگزین هم ارائه شود شادى زا میتواند نیز باشد. انتقاد و ارائه جایگزین دیگر نق زدن روشنفکرانه نیست. بلکه پویائی و شادی است. در این فراروند، شجاعت به تبع حاصل شود.
    اما حقیقت را حقیقتا در کجا میتوان یافت؟ ایا پویایى و شادى خود حقیقت است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.